آزادی و اسلام (6)

اشاره

در پنج قسمت پیشین، معنا و تعریف آزادی، پیشینه آزادی در اندیشه‌های غربی، شرقی و فرهنگ ایرانی، انواع آزادی (تكوینی و تشریعی) ، ویژگیهای انسان آزاد از نگاه اسلام و حكما، و آزادی از نگاه قرآن و روایات مورد بحث و بررسی قرار گرفت. سپس بحث گونه‌های آزادی و قلمرو آن در اسلام مطرح شد و از این بحث، گونه اول آن؛ یعنی، آزادی فلسفی تبیین شد. در این مقاله گونه‌های دیگری از آزادی مطرح می‌شود.

2. آزادی معنوی

آزادی معنوی از جمله آزادیهایی است كه در ادبیات دینی وعرفانی اسلام ریشه عمیقی دارد و با عناوین گوناگونی چون آزادی از هواهای نفسانی، آزادی از تعلقات دنیوی و مانند اینهامطرح شده است.

غلام همت آنم كه زیر چرخ كبود                               ز آنچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

از نظر اسلام انسان در سیر تكامل معنوی و بندگی خداوند كاملا آزاد است؛ اما از آنجا كه امكان هر گونه لغزش و انحراف از مسیر صحیح وجود دارد؛ لذا برای رسیدن به اهداف عالی معنوی كه قرب به خداوند و جلب رضایت او است، مسیرهای روشن و پاكی را برمی شمارد و از هرگونه انحراف و افتادن در دامهای شیطانی و هوای نفس كه ضد تكامل معنوی است، برحذر می‌دارد؛ چرا كه انسان یك موجود مركب از قوا و غرایز گوناگونی چون غضب، شهوت، حرص و طمع، جاه طلبی، افزون طلبی، مقام پرستی، دنیاطلبی و... و در مقابل عقل، فطرت و وجدان است.

بنابراین، امكان هرگونه لغزش و گمراهی در انسان وجود دارد. به همین جهت، ممكن است انسان از نظر معنا و باطن كاملا آزاد، و از طرف دیگر ممكن است بنده و اسیر شهوت و هواهای نفسانی باشد. و یا به خاطر پول و مقام بنده و اسیر دیگران گردد. و به طور كلی یك برده تمام عیار پول و مقام و شهوت شود.

از اینرو، اسلام برای مهار شهوات و فزون طلبی و نفس شیطانی، اقدامات و راههای بازدارنده‌ای را به مؤمنان توصیه می‌نماید كه با استفاده از آن عوامل بازدارنده، می‌توان به مراحل عالی معنوی دست یافت. مقصود از آزادی معنوی هم همین است كه انسان تلاش كند خویشتن را از بندگی و بردگی هواهای نفسانی برهاند؛ عقل و وجدان خود را آزاد نگه دارد و به كمك آنها راه صحیح آزادگی معنوی و الهی را به دست آورد و خود را به هدف نهایی آفرینش برساند. این آزادی همان است كه در زبان دین به آن «تزكیه نفس‌» و «تقوا» گفته می‌شود.

و از طرف دیگر، باید به این نكته توجه داشت كه بدون برخورداری از آزادی معنوی، آزادیهای اجتماعی ناپایدار، بلكه ناممكن خواهد بود؛ چرا كه نبود آزادی معنوی باعث تسلط نفس اماره بر روح و روان آدمی است و بر اثر این سلطه، سرشت انسانی دمساز خودكامگی و منفعت طلبی می‌گردد. در نتیجه، پیروی از نفس اماره محور رفتارهای اجتماعی قرار می‌گیرد.

در منابع اسلامی، بندگی خالص خداوند، تزكیه نفس، رعایت زهد و تقوا، كار و تلاش و دوری از طمع ورزی، مخالفت با هوای نفس، از ره آوردهای آزادی معنوی به شمار می‌روند.

امام امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرماید: «... ولا تكن عبد غیرك وقد جعلك الله حرا؛ (1) برده دیگری مباش، در حالی كه خداوند تو را آزاد آفریده است.‌»

آیات قرآن ضمن دعوت به بندگی خداوند و برحذر داشتن از بندگی غیرخدا، تصریح می‌كند كه بندگی او باعث اخلاص در دین، دوری از پلیدی، راه درست و رهایی از هرگونه ظلمت و گمراهی است:

«اننی انا الله لا اله الا انا فاعبدنی‌»؛ (2) «من الله هستم، معبودی جز من نیست، پس مرا بپرست.‌»

«واعبد ربك حتی یاتیك الیقین‌»؛ (3) «و پروردگارت را عبادت كن تا یقین [مرگ] به سراغت آید.‌»

«فاعبد الله مخلصا له الدین‌»؛ (4) «پس خدا را پرستش كن و دین خود را برای او خالص گردان.‌»

«لا اله الا انا فاعبدون‌»؛ (5) «معبودی جز من نیست، پس تنها مرا پرستش كنید.‌»

روایت فوق در كنار این آیات بیانگر این است كه آزادی واقعی تنها و تنها، در بندگی خداوند میسر است. بنابراین، انسانها اگرچه در پرستش و بندگی آزاد هستند، لكن بندگی غیرخداوند متعال عین اسارت و بردگی است. از نظر اسلام آزادی تنها در بندگی خالص خداوند است و تن دادن به گناه و شهوات، عین اسارت و بردگی است.

در برخی روایات اسلامی حریت و آزادگی انسان منوط به ترك شهوت قلمداد شده، و بندگی شهوت را بدترین و شدیدترین نوع بردگی و ضد آزادی دانسته اند، چنانكه امام امیرالمؤمنین علیه السلام در این باره می‌فرماید: «من ترك الشهوات كان حرا؛ (6) هر كس خواهشهای نفسانی را فروگذارد، آزاد است.‌»

و نیز در روایت دیگری می‌فرماید: «عبد الشهوة اذل من عبدالرق؛ (7) بنده شهوت، ذلیل‌تر از بنده زر خرید است.‌» و در روایت دیگری می‌فرماید: «عبد الشهوة اسیر لاینفك اسره؛ (8) بنده شهوت اسیری است كه اسارتش دائمی است.‌»

در برخی از روایات، زهد و تقوا به عنوان عامل آزادگی انسان توصیف شده است، مانند:

1. امام علی علیه السلام فرمودند:

«من زهد فی الدنیا اعتق نفسه وارضی ربه؛ (9) هر كس به دنیا پشت كند، نفس خویش را آزاد كرده و خدای خود را خشنود ساخته است.‌»

2. و نیز آن امام علیه السلام فرمودند: «فان تقوی الله مفتاح سداد، وذخیرة معاد، وعتق من كل ملكة، ونجاة من كل هلكة؛ (10) همانا تقوای الهی كلید هر در بسته و ذخیره رستاخیز، و عامل آزادگی از هرگونه بردگی و نجات از هرگونه هلاكت است.‌»

و در مواردی طمع ورزی و زیاده خواهی علت رقیت تلقی گشته است. امام علیه السلام در این باره می‌فرماید: «الطمع رق مخلد؛ (11) طمع كاری بندگی همیشگی است.‌»

و در روایت دیگری می‌فرماید: «لا یسترقنك الطمع وقد جعلك الله حرا؛ (12) مبادا طمع ورزی تو را بنده و برده خویش سازد، در حالی كه خداوند تو را آزاد آفریده است.‌»

گاهی در روایات بی نیازی از دیگران را مایه آزادگی روحی و معنوی انسان دانسته اند. چنانكه امام علی علیه السلام می‌فرماید: «احتج الی من شئت تكن اسیره، استغن عن من شئت تكن نظیره، احسن الی من شئت تكن امیره؛ به هر كه می‌خواهی نیازمند باش تا برده او باشی، از هر كس كه می‌خواهی بی نیاز باش تا مثل او گردی، به هر كسی كه می‌خواهی نیكی كن تا امیر او شوی.‌»

بر اساس این روایت نیازمندی به افراد دیگر، نوعی رقیت و بردگی روحی و معنوی است. ادامه دارد....

 

پی‌نوشــــــــــــــت‌ها:

 

1) نهج البلاغه،. همان،. نامه. 31.

2) طه/14.

3) حجر/99.

4) زمر/2.

5) انبیاء/25.

6) نهج البلاغه، خطبه 176.

7) شرح نهج البلاغه، عبدالحمید بن ابی الحدید معتزلی، قم، 1404 ق، چ 20، ص 342، ح 928.

8) مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، مؤسسه آل البیت، الطبعة الثانیة، 1408 ق، ج 18، ص 346.

9) غررالحكم و دررالكلم، انتشارات دارالكتاب، قم، بی تا، ج 2، ص 685، فصل 78، ح 1153.

10) نهج البلاغه، خطبه 130.

11) غررالحكم و دررالكلم، ج 1، ص 33، ح 1026.

12) همان، ج 2، ص 811، فصل 85، ح 166.

326 دفعه
(0 رای‌ها)