آیت الله مشكینی (ره) اسوه فضیلت‏

تولد و دوران كودكى

فقیه ربّانى و پارسا حضرت آیة اللّه حاج میرزاعلى مشكینى‏رحمه الله از جمله شخصیتهاى نادرى بود كه در سراسر عمر بابركت و مراحل گوناگون زندگى نورانى خویش منشأ بركات فراوان براى حوزه علمیه و مردم مؤمن و اسوه اخلاقى و عملى براى شاگردان و ارادتمندان خود بود. (1) این چهره محبوب و روحانى در یكى از روزهاى سال 1300 شمسى در روستاى «آلنّى» از توابع مشكین‏شهر و در میان خانواده‏اى متدین و روحانى، به عرصه حیات، پاى نهاد. پدر بزرگوارش اهل علم و در كسوت روحانیت بود و به رتق و فتق امور مردم مى‏پرداخت. مرحوم آیت اللّه مشكینى از دوران كودكى خود چنین مى‏گوید:

«مرحوم پدرم، پس از گذشت تقریباً 25 سال از عمرش كه هیچ درس نخوانده بود، شوق پیدا كرد كه برود و درس قدیمه (دینى) بخواند. پدرمان ما را به اردبیل برد و مدتى در آنجا درس خواند و بعد میل پیدا كرد كه به زنجان برود. در آن زمان، حوزه علمیه زنجان، تقریباً بهتر از جاهاى دیگر بود. پس از مدتى پدرمان تصمیم گرفت كه به نجف برود. آن وقت ما خیلى كوچك بودیم كه او ما را در ده (زادگاه) گذاشت و رفت. زندگى ما خیلى پایین و سطحى مى‏گذشت. یادم هست كه چراغ ما از نوعى بود كه پدرم خودش از گل ساخته بود كه در آن روغن كرچك مى‏ریختند.

پس از چهار سال كه پدرمان در نجف بودند نامه نوشتند و ما را دایى‏مان به اتفاق خانواده به نجف بردند. ما هم چهار سال در نجف بودیم. آن وقت هم بچه بودیم و تازه به مكتب مى‏رفتیم. آنجا نزدیك به دو سال «امثله» و «صرف میر» شروع كردیم كه اوّلین قدم براى درسهاى عربى است. وقتى مادرمان در نجف فوت كرد، پدرمان ما را برداشت و دوباره به ده (زادگاه) آورد. باز مدتى در ده زندگى كردیم كه پدرم مرحوم شد. مرحوم پدرم به درس قرآن و تفسیر و احكام دین، خیلى علاقه داشت. او از شاگردان مرحوم اصفهانى و نائینى بود؛ ولى چون دیر شروع كرده بود، آن مقدار كه خودش مى‏خواست، موفق نشده بود. بدین جهت به من وصیت كرد و گفت كه روز قیامت پیش من روسیاه بیایى اگر این درس را تعقیب نكنى و بعد گفت كه باید حداقل دو جلد شرح لمعه را تمام كنى. دو جلد شرح لمعه، از كتابهاى فقه اسلامى و بسیار پرارزش است. اگر كسى یك دوره این دو جلد كتاب را بخواند، با مسائل اسلامى زیادى آشنا مى‏شود.‌» (2)

تحصیل در اردبیل

هنگامى كه آیت اللّه مشكینى همراه پدر در نجف اشرف مقیم بود، به مكتبخانه رفت و سپس همراه پدر به وطن بازگشت و مقدارى از مقدمات علوم دینى را نزد او فرا گرفت. با رحلت پدر، و به سفارش او، براى تحصیل علوم دینى به شهرستان اردبیل سفر كرد و مقدارى از صرف و نحو را در آنجا فراگرفت. سپس همراه عالم بزرگوارى كه از مجروحان حادثه خونین مسجد گوهرشاد مشهد در زمان رضاخان بود به شهر قم آمد و در آن شهر مذهبى و مقدس به تحصیل علوم دینى پرداخت.

مرحوم آیت اللّه مشكینى درباره اوضاع سخت و ناگوار دوران ورودشان به حوزه علمیه اردبیل چنین مى‏فرماید: «پس از فوت پدر، ما یتیم بودیم و هیچى هم نداشتیم. در آن وقت كه شاید اوایل بلوغمان بود. شانزده ساله بودیم. یكى دو سال گذشت؛ ولى ما قدرت پیدا نكردیم كه برویم و درس بخوانیم. كسى هم نبود كه به ما پول بدهد. به هر حال، پس از مدتى به فكر افتادیم كه خوب، پدرمان به ما وصیت كرده و باید آن را انجام دهیم. این بود كه پیاده از ده به اردبیل آمدیم‏كه نزدیك به ده فرسخ (60 كیلومتر) مسافت آن مى‏شد. بار اوّل كه آمدیم جایى را پیدا نكردیم. دوباره به ده برگشیم، باز دوباره دفعه دوم همین حركت را شروع كردیم. حالا یادم نیست كه با الاغ آمدیم یا پیاده. با وجود همه سختیها و نبود امكانات، چیزى كه ما را امیدوار كرده بود، توكّل به خدا و ایمان به راهى بود كه در آن پاى نهاده بودیم. هر چند در این غربت و تنهایى سایه پدر و مادر نبود؛ لكن همواره خدا بود و باور این حضور، ما را از یأس و ناامیدى نجات مى‏داد.‌» (3)

خوابى معجزه‏آسا

مرحوم آیت اللّه مشكینى بعد از دو سال اقامت در اردبیل تصمیم مى‏گیرد كه براى ادامه تحصیل علوم دینى به حوزه علمیه قم مهاجرت نماید؛ ولى به علت مشكلات مادّى زمینه این كار فراهم نشده بود. او در این‏باره چنین مى‏گوید: «در اردبیل با یكى از دوستان ملاقات كردیم و او به ما گفت كه در اردبیل درس درستى نیست. بیایید با هم به قم برویم و آنجا درس بخوانیم. این حرف در مغز من خیلى اثر كرد و تصمیم گرفتم با او به قم بیایم. دوست دیگرى هم پیدا شد و سه نفر شدیم. من گفتم كه حالا باید چه بكنیم، خرج راه هم نداریم. همان وقت، خوابى دیدم كه بعداً مثل معجزه تحقق پیدا كرد. خواب دیدم در خانه‏اى هستم و باید از عده‏اى پذیرایى كنم. بعد دیدم كه ظرف بزرگى پر از كره آوردند و به همراه شش تومان پول به من دادند. بعد از خواب بیدار شدم. خوابى بیش نبود. چند وقتى نیز از این ماجرا گذشت. در یكى از روزها تصمیم گرفتم به دهات اطراف، به دیدار دوستانى كه با پدرم رفت و آمد داشتند، رفته و دیدارى با آنها انجام بدهم. شاید هم بدین جهت بود كه قصد خداحافظى داشتم. این سفر انجام گرفت. هنگام بازگشت چون دوستان پدرم فهمیده بودند كه سفر قم در پیش دارم به اصرار پولى در اختیار من قرار دادند كه دقیقاً پنج تومان بود. من به شهر آمدم و دیگر نظرم قطعى شده بود و دوستانم اعلام آمادگى كردند. هنگام رفتن به محل سوار شدن، از نزدیكیهاى محل اقامت آیت اللّه بادكوبه‏اى كه امام جماعت و عالم بزرگ این شهر بود مى‏گذشتم. موافق ادب دیدم كه به او نیز سلام كنم و سفر خود را به عرض ایشان برسانم. پس از خارج شدن از منزل ایشان، دوستم یك تومان به دست من گذاشت و گفت كه آقا براى هر نفر ما یك تومان پول داده است. من در همین لحظه بود كه به‏درستى خواب و لطف و رحمت الهى نیز پى بردم. وقتى به قم آمدیم نصف بیش‏تر پول، خرج راهمان شده بود. بعضى از دوستان در اینجا به ما مى‏گفتند: «آخه بابا شما با دو تومان پول آمده‏اید قم!!» آن وقت، رفت و آمد مشكل بود و به زودى نمى‏شد تماس گرفت، اساتید ما فهمیدند كه ما پولمان كم است و ناراحتیم. به ما گفتند شما فكر كنید پول زیادى به اینجا آورده‏اید، یك سال مانده‏اید و بعد پولتان تمام شده است. آن وقت چه‏كار مى‏كردید؟ حالا امروز، همان كار را بكنید! ما هم به خدا توكل كردیم.

تقریباً چهار سال به‏طور جدى در قم درس خواندیم و سپس به زادگاهمان رفتیم و سرى به اقوام و دوستان زدیم. در این مدت، یك تومان هم از ده براى ما پول نیامد. همین‏طور اعتقاد و توكل به خدا داشتیم و خدا به ما روزى مى‏داد؛ حالا یك روز خوب بود و یك روز بد، به هرحال ما با آن ساختیم.‌» (4)

حوزه مباركه قم و اوضاع آن زمان‏

حضرت آیت اللّه مشكینى، زمانى وارد حوزه علمیه قم شد كه سایه شوم حكومت ضد دینى رضاخان بر همه جاى ایران بیداد مى‏كرد و روحانیت شیعه، زیر فشار سهمگین اختناق آن قلدر بیسواد به سر مى‏برد و ترس و دلهره شدیدى بر طلاب علوم دینى و حوزه‏هاى علمیه حاكم شده بود. طلاب مدارس براى در امان ماندن از بدرفتاریهاى مأموران سنگدل رضاخان، روزها قبل از طلوع آفتاب از شهر بیرون مى‏رفتند و بساط درس و بحث را در میان باغات اطراف شهر دایر مى‏ساختند و هنگامى كه تاریكى شب همه جا را فرا مى‏گرفت به شهر مراجعت مى‏كردند و این كار تا زمان سقوط رضاخان از حكومت تداوم داشت.

حضرت آیت اللّه مشكینى بعد از ورود به قم در مدرسه فیضیه سكونت گزید و چندین سال از حیات منحوس رضاخان را درك كرد. (5) و نیز همانند همه طلاب و فضلاى حوزه علمیه قم، زیر فشار و اختناق و... بود.

آن بزرگوار، بعد از ورود به حوزه علمیه قم و تحمل مشكلات و سختیهاى زیاد، با جدیت و تلاش فراوان مشغول تحصیل علوم اسلامى شد و توانست در بسیارى از رشته هاى‏علوم اسلامى متبحر و متخصص شود. بعد از اتمام سطوح عالیه، در درس خارج فقه و اصول اساتیدى فرزانه شركت كرد و از خرمن دانش بیكران آنان خوشه چید. اسامى آنان عبارت‏اند از: آیات عظام‏

1. سید محمدتقى خوانسارى (متوفاى 1371 قمرى)؛

2. سید محمّد حجت كوه‏كمرى (متوفاى 1372 قمرى)؛

3. سید صدر الدین صدر (متوفاى 1373 قمرى)؛

4. سید حسین طباطبایى بروجردى (متوفاى 1380 قمرى)؛

5. امام خمینى (متوفى 1368 شمسى)؛

6. سید محمّد محقق داماد (متوفاى 1388 قمرى)؛

7. سید محمّد حسین طباطبایى مؤلف تفسیر المیزان (متوفاى 1402 قمرى). (6)

در ضمن آیت اللّه مشكینى، نزدیك هفت ماه به حوزه علمیه نجف اشرف رفت و از محضر فقهاى آن حوزه كهنسال، به‏ویژه حضرت امام خمینى‏رحمه الله بهره‏مند شد؛ امّا به علّت شدت گرما و ضعف مزاج، مجبور شد به ایران بازگردد.

تدریس و شاگردان

آن استاد اخلاق، در همان اوان تحصیل، به تدریس سطوح مختلف علوم اسلامى پرداخت و كرسى تدریس او، یكى از شلوغ‏ترین و پرجمعیت‏ترین جلسات درسى حوزه مباركه قم به شمار مى‏رفت (7) و شخصیتهاى فراوانى از مكتب علمى این استاد فرزانه بهره جستند كه به اسامى تنى چند از شاگردان آن مرحوم در ذیل اشاره مى‏شود. آیات و حجج اسلام، آقایان:

شهید ربانى املشى، شهید فضل اللّه محلاتى، شهید غلامحسین حقانى، محمّد محمدى گیلانى، محمّد امامى كاشانى، یوسف صانعى، محمدرضا مهدوى كنى، اكبر هاشمى رفسنجانى، عباس محفوظى، مرتضى بنى فضل، محمّد مؤمن، احمد جنّتى، زین العابدین قربانى، هادى باریك‏بین، محسن حرم‏پناهى، صادق احسان بخش، على دوانى، محمدعلى گرامى، سید حسن طاهرى خرم‏آبادى، دكتر ضیایى، سید محسن خرازى، على حجتى كرمانى، محى الدین فاضل هرندى، عمید زنجانى و مصطفى زمانى.

در ضمن، حضرت آیت اللّه مشكینى، یكى از چهره‏هاى محبوب اخلاقى در حوزه علمیه قم بودند. درس اخلاق وى، همواره یكى از مهم‏ترین و شلوغ‏ترین درسهاى اخلاق در حوزه قم بود. سخنان وى كه مشحون از نصایح و مواعظ برگرفته از آیات قرآن و روایات اهل بیت‌علیهم‌السلام و سیره علمى بزرگان دین بود، چون از دل برمى‏خاست، بر دل مى‏نشست. این برنامه، مشتاقان فراوانى را جذب بیان شیوا و گرم این انسان خودساخته نموده بود. (8)

مبارزات سیاسى

حضرت آیت اللّه مشكینى از چهره‏هاى انقلابى و شجاع دوران معاصر است كه از همان سالهاى آغاز شكل‏گیرى انقلاب اسلامى ایران در سال 1341 شمسى در كنار امام خمینى‏رحمه الله بود و با همه توان از حریم اسلام و فقاهت و مرجعیت امام راحل‏رحمه الله جانانه دفاع كرد و از پیشگامان نهضت مقدس اسلامى به شمار مى‏رفت كه ضمن ارشاد و هدایت مردم، به روشنگرى درباره ماهیت و اهداف پلید رژیم پرداخت و در این راه، شكنجه‏ها، تهدیدها، مرارتها و تبعیدها را با آغوش باز متحمل شد.

وى از جمله روحانیان آگاه و بیدارى بود كه در جریان دستگیرى و زندانى شدن حضرت امام، به میدان آمد و از نخستین امضاكنندگان اعلامیه‏هاى اعتراضى به دولت طاغوتى براى محكوم ساختن عمل شاه بود.

وقتى وى از قصد رژیم، مبنى بر محاكمه و مجازات اعدام امام خمینى‏رحمه الله آگاه شد، سایر مراجع و بزرگان شیعه را از این موضوع آگاه ساخت و موفق شد با تأیید مرجعیت امام خمینى‏رحمه الله از سوى مراجع تقلید و بزرگان، مانع محاكمه امام توسط رژیم شود. او پس از تبعید امام خمینى، در منزل خود اقدام به تشكیل برخى جلسات كرد و از علماى بزرگى، چون: شهید ربانى املشى (9) و سایر اساتید دعوت به عمل آورد تا براى بازگرداندن امام از تبعید، چاره‏جویى كنند. این جلسات به دلیل دخالت ساواك و دستگیرى برخى از علما به مقصد نرسید؛ ولى بازتاب آن، این شد كه حوزه‏هاى علمیه و مسلمانان غیور و آزاده جهان را متوجه ایران و امام خمینى كرد. (10)

اقامت اجبارى

آیت اللّه مشكینى به دنبال تشكیل جلسات مخفى و شركت و تبادل نظر درباره دستورهاى امام راحل‏رحمه الله ‏بارها به ساواك و شهربانى احضار و زندانى شد؛ اما به این علت كه معظم له به دستورهاى رژیم پایبند نبود و فعالیت مستمر داشت، تحت تعقیب قرار گرفت و چهار ماه در تهران متوارى شد و سرانجام مخفیانه به عراق رفت و پس از هفت ماه توقف و بهره‏مندى از دروس اساتید فرزانه آن دیار سرانجام به ایران بازگشت كه در نخستین روز ورود به قم از سوى ساواك احضار و از وى خواسته شد كه تا 48 ساعت، قم را ترك كند. از این‏رو، معظم له به مشهد مقدس مهاجرت كرد و 15 ماه در آنجا ماند و مشغول تدریس شد. وى، مبارزات خود را نیز در آنجا پى گرفت و دوباره به قم مراجعت كرد.

معظم له در این‏باره مى‏گوید: «این جانب چندین بار در زندان ساواك قم و شهربانى، زندانى شدم و در پى جلسات مخفى كه مرتباً در قم و به منظور تبادل نظر در زمینه به اجرا گذاردن منویات و یا دستورات امام امت انجام مى‏شد، تحت تعقیب قرار گرفته، قریب چهار ماه به تهران متوارى شدم و با اسم مستعار با دوستان تماس داشتم؛ ولى اغلب دوستان همرزمم دستگیر و به زندان قصر و اوین رهسپار شدند. در ایام متوارى بودن، چندین بار مرحوم آیت اللّه طالقانى - كه ایشان نیز زندانى بود - پیام فرستاد كه خود را نشان بده تا دستگیرت كنند؛ چه آنكه زندان، بهتر از آن است و اغلب دوستان و جوانان مسئول و متعهد را در زندان، حداقل از نزدیك زیارت مى‏كنى؛ ولى من به سبب علاقه شدیدى كه به مطالعه و تألیف داشتم و مى‏ترسیدم كه در زندان، وسایل كارم فراهم نشود، چنین نكردم و بدین منظور در ایام فرار و تبعید، به تألیف چندین كتاب موفق شدم.

پس از چهار ماه، ایران را جاى اقامت ندیدم و روزى در ایستگاه قطار حاضر شدم و به قصد خرمشهر و سپس عراق، سوار قطار شدم. یكى از برادران روحانى كه از وضع من مطلع بود و مى‏دانست چندین ماه است كه از بچه‏هایم اطلاع ندارم و به سفر خارج عازم هستم، متأثر و اشكش جارى شد؛ ولى من، چندان متأثر نبودم، چه آنكه از دنیاى بى‏مهر و پرعناد، جز این را سراغ و توقع نداشتم.‌» (11)

تبعید و تبلیغ‏

حضور پرشور و حماسى آیت اللّه مشكینى براى رژیم طاغوتى در حوزه قم، قابل تحمل نبود و بدین سبب، طى حكمى از سوى ساواك، مدت 3 سال به ماهان كرمان تبعید شد. این روحانى شجاع، نحوه دستگیرى، تبعید و مبارزات خود را در تبعیدگاه، این‏گونه تشریح كرده است: «تصادفاً در زمان صدور حكم تبعید، من به لحاظ تعطیلى تابستان، چند صباحى به زادگاه اصلى‏ام، مشكین‏شهر سفر كرده و در خانه گلینى در روستاى خود به دیدار ارحام نائل بودم؛ اما جوانكى وارد اتاق شد و گفت كه چند جمله‏اى در بیرون اتاق به شما عرض دارم. از اتاق بیرون آمدن همان و خود را در محاصره عده‏اى ساواكى دیدن، همان. من را در لندرورى سوار كرده و با شتاب تمام به اردبیل آوردند. در اتاق ساواك، دو نفر سرباز نظامى با دستبند دور مرا گرفتند. رئیس ساواك اجازه دستبند نداد؛ ولى من را به دست آن دو سپرد كه به ساواك قم تحویل دهند و قبض رسید بیاورند. بلافاصله در اوایل روز، سوار ماشین كرده، نزدیك نیمه شب در شهر قم پیاده كرده و تحویل ساواك دادند. از آنجا به شهربانى فرستاده شدم و پس از سؤالاتى، برگه رسمى تبعیدى یعنى نامه عملم را به دست چپم داده به طرف ماهان كرمان روانه نمودند. در مدت دو روز و یك شب پس از پیمودن 300 فرسنگ راه، تحویل آخرین مشترى یعنى پاسگاهِ بخش ماهان دادند.

یك سال در آنجا تحت مراقبت بودم. در آن محیط، زمینه را مقتضى دیده و بناى اقامه نماز جمعه را نهادم. رفته رفته اجتماع زیاد شد و ساواك كرمان گزارش را به مركز رسانید. روزى، نزدیك غروب بود كه به پاسگاه احضار شدم و همانجا سوار ماشینم كرده به سوى كرمان و از آنجا به سوى شهرستان گلپایگان روانه نمودند و بچه‏ها در ماهان ماندند. ناگفته نماند كه در ماهان مشمول الطاف و محبت عده زیادى از روحانیان محترم كرمان و اطراف آن قرار گرفتم و حال هم از آنها تشكر دارم.‌» (12)

آیت اللّه مشكینى در گلپایگان نیز تحت مراقبت شدید قرار داشت. مأموران، نماز جماعت وى را تعطیل كردند. وى نیز به ناچار براى دبیران و معلمان، كلاس تفسیر قرآن گذاشت. این استاد بزرگوار، در آنجا از احسان و نیكیهاى مرحوم آیت اللّه محمدى گلپایگانى بهره‏مند شد. این بار نیز هنوز یك سال از اقامت وى در گلپایگان نگذشته بود كه از سوى ساواك به شهرستان كاشمر تبعید شد و سختیها و مرارتهاى فراوانى را متحمل گردید.

معظم له درباره دوران سخت تبعید خود در كاشمر چنین یاد كرده است: «پس از یك سال، دوباره و به صورت ناگهانى مرا به شهر كاشمر منتقل كردند و یك سال هم در آنجا تحت مراقبت شدیدتر از پیش قرار گرفتم. این بار در هر مسجدى كه چند روز شروع به نماز مى‏كردم به سراغم آمده، نمازم را تعطیل مى‏نمودند و حتى در گوشه مدرسه‏اى كه توقف داشتم اجازه نماز جماعت ندادند و گاهى در مدارس آنجا، در تاریكى نماز جماعت مى‏خواندیم. چندین بار رئیس شهربانى مرا تهدید كرد كه عاقبت كارت وخیم خواهد بود. ما هم حرفش را از گوشى به گوش دیگر تحویل داده، مشغول كار بودیم و اگر چنانچه مورد عنایت برخى علماى آنجا قرار نگرفتم، مشمول محبت و الطاف خالصانه طلاب محترم و مردم شریف آن سامان شدم و بالاخره پس از تمام شدن مدت تبعید، رسماً در میدان مبارزه افتادیم.‌» (13)

مشكینى در اسناد ساواك

مجموعه اسناد انقلاب اسلامى (14) نشان مى‏دهد آیت اللّه مشكینى در اغلب عرصه‏هاى سرنوشت‏ساز و خطرناك حضور محورى، حماسى و هدایت كننده داشته است. در قریب پنجاه مورد از بیانیه‏ها و اعلامیه‏هایى كه در دوران دشوار ستمشاهى از سوى حوزه علمیه قم و جامعه مدرسین به مناسبتهاى گوناگون صادر شده است، امضاى حضرت آیت اللّه مشكینى، زینت‏بخش همه آنها بوده است كه شاید مهم‏ترین آن اعلامیه‏ها، امضاى ایشان، همراه یازده نفر دیگر در مسئله اعلام مرجعیت حضرت امام خمینى‏رحمه الله بعد از رحلت آیت اللّه حكیم است و نیز امضاى شجاعانه دیگر معظم له در اعلامیه بسیار مهم «خلع شاه از سلطنت» است.

بنا به اظهارات یكى از اعضاى جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، حضرت آیت اللّه مشكینى یكى از طراحان و پیگیرى كنندگان مسئله بود. (15) در اهمیت این اعلامیه كه از مهم‏ترین اعلامیه‏هاى جامعه مدرسین است همین قدر بس كه از یك سو شاه هنوز در ایران بود و در مسند قدرت قرار داشت (16) و از سوى دیگر، آن روزها مشخص نبود كه چه خواهد شد و مسلم نبود كه انقلاب به پیروزى مى‏رسد و پیداست كه اگر انقلاب به پیروزى نمى‏رسید، با افرادى كه به صراحت، خلع شاه از سلطنت را امضا كردند، چه معامله‏اى مى‏شد. (17) البته تنظیم این اعلامیه و امضاى بزرگانى همانند آیت اللّه مشكینى در تحریك مردم به مبارزه و عصبانیت از رژیم، تأثیر به سزایى داشت و حضرت امام هم خرسندى خود را از این كار شجاعانه، ابراز كردند. (18)

با توجه به فعالیتهاى گسترده مبارزاتى و جایگاه حوزوى بالاى آیت اللّه مشكینى، ساواك ایشان را همراه هیجده نفر دیگر از آقایان، به عنوان «وعاظ ناراحت شهرستان قم» معرفى و از آنان به عنوان «روحانیان افراطى طرفدار آیت اللّه خمینى» نام برد و منبر رفتن آنها را به صلاح ندانست و نیز علاوه بر ممنوع المنبر بودن، ممنوع الخروج از كشور هم بودند. (19)

یكى از فعالیتهاى آیت اللّه مشكینى، ارتباطهایى است كه با شهید سید على اندرزگو داشته است. قبول درخواست شهید اندرزگو براى برگزارى درس اخلاق در یكى از مدارس علمیه تهران در سال 1348 شمسى و كمك مالى به ایشان در موارد لازم، هماهنگى با ایشان و ارائه كمكهاى مورد نیاز او در تبعیدگاه كاشمر، از جمله فعالیتهاى آیت اللّه مشكینى است كه در این زمینه در اسناد ساواك به ثبت رسیده است. (20)

حضور فعال در عرصه انقلاب

آیت اللّه مشكینى از جمله شخصیتهاى نادرى بود كه اعتقاد داشت نهضت خونین ایران، تنها به رهبرى امام خمینى به پیروزى خواهد رسید و از اینرو در مقابل هر جریانى كه در صدد تضعیف رهبرى، مرجعیت امام و نهضت مقدس او بود، مى‏ایستاد.

او با تفكر انحرافى عدّه‏اى در روزهاى بحرانى و اوج انقلاب اسلامى مبنى بر اینكه «شاه بماند و سلطنت كند، نه حكومت» به مخالفت برخاست و با قدرت تمام در مقابل این شعار انحرافى، ایستاد و بر سرنگونى رژیم سلطنتى وخلع سلطنت از شخص شاه در میان مردم تأكید كرد.

فقیه اخلاقى آیت اللّه احمدى میانجى در این‏باره مى‏گوید: «... [یكى از آقایان‏] به من كه در میانه بودم سفارش كرده بودند تا آقاى مشكینى را كه در زنجان بودند، نسبت به این مسئله قانع كنم و ایشان هم امام را قانع كنند كه عبارت شاه باید برود را حذف كنند. ما نیز با ماشین، نزد آقاى مشكینى رفتیم. آقاى مشكینى گفتند: «... [فلانى كه این مطلب را گفته‏]، حسن نظر دارند؛ امّا مگر با وجود شاه مى‏توان انتخابات را آزاد كرد.‌» (21)

آیت اللّه مشكینى یكى از روحانیان متحصن در دانشگاه تهران به شمار مى‏روند كه با همكارى جمعى از روحانیان انقلابى براى ورود حضرت امام، لحظه‏شمارى مى‏كردند.

آن جناب، بعد از انقلاب نیز در مقابل توطئه‏گران براندازى نظام جمهورى اسلامى ایستاد و براى ثبات نظام، از هیچ تلاش و كوششى دریغ نورزید؛ آن‏گاه كه دولت موقت به بهانه‏هاى مختلف، سعى در نابودى انقلاب اسلامى داشت، در همان ایام آیت اللّه مشكینى در خطبه‏هاى نماز جمعه به آنان هشدار داد و گفت: «دولت موقت و ایادى آن باید به جهت پشت‏كردن به ملت محاكمه شوند.‌» (22)

آیت اللّه مشكینى در بلواى حزب خلق مسلمان نیز در منطقه آذربایجان حضور یافت. حضور و رهبرى ایشان در كنار سایر رهبران دلسوز آن دیار، سبب شد آن حركت ضد انقلابى در آذربایجان خاموش شود. همچنین پس از شهادت آیت اللّه مدنى، چند ماهى نیز امامت جمعه شهرستان تبریز را عهده‏دار شد و در این مدت، در ساماندهى و انسجام نیروهاى انقلابى كوشید و آن‏گاه به دستور امام، براى انجام كارهاى ضرورى‏تر به قم رهسپار شد و فعالیتهاى پرثمرى را در راه حفظ كیان انقلاب اسلامى انجام داد.

مسئولیت‌ها

مسئولیت‌هایى كه حضرت آیت اللّه مشكینى از اوایل پیروزى انقلاب داشته است عبارت‏اند از:

1. عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از بدو تشكیل - كه سالیان متمادى دبیرى این تشكیل سیاسى را به عهده داشته است -؛

2. امام جمعه موقت تبریز؛

3. حاكم شرع دادگاههاى خوزستان و ساماندهى اوضاع و ادارات آن استان؛

4. رئیس شوراى بازنگرى قانون اساسى نظام اسلامى با حكم امام؛

5. نماینده مردم آذربایجان در مجلس خبرگان در تدوین قانون اساسى؛

6. نماینده خبرگان رهبرى از تهران؛

7. رئیس مجلس خبرگان در سه دوره متوالى؛

8. امام جمعه محبوب قم با حكم امام و رهبرى؛ (23)

9. مسئول گزینش و اعزام قضات با حكم امام.

خدمات

الف. آثار و تألیفات

حضرت آیت اللّه مشكینى داراى تألیفات و آثار سودمندى در عرصه‏هاى مختلف علوم اسلامى است، كه عبارت‏اند از: 1. اصطلاح الاصول؛ 2. الفقه المأثور؛ 3. مصطلحات الفقه؛ 4. المبسوط؛ 5. المواعظ العددیه؛ 6. ازدواج در اسلام؛ 7. واجبات و محرمات؛ 8. رساله واجب و حرام؛ 9. دروس فى الاخلاق؛ 10. المصباح المنیر؛ 11. تقلید چیست؟ 12. تحریر المعالم؛ 13. رساله خمس؛ 14. قصار الجمل؛ 15. نهج البلاغه موضوعى؛ 16. تلخیص المكاسب؛ 17. تفسیر روان براى نسل جوان؛ 18. تكامل انسان از نظر قرآن؛ 19. زمین و آنچه در آن است؛ 20. ترجمه قرآن كریم به زبان فارسى؛ 21. الرسایل الجدیده؛ 22. المنافع العامه؛ 23. حاشیه بر عروة الوثقى.

در ضمن، هزاران نوار سخنرانى اخلاقى، سیاسى از آن فقیه بزرگوار به یادگار مانده است كه در صورت پیاده شدن و تدوین، یك مجموعه ارزشمند و نفیس علمى، اخلاقى و سیاسى خواهد شد.

ب. خدمات فرهنگى و اجتماعى

1. تأسیس مدرسه دینى الهادى‌علیه‌السلام؛ 2. تأسیس داروخانه خیریه الهادى‌علیه‌السلام؛ 3. تأسیس بیمارستان الهادى‌علیه‌السلام؛ 4. تأسیس چاپخانه الهادى‌علیه‌السلام؛ 5. تأسیس مصلاى بزرگ قدس.

در ضمن، وى در تأسیس جامعة الزهراء قم و دانشگاه امام صادق‌علیه‌السلام تهران نقش مؤثرى داشتند. (24)

ج. خدمات حوزوى

آیت اللّه مشكینى یكى از طلایه‏داران تغییر در متون درسى حوزوى به شمار مى‏رود. برخى تألیفات آن بزرگوار همانند: «تلخیص الاصول»، «الرسایل الجدیده» و... نیز فصل‏بندى كتب فقهى به چند قسمت عبادات و معاملات، سیاسیات، اجتماعیات و... فصل نوینى را در حوزه‏هاى علمیه ایجاد كرده است. كتب ابتكارى، كاربردى و ژرف ایشان، در صورتى كه از سوى برخى بزرگان حوزه مورد عنایت قرار بگیرد، تحول شگرفى در حوزه‏ها پدید خواهد آمد.

آیت اللّه مشكینى از دیدگاه بزرگان

1. رهبر فرزانه انقلاب (مد ظلّه العالی)

رهبر فرزانه انقلاب حضرت آیت اللّه العظمى خامنه‏ اى (مدظلّه) در طى یك پیام تسلیت مى‏فرماید: «... جایگاه رفیع او در نظام جمهورى اسلامى و ریاست مجلس خبرگان رهبرى از آغاز تشكیل این مجلس كه نشانه حرمت و مكانت او در چشم نخبگان و علماى بزرگ و اساتید مبرّز روحانى كشور است و هرگز نمى‏توان در تواضع و فروتنى او یا در زندگى زاهدانه و دامن پاك او كم‏ترین خدشه‏اى وارد آورد. او جامع علم و عمل، جهاد و زهد و تشخیص و سلوك صائب و مستقیم و بدون انحراف بود.‌»

2. حضرت آیت اللّه العظمى مكارم شیرازى (مد ظلّه العالی)

«آیت اللّه مشكینى، عالمى وارسته و مجاهدى مبارز، سالها یك نهاد حوزوى، یعنى جامعه مدرسین و یكى از مهم‏ترین اركان نظام جمهورى اسلامى، یعنى مجلس خبرگان را آبرومندانه اداره كرد و هرگز ازمسیر اصلى انقلاب، گامى فراتر ننهاد.

درسهاى اخلاق و خطبه‏هاى اجتماعى و سیاسى او در نماز جمعه، بسیار آموزنده و بیدارگر بود.‌»

3. حضرت آیت اللّه العظمى صافى گلپایگانى (مد ظلّه العالی)

«حضرت آیت اللّه مشكینى از اساطین حوزه، اساتید با سابقه و صاحب مواضع شریفه و مساعى جمیله در امر به معروف و نهى از منكر و تهذیب اخلاق بودند.‌»

4. آیت اللّه هاشمى رفسنجانى، رئیس مجلس خبرگان رهبرى

«حضرت آیت اللّه مشكینى، شخصیتى جامع، ستودنى و كم‏نظیر بود. ما طلبه‏ها نیم قرن بود كه از انفاس قدسى ایشان بهره‏مند بودیم. در شروع و پایان جلسات خبرگان رهبرى ما را به یاد خدا مى‏انداخت و از جمله شخصیتهایى بود كه در انقلاب بدون هیاهو انجام وظیفه مى‏كرد.‌» (25)

حضور در جبهه‏هاى نور

آیت اللّه مشكینى از جمله چهره‏هاى ارزشمند و پرفایده‏اى بود كه در طول هشت سال دفاع مقدس بارها به جبهه‏ها و در میان رزمندگان اسلام رفت و با ایراد خطابه‏هاى اخلاقى به تقویت روحیه رزمندگان و تشویق و ترغیب آنان در دفاع از حریم اسلام و مملكت اسلامى مى‏پرداخت.

او علاوه بر حضور در جبهه‏هاى حق علیه باطل، به استانهاى مختلف مسافرت و در جمع گرم و پرشور مردم با ایراد سخنان آتشین و مؤثر، آنان را به استقامت، بردبارى و دفاع از كیان اسلام و جمهورى اسلامى دعوت مى‏كرد. آن جناب، در بعضى از مراسم اعزام نیروهاى شهرها و استانهاى كشور حضور مى‏یافت و با وجود گرم خود مایه تقویت روحیه رزمندگان مى‏شد. همچنین در كمكهاى مادى و معنوى به جبهه‏هاى حق علیه باطل، از شخصیتهاى تأثیرگذار بود و نیز در تشییع پیكرهاى پاك شهدا حضور مى‏یافت و خود را در غم و اندوه خانواده‏هاى داغدار سهیم مى‏ساخت.

غروب غم‏انگیز

حضرت آیت اللّه مشكینى پس از 86 سال مجاهدت و مبارزه در راه اسلام و احیاى آثار ارزشمند اهل بیت‌علیهم‌السلام، سرانجام بعد از سپرى كردن یك دوره كوتاه مدت بیمارى در بیمارستان بقیت اللّه‌علیه‌السلام تهران، در روز هشتم مرداد ماه سال 1386 شمسى، دار فانى را وداع گفت و روح پاكش به ملكوت اعلا پركشید. به دنبال رحلت آن بزرگوار، موجى از غم و اندوه سراسر كشور اسلامى ایران را فرا گرفت و پیامهاى مهمى از سوى مقام معظم رهبرى (مدظلّه العالى)، مراجع عالیقدر تقلید، سران قواى سه‏گانه و سایر ارگانها و سازمانها صادر شد. پیكر پاكش در روز چهارشنبه 10 مرداد در دانشگاه تهران، تشییع و آن‏گاه به قم منتقل شده، سپس، پنج‏شنبه 11 مرداد ماه از مسجد امام حسن عسكرى‌علیه‌السلام با شكوه خاصى، تشییع و پس از نماز حضرت آیت اللّه العظمى مكارم شیرازى در مسجد بالاسر حرم مطهر حضرت معصومه‏علیهاالسلام به خاك سپرده شد. عاش سعیداً و مات حمیداً. (26)

 

پی‌نوشـــــــــت‌ها:

 

1) برگرفته از پیام تسلیت مقام معظم رهبرى (مدظلّه العالى) به مناسبت رحلت حضرت آیت اللّه مشكینى‏رحمه الله، افق حوزه، 17 مرداد 1386.

2) پاسدار اسلام، مهدى مشایخى، بى‏جا، بى‏نا، ص 86، و گلشن ابرار، جمعى از محققان مركز علمى كاربردى پژوهشكده باقر العلوم، ج 5.

3) همان، ص 88.

4) همان، ص 88 و 89.

5) برگرفته از زندگینامه خود نوشت حضرت آیت اللّه مشكینى، افق حوزه، 17 مرداد 1386.

6) شرح حال اساتید فرزانه حضرت آیت اللّه مشكینى در «مجموعه گلشن ابرار» جمعى از مؤلفان پژوهشكده علمى، كاربردى باقر العلوم‌علیه‌السلام به تفصیل آمده است.

7) آثار الحجه، محمّد شریف رازى، مؤسسه دار الكتاب، قم، 1332، ج 2، ص 171.

8) مخصوصاً تجلیل ایشان در آستانه محرم و رمضان هر سال از مبلّغان اعزامى كه مایه دلگرمى و قوّت قلب مبلّغان و طلاب جوان بود، هیچ‏گاه از یادها محو نخواهد شد.

9) گلشن ابرار، جمعى از مؤلفان پژوهشكده علمى - كاربردى، چاپ اوّل، نور السجاد قم، زمستان 1384، ج 5، ص 578.

10) اسناد انقلاب اسلامى، مركز اسناد انقلاب اسلامى، تهران، 1374، ج 3، ص 238.

11) زندگى خودنوشت حضرت آیت اللّه مشكینى، افق حوزه، 17 مرداد 1386.

12) همان و خبرگان ملت، دفتر اوّل، تهیه و تنظیم و ناشر: دبیرخانه مجلس خبرگان رهبرى، قم، زمستان 1379، ص 354 و 355.

13) همان، گلشن ابرار، ج 5، ص 579.

14) اسناد انقلاب اسلامى، ج 3، ص 106، 110، 130، 163، 164، 168، 170، 172، 173، 188، 222، 229، 239، 251، 268، 272، 292، 299، 305، 322، 331، 405، 420، 427، 434، 444، 449، 452، 462، 473، 476، 478، 479، 481، 491، 498، 505، 507، 520، 522 و....

15) خاطرات آیت اللّه طاهرى خرم‏آبادى، ج 2، ص 252 و 253 و خاطرات آیت اللّه محمّد یزدى، ص 265.

16) خاطرات آیت اللّه طاهرى خرم‏آبادى، ج 2، ص 252.

17) پیام انقلاب، ش 90، مصاحبه با آیت اللّه فاضل موحدى لنكرانى، قسمت اوّل، ص 31.

18) خاطرات آیت اللّه محمّد یزدى، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ج اوّل، ص 566، فعالیتها (1357 - 1341) چاپ مركز اسناد انقلاب اسلامى، تهران، 1385، ص 266.

19) جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تاكنون، ج 1، ص 400.

20) جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تاكنون، ج 1، ص 400، به نقل از: حماسه شهید اندرزگو، ص 75.

21) خاطرات آیت اللّه احمدى میانجى، عبد الرحیم اباذرى، مركز اسناد انقلاب اسلامى، تهران، 78، ص 275.

22) گلشن ابرار، ج 5، ص 580.

23) بنابه گفته حضرت آیت اللّه امینى در خطبه‏هاى نماز جمعه (19/5/1386) 300 خطبه نماز جمعه از مرحوم آیت اللّه مشكینى به یادگار مانده است كه در صورت تدوین، براى عموم فضلا، طلاب و علاقمندان قابل استفاده خواهد بود.

24) خاطرات آیت اللّه مهدوى كنى، تدوین دكتر غلامرضا خواجه سروى، مركز اسناد انقلاب اسلامى، تهران، 1385، ص 395 - 399.

25) تمامى سخنان بزرگان فوق از مجله افق حوزه، 17 مرداد 1386، استخراج شده است.

26) شرح حال آیت اللّه مشكینى و فعالیتهاى سیاسى، اجتماعى و فرهنگى وى در منابع ذیل آمده است:

- مجموعه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تاكنون، 8 جلدى، زیر نظر سید محسن صالح، مركز اسناد انقلاب اسلامى، تهران، 1385.

- گلشن ابرار، ج 5، تهیه و تدوین جمعى از مؤلفان پژوهشكده علمى - كاربردى باقر العلوم‌علیه‌السلام، نور السجاد، قم، 84.

- خبرگان ملت، شرح حال نمایندگان مجلس خبرگان رهبرى، دفتر اوّل، تهیه و تنظیم و ناشر: دبیرخانه مجلس خبرگان رهبرى، قم، 1379.

- نهضت روحانیون ایران، على دوانى [10 جلدى‏]، ج 3 و 4، انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامى، تهران، 1377.

- اسناد انقلاب اسلامى [5 جلدى‏]، ج 3، انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامى، تهران، 1374.

- هفته نامه افق حوزه، [هفته‏نامه خبرى حوزه‏هاى علمیه‏]، سال 6، ش 158، 17 مرداد 1386.

- آثار الحجه یا اوّلین دائرة المعارف حوزه علمیه قم، محمّد شریف رازى، [3 جلدى‏]، دار الكتاب، قم، 1332.

- نهضت امام خمینى [2 جلد]، سید حمید روحانى، مركز اسناد انقلاب اسلامى، تهران، 1376.

728 دفعه
(0 رای‌ها)