برخي از دلائل امامت امام جواد عليه السلام

مقدمه

منصب امامت همانند نبوت با گزينش و نصب خداوند متعال و با راهنمائي و اعلام رسول خدا و يا از طريق امامي كه با نص رسول خداصلي الله عليه وآله منصوب به امامت گرديده است، معين مي شود. بنابراين تعيين امام به دستور خداوند متعال و توسط پيامبر و يا جانشين مشخص شده اش به مردم اعلام و معرفي مي گردد؛ چه اينكه مردم توانائي تشخيص و انتخاب امام داراي شرائط ويژه امامت و رهبر جهاني را ندارند؛ زيرا انفاس قدسي انسانهاي والا تبار كه به مقام خطير امامت برگزيده مي شوند و داراي شرائط ويژه امامت مي باشند فقط از سوي خداوند قابل شناسائي و درك است.

محدث و فيلسوف بزرگ جهان تشيع ملا محسن فيض كاشاني رحمه الله در اين زمينه مي گويد:

نه هر كه روي نبي ديد سروري داند                             نه هر كه آينه سازد سكندري داند

كسي كه اكثر عمرش به بت پرستي رفت                       چسان هدايت دين پيمبري داند

كسي كه در ره دين كج نهد قدم زاول                         ز رَه برون رود آخر چه رهبري داند

هزار در كه هر يك هزار بگشايد                                 ز علم تا نبود چون كسي سري داند

بجز خداي نداند امام عالم كيست                                كه قدر گوهر يكدانه گوهري داند

نجات خلق ز غرقاب جهل كار علي است                      در اين محيط نه هر كس شناوري داند

مقام راهبري گر به حق بود نيكو است                          وگرنه هر كه تو بيني ستمگري داند

جهان و كار جهان گر چه در هم است اي فيض               ولي مُدبّر كل دادگستري داند

به همين جهت از روزي كه رسول خداصلي الله عليه وآله مأموريت يافت تا جانشين خود را معين كند و تداوم بخش وظيفه رسالت باشد، و در فرصتهاي مناسب به معرفي جانشينان دوازده گانه خود كه برگزيده الهي بودند پرداخته و بر امامت امير مؤمنان علي عليه السلام تا امامت حضرت مهدي عليه السلام به طور مكرر و به صورت تصريحي و تلويحي تأكيد نمود.

خواجه نصير الدين طوسي نظريه پرداز بزرگ جهان تشيع در موضوعات كلامي و... در اين زمينه مي نويسد: «اَلْاِمامُ لُطْفٌ فَيَجِبُ نَصْبُهُ عَليَ اللَّهِ تَعالي تَحْصيلاً لِلْغَرَضِ؛(1) وجود امام لطف [بر امت ] است، پس لازم است كه خداوند از باب لطف، امام را بر امت نصب و معين نمايد، تا غرض حاصل شود.»

آري! با وجود امام مردم به اطاعت نزديك و از معصيت دور مي شوند و اگر امام نباشد فتنه و فساد برمي خيزد و در صورت نصب امام از سوي خداوند، سعادت دين و دنياي انسانها تأمين خواهد شد و اين هدف متعالي خداوند است. اينك به بخشي از دلائل امامت حضرت جوادعليه السلام مي پردازيم:

1. جبرئيل خبر مي دهد

علامه مجلسي رحمه الله در ضمن روايتي با اشاره به نصوص آسماني در مورد امامان دوازده گانه مي نويسد: هنگامي كه حضرت جبرئيل در مورد جانشينان پيامبرصلي الله عليه وآله به آن حضرت گزارش مي داد، وقتي به امام جوادعليه السلام رسيد عرضه داشت: «وَ يُخْرِجُ مِنْ صُلْبِهِ اِبْنَهُ وَسَمّاهُ عِنْدَهُ مُحَمَّداً اَلْمُرَغِّبَ في اللَّهِ وَ الذّابَّ عَنْ حَرَمِ اللَّهِ؛ و از پشت (نسل) او (علي بن موسي الرضا) پسري به دنيا مي آورد كه نامش را نزد خود محمد گذاشته است. او ترغيب كننده به سوي خدا و مدافع حريم [ارزشهاي ] الهي خواهد بود.(2)»

2. لوح فاطميه عليها السلام

جابر بن عبداللَّه انصاري در حديث لوح كه در محضر امام باقرعليه السلام نقل مي كند، به نص بر امامت امام نهم مي پردازد. وقتي كه پيشواي پنجم از او مي پرسد: جابر! در صحيفه مادرم فاطمه عليها السلام چه ديدي؟ برايم بگو! جابر با تواضع حديث طولاني لوح را بيان كرده و مي گويد: وقتي آن صحيفه نوراني را در دست حضرت زهراعليها السلام ديدم، از آن بانوي بانوان عالم پرسيدم: پدر و مادرم فدايت اي دختر رسول اللَّه! اين لوح سبز و نوراني چيست؟

حضرت فاطمه عليها السلام در پاسخ فرمود: اين لوحي است كه خداوند به پيامبرش هديه داده است و در آن نام پدر، همسر، دو فرزندم حسن و حسين و ديگر اوصياء از فرزندان من است، تا مرا بشارت داده باشد.

جابر در ادامه مي گويد: من آن لوح را از حضرت زهراعليها السلام گرفتم و نسخه برداري كردم. در آن صحيفه نوراني به نام تمام امامان معصوم عليهم السلام تصريح شده است و در مورد امام نهم عليه السلام از كلام خداوند چنين مي خوانيم: «لأََسُرَّنَّهُ بِمُحَمَّدٍ اِبْنِهِ وَ خَليفَتِهِ مِنْ بَعْدِهِ وَوارِثِ عِلْمِهِ فَهُوَ مَعْدِنُ عِلْمي وَمَوْضِعُ سِرّي وَ حُجَّتي عَلي خَلْقي لا يُؤمِنُ عَبْدٌ بِهِ اِلّا جَعَلْتُ الجَنَّةَ مَثْواهُ وَشَفَّعْتُهُ في سَبْعينَ مِنْ اَهْلِ بَيْتِهِ كُلُّهُمْ قَدِ اسْتَوْجَبُوا النّارَ؛ (3) مطمئناً او (حضرت رضاعليه السلام) را به وجود پسرش محمد خشنود خواهم ساخت؛ [محمد ]جانشين بعد از او و وارث علم او و سرچشمه علم من و گنجينه دار سرّ [و راز] من و حجت من بر مخلوقاتم مي باشد. هيچ بنده اي به او ايمان نمي آورد مگر اينكه بهشت را جايگاه او قرار مي دهم و او را شفيع هفتاد نفر از خاندانش كه سزاوار آتش اند خواهم ساخت.»

3. گزارش امام حسن مجتبي عليه السلام

امام حسن مجتبي عليه السلام مي فرمايد: پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله در يكي از سخنرانيهاي عمومي خود بعد از حمد و ثناي پروردگار فرمود: «اِنِّي تارِكٌ فيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتي اَهْلَ بَيْتي ما اِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِما لَنْ تَضِلُّوا؛ (4)  من در ميان شما دو امانت ارزشمند باقي مي گذارم؛ كتاب خدا، و عترتم، كه اهل بيت من مي باشند. اگر به آن دو تمسك كنيد هرگز گمراه نخواهيد شد.» سپس رسول خداصلي الله عليه وآله ادامه داد: «دين خود را از آنان فراگيريد و به آنان چيزي نياموزيد؛ چرا كه عترت من از همه شما آگاه ترند. بدانيد كه روي زمين هرگز از جانشينان و عترت من خالي نخواهد ماند و اگر روي زمين از حجت الهي خالي شود اهل زمين هلاك خواهند شد.» وقتي سخن پيامبر به اينجا رسيد، فرمود: «پروردگارا! من مي دانم كه علم تو و واسطه فيض ميان تو و اهل زمين هرگز قطع نمي شود و تو روي زمين را از حجت و رهبري الهي خالي نمي گذاري و بندگان و دوستانت را بعد از آنكه به راه راست هدايت كرده اي، در وادي گمراهي و حيرت رها نمي كني!

همان بندگاني كه تعدادشان اندك، اما قدر و منزلتشان در نزد خداوند بزرگ است.»

امام حسن مجتبي عليه السلام در ادامه گزارش خود مي فرمايد: وقتي كه رسول خداصلي الله عليه وآله از منبر پائين آمد، پيش رفتم و عرضه داشتم: يا رسول اللَّه! مگر حجت خداوند بر تمام مردم تو نيستي؟! فرمود: «اي حسن! خداوند تبارك و تعالي مي فرمايد: «اِنَّما اَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ»؛ (5)  « [اي رسول ما!] همانا كه تو هشدار دهنده هستي و براي هر قومي راهنمائي  [نيز]  هست.» پسرم! من هشدار دهنده به مردم هستم و علي هادي و راهنماي آنان است.

گفتم: يا رسول اللَّه! اينكه فرمودي زمين از حجت الهي خالي نمي ماند يعني چه؟

پيامبرصلي الله عليه وآله فرمود: «بلي، علي بعد از من امام امت و حجت خدا بر مردم خواهد بود. بعد از او تو امام و حجت خدا هستي، بعد از شهادت تو برادرت حسين امام و حجت خداست. خداي مهربان و آگاه به من اطلاع داده كه از نسل حسين فرزندي پديد مي آيد كه نامش علي است و همنام جدش علي مي باشد، هر گاه كه حسين از دنيا برود بعد از او اين فرزندش علي عهده دار امامت و رهبري مردم خواهد بود. او حجت الهي و امام امت است. خداوند متعال از نسل علي بن الحسين عليهما السلام فرزندي به دنيا مي آورد كه همنام و شبيه من است، دانش او دانش من و فرمانش فرمان من است. او بعد از رحلت پدرش امام و حجت خداست و خداوند متعال از صلب او مولودي را خواهد آفريد كه نامش جعفر است، او راستگوترين مردم از جهت گفتار و رفتار بوده و بعد از پدرش عهده دار منصب امامت و حجت خدا بر مردم زمين خواهد بود. خداوند از صلب جعفر نوزادي را پديد مي آورد كه هم نام حضرت موسي بن عمران است، او در عرصه عبادت بر تمام مردم پيشي مي گيرد، او بعد از پدرش امام امت و حجت خداست. پروردگار متعال از نسل موسي پسري خلق مي كند كه نامش علي است، او سرچشمه علم خدا و كانون دستورات اوست، علي بن موسي امام امت و حجت خدا بعد از شهادت پدرش مي باشد.

خداي سبحان از صلب علي بن موسي مولودي پديد مي آورد كه او را محمد خوانند، او امام امت و حجت خداوند بعد از پدرش خواهد بود. خداي بزرگ از صلب محمد مولودي خلق مي كند كه نامش علي است و او بعد از پدرش امام و حجت خدا خواهد بود. خداوند از نسل علي بن محمد مولودي مي آفريند كه حسن نام دارد، او امام و حجت بعد از پدرش خواهد بود و در نهايت از صلب حسن پسري به دنيا مي آيد كه او حجت قائم و امام زمان خود مي باشد. حجة بن الحسن نجات دهنده دوستان خدا، مدتي طولاني غائب مي شود و از منظر و ديد عموم مردم پنهان است، برخي از امامت او برمي گردند، اما برخي ديگر در امامت او ثابت قدم خواهند بود.» (6)

4. بيان امام حسين عليه السلام

در سخن ديگري كه امام حسين عليه السلام در تفسير آيه «النَّبيُّ اَوْلي بِالْمُؤمِنينَ مِنْ اَنْفُسِهِمْ» (7)  از پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله نقل مي كند، پيامبر در آن سخن وقتي كه به امام نهم عليه السلام مي رسد مي فرمايد: «ثُمَّ بَعْدَهُ مُحَمّد اَوْلي بِالْمُؤمِنينَ مِنْ اَنْفُسِهِمْ؛ (8)  بعد از او (امام هشتم علي بن موسي الرضاعليه السلام)  محمد  [بن علي]  است كه بر اهل ايمان از خود آنان برايشان شايسته تر خواهد بود.»

5. روايت سلمان

سلمان فارسي مي گويد: روزي رسول خداصلي الله عليه وآله براي ما خطبه خواند و فرمود: اي مردم! من به زودي از ميان شما خواهم رفت و به عالم ملكوت منتقل مي شوم. به شما سفارش مي كنم كه در مورد عترت من به خوبي و نيكي رفتاركنيد. از بدعت و تحريف در دين حتماً بپرهيزيد؛ چرا كه هر بدعتي گمراهي است و گمراهان در آتش جهنم خواهند بود.

اي مردم! هر گاه آفتاب را گم كرديد به ماه پناهنده شويد و هر گاه از نور ماه محروم شديد از نور دو ستاره پر نور روشنايي بگيريد و هر گاه دو ستاره پر نور از دستتان رفت به ستارگان فروزان بعد از من پناه ببريد....

سلمان مي گويد: پيامبر از منبر پائين آمد و من به همراه او حركت كردم تا اينكه به منزل عايشه رفت. در آنجا از حضرت پرسيدم: پدر و مادرم به فدايت يا رسول اللَّه! من سخنان شما را در مسجد شنيدم، منظور شما از شمس و قمر و فرقدان و نجوم زاهره چه كساني بودند؟ فرمودند: شمس منم، قمر علي، فرقدان حسن و حسين هستند. اما نجوم زاهره نُه امام بعد از حسين عليه السلام و از نسل او هستند كه نهمين آنان مهدي عليه السلام است.

آنان اوصيا و خلفاي بعد از من و اماماني نيكو رفتار به تعداد فرزندان يعقوب و حواريون عيسي عليه السلام هستند. سلمان گفت: اي رسول خدا! نام آنان را برايم بشمار! رسول خداصلي الله عليه وآله فرمود: اول آنان علي بن ابي طالب، بعد از او دو نوه من حسن و حسين، بعد از آن دو، علي زين العابدين و بعد از او محمد بن علي معروف به باقر شكافنده علوم انبياء، بعد از او به ترتيب صادق جعفر بن محمد، سپس فرزندش كاظم همنام موسي بن عمران و همان امامي كه در سرزمين غربت به شهادت مي رسد، بعد از او پسرش علي، سپس فرزندش محمد و بعد از او دو امام راستگو علي و حسن و در نهايت حجة قائم منتظرعليه السلام كه داراي غيبت طولاني خواهد بود. اينان عترت منند و از خون و گوشت من مي باشند. علم آنان از علم من ريشه گرفته و دستورات آنان همان فرامين من است. هر كس مرا در مورد آنان اذيت كند خداوند او را به شفاعت من نائل نخواهد كرد.» (9)

6. تصريح امام رضاعليه السلام

عقبة بن جعفر مي گويد: به امام هشتم عليه السلام گفتم: شما به سني رسيده ايد كه معمولا هر مردي در اين سن و سال داراي فرزندي است، اما شما هنوز داراي فرزند نشده ايد. امام رضاعليه السلام فرمود: اي عقبه! امام معصوم هرگز نمي ميرد تا اينكه جانشين بعد از خود را مي بيند. (10)

محمد بن بزيع نيز از كساني است كه در مورد امامت بعد از حضرت رضاعليه السلام سؤالاتي در ذهن خود داشت، به اين جهت به محضر حضرت مشرف شده و به انتظار پاسخ نشست، تا اينكه از امام رضاعليه السلام سؤال شد: آيا امامت به وسيله عمو و دائي هم تداوم مي يابد؟ (يعني بعد از شما دائي يا عمويتان امام خواهد بود؟)

امام رضاعليه السلام فرمود: نه!

- آيا در برادر شماست؟

- نه!

- پس چه كسي بعد از شما به امامت خواهد رسيد؟

- پسرم امام بعد از من است.

محمد بن بزيع مي گويد: آن روز هنوز امام داراي پسري نبود. (11)

7. نوشته اي از نور بر ساق عرش

حضرت امام حسين عليه السلام به نقل از رسول خداصلي الله عليه وآله فرمود: جبرئيل به من خبر داده است: هنگامي كه خداوند تبارك و تعالي نام محمد را در ساق عرش قرار داد، به خداوند عرضه داشتم: پروردگارا! اين نامي كه در پرده هاي نوراني عرش نوشته شده است، به نظرم عزيزترين و نزديك ترين آفريده تو در پيشگاهت مي باشد. خداوند متعال براي جبرئيل دوازده وجود مقدس را نشان داد كه بين زمين و آسمان اشباهي بودند كه هنوز روح بر بدنهايشان دميده نشده بود. جبرئيل با مشاهده اين موجودات با عظمت گفت: خداوندا! تو را سوگند مي دهم به حق اين عزيزان كه مرا از جايگاه ارزشمندشان باخبر سازي و آنان را به من معرفي كني! خداوند متعال [پرده از حقيقت آن دوازده نور مقدس برداشت و] به جبرئيل فرمود: اين نور علي بن ابيطالب است. اين نور حسن، اين نور حسين، اين نور علي بن الحسين و آن ديگري نور محمد بن علي و بعدي نور جعفر بن محمد و بعد از آن نور موسي بن جعفر و همچنين بعد از آن به ترتيب انوار مقدس علي بن موسي، محمد بن علي، علي بن محمد، حسن بن علي و بالاخره آخرين موجود نور مقدس حضرت حجة قائم عليهم السلام منتظر است.

امام حسين عليه السلام در ادامه روايت به نقل از رسول خداصلي الله عليه وآله فرمود: هيچ كس به وسيله اين گروه با عظمت به سوي خداوند تقرب نمي جويد مگر اينكه خداوند او را از آتش جهنم نجات مي بخشد. (12)

8. گواهي جمادات

يحيي بن اكثم، قاضي سامرا مي گويد: بعد از آنكه من محمد بن علي عليهما السلام پسر امام رضاعليه السلام را آزمايش كردم، با او مناظره و مباحثه نموده و در علوم آل محمدعليهم السلام سؤالات بيشماري را از وي پرسيده و پاسخ دريافت كردم. در يكي از روزها در مدينه به طواف قبر رسول خداصلي الله عليه وآله مشغول بودم كه ناگاه چشمم به محمد بن علي الرضاعليهما السلام افتاد. او نيز به زيارت مرقد مطهر نبوي صلي الله عليه وآله مشغول بود، در همانجا در مورد برخي از مشكلات علمي سؤالاتي را مطرح كردم و او نيز پاسخهاي دقيق و منطقي برايم داد. در آن حال به او گفتم: به خدا سوگند من مي خواهم فقط يك پرسش ديگر از تو داشته باشم، اما خجالت مي كشم. او گفت: من به تو از سؤالت خبر مي دهم، قبل از آنكه تو خود پرسش را مطرح كني! تو مي خواهي در مورد امام و رهبر مردم سؤال كني!

گفتم: به خدا سوگند! آري مي خواستم بدانم كه امام اين زمان كيست؟

گفت: من همان امام و حجت خدا و جانشين پيامبر هستم!

گفتم: اگر نشانه اي باشد خرسند خواهم شد.

در دستش چوب دستي همانند عصا بود كه با اشاره امام جوادعليه السلام به سخن در آمد و با كلام فصيح گفت: «اِنَّ مُولايَ اِمامُ هذا الزَّمانِ وَ هُوَ الْحُجَّةُ؛ (13) آقا و مولاي من، امام زمان و حجت خدا بر روي زمين است.»

9. گواهي حضرت خضر

حضرت امام محمد تقي عليه السلام در ضمن روايتي به گواهي حضرت خضر به امامت جانشينان حضرت محمدصلي الله عليه وآله پرداخته و مي فرمايد: روزي اميرالمؤمنين علي عليه السلام به همراهي حسن بن علي عليهما السلام و سلمان فارسي به مسجد الحرام داخل شدند، در همان حال مردي خوش چهره و آراسته پيش آمد و به امام علي عليه السلام سلام كرد، آنگاه در مورد مسائلي از حضرت سؤالاتي نمود، وقتي كه پاسخهاي منطقي وقانع كننده علي عليه السلام را شنيد شروع به بيان شهادت به توحيد و نبوت و امامت نمود تا اينكه گفت: «اَشْهَدُ عَلي مُحَمَّدِبْنِ عَلي اَنَّهُ القائمُ بِاَمْرِ عَليّ بنِ مُوسي؛ گواهي مي دهم كه محمد بن علي تداوم بخش راه حضرت علي بن موسي الرضاعليهما السلام خواه بود.»

بعد از اينكه به تمام جانشينان رسول خداصلي الله عليه وآله شهادت داد، برخاست و رفت. علي عليه السلام به امام حسن دستور داد كه به دنبال او برود. امام مجتبي عليه السلام نيز در پي او رفت، اما ديگر او را در بيرون مسجد الحرام نديد. وقتي به نزد پدرش برگشت و ماجرا را گزارش داد، علي عليه السلام فرمود: اي ابا محمد! آيا او را شناختي؟ او حضرت خضر نبي عليه السلام بود. (14)

 

  • پاورقــــــــــــــــــــي

 

 

1) كشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد، ص 284.

2) بحارالانوار، ج 36، ص 349.

3) الكافي، ج 1، ص 527؛ كمال الدين، ج 1، ص 573.

4) مستدرك الوسائل، ج 7، ص 254.

5) رعد/7.

6) كفاية الاثر، صص 163 - 165؛ بحارالانوار، ج 36، ص 338.

7) احزاب/ 6.

8) بحار الانوار، ج 36، ص 345.

9) كفاية الاثر، صص 40 - 42.

10) همان، ص 279.

11) همان، ص 278.

12) كفایة الاثر، صص 169 - 170؛ بحار الانوار، ج 36، ص 341.

13) الكافی، ج 1، ص 353.

14) كمال الدین، ج 1، ص 581.

683 دفعه
(0 رای‌ها)