دخت آفتاب

خفته در خاك قم یكی گوهر                                               گوهری تابناك و نیك اختر

آفتاب عفاف و شرم و حیا                                                  مشعل راه عصمت و تقوا

چشمه سار حقیقت و ایمان                                                 معنی شور و عشق و اطمینان

بانوی بانوان اهل یقین                                                       رحمت كردگار روی زمین

مكتب اوست مكتب توحید                                                 جلوه اوست جلوۀ جاوید

حرمش قبله گاه اهل خرد                                                   هر كه در راه علم ره سپرد

عصمت اوست شهره در آفاق                                              چون كه بسته است با خدا میثاق

فاطمه نام و فاطمی شوكت                                                 زینبی سیرت و علی صولت

هست معصومه كنیۀ پاكش                                                  كه بلند است عزم و ادراكش

می‌كند فخر بر چنین دختر                                                  پدری همچو موسی جعفر (1)

تولد حضرت فاطمۀ معصومه علیها السلام برای اهل بیت علیهم السلام چنان اهمیت داشت كه قبل از به دنیا آمدنش خبر آن را منتشر كرده، و مردم را برای شناخت مقام آن بانوی بزرگوار آماده ساختند. پنجاه سال پیش از تولد حضرت فاطمۀ معصومه علیها السلام، روزی گروهی از شیعیان ری نزد امام صادق علیه السلام شتافتند. حضرت فرمود: آفرین بر برادران قمی ما.

گفتند: آقا، ما اهل ری هستیم.

امام باز به اهل قم آفرین گفت و فرمود:

«الا ان لله تعالی حرما وهو مكه الا ان لرسول الله حرما وهو المدینة الا وان لامیر المؤمنین حرما وهو الكوفه الا وان حرمی وحرم ولدی بعدی قم الا ان قم كوفتنا الصغیرة، الا ان للجنة ثمانیة ابواب ثلاث منها الی قم. تقبض فیها امراة هی من ولدی اسمها فاطمة بنت موسی، تدخل بشفاعتها شیعتی الجنة باجمعهم.» (2) .

برای خداوند حرمی است كه مكه است. حرم رسول مدینه، حرم امیر مؤمنان كوفه و حرم من و فرزندانم قم است. بدانید قم كوفۀ كوچك ما است. آگاه باشید، بهشت هشت در دارد كه سه در آن به سوی قم است. بانویی از فرزندان من در آن جا وفات می‌كند كه نامش فاطمه دخت موسی است. همۀ شیعیان ما به شفاعت او وارد بهشت می‌شوند.

بر اساس روایتی دیگر، امام صادق علیه السلام هنگام تولد فرزندش موسی علیه السلام چنین فرمود: از این كودكم دختری به نام فاطمه متولد خواهد شد. آن روز یكی از شیعیان - كه دخترش را حمیرا نام نهاده بود - نزد امام صادق علیه السلام آمد، امام را دید كه با كودكی در گهواره سخن می‌گوید. پرسید: مگر این كودك سخن می‌گوید؟ امام از او خواست جلوتر برود. وقتی نزدیك‌تر شد، كودك لب به سخن گشود و گفت: «ای مرد، نامی كه برای دخترت انتخاب كرده‌ای، خداوند دشمن دارد. نامش را تغییر ده.

آن گاه امام صادق علیه السلام به مرد فرمود: این كودك، فرزندم موسی است. خداوند از او دختری به من عنایت می‌كند كه نامش فاطمه است. او را در سرزمین قم به خاك می‌سپارند. هر كه او را در قم زیارت كند، بهشت بر وی واجب می‌شود. (3)

مادر این بانوی پاكیزه، نجمه نام داشت كه با نام‌های تكتم، خیزران، اروی،‌ام البنین، طاهره، سمانه، شقراء، سكن و صقر نیز از وی یاد شده است.

حضرت فاطمۀ معصومه، بیست و پنج سال پس از تولد علی بن موسی الرضا علیهما السلام، در اول ذی قعده سال 173 ه. ق. دیده به جهان گشود و در دهم، یازدهم یا دوازدهم ربیع الثانی 201 ه. ق. وفات یافت. (4)

مقام‌های حضرت فاطمه معصومه علیها السلام

الف) عالمه

محل رشد فاطمۀ معصومه علیها السلام خاندانی بود كه دریای دانش و معرفت شمرده می‌شد. حضور در كنار پدری چون امام موسی بن جعفر علیهما السلام و برادری مانند امام رضا علیه السلام سبب شد فاطمۀ معصومه در كوتاه‌ترین مدت ممكن مسیر رشد بپیماید و بتواند پرسش‌های فقهی و دینی شیعیان را پاسخ دهد. روزی گروهی از شیعیان وارد مدینه شدند تا پرسش‌های خود را از امام موسی بپرسند. كاروانیان به خانۀ امام آمدند، ولی به زودی دریافتند امام در مسافرت است. بنابراین، در اندوه فرو رفتند و ناگزیر آمادۀ بازگشت شدند. در این لحظه، دختری خردسال سكوت سنگین كاروانیان را درهم شكست؛ پرسش‌ها را گرفت، پاسخ همه را به دقت نوشت و به آنان باز گرداند. كاروانیان شگفت زده به پاسخ‌ها نگریستند و با خاطری آسوده را دیار خویش پیش گرفتند. در راه امام را دیدند. سلام كردند؛ قصۀ دخترك باز گفتند و خط او را به وی نمایاندند. امام لبخند زد و سه بار فرمود: فداها ابوها؛ پدرش فدایش باد. (5)

ای بانویی كه بر همه بانوان سری                                 در عصر خویش از همه نسوان تو برتری

پاك و منزهی و مبرا ز هر بدی                                   گنجینه معارف و دریای گوهری

از دودمان هاشم و از آل احمدی                                از خاندان عصمت و از نسل حیدری

از گلشن خدیجه كبری شكفته‌ای                                وز بوستان حضرت زهرای اطهری

هم دختر امامی و هم خواهر امام                                 هم عمه امامی و دخت پیمبری (6)

ب) محدثه

حدیث یعنی سخن. در اصطلاح روایت به كسی كه سخن معصوم را نقل كند، محدث و محدثه می‌گویند. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:

من تعلم حدیثین اثنین ینفع بهما نفسه او یعلمهما غیره فینتفع بهما كان خیرا له من عبادة ستین سنة. (7)

آن كه دو روایت بیاموزد و خود از آن بهره گیرد یا به دیگری آموزد تا او سود برد، برایش از شصت سال عبادت برتر است.

حضرت فاطمۀ معصومه علیها السلام در شمار محدثان جای دارد و شش مورد از روایات وی به دست ما رسیده است. متن روایت‌های آن بزرگوار چنین است:

1- حدیث غدیر

من كنت مولاه فعلی مولاه. (8)

هر كه من مولای اویم علی مولای او است.

2- حدیث منزلت

انسیتم قول رسول الله صلی الله علیه و آله یوم غدیر خم: من كنت مولاه فعلی مولاه وقوله: انت منی بمنزله هارون من موسی علیه السلام. (9)

حضرت فاطمۀ معصومه از حضرت فاطمه زهرا علیها السلام چنین نقل كرد: آیا سخن رسول خدا در روز غدیر را فراموش كردید كه فرمود: هر كه من مولای اویم علی نیز مولای اوست و [آیا فراموش كردید كه] فرمود جایگاه تو [علی] در برابر من مانند [جایگاه] هارون [در برابر] موسی است.

3- دوست داران علی علیه السلام

حضرت فاطمۀ معصومه علیها السلام از حضرت زهرا علیها السلام چنین روایت می‌كند: پدرم رسول الله صلی الله علیه و آله فرمود: شبی كه مرا به آسمان [معراج] بردند، داخل بهشت شدم. در آن جا خانه یی از در سفید دیدم كه میان آن خالی بود. آن خانه دری داشت كه با در و یاقوت مزین شده بود و روی آن پرده یی كشیده بودند. وقتی سر بلند كردم دیدم بر بالای آن نوشته اند: «لا اله الا الله، محمد رسول الله، علی ولی القوم.» ؛

بر پرده نوشته شده بود: «بخ بخ من مثل شیعة علی.» ؛ به به چه كسی مانند شیعۀ علی است.

وقتی داخل خانه شدم، قصری از عقیق سرخ دیدم كه وسط آن خالی بود. این خانه نیز دری داشت كه پرده یی مزین به زبرجد سبز بر آن آویخته بودند. وقتی سر بلند كردم، دیدم بر فرازش نوشته اند: «محمد رسول الله، علی وصی المصطفی.»

بر پرده نیز نوشته بودند: «بشر شیعة علی بطیب المولد»؛ شیعۀ علی را به حلال زاده بودن بشارت ده.

وقتی وارد شدم، به قصری دیگر از زمرد سبز رسیدم كه زیباتر از آن را هرگز ندیده بودم. دری از یاقوت قرمز داشت كه با انواع لؤلؤها تزیین شده بود.

بر پرده آن نوشته بودند: «شیعة علی هم الفائزون.» ؛ شیعیان علی رستگارانند.

پرسیدم: دوست من جبرییل، این كاخ از آن كیست؟

پاسخ داد: «یا محمد، لابن عمك ووصیك علی بن ابی طالب علیه السلام یحشر الناس كلهم یوم القیامة حفاة عراة الا شیعة علی ویدعی الناس باسماء امهاتهم ما خلا شیعة علی فانهم یدعون باسماء آبائهم.»

محمد، این خانۀ پسر عمو و جانشین تو علی بن ابی طالب است. در رستاخیز همۀ مردم جز شیعیان علی عریان محشور می‌شود؛ و همۀ مردم جز شیعیان علی با نام مادرشان خوانده می‌شوند. شیعیان علی با نام پدرانشان خوانده خواهند شد.

دربارۀ راز این مسئله پرسیدم، پاسخ داد:

لانهم احبو علیا فطاب مولدهم؛

چون علی را دوست داشتند، ولادتشان نیك [و حلال] گردید. (10)

4- مقام شهادت برای دوستان آل محمد صلی الله علیه و آله

«الا من مات علی حب آل محمد مات شهیدا». (11)

آگاه باشید، آن كه با محبت آل محمد بمیرد، شهید جان سپرده است.

5- طهارت امام حسین علیه السلام

«لما سقط الحسین من بطن امه و كنت ولیتها قال النبی صلی الله علیه و آله: یا عمه هلمی الی ابنی فقلت یا رسول الله انا لم ننظفه بعد. فقال: یا عمه انت تنظفه ان الله تبارك وتعالی قد نظفه وطهره.» (12)

 [صفیه عمۀ پیامبر اكرم فرمود] وقتی امام حسین علیه السلام متولد شد، من پرستارش بودم. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: عمه، فرزندم را نزد من آور. گفتم: یا رسول الله، او را [نشسته ایم و] پاكیزه نكرده ایم. فرمود: عمه، تو می‌خواهی او را پاك كنی، خداوند او را پاكیزه و مطهر كرده است.

6- قم، مركز شیعیان حضرت معصومه علیها السلام

از پدرش امام كاظم علیه السلام چنین روایت كرده است: قم مركز شیعیان ماست. (13)

ج) شفیعه

یا رب این خلد برین، یا جنة الماواستی                         یا همایون بارگاه بضعۀ موساستی

این همایون بانو كه در درج شرافت اختری است             نسل پاك زاده انسیة الحوارستی

فاطمه اخت الرضا، سلطان دین، روحی فداك                 خاك درگاه تو از عرش علا اعلاستی

مرجع اهل زمان و شافع یوم المعاد                              خواهر سلطان دین و ثانی زهراستی (14)

مقام شفاعت از مقام‌های مسلم حضرت فاطمه معصومه علیها السلام است. سخنی كه امام صادق علیه السلام پیش از تولد حضرت فاطمه بر زبان رانده بر درستی این گفتار گواهی می‌دهد. حضرت فرمود:

«تدخل بشفاعتها شیعتی الجنة باجمعهم.» (15)

این روایت، افزون بر اصل مقام شفاعت، بر فراگیر بودن آن نیز اشاره دارد. بعد از رسول اكرم صلی الله علیه و آله - كه نخستین جایگاه شفاعت را دارد و قرآن از آن با عنوان مقام محمود یاد كرده است - (16) بالاترین جایگاه از آن فاطمۀ زهرا علیها السلام و فاطمۀ معصومه است. امام صادق علیه السلام فرمود: با شفاعت او همۀ شیعیان ما وارد بهشت خواهند شد.

در متن زیارت نامۀ حضرت - كه از امام رضا روایت شده است - نیز به مقام شفاعت وی تصریح شده است:

«یا فاطمه اشفعی لی فی الجنة فان لك عندالله شانا من الشان.»

فاطمه، ما را در بهشت شفاعت كن؛ زیرا نزد خدا جایگاهی داری. (17)

امام رضا علیه السلام فرمود:

«من زارها فله الجنة.» (18) .

«من زار المعصومه بقم كمن زارنی.» (19) .

«من زارها عارفا بحقها فله الجنة.» (20) .

امام جواد علیه السلام فرمود:

«من زار قبر عمتی بقم فله الجنة.» (21) .

امام صادق علیه السلام نیز فرمود:

«ان زیارتها تعدل الجنة.» (22) .

«من زارها وجبت له الجنة.» (23) .

آیت الله شیخ محمد ناصری دولت آبادی، یكی از علمای دولت آباد اصفهان، از پدرش چنین نقل كرده است: در سال 1295 هجری قمری، در اطراف قم چنان خشك سالی شد كه مردم به ستوه آمدند. چهل تن از متدینان محل انتخاب شده، به قم آمدند و در حرم حضرت معصومه علیها السلام بست نشستند تا شاید خداوند با عنایت و دعای آن بزرگوار باران فرستد. در شب سوم، یكی از اینان مرحوم آیت الله العظمی میرزای قمی را در خواب دید. میرزا پرسید: چرا بست نشسته اید؟ او دلیل را عرض كرد. میرزا گفت: این كه چیزی نیست این مقدار از دست ما هم ساخته است؛ ولی اگر شفاعت همۀ جهان را خواستید، دست توسل به سوی این شفیعۀ روز جزا دراز كنید. (24)

د) معصومه

السلام‌ای آفتاب عصمت ‌ای كز درگهت                        كرده كسب منزلت عرش علا‌ای فاطمه

السلام ‌ای زینت دامان زهرا كز تو هست                       منت فضل و عطا بر ما سوی‌ای فاطمه

امام رضا علیه السلام فرمود:

«... من زار المعصومه بقم كمن زارنی.» (25) .

... آن كه معصومه را در قم زیارت كند گویا مرا زیارت كرده است.

مرتبۀ والای عصمت تنها برای معصومان است و آنان از گناهان عمدی و سهوی پیراسته اند؛ اما اولیای خدا مانند حضرت زینب علیها السلام و فاطمۀ معصومه علیها السلام از مراتب پایین‌تر آن بهره می‌برند.

ه) كریمه

سید محمد مرعشی، پدر ارجمند آیت الله مرعشی نجفی، از نسب شناسان گرانقدر بود و بسیار علاقه داشت مرقد شریف حضرت زهرا علیها السلام را بیابد. برای این كار ختم مجربی برگزید و چهل شب بدان مداومت ورزید. شب چهلم در رؤیا به محضر امام باقر یا صادق علیهما السلام رسید. امام فرمود: «علیك بكریمة اهل بیت.» ؛ بر تو باد توجه به كریمۀ اهل بیت.

وی كه تصور می‌كرد مراد آن حضرت فاطمۀ زهرا است، گفت: آری، من نیز می‌خواهم آرامگاه شریفش را بیابم تا زیارت كنم.

امام فرمود: مرادم مرقد شریف حضرت معصومه علیها السلام در قم است.

و آن گاه ادامه داد: خداوند اراده كرده، به جهت مصالحی، قبر شریف حضرت زهرا علیها السلام پنهان باشد، ولی مرقد حضرت معصومه علیها السلام را تجلی گاه آرامگاه شریف حضرت زهرا علیها السلام قرار داده است.

ورود حضرت معصومه علیها السلام به قم

در سال 200 هجری قمری، مامون عباسی با ارسال نامه‌ها و پیام‌های بسیار امام رضا علیه السلام را به توس فرا خواند. حضرت ناگزیر این دعوت را پذیرفت و به خراسان آمد. یك سال بعد، حضرت معصومه علیها السلام به شوق دیدار برادر عازم خراسان شد. او همراه گروهی تا ساوه آمد و در آن جا، بیمار شد. پرسید: از این مكان تا قم چقدر راه است؟ پاسخ دادند: ده فرسنگ. به دستور حضرت به سوی قم حركت كردند و مردم قم به استقبالش شتافتند. موسی بن خزرج بن سعد اشعری - كه از یاران امام رضا علیه السلام بود - شتابان خود را به حضرت فاطمۀ معصومه علیها السلام رساند، زمام شتر را گرفت، به قم آورد و افتخار میزبانی حضرت را به خود اختصاص داد. پس از 16 یا 17 روز، آن بانوی ارجمند وفات یافت. (26)

عبادتگاه او در خانۀ موسی بن خزرج هنوز باقی است و به مدرسۀ ستیه معروف است.

موسی بن خزرج بخشی از زمین‌های خود را - كه بابلان نام داشت - به حضرت اختصاص داد تا در آن جا به خاك سپرده شود. آل سعد سردابی حفر كردند تا پیكر مطهر فاطمۀ معصومه علیها السلام را در آن جای دهند. پس از غسل و كفن، پیكر را به آن مكان آوردند و در این مورد كه چه كسی داخل قبر شود، اختلاف كردند. سرانجام چنان مقرر شد كه كهنسال پرهیزگاری به نام قادر این عمل را بر عهده گیرد. در این لحظه، ناگهان دو سوار - كه چهره پوشانده بودند - در بیابان آشكار شدند. سواران به تدریج نزدیك‌تر شدند، از چارپا فرود آمدند و بر پیكر فاطمۀ معصومه علیها السلام نماز گزاردند. سپس داخل سرداب شده، جنازه را به خاك سپردند و بی آن كه كسی آن‌ها را بشناسد، از همان راهی كه آمده بودند، بازگشتند. (27)

كرامات فاطمۀ معصومه علیها السلام

تاكنون صدها كرامت از این بانوی بزرگوار مشاهده شده است. یكی از این كرامات به دختری از ماكو اختصاص دارد.

او خود داستان شفایش را چنین توضیح می‌دهد:

رقیه امان پور هستم، از اهالی شوط ماكو، چهار ماه پیش، بر اثر یك نوع سرماخوردگی از هر دو پا فلج شدم. خانواده‌ام مرا به بیمارستان‌های مختلف در شهرهای ماكو، خوی و تبریز بردند و همۀ پزشكان، پس از آزمایش‌های مكرر، از درمانم اظهار ناتوانی كردند. دیگر نتوانستم پاهایم را حركت دهم تا این كه چهارشنبه شب (73/2/21) در رؤیا چنان دیدم كه بانویی سفیدپوش سوار بر اسبی سفید به سویم آمد و فرمود: «چرا از همان ابتدای بیماری پیش من نیامدی تا شفایت دهم؟»

با اضطراب از خواب پریدم و جریان را با عمو و عمه‌ام در میان گذاشتم. و آن‌ها بی درنگ مقدمات سفر به قم را فراهم كردند. روز جمعه ساعت 30/7 دقیقه به حرم مطهر مشرف شدیم. پس از نماز، به خواندن زیارت نامه پرداختم كه ناگهان صدای همان بانو - كه در خواب دیده بودم - به گوشم رسید. او فرمود: بلند شو، راه برو كه شفایت دادم.

من توجه نكردم دوباره همان صدا با همان الفاظ تكرار شد. این بار حركتی به خود دادم و دریافتم به لطف آن بانو شفا گرفته‌ام. (28)

شفای نصرانی

مرحوم محدث نوری می‌گوید: در بغداد مردی نصرانی به نام «یعقوب.» مبتلا به مرض استسقا بود كه از معالجه آن ناامید شده بود و به طوری بدنش ضعیف شده بود كه توان راه رفتن نداشت. او می‌گفت: بارها از خدا مرگم را خواسته بودم تا آن كه در سال 1280ه. ق. در عالم خواب سید جلیل القدر نورانی را دیدم كه كنار تخت من ایستاد و به من گفت: اگر شفا می‌خواهی، باید به زیارت كاظمین بیایی. از خواب بیدار شدم و خوابم را به مادرم گفتم. او گفت این خواب شیطانی است. دو مرتبه خوابم برد، این بار بانویی را در خواب دیدم با چادر و روپوشی كه به من گفت: برخیز كه صبح شد. آیا پدرم با شما شرط نكرد كه او را زیارت كنی و تو را شفا بدهد. گفتم: پدر شما كیست؟ گفت: موسی بن جعفر علیهما السلام. گفتم شما كیستید؟ گفت: من معصومه خواهر رضا هستم.

از خواب بیدار شدم و متحیر بودم به كجا بروم. به ذهنم آمد خدمت سید راضی بغدادی بروم. به بغداد رفتم تا به در خانۀ او رسیدم، در زدم، صدا آمد كیستی؟ گفتم در را باز كن. همین كه سید صدایم را شنید، به دخترش گفت در را باز كن كه یك نفر نصرانی آمده مسلمان شود. وقتی بر او وارد شدم، گفتم از كجا دانستید من چنین قصدی دارم؟ فرمود: جدم در خواب مرا از قضیۀ تو خبر داد. او مرا به كاظمین نزد شیخ عبد الحسین تهرانی برد.

داستان را برایش گفتم. دستور داد مرا به حرم مطهر امام كاظم علیه السلام بردند و در ضریح طواف دادند. عنایتی نشد. از حرم بیرون آمدم، احساس تشنگی كردم آب آشامیدم، حالم منقلب شد و روی زمین افتادم. گویا كوهی بر پشتم بود و از سنگینی آن راحت شدم. ورم بدنم از بین رفت و زردی صورتم به سرخی تبدیل شد و دیگر از آن مرض اثری ندیدم. نزد شیخ بزرگوار رفتم و مسلمان شدم. (29)

 

  • پاورقــــــــــــــــــــی

 

1) آئینۀ عفاف، 127 شعر از علی برات پور.

2) بحار الانوار، ج 60، ص 228؛ جامع احادیث الشیعة، ج 12، ص 617.

3) وسیلة المعصومیة، ص 65، مستدرك سفینة، ماده فطم، ج 8، ص 257، زندگانی حضرت موسی بن جعفر، عمادزاده، ج 2، ص 375 (سال 183 نیز ذكر شده است) به عوالم العلوم، ج 21 ص 328، حیات الست، ص 10، رجوع كنید.

4) تاریخ قدیم قم، حسن بن محمد بن حسین قمی، ص 213؛ بحار الانوار، ج 48 ص 290.

5) تاریخ اهل بیت، ص 82؛ كریمۀ اهل بیت، علی اكبر مهدی پور، ص 171.

6) آیینه عفاف، ص 142.

7) كنز العمال، ج 10، ح 28849.

8) احقاق الحق، ج 6، ص 282.

9) الغدیر، ج 1، ص 197؛ انسی المطالب فی مناقب علی بن ابی طالب، ص 49؛ بحار الانوار، ج 36، ص 353.

10) بحار الانوار، ج 68، ص 77؛ عوالم، ج 21، ص 325؛ ینابیع المودة، ص 257.

11) آثار الحجة، ج 1، ص 8 و 9؛ عوالم، ج 21، ص 354.

12) بحار الانوار، ج 43، ص 243.

13) فروغی از كوثر، ص 49.

14) آیینه عفاف، ص 100، شعر از خادم.

15) سفینة البحار، ج 2، ص 376؛ مجالس المؤمنین، ج 1، ص 83.

16) سوره اسراء، آیه 79.

17) بحار الانوار، ج 102، ص 266.

18) ریاحین الشریعة، ج 5، ص 35؛ بحار الانوار، ج 48، ص 317.

19) همان، ص 35؛ ناسخ التواریخ، ج 3، ص 68.

20) بحار الانوار، ج 48، ص 317.

21) كامل الزیارات، ص 324

22) بحار الانوار، ج 60، ص 217.

23) همان، ج 48، ص 317.

24) كریمه اهل بیت، ص 58.

25) ناسخ التواریخ، ج 3، ص 68.

26) سفینة البحار، ج 2، ص 376؛ (فطم) بحار الانوار، ج 60، ص 219.

27) بحار الانوار، ج 60، ص 219.

28) بارگاه حضرت فاطمه معصومه علیها السلام تجلی گاه حضرت فاطمه زهرا علیها السلام، ص 155؛ مرحوم حجة الاسلام شیخ غلام حسین قمی (با تلخیص) .

29) دار السلام، ج 2، ص 169.

557 دفعه
(0 رای‌ها)