خاطراتی از زندگی معنوی استاد مطهری (ره)

طلیعه سخن

مردان بزرگ در طول تاریخ با گام‌های استوار خود مسیر تكامل را هموار ساختند، از گردنه‌های هول انگیز و خطرناك آن بالا رفتند و پرچم كرامت و عزّت انسانی را بر فراز قلّه‌های ایمان و دانش به اهتزاز در آوردند.

در این میان عالمان و دانشمندان اسلام كه وارثان حقیقی انبیاء و اوصیاء الهی و ادامه دهندگان راه آن مردان الهی اند، جایگاه ویژه‌ای دارند. آنان شبانه روز به سازندگی خود و جامعه پرداخته و همانند مشعلی فروزان فراروی انسانیت را روشن نموده اند.

آشنایی با شیوه‌های زندگی این رادمردان الهی، انسان را در پیمودن راه كمال و فضیلت علاقمند و مصمّم می‌سازد و پویندگان طریق انسانیت را همتی بلند بخشیده و راه سلوك خالصانه را برای آنان به ارمغان می‌آورد.

استاد مطهری رحمه الله از معدود عالمانی است كه علم و حكمت و عرفان را به هم آمیخته و از وجود خویش چهره‌ای نورانی و تابناك برای جامعه ظلمت زده زمان خود ساخت. شناخت ابعاد شخصیت این شهید آگاه و مرد اندیشه و عمل برای تمام دین داران، آزادمردان و به ویژه نسل جوان سازنده و حركت آفرین است.

آشنایی اجمالی

استاد شهید مرتضی مطهری رحمه الله، فرزند شیخ محمدحسین مطهری رحمه الله در 13 بهمن 1298 ه. ش در شهرستان فریمان و در یك خانواده اصیل روحانی متولد شد.

او در 12 سالگی جهت فراگیری علوم اسلامی عازم مشهد مقدس گردید. مطهری در مدت پنج سال اقامت خود در مشهد، دروس مقدماتی و ادبیات عرب را با جدیت تمام پشت سرگذشت.

عشق به تكمیل تحصیلات، آموختن فلسفه و عرفان اسلامی، او را در سال 1319 به حلقه شاگردان فقیه عالی قدر و عالم ربانی حضرت امام خمینی رحمه الله در قم كشانید. او در سال 1323 در درس آیت ا... العظمی بروجردی رحمه الله حضور پیدا كرده و در سال 1325 به محضر حاج میرزا علی آقا شیرازی رحمه الله تشرف یافت. شهید مطهری رحمه الله در سال 1329 در جلسه درس علامه طباطبایی رحمه الله شركت جست.

این استاد فرزانه بعد از تكمیل تحصیلات خویش در سن 33 سالگی و در سال 1331 به تهران هجرت نمود. بعد از دو سال اقامت در تهران به تدریس در دانشكده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران مشغول شد و در سال 1334 با مجامع اسلامی و كانون‌های مذهبی همكاری نموده و ایراد سخنرانی‌های علمی و نگارش كتاب را در متن برنامه‌های خود گنجانید.

آیت ا... مطهری رحمه الله در 15 خرداد 1342 به جهت شركت در نهضت اسلامی ایران دستگیر و به زندان شهربانی انتقال یافت. او در سال 1343 به صلاحدید و امر حضرت امام خمینی رحمه الله با جمعیت‌های مؤتلفه اسلامی به همكاری پرداخت. این متفكر دوراندیش در سال 1346 برای انسجام بخشیدن به فعالیت‌های فرهنگی خود با كمك چند تن از یاران صمیمی خویش به تأسیس حسینیه ارشاد اقدام كرد.

در سال 1348 به خاطر صدور اعلامیه‌ای مبنی بر جمع یارانه برای آوارگان فلسطینی از طرف رژیم شاه دستگیر شد و در سال 1354 حضورش در منابر به دلیل سخنرانی‌های انقلابی ممنوع گردید. در سال 1355 از دانشكده الهیات كناره گرفته و در همان سال در نجف اشرف به محضر امام خمینی رحمه الله مشرف شد.

استاد مطهری رحمه الله برای تمركز بخشیدن به فعالیت‌های روحانیت در سال 1356 جامعه روحانیت مبارز تهران را پایه گذاری نمود و بالاخره در سال 1357 ضمن سفر به پاریس، مسؤول تشكیل شورای انقلاب اسلامی از طرف امام خمینی رحمه الله گردید. این استاد فرزانه بعد از 60 سال عمر با بركت و سراسر افتخار در 11 اردیبهشت سال 1358 به دست گروه فرقان به درجه رفیع شهادت نائل گردید.

در این فرصت نگاهی به ویژگی‌های اخلاقی این بزرگمرد تاریخ معاصر می‌اندازیم:

تهجد و تعبّد

خلوت‌های عارفانه و عبادت‌های عاشقانه، یكی از مهم‌ترین عوامل موفقیت در زندگی یك انسان مسلمان می‌باشد. اقامه نماز شب و به یاد خدا بودن در تمام مراحل زندگی، انسان را در تحصیل علم، حل مشكلات و كسب اخلاص و تهذیب نفس یاری نموده و به سوی كمال سوق می‌دهد. روی آوردن به لذّت‌های عمیق معنوی انسان را از آرامش روحی و روانی برخوردار ساخته و او را با اراده‌ای استوار در مقابل امواج مشكلات و سختی‌های زندگی سربلند و موفق می‌گرداند.

شهید مطهری رحمه الله در این رابطه می‌گوید: «ما یك سلسله لذت‌های معنوی داریم كه معنویت ما را بالا می‌برد. برای كسی كه اهل تهجد و نماز شب باشد، جزو صادقین و صابرین و مستغفرین بالاسحار باشد، نماز شب لذت و بهجت دارد... ما چنین اشخاصی را دیده ایم، به لذت‌های مادی‌ای كه ما دل بسته ایم، هیچ اعتنا ندارند.»

ایشان به عنوان نمونه پدر خود را مطرح می‌كند و می‌فرماید: «از وقتی كه یادم می‌آید، من می‌دیدم این مرد بزرگ و شریف هیچ وقت نمی‌گذاشت و نمی‌گذارد كه وقت خوابش سه ساعت از شب گذشته تأخیر بیفتد. شام را سرشب می‌خورد و سه ساعت از شب گذشته می‌خوابد و حداقل دو ساعت به طلوع صبح مانده و شب‌های جمعه از سه ساعت به طلوع صبح مانده بیدار می‌شود و حداقل قرانی كه تلاوت می‌كند یك جزء است. با چه فراغت و آرامشی نماز شب می‌خواند. حالا تقریباً صد سال از عمرش می‌گذرد و هیچ وقت من نمی‌بینم كه یك خواب ناآرامی داشته باشد و همان لذت معنوی است كه این چنین نگهش داشته، یك شب نیست كه پدر و مادرش را دعا نكند، یك نامادری داشته كه به او خیلی ارادتمند است و می‌گوید: خیلی به من محبت كرده است. شبی نیست كه او را دعا نكند. یك شب نیست كه تمام خویشاوندان و ذی حقّان و بستگان دور و نزدیكش را یاد نكند. این‌ها دل را زنده می‌كند.

آدمی اگر بخواهد از چنین لذتی بهره مند شود، ناچار از لذّت‌های مادی تخفیف می‌دهد تا به آن لذت عمیق الهی معنوی برسد.» (1)

استاد مطهری رحمه الله خود نیز از این عوامل روح افزا بهره مند بود، او آنچنان از لذّت‌های معنوی سرمست می‌شد كه ندای نماز شب وی دیگران را نیز متأثر می‌ساخت. حضرت آیت ا... خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی در این مورد می‌فرماید: «مرحوم مطهری رحمه الله یك مرد اهل عبادت، اهل تزكیه اخلاق و روح بود. من فراموش نمی‌كنم ایشان وقتی مشهد می‌آمد، خیلی از اوقات به منزل ما وارد می‌شد، گاهی هم ورودشان در منزل خویشاوندان همسرشان بود. هر شبی كه ما با مطهری رحمه الله بودیم، این مرد نیمه شب تهجدِ با آه و ناله داشت. یعنی نماز شب می‌خواند و گریه می‌كرد، به طوری كه صدای گریه و مناجات او افراد را از خواب بیدار می‌كرد... بله، ایشان نصف شب نماز شب می‌خواند، همراه با گریه، با صدایی كه از آن اتاق می‌شد آن را شنید!... هر شب قبل از اینكه بخوابد گاهی در رختخواب و گاهی هم قبل از ورود به رختخواب قرآن می‌خواند.» (2)

بی تردید یكی از مهمترین عوامل توفیق این عالم وارسته همان دعاها و مناجات‌های شبانه بود؛ بلی:

هر گنج سعادت كه خدا داد به حافظ                            از یمن دعای شب و ورد سحری بود

خضوع و خشوع در نماز

حجت الاسلام والمسلمین سیدمحمد باقر حجتی در یكی از خاطرات خود به حالات معنوی استاد مطهری رحمه الله، اشاره كرده و می‌گوید: «روزی بر مسجد در آمدم. استاد - با اینكه هوا گرم بود - با عمّامه و قبا و عبا در حال اقامه نماز بودند. واقعاً نماز اقامه می‌كردند. شاید به علت آنكه با تمركزی عجیب و خضوع و خشوعی جالب توجّه نماز می‌خواندند، به هیچ وجه متوجه ورود من نشدند. استاد نماز را به گونه‌ای آمیخته با توجه و خضوع برگزار می‌كردند كه حالت ویژه ایشان مرا به خود مجذوب ساخت. به جای اینكه به ایشان اقتدا كنم، مشغول تماشای نمازشان شدم. تا از نماز فارغ شدند، ادعیه و تعقیبات و تسبیحات را ادامه دادند. حالی كه از پشت سر در نماز ایشان به وضوح احساس می‌كردم، غیرقابل توصیف است. گوییا قیامت و احوال آن را شهود می‌كردند و حالت و خشیتی كه ویژه علمای واقعی و خدا آشناست، حتی از قفا در قد و بالای آن سرو سهی، انسان را مجذوب خود می‌ساخت.» (3)

تواضع

تواضع یكی از خصلت‌های زیبای انسانی است و خداوند متعال در كلام وحی فروتنی را یكی از نشانه‌های بندگان شایسته و صالح شمرده است. شهید مطهری رحمه الله كه یكی از این بندگان كمال یافته الهی است، زندگی پربار خود را به این صفت زیبای انسانی آراسته بود.

خاطره زیر كه توسط خود ایشان نقل شده است، نشانگر تواضع آن مرد الهی است:

«در دانشگاه شیراز از من دعوت كرده بودند، برای سخنرانی. در آن جا استادها و حتی رئیس دانشگاه همه بودند. یكی از استادهای آن جا كه قبلاً طلبه بود و بعداً رفت آمریكا تحصیل كرد و دكتر شد و آمد و واقعاً هم مرد فاضلی هست، مأمور شده بود كه مرا معرّفی كند.

آمد پشت تریبون ایستاد. جلسه هم خیلی پرجمعیت و با عظمت بود. یك مقدار معرّفی كرد: «من فلانی را می‌شناسم، حوزه قم چنین، حوزه قم چنان و....» بعد در آخر سخنانش این جمله را گفت: «من این جمله را با كمال جرأت می‌گویم، اگر برای دیگران لباس روحانیت افتخار است، فلانی افتخار لباس روحانیت است.»

آتش گرفتم از این حرف. ایستاده سخنرانی می‌كردم، عبایم را هم قبلاً تا می‌كردم و روی تریبون می‌گذاشتم، مقداری حرف زدم، رو كردم به آن شخص، گفتم: «آقای فلان! این چه حرفی بود كه از دهانت بیرون آمد؟! تو اصلاً می‌فهمی چه داری می‌گویی؟! من چه كسی هستم كه تو می‌گویی فلانی افتخار این لباس است؟»

با اینكه من آن وقت دانشگاهی هم بودم و به اصطلاح ذوحیاتین بودم، گفتم: «آقا من در تمام عمرم یك افتخار بیشتر ندارم، آن هم همین عمامه و عباست. من كیم كه افتخار باشم؟... ما را اگر اسلام بپذیرد كه اسلام افتخار ما باشد؛ اسلام اگر بپذیرد كه به صورت مدالی بر سینه ما باشد، ما خیلی هم ممنون خواهیم شد، ما شدیم مدالی بر سینه اسلام؟!» (4)

این عالم فرزانه در برابر روحانیت آن چنان متواضع بود كه همیشه به روحانی بودن خود افتخار می‌كرد و گاهی آن را چنین ابراز می‌نمود: «این بنده همه افتخارش این است كه، در سلك این طبقه منسلك است و خوشه چینی از این خرمن به شمار می‌آید و در خانواده روحانی رشد و نمو یافته و در حوزه‌های علوم دینی عمر خویش را به سر برده،... .» (5)

ایشان همواره روحیه طلبگی داشت و هیچگاه خود را برتر از دیگران فرض نمی‌كرد.

او با آن كه متفكر و فیلسوفی بزرگ بود، كتاب داستان راستان می‌نوشت و با وجود اعتراض دوستانش با كمال فروتنی می‌گفت: «خود را بزرگ نشان دادن هنر نیست، تلاش در راه هدف مهم است.»

پرهیز از گناه

استاد مطهری رحمه الله علاوه بر اینكه شدیداً از گناه و كارهای حرام و حتی مكروهات پرهیز می‌نمود، در مواردی كه احساس می‌كرد كارش مورد رضایت الهی نباشد، آن را ترك می‌كرد. داستان زیر نشانگر این روحیه استاد شهید می‌باشد.

او در خاطرات خود می‌گوید: «در ایام طلبگی - البته كمتر از جاهای دیگر ولی خوب - اتفاق می‌افتد كه انسان می‌نشیند در یك مجلس، عده‌ای از این آقا و آن آقا غیبت می‌كنند. یك وقت هم می‌بینی خود انسان گرفتار می‌شود.

خدا رحمت كند مرحوم آیت الله العظمی آقای حجت رضوان الله علیه را، من یك دفعه در شرایطی قرار گرفتم و با اشخاصی محشور بودم كه این مرد كه حق استادی به گردن من داشت و من سال‌ها خدمت ایشان درس خوانده بودم و حتی در درس ایشان جایزه گرفتم، مورد غیبت واقع شد. یك وقت احساس كردم كه درست نیست. من چرا در یك چنین شرایطی قرار گرفته ام؟

ایشان در یك تابستانی به حضرت عبدالعظیم تشریف آورده بودند، یك روز بعد از ظهری رفتم درب خانه ایشان را زدم، گفتم: بگویید فلانی هست. ایشان در اندرون بودند، اجازه دادند. یادم هست كه رفتم داخل، كلاهی به سر ایشان بود و بر بالشتی تكیه كرده بودند. (پیرمرد مریض بود، دو سال قبل از فوت ایشان بود.) گفتم: آقا آمده‌ام یك مطلبی را به شما عرض كنم. فرمود: چیست؟! گفتم: من از شما غیبت كرده‌ام ولی البته كم، امّا غیبت نسبتاً زیادی شنیده‌ام، و من از این كار پشیمانم كه چرا در جلسه‌ای كه از شما غیبت می‌كردند، حاضر شدم و شنیدم و چرا احیاناً به دهان خودم هم غیبت شما آمد و من چون تصمیم دارم كه دیگر هرگز غیبت نكنم و هرگز هم غیبت شما را از كسی استماع نكنم، آمده‌ام به خود شما عرض بكنم كه مرا ببخشید، از من بگذرید.

این مرد با بزرگواری‌ای كه داشت، به من گفت: «غیبت كردن از امثال من دو جور است، یك وقت به شكلی است كه اهانت به اسلام است. یك وقت هم هست كه به شخص ما مربوط می‌شود.» من دانستم كه مقصود ایشان چیست. گفتم: «نه، من چیزی نگفتم و جسارتی نكردم كه به اسلام توهین شود، هرچه بوده مربوط به شخص خودتان است.»

گفت: «من گذشتم.» (6)

غیرت و حساسیت دینی

نگاهی گذرا به آثار و گفته‌های مرحوم مطهری رحمه الله، غیرت دینی و حساسیت او را در مسائل اسلامی بر ما روشن می‌كند. او در تمام لحظات زندگی‌اش خود را موظف می‌دانست كه از كیان اسلام دفاع نماید.

در اینجا به نمونه‌هایی از حساسیت دینی و احساس مسؤولیت در قبال هجوم به ارزش‌های اسلامی را در زندگی آن عالم مجاهد می‌خوانیم:

الف) در عرصه‌های فرهنگی

آیت ا... خزعلی می‌فرماید: «ایشان از نوشته‌های منحرفانه‌ای كه به نام اسلام نشر می‌یافت، رنج می‌بردند. در ایامی كه حكم تبعید مرا صادر كرده بودند و من در گوشه‌ای از كوی كن مخفی شده بودم، ایشان مرا پیدا كردند و به آن جا آمدند و با بزرگواری در آن ایام سخت اظهار محبّت كردند. به ایشان گفتم: چه می‌نویسید؟ گفتند: درباره بعضی از مطالب غرب زده‌ها كه به نام اسلام نشر می‌دهند. گفتم: من در این باره چیزی یافته‌ام. با عطش عجیبی سراغ آن را گرفتند. كتاب را به ایشان دادم و با اشتیاق آن را گرفتند. بعد گفتم: استاد! اگر عیب‌هایی دارند كه می‌نویسید هنری را هم كه دارند بنویسید تا بدانند منصفید و خیال نكنند كه مهاجم اید.

گفتند: بنای من است كه اگر هنری هم دارند بنویسم ولی، به اسلام دارد حمله می‌شود، به اسلام دارند ضربه می‌زنند، به نام اسلام دارد مطالبی گفته می‌شود كه بر خلاف اسلام است.» (7)

ب) حمایت از فدائیان اسلام

حمایت استاد مطهری از فدائیان اسلام یكی دیگر از نمونه‌های غیرت دینی اوست. چرا كه فدائیان اسلام تبلور غیرت دینی در عصر رواج فحشا و بی بند و باری در رژیم پهلوی بودند.

نویسنده محقق آقای دوانی كه از نزدیك با روحیات استاد مطهری رحمه الله آشنا بوده است، می‌گوید: «شهید مطهری رحمه الله با فدائیان اسلام و افكارشان هماهنگ بود، بارها از شهید نواب شنیدم كه با احترام از آقای مطهری رحمه الله یاد می‌كرد و از احوال او جویا می‌شد. استاد مطهری رحمه الله كه گاهی در جلسات فدائیان اسلام شركت می‌كرد، در بعضی از جلسات خطاب به نواب می‌فرمود: «در حسن نیت و شور دینی و پاكی هدف شما و رفقایتان شكی نیست.» ایشان در ادامه می‌گوید: «تا آن جا كه به یاد دارم، شهید مطهری رحمه الله تا آخر هم به یاد فدائیان بود.» (8)

ج) تذكّر مستقیم

آقای هادی جوان می‌گوید: «استاد مطهری رحمه الله در سال 1349 در تالار دانشكده پزشكی دانشگاه مشهد، تحت عنوان «اسلام و مقتضیات زمان» سخنرانی داشتند. بنده نیز در آن جلسه حضور داشتم. چند تن از دانشجویان دختر، بدون حجاب در آن سخنرانی شركت كرده بودند. مرحوم استاد مطهری به محض دیدن آن صحنه، بسیار ناراحت شدند و گفتند: «من در تهران به آقای دكتر رامیار گفته بودم كه، اگر قرار باشد سخنران جلسه من باشم، باید وضع از این بهتر باشد. این چه وضعی است كه این جا دارد؟» (9)

د) اقدامات عملی

دكتر علی مطهری در رابطه با حساسیت شدید استاد مطهری رحمه الله نسبت به گروه‌های مخالف و ضد اسلامی می‌گوید: «در راهپیمایی عظیم عاشورای سال 57 تهران، در بین راهپیمایان، مینی بوسی حركت می‌كرد كه در بالای آن رهبر گروه فرقان و یكی از اعضای برجسته سازمان مجاهدین خلق (مناققین) كه هر دو لباس روحانیت بر تن داشتند، مشغول تشریح آرم سازمان مجاهدین خلق برای مردم بودند. عده‌ای از افراد آگاه و بیدار، موضوع را به اطلاع چند تن از روحانیون رساندند. آن‌ها از مداخله منع كردند و گفتند: در این شرایط صلاح نیست درگیری ایجاد شود. سرانجام موضوع را به اطلاع استاد شهید رساندند، ایشان با صراحت گفتند: «به هر قیمتی شده باید این آرم را پائین بیاورید، حتی به قیمت كشته شدن این افراد، این‌ها برای آینده برنامه‌های خطرناكی دارند.» (10)

ساده‌زیستی و آزادگی

استاد مطهری رحمه الله عالمی ساده زیست و آزاده بود. او نزد ارباب زر و زور خضوع نمی‌كرد و تسلیم كسی نمی‌شد. تا امكان داشت به كسی اظهار حاجت نمی‌نمود. در جمع مال و ثروت دنیا حریص نبود و در دوران طلبگی به كلی نسبت به آن بی اعتنا بود. او می‌گفت: «من برای جمع ثروت، فرصت‌هایی را از دست داده‌ام كه شاید در نظر دیگران به یك نوع دیوانگی و جنون شبیه‌تر بوده است.» (11)

استاد مطهری در صرف غذا بسیار ساده و قانع بود. آقای غلامحسین وحیدی یكی از كارمندان دانشكده الهیات كه مدتی با شهید مطهری رحمه الله همراه بوده است، می‌گوید: «استاد مطهری رحمه الله اتاقی كوچك و بسیار ساده در كنار اتاق شورای دانشكده داشتند. استادان دانشكده وقتی جلسه‌ای داشتند و یا ورقه‌های امتحانی را تصحیح می‌كردند، تا ساعت سه بعداز ظهر در همان اتاق شورا می‌ماندند و از سوی دانشكده برای آنان ناهار و نوشابه و میوه می‌آوردند. امّا استاد مطهری رحمه الله وقتی ظهر می‌شد، به اتاق خودشان تشریف می‌بردند. همیشه مقید بودند اول نماز بخوانند، سپس ناهار مختصری كه معمولاً نان و پنیر و یا نان و انگور بود و از منزل همراه می‌آوردند، صرف كنند.

استادان و مسؤولان دانشكده، اصرار می‌كردند كه استاد مطهری رحمه الله به اتاق شورا بروند و از ناهار دانشكده كه مثلاً چلوكباب برگ و غیره بود، صرف كنند؛ استاد قبول نمی‌كردند و عذر می‌آوردند كه: غذای من مخصوص است و غذای دانشكده با من سازگار نیست. امّا اظهار نمی‌كردند كه چرا از غذای استادان نمی‌خورند. من علتش را می‌دانستم. می‌گفتند: «این ناهار حق خدمتگزاران است و از بیت المال است. استادان حقوق خوبی دارند. خودشان بروند و از بازار بخرند و بخورند. این غذا حق ضعفاست.» (12)

اعتدال

یكی از علل توفیقات استاد مطهری رحمه الله پرهیز از افراط و تفریط در امور زندگی و مسائل اجتماعی و سیاسی بود. حجت الاسلام والمسلمین مصطفی زمانی در این باره می‌گوید: «استاد بزرگوار ناگزیر بودند از یكسو، با افكار تند و افراطی - كه معتقد بودند باید خیلی سریع حتی زودتر از تصمیم امام خمینی رحمه الله انقلاب پیاده شود - مقابله كنند و آنان را از تندروی باز دارند؛ و از سوی دیگر ناگزیر بودند؛ با افكار انحرافی، التقاطی و استعماری كه با رنگ‌های گوناگون خودنمایی می‌كردند، به مخالفت برخیزند و از طریق جراید، سخنرانی، تدریس و نشر كتاب به وظیفه خود عمل كنند. استاد [می] گفتند: «نمی شود واقعیت‌ها را منكر شد. وقتی حضرت امام سفارش به وحدت همه مراجع و طلاب و دانشگاهیان می‌كند، چرا ما كاسه داغ‌تر از‌اش شویم و این و آن را بكوبیم؟ این كوبیدن‌ها مخالف نظر حضرت امام خمینی است.» (13)

اخلاص

استاد مطهری رحمه الله سرا پا در عشق به اسلام و دفاع از ارزش‌های اسلامی می‌سوخت. او قبل از اینكه عالم یا معلم خوبی باشند، انسانی معتقد، با ایمان و با تقوا بود. اعمال و رفتار وی دقیقاً مصداق كامل «اِنَّ صَلاتی وَ نُسُكی وَ مَحْیای وَ مَماتی لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ»؛ «نماز و تمام عبادات من، و زندگی و مرگ من، همه برای پروردگار جهانیان است.» (14) بود.

شهید مطهری رحمه الله چون تمام كارهایش را برای خدا انجام می‌داد، هیچ گاه به دنبال شهرت نبود. فرزند ایشان در مورد اخلاص استاد مطهری رحمه الله می‌گوید: «عنوان همیشگی نویسنده بر روی كتاب هایشان «مرتضی مطهری» بود و اجازه نمی‌دادند كلمه‌هایی مثل استاد و غیره قبل از اسمشان آورده شود. از شهرت به شدت پرهیز داشتند. با اینكه تشكیل دهنده هسته مركزی شورای انقلاب بودند، در روزنامه‌ها چندان نامی از ایشان آورده نمی‌شد، و وقتی از ایشان می‌پرسیدیم كه: «چرا اسمی از شما نیست و از اكثریت دست اندركاران انقلاب كم و بیش نامی هست؟»

ایشان می‌گفتند: «من كاری را كه باید انجام بدهم، انجام می‌دهم. هرچه نامم كمتر مطرح شود، آسوده ترم. سعی من بر این است كه در غیر موارد ضروری در اجتماعات عمومی مطرح نشوم.» (15)

نكات آموزنده

در این بخش 12 ویژگی از رفتار شهید مطهری رحمه الله را كه می‌تواند به عنوان دستورالعملی سازنده برای اهل ایمان و معنویت و دانش باشد، از زبان نزدیكان و آشنایان آن شهید نقل می‌كنیم:

1 - همیشه با وضو بود و به این كار توصیه می‌كرد.

2 - به طبیعت علاقه شدیدی داشت و گاه ساعت‌ها در نقاط با صفا می‌نشست و فكر می‌كرد.

3 - همیشه نماز شب را به پا می‌داشت و به این خاطر شب‌ها زودتر می‌خوابید.

4 - در موقع بیان مطالب علمی آنچنان تمركز حواس داشت كه از اطراف غافل می‌شد.

5 - شب‌ها قبل از خواب 20 دقیقه قرآن می‌خواند.

6 - در مورد انجام فرائض دینی فرزندانش نظارت دقیق داشت.

7 - به فقرا و مستمندان كمك می‌كرد، به طوری كه برخی موارد آن بعد از شهادتش آشكار شد.

8 - مطالب قابل توجه را در فرصت‌های مناسب و به طور منظم یادداشت می‌كرد.

9 - در هنگام روضه برای سیدالشهداءعلیه السلام و مناجات‌های شبانه صدای گریه‌اش بلند می‌شد.

10 - او آن چنان به خداوند ایمان داشت، كه در شرایط سخت زندگی به امدادهای غیبی چشم دوخته و از خداوند مدد می‌خواست.

11 - برای پدر و مادر و اساتید خویش احترام وصف ناپذیری قائل بود.

12 - در امور عبادی، اجتماعی و سیاسی از تظاهر كردن به شدت پرهیز می‌كرد. (16)

نسیم عطرآگین شهادت

استاد مطهری رحمه الله سه شب قبل از شهادت خویش، رؤیای صادقه‌ای داشته و بشارت عطرآگین شهادت را از آن استشمام نموده بود. آن شهید وارسته داستان رؤیای معنوی‌اش را بعد از بیداری در همان شب چنین بازگو نمود: «خواب دیدم كه من و آقای خمینی در خانه كعبه مشغول طواف بودیم، كه ناگهان متوجه شدم حضرت رسول صلی الله علیه وآله به سرعت به من نزدیك می‌شوند. همین طور كه حضرت نزدیك می‌شدند، برای اینكه به آقای خمینی بی احترامی نكرده باشم، خود را كنار كشیدم و به آقای خمینی اشاره كردم و گفتم: «یا رسول الله! آقا از اولاد شمایند.» حضرت رسول صلی الله علیه وآله به آقای خمینی نزدیك شدند، با ایشان روبوسی كردند و بعد به من نزدیك شدند و با من روبوسی كردند، بعد لب هایشان را بر روی لب‌های من گذاشتند و دیگر بر نداشتند و من از شدت شعف از خواب پریدم، به طوری كه داغی لب‌های حضرت رسول صلی الله علیه وآله را بر روی لب هایم حس می‌كنم.»

ایشان بعد از كمی سكوت ادامه داد:

«من مطمئنم كه به زودی اتفاق مهمّی برای من رخ می‌دهد.» (17)

سخن در مورد صفات پسندیده و والای آن شهید عزیز بسیار است و در این مجال نمی‌گنجد.

این نوشته را با كلامی از حضرت امام خمینی رحمه الله درباره استاد مطهری به پایان می‌بریم: «او در عمر كوتاه خود اثرات جاویدی به یادگار گذاشت، كه پرتوی از وجدان بیدار و روح سرشار از عشق به مكتب بود.» (18) و در فرازی دیگر فرمود: «مطهری كه در طهارت روح و قوت ایمان و قدرت بیان كم نظیر بود، رفت و به ملأ اعلی پیوست، لكن بدخواهان بدانند كه با رفتن او شخصیت اسلامی و علمی و فلسفی‌اش نمی‌رود.» (19)

 

  • پاورقــــــــــــــــــــی

 

1) حق و باطل، ص 170.

2) سرگذشت‌های ویژه، ص 88.

3) پاره‌ای از خورشید، ص 263.

4) حماسه حسینی، ج 2، صص 290 - 288.

5) مرجعیت و روحانیت، ص 95.

6) گفتارهای معنوی، صص 145 و 146.

7) پاره‌ای از خورشید، ص 297.

8) همان، ص 307.

9) همان، ص 172.

10) همان، صص 117 و 118.

11) مصاحبه اختصاصی با آیت الله واعظزاده خراسانی، همان، ص 481.

12) همان، ص 506.

13) همان، ص 334.

14) انعام/ 162.

15) پاره‌ای از خورشید، ص 144.

16) لمعاتی از شیخ شهید، ص 48، با تلخیص.

17) پاره‌ای از خورشید، ص 106.

18) لمعاتی از شیخ شهید، ص 9.

19) همان.

569 دفعه
(0 رای‌ها)