شخصیت زن در اسلام
پیش از اسلام در هیچ یك از جوامع بشری، زن عضوی مؤثر و شخصی مستقل محسوب نمیشد و كلمه زن مفهوم زبونی، خواری و بی خردی داشت و در ادبیات آنان، چه نظم و چه نثر سخن بسیار در ناشایستگی و تحقیر جنس زن یافت میشود كه طرز تفكر و دیدگاه آنان را نسبت به زن نشان میدهد.
اما از روزی كه آفتاب عالمتاب رسالت حضرت خاتم الانبیاءصلی الله علیه وآله در افق جهان درخشید، نقش زن در جامعه كاملاً دگرگون شد و مردمانی كه برای زن اهمیت قائل نبودند و او را موجودی پست و برای خدمتگزاری انسان شریف (مرد) به حساب میآوردند، در پرتو تعالیم اسلام، به عنوان انسانی دارای حقوق و شخصیت اجتماعی شناختند.
خداوند متعال نقش زن را به طور واضح مشخص كرد و او را همانند مرد عضو كامل جامعه و دارای جایگاه قانونی، شرعی و رسمی قرار داد.
زن و دختر كه تا قبل از اسلام زنده به گور میشد و یا به عنوان سهم الارث به سایر ورثه منتقل میگردید، همانند مردان و پسران توانست از خویشان سببی و نسبی خود مانند پدر و مادر ارث ببرد.
گذشته از اینها، افكار زن به عنوان اندیشههای مستقل پذیرفته گردید و او توانست آزادانه تصمیم بگیرد و به انتخاب خود شوهر كند و دارای درآمد و مالكیت شخصی گردد و از مال و حقوق فردی و اجتماعیاش دفاع كند و حتی توانست به نفع یا ضرر دیگران شهادت بدهد و كارهای او در جامعه مورد احترام و دارای ارزش باشد. تعدی مردان نسبت به زنان نیز قابل تعقیب قانونی و دارای كیفر گردید.
خداوند متعال جایگاه زن را كه تا قبل از اسلام به پایینترین درجه رسیده بود و در بسیاری از ادیان و مذاهب در ردیف شیطان قرار داشت، آن چنان بالا برد كه فرمود: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیینَّهُ حَیاةً طَیبَةً وَ لَنَجْزِینَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا یعْمَلُونَ»؛ (1) «هر كسی - مرد یا زن - كار شایسته انجام دهد، در حالی كه مؤمن است، قطعاً او را با زندگی پاكیزهای، حیات حقیقی میبخشیم و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام میدادند، پاداش خواهیم داد.»
در این آیه، ارزش تلاش و فعالیتهای معنوی برای زن، همانند مرد دارای نتایج ثمربخشی شمرده شده است؛ به طوری كه میتواند با كوششهای شبانه روزی و گام نهادن در مسیر كمال و سعادت به درجات عالی انسانی در دنیا و آخرت برسد. معیار ارزش در نزد خداوند متعال زن یا مرد بودن نیست؛ بلكه تقوا، پارسایی و شایستگی است. به همین جهت، رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله تكریم زنان و دختران را در سر لوحه برنامه هایش قرار داد و حقوق از دست رفته آنان را احیا كرد و بدون تردید تا به امروز هیچ مذهب و آیینی همانند اسلام از نقش زن و شخصیت او دفاع نكرده است.
آیا زیباتر از این سخن كه زن میتواند همانند مرد و حتی بهتر از آنان به اوج برتری و فضیلت انسانی دست یابد، در جای دیگر به غیر از قرآن سراغ داریم كه فرمود: «یا أَیهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ»؛ (2) «ای مردم! ما شما را از مرد و زن آفریدیم و شما را به صورت گروهها و قبایل مختلف قرار دادیم تا یكدیگر را بشناسید؛ [البته اینها معیار امتیاز نیست و] فقط گرامیترین شما در نزد خداوند متعال با تقواترین شماست.»
با توجه به ارزش و جایگاه اسلامی و معنوی زن در اسلام، برای او حقوق و تكالیفی است كه مواردی از آن را در كلام امام حسن عسكری علیه السلام به نظاره مینشینیم و آموزههایی را از مكتب پر بار آن پیشوای هدایت، در مورد بانوان به عزیزان خواننده تقدیم میكنیم.
سرور زنان
امام عسكری علیه السلام برای هدایت بیشتر بانوان مسلمان و ترغیب آنان به سوی كمال، حضرت فاطمه زهراعلیها السلام را به عنوان اسوه بانوان عالم معرفی كرده و در فرازی از صلوات حضرتش كه در سامراء بر عبدالله بن محمد عابد املاء فرمود، آن بانوی بانوان عالم را چنین ستوده است: «اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی الصِّدِّیقَةِ فَاطِمَةِ الزَّكِیةِ حَبِیبَةِ حَبِیبِكَ وَ نَبِیكَ وَام اَحِبَّائِكَ وَ اَصْفِیائِكَ الَّتِی انْتَجَبْتَهَا وَ فَضَّلْتَهَا وَ اخْتَرْتَهَا عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمِینَ اللَّهُمَّ كُنِ الطَّالِبُ لَهَا مِمَّنْ ظَلَمَهَا وَ اسْتَخَفَّ بِحَقِّهَا وَ كُنِ الثَّائِرَ اللَّهُمَّ بِدَمِ اَوْلَادِهَا؛ (3) پروردگارا! بر صدیقه، فاطمه پاك و محبوب دل حبیب و پیامبرت درود بفرست! همان بانویی كه مادر دوستان و برگزیدگان توست. او را از میان دیگر بانوان برگزیدی و فضیلت دادی و بر زنان عالم برتری بخشیدی. خداوندا! تو خود انتقام آن بانوی گرامی را از كسانی كه بر او ظلم روا داشته و حقش را سبك شمردند، بستان! بارالها! انتقام خون فرزندانش را نیز خودت بگیر!»
امام در ادامه، به جایگاه والای حضرت زهراعلیها السلام اشاره كرده و این گونه با خداوند نجوا كرده است.
«خدایا! همان طوری كه حضرت زهراعلیها السلام را مادر پیشوایان هدایت و همسر صاحب لوا در ملأ اعلی قراردادی، پس بر او و مادرش خدیجه كبری درود فرست! درودی كه با آن پدرش محمدصلی الله علیه وآله را گرامی داشته و چشمان فرزندانش را با آن روشن سازی و از سوی من در همین ساعت بهترین تحیت و سلام را به ایشان ابلاغ گردان!» (4)
ارث زن
از مسائلی كه امروزه در جامعه ما مطرح است و آن را به عنوان یكی از شبهات در ذهن بانوان مسلمان القاء میكنند، موضوع نصف بودن ارث زنان در اسلام میباشد. این پرسش در عصر اهل بیت علیهم السلام نیز مطرح بوده و از آن بزرگواران پرسیده میشد. اسحاق بن محمد نخعی میگوید: روزی ابوبكر فهفكی از امام عسكری علیه السلام پرسید: چرا زن بینوای ناتوان یك سهم در ارث میگیرد، امّا مرد دو سهم میگیرد؟ امام در پاسخ فرمود: «إِنَّ الْمَرْأَةَ لَیسَ عَلَیهَا جِهَادٌ وَ لَا نَفَقَةٌ وَ لَا عَلَیهَا مَعْقُلَةٌ إِنَّمَا ذَلِكَ عَلَی الرِّجَالِ؛ زن وظیفه ندارد به جهاد برود و نفقه بپردازد و دیه بدهد. همه اینها به عهده مردان است.»
بعد از شنیدن این پاسخ، به ذهنم خطور كرد كه شنیده بودم ابن ابی العوجاء این شبهه را از امام صادق علیه السلام سؤال كرده بود و حضرت همین پاسخ را داده بود. در آن لحظه، امام عسكری علیه السلام از افكارم به من خبر داد و فرمود: «بلی، این همان پرسش ابن ابی العوجاء است و پاسخ همه ما امامان در مقابل پرسشهای واحد، یكی خواهد بود. برای آخرین ما همان جریان دارد كه برای اولین ما و همه ما در علم و دانش مساوی هستیم و پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله و امیر مؤمنان علی علیه السلام فضیلت خاص خود را دارند.» (5)
ضرورت حجاب
دین مبین اسلام برای مصونیت جامعه و حفظ شأن زن و مرد دستور حجاب و پایداری بر عفت برای بانوان مسلمان داده است. حجاب بانوی مسلمان، آرامش روانی، تحكیم روابط خانواده، استواری جامعه و از همه مهمتر ارزش و احترام زن را در پی دارد. خداوند متعال در این باره به صراحت میفرماید: «وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ»؛ (6) «چون از آنان (همسران پیامبرصلی الله علیه وآله) چیزی خواستید، از پشت حجاب از آنان بخواهید! این برای دلهای شما و دلهای آنان پاكیزهتر است.»
آیه شریفه اختلاط زن و مرد نامحرم را موجب فساد و تباهی دانسته و رعایت حجاب در میان آنان را برای سالم سازی جامعه امری ضروری قلمداد میكند. در تفسیر الكاشف آمده است: «خداوند متعال در این آیه، حكمت حجاب را جلوگیری از فساد و فتنه اعلام میكند؛ زیرا اختلاط میان مرد و زن نامحرم سبب تحریك غریزه جنسی و فراهم آمدن مقدمات گناه است.» (7)
حضرت عسكری علیه السلام با الهام از كلام وحی، بر ضرورت حفظ حجاب برای زنان مسلمان تأكید نموده است. شیخ صدوق مینویسد: محمد بن حسن صفار به آن حضرت نامهای نوشت و در باره مردی كه میخواهد بر علیه زنی نامحرم شهادت دهد، سؤال كرد كه آیا آن مرد میتواند در حالی كه زن پشت پرده است، بر علیه او شهادت دهد - البته صدای زن را میشنود و دو نفر شاهد عادل میگویند كه این صدای فلان زن دختر فلانی است و تو را به شهادت میطلبد - یا اینكه از پشت پرده نمیشود و باید زن در مقابل مرد حاضر شود و مرد او را با چشم خود ببیند؟
امام عسكری علیه السلام در پاسخ نامه او چنین مرقوم فرمود: «تَتَنَقَّبُ وَ تَظْهَرُ لِلشُّهُودِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ؛ (8) زن نقاب میزند و [با رعایت حجاب كامل] در برابر شهود حضور مییابد - ان شاء الله.»
همچنان كه از كلام آن حضرت پیداست، امام حتی در مواقع ضروری به رعایت حجاب زن تأكید داشته اند. شیخ مفید، بزرگ دانشمند جهان شیعه، در این باره میفرماید: «بر بانوی مسلمان لازم است در خانهاش مستور و ساكن شود و به جز ضرورت از خانه بیرون نیاید... و شایسته نیست در معاملات با مردان مخاطبه كند و اگر ناچار شود، با صدای آهسته سخن بگوید و در مكالمه با ناز و كرشمه سخن نگوید و از خیره شدن به نامحرم خودداری كند؛ همان گونه كه خداوند متعال به همسران پیامبرصلی الله علیه وآله سفارش فرمود: «فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیطْمَعَ الَّذی فی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً وَ قَرْنَ فی بُیوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیةِ الْأُولی «؛ (9)
« [با نامحرمان] به گونهای هوس انگیز سخن نگویید كه بیمار دلان در شما طمع كنند و سخن شایسته بگویید و در خانههای خود بمانید و همانند جاهلیت نخستین با زینت و آرایش در میان مردم ظاهر نشوید.» (10)
ازدواج موقت
یكی از برنامههای رسول خداصلی الله علیه وآله برای سلامت جامعه، سنت حسنه ازدواج است. آن حضرت زنان را همانند مردان ترغیب به ازدواج فرموده و برای كسانی كه توانایی ازدواج دائم را ندارند، ازدواج موقت پیشنهاد كرده است. بنابراین، یكی از حقوق بانوان در جامعه اسلامی انجام ازدواج موقت است.
حسن بن ظریف یكی از دوستان امام عسكری علیه السلام برای آن حضرت نامه نوشت و در باره ازدواج موقت با آن حضرت مشورت كرد. امام در پاسخ وی نوشت: «اِنَّمَا تُحْیی سُنَّةً وَ تُمِیتُ بِدْعَةً فَلَا بَأْسَ؛ (11) تو با این عمل سنتی را احیا میكنی و بدعتی را از بین میبری؛ عیبی ندارد.»
برای روشن شدن این موضوع، مقداری بحث را گسترش میدهیم و به شرح سخن امام كه بیانگر یكی از دستورات قرآنی است و رهنمود شایستهای برای مردان و زنان مسلمان است، میپردازیم:
ازدواج موقت كه متعه نیز نامیده میشود، رابطه همسری را برای مدتی محدود و معین به وجود میآورد و هنگامی كه مدت سپری شد یا مرد مدت را بخشید، بدون طلاق رشته همسری گسیخته میشود. این ازدواج، هیچ یك از احكام نكاح دائم را ندارد، مگر آنچه را كه هنگام عقد شرط كرده باشند. (12)
قرآن كریم در مورد حلال بودن این نوع ازدواج میفرماید: «فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَریضَةً وَ لا جُناحَ عَلَیكُمْ فیما تَراضَیتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَریضَةِ»؛ (13) «اگر با زنی ازدواج موقت كردید، واجب است مهرشان را به آنان بپردازید و بر شما گناهی نیست در آنچه پس از تعیین مهر با یكدیگر توافق كرده اید [كه مدت عقد یا مهر را كم یا زیاد كنید] .»
این نوع ازدواج كه یكی از بهترین شیوههای پاسداری از عفت عمومی جامعه میباشد، بعد از آنكه در زمان رسول خداصلی الله علیه وآله تشریع شد و در دوران خلیفه اول هم ادامه یافت، به وسیله خلیفه دوم منع گردید. بدیهی است كه حكم قرآنی تنها با آیه قرآن نسخ میشود و زمامدار حكومت اسلامی هرگز نمیتواند در احكام قرآن دخالت كند و از اجرای آن جلوگیری نماید.
به این جهت، علی علیه السلام فرمود: «لَوْ لَا أَنَّ عُمَرَ نَهَی عَنِ الْمُتْعَةِ مَا زَنَی إِلَّا شَقِی؛ (14) اگر عمر از نكاح موقت منع نكرده بود، جز افراد بد سرشت زنا نمیكردند.»
و در تفسیر قرطبی به نقل از ابن عباس آمده است: «ازدواج موقت رحمتی بود از طرف خداوند متعال به بندگان خدا و امت اسلام، و اگر عمر آن را نهی نكرده بود، به غیر از مردمان شقی و بد سرشت كسی در پی زنا نمیرفت.» (15)
بنابراین، منظور امام عسكری علیه السلام از احیای سنّت به وسیله ازدواج موقت، سنّت نبوی است و منظور ایشان از بدعت، بدعتی است كه از طریق منع ازدواج موقت در زمان خلیفه دوم صورت گرفت.
- پاورقــــــــــــــــــــی
1) نحل / 97.
2) حجرات / 13.
3) مصباح المتهجد، شیخ طوسی، بیروت، مؤسسة فقه الشیعة، 1411 ق، ص 399.
4) همان.
5) الكافی، ج 7، ص 85.
6) احزاب / 53.
7) تفسیر الكاشف، محمد جواد مغنیة، تهران، نشر دار الكتاب اسلامی، 1424، ذیل آیه مذكور.
8) من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، قم، نشر جامعه مدرسین، 1413 ق، ج 3، ص 68.
9) احزاب / 32 و 33.
10) احكام النساء، شیخ مفید، قم، چاپ كنگره، 1413 ق، ص 55.
11) وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، قم، نشر آل البیت علیهم السلام، 1409، ج 21، ص 30.
12) آموزش دین، علامه طباطبایی، قم، نشر جامعه مدرسین، 1360 ش، ص 300.
13) نساء / 24.
14) تفسیر طبری، محمد بن جریر طبری، بیروت، دار المعرفة، 1412 ق، ج 5، ص 69.
15) تفسیر قرطبی، محمد بن احمد قرطبی، تهران، انتشارات ناصر خسرو، 1364، ج 5، ص 130.