اسلام، هم دین دنیاست و هم دین آخرت و در كنار توصیه به اصلاح امر آخرت، به سامان بخشیدن دنیا نیز سفارش كرده است. بر این اساس، اسلام درباره وضعیت اقتصادى پیروانش بىتفاوت نمانده و با ارائه راهكارهایى بسیار ارزشمند، سمت و سوىِ شكوفایى اقتصادى را نشان داده است.
استاد شهید مرتضى مطهرىرحمه الله در اینباره مىفرماید: «اسلام دو پیوند با اقتصاد دارد: مستقیم و غیرمستقیم. پیوند مستقیم اسلام با اقتصاد؛ از آن جهت است كه مستقیماً یك سلسله مقررات اقتصادى درباره مالكیت، مبادلات، مالیاتها، ارث، هبات، صدقات، وقف و مجازاتهاى مالى و غیره دارد.
پیوند غیرمستقیم اسلام با اقتصاد، از طریق اخلاق است. اسلام مردم را توصیه مىكند به امانت، عفت، عدالت، احسان، ایثار، منع دزدى و خیانت و رشوه. همه اینها در زمینه ثروت است، و یا قسمتى از قلمرو این مفاهیم، ثروت است.» (1)
بىگمان یكى از مهمترین انگیزههاى مكتب نبوىصلىاللهعلیهوآله در توصیه به شكوفاسازى اقتصاد و بهرهمندى از دارایى كافى، نقش مهم یك اقتصاد مطلوب در مدد رساندن به دیندارى و اصلاح امر آخرت است؛ همانگونه كه در حدیث نبوىصلىاللهعلیهوآله چنین مىخوانیم: «نِعْمَ الْعَوْنُ عَلى تَقْوَى اللَّهِ الْمالُ؛ (2) مال و دارایى، چه كمك خوبى براى پرهیزكارى است.»
خلاصه اینكه، اسلام، ثروتپرستى را محكوم كرده است؛ نه ثروت را، و دنیاطلبى را رد كرده است، نه دنیا را؛ چنانكه باز در حدیث نبوىصلىاللهعلیهوآله مىخوانیم: «لا تَسُبُّو الدُّنْیا، فَلَنِعْمَ الْمِطِیةُ لِلْمُؤْمِنِ عَلَیها یبْلُغُ الْخَیرَ وَعَلَیها ینْجُو مِنَ الشَّرِّ؛ (3) به دنیا دشنام ندهید؛ چرا كه دنیا مركب خوبى براى مؤمن است كه با آن به خیر دست مىیابد و از شرّ نجات مىیابد.»
از این رهگذر، اهل بیتعلیهمالسلام بر مسئله اقتصاد اهتمام مىورزیدند. ایشان، هم خود به سامان بخشیدن آن همت مىگماشتند و هم دوستان و پیروانشان را به این امر فرا مىخواندند.
امام باقرعلیهالسلام نیز از این قاعده مستثنا نمانده و در كنار همه ابعاد معنوى و تعالىبخش خویش، سیمایى اقتصادى از خود به جاى گذاشته است. مقاله حاضر، كند و كاوى مختصر، درباره گفتار و رفتار اقتصادى حضرت باقرعلیهالسلام است.
1. امام باقرعلیهالسلام و توصیه به تجارت
تجارت به عنوان یكى از مصداقهاى كار، نقش فراوانى در سوددهى و رونق اقتصادى دارد و به همین سبب، مورد توجه و سفارش اهل بیتعلیهمالسلام بوده است. همچنین تجارت، یكى از عوامل اصلى ریشهكن ساختن فقر و تهیدستى است و سبب مىشود دارایى انسان با بركت شود.
حضرت باقر العلومعلیهالسلام از رسول گرامى اسلامصلىاللهعلیهوآله نقل مىكند: «الْبَرَكَةُ عَشْرَةُ اَجْزاءٍ: تِسْعَةُ اَعْشارِها فِى التِّجارَةِ؛ (4) بركت ده جزء دارد كه نه جزء آن در تجارت است.» لازمه یك تجارت سودآور، آگاهى تاجر از قوانین و اصول این كار است، و به عبارت دیگر امور تجارى، به عقل اقتصادى نیازمند است تا بر اثر آن، سوددهى خویش را تضمین كند. امام پنجمعلیهالسلام در اینباره فرموده است: «... فَاِنَّ الْمَغْبُونَ فِى بَیعِهِ وَشَرائِهِ غَیرُ مَحْمُودٍ وَلا مَأجُورٍ؛ (5) آنكه در خرید و فروشش [عقل اقتصادى لازم را ندارد و] ضرر مىكند، نه ستایش مىشود و نه پاداشى دارد.»
جالب آنكه آن حضرت در سخنى حكیمانه به یكى از قوانین تجارت سودآور اشاره كرده، مىفرماید: «اِنَّ مَنْ باعَ اَرْضاً اَوْ ماءاً، وَلَمْ یضَعْ ثَمَنَهُ فِى اَرْضٍ وَماءٍ ذَهَبَ ثَمَنُهُ مَحْقاً؛ (6) هر كه زمین یا آبى (چشمه و قناتى) را بفروشد، و به زمین و چشمهاى دیگر تبدیل نكند، پول او از بین خواهد رفت.»
نكته: از نظر پنهان نماند كه كنار توصیه آموزههاى دینى به تجارت، به شیوه حلال آن نیز سفارش فراوانى شده است؛ و اینكه تاجر باید به قوانین شرعى این حرفه نیز آگاه باشد، تا از این طریق كسبش حلال و درآمدش پاكیزه باشد؛ چنانكه از امام پنجمعلیهالسلام در اینباره مىخوانیم: «وَجَدْنا فِى كِتابِ عَلِىِّ بْنِ الْحُسَینعلیهالسلام: «اَلا اِنَّ اَوْلِیاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَلا یحْزَنُونَ» (7) اِذا اَدُّوا فَرائِضَ اللَّهِ، وَاَخَذُوا بِسُنَنِ رَسُولِ اللَّهِصلىاللهعلیهوآله، وَتَوَرَّعُوا عَنْ مَحارِمِ اللَّهِ، وَزَهِدُوا فِى عاجِلِ زَهْرَةِ الدُّنِیا، وَرَغِبُوا فِیما عِنْدَ اللَّهِ، وَاكْتَسَبُوا الطَّیبَ مِنْ رِزْقِ اللَّهِ - لا یرِیدُونَ التَّفاخُرَ وَالتَّكاثُرَ - ثُمَّ اَنْفَقُوا فِیما یلْزَمُهُمْ مِنْ حُقُوقٍ واجِبَةٍ؛ فَاُولئِكَ الَّذِینَ بارَكَ اللَّهُ لَهُمْ فِیما اكْتَسَبُوا وَیثابُونَ عَلى ما قَدَّمُوا لِآخِرَتِهِمْ؛ (8) در كتاب على بن الحسین (امام سجادعلیهالسلام) چنین دیدیم: «آگاه باشید كه اولیاى خدا نه ترسى دارند و نه دچار اندوه مىشوند»؛ در صورتى كه فریضههاى خدا را ادا كنند و سنّتهاى پیامبر را به كار بندند و از حرامهاى خدا اجتناب ورزند و از خوشیهاى زودگذر دنیا درگذرند و به آنچه نزد خداست راغب باشند، و روزى حلال و طیب خدا را با كسب و - كوشش به دست آورند - به دور از تكاثر و تفاخر - و سپس حقوق واجبى را كه بر عهده دارند، بپردازند، كه در این صورت از كسانى هستند كه خدا به كسب و كار ایشان بركت مىدهد و به پاداش آنچه براى آخرت، از پیش فرستادهاند، خواهند رسید.»
همچنین حضرت باقرعلیهالسلام مىفرماید: «العِبادَةُ سَبْعُونَ جُزءاً، اَفْضَلُها طَلَبُ الْحَلالِ؛ (9) عبادت، هفتاد جزء دارد كه برترین آنها كسب حلال است.»
2. بیزارى امام باقرعلیهالسلام از بیكارى، تنبلى و وانهادن كسب و كار
به همان اندازه كه این امام همام به كسب و كار ترغیب مىفرماید، از بیكارى و تنبلى و رها كردن كار، نهى و مذمّت مىكند. بىگمان، بیكارى، افزون بر آنكه زمینهساز بروز لغزشها و ناهنجاریهاست، و عزت نفس را از آدمى مىستاند، مانع اصلى بهبودى و شكوفایى اقتصادى نیز هست. اگر ماشین اقتصادى شخص و جامعه، فاقد «موتور محرّكه»، یعنى كار و تلاش همیشگى باشد، متوقّف، و به ایستایى و ركود دچار مىشود.
با نگاهى به سیره پیامبران الهىعلیهمالسلام در مىیابیم كه خداوند تبارك و تعالى، حتّى براى آنان نیز ترك كسب و كار را نپسندید و آنان را به كوشش فرا خواند؛ چنانكه در حدیثى قدسى چنین آمده است:
«اَوْحَى اللَّهُ اِلى داوُودَعلیهالسلام: اِنَّكَ نِعْمَ الْعَبْدُ لَوْلا اَنَّكَ تَاْكُلُ مِنْ بَیتِ الْمالِ، وَلا تَعْمَلُ بِیدِكَ شَیئاً، فَبَكى داوُودُعلیهالسلام اَرْبَعِینَ صَباحاً فَاَوْحَى اللَّهُ اِلَى الْحَدِیدِ: اَنْ لِنْ لِعَبْدِى داوُود، فَاَلْاَنَ اللَّه عَزَّ وَجَلَّ لَهُ الْحَدِیدَ، فَكانَ یعْمَلُ فِى كُلِّ یوْمٍ دِرْعاً فَیبِیعُها بِاَلْفِ دِرْهَمٍ، فَعَمِلَ ثَلاثْمِأَةَ وَسِتِّینَ دِرْعاً، فَباعَها بِثَلاثَمِأَةَ وَسِتِّینَ اَلْفاً، وَاسْتَغْنى عَنْ بَیتِ الْمالِ؛ (10) خداوند به داوودعلیهالسلام وحى كرد: «تو بنده خوبى هستى، امّا از بیت المال ارتزاق مىكنى و با دستت كسب و كار نمىكنى!» پس داوودعلیهالسلام چهل صبح گریه كرد تا آنكه خداوند به آهن وحى كرد كه براى بنده من داوود، نرم شو! پس خداوند [بدینگونه] آهن را برایش نرم ساخت، و او [از آن پس شروع به كار كرد، بدینگونه كه] هر روز، زرهاى درست مىكرد و آن را به هزار درهم مىفروخت. پس سیصد و شصت زره درست كرد و آن را به سیصد و شصت هزار [درهم] فروخت و [بدینگونه با كار كردن] از بیت المال بىنیاز شد.»
امام باقرعلیهالسلام مىفرماید: «اِنِّى اَجِدُنِى اُمْقِتُ الرَّجُلَ مُتَعَذِّرَ الْمَكاسِبِ، فَیسْتلْقِى عَلى قَفاهُ وَیقُول: اللَّهُمَّ ارْزُقْنِى، وَیدَعُ اَنْ ینْتَشِرَ فِى الْاَرْضِ وَیلْتَمِسَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ، فَالذَّرَّةُ تَخْرُجُ مِنْ حُجرِها تَلْتَمِسُ رِزْقَها؛ (11) من بیزارم از كسى كه عذرتراشى مىكند و سراغ كسب و كار نمىرود، و [در خانه] بر پشت دراز مىكشد و مىگوید: «خدایا! به من روزى عطا كن!»؛ و سرازیر شدن در اطراف كره زمین [براى كسب و كار را] و درخواست از فضل خدا را وامىنهد؛ در حالى كه مورچه از خانهاش به طلب روزى خارج مىشود [و روزىاش را با تلاش به دست مىآورد].»
همچنین ایشان فرمود: «اِنِّى لَاُبْغِضُ الرَّجُلَ اَنْ یكُونَ كَسْلاناً عَنْ اَمْرِ الدُّنِیا وَمَنْ كَسِلَ عَنْ اَمْرِ دُنِیاهُ فَهُوَ عَنْ اَمْرِ آخِرَتِهِ اَكْسَلُ؛ (12) از آن كسى كه در كار دنیا [ى خود] تنبل باشد، نفرت دارم. آن كسى كه در كار دنیاى خویش تنبل باشد، در كار آخرتش تنبلتر خواهد بود.» آن حضرت در حدیثى دیگر مىفرماید: «اِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ، حِینَ اَهْبَطَ آدَمَعلیهالسلام مِنَ الْجَنَّةِ، اَمَرَهُ اَنْ یحْرُثَ بِیدِهِ، فَیاْكُلَ مِنْ كَدِّها بَعْدَ نَعِیمِ الْجَنَّة؛ (13) خداى عزّ و جلّ در آن هنگام كه آدم را از بهشت به زمین فرود آورد، به او فرمان داد تا به دست خود زراعت كند و پس از [محروم ماندن از] نعمتهاى بهشت از دسترنج خود بخورد.»
و باز از آن حضرت آمده است: «اَلْكَسَلُ یضُرُّ بِالدِّینِ وَالدُّنِیا؛ (14) تنبلى به دین و دنیا آسیب مىرساند.»
آن حضرت در حدیثى دیگر مىفرماید: «قالَ مُوسىعلیهالسلام: یا رَبِّ اَىُّ عِبادِكَ اَبْغَضُ اِلَیكَ؟ قالَ جِیفَةٌ بِاللَّیلِ، بَطَّالٌ بِالنَّهارِ؛ (15) موسىعلیهالسلام گفت: «پروردگارا! كدام یك از بندگانت، نزد تو منفورترند؟» خداوند فرمود: «آن كس كه شب چون مردار است و روز بیكار.»
امام باقرعلیهالسلام بار دیگر در حدیثى زیبا مىفرماید: «لا تَحِلُّ الصَّدَقَةُ لِغَنِىٍّ وَلا لِذِى مِرَّةٍ سَوِىٍّ، وَلا لِمُحْتَرِفٍ، وَلا لِقَوِىٍّ. قُلْنا: ما مَعْنى هذا؟ قالَ: لا یحِلُّ لَهُ اَنْ یاْخُذَها وَهُوَ یقْدِرُ اَنْ یكُفَّ نَفْسَهُ عَنْها؛ (16) صدقه دادن به ثروتمند و همچنین به تندرست، و به صاحب حرفه و به انسان توانا [بر كار] روا نیست. گفتیم: معناى این كلام چیست؟ امام فرمود: بر كسى كه مىتواند از گرفتن صدقه خود دارى كند، گرفتن آن حلال نیست.»
البته این یادآورى لازم است كه كوشش، تنها در كارهاى بدنى و فیزیكى خلاصه نمىشود؛ بلكه كار، مصداقهاى دیگرى نیز دارد؛ همانند كارهاى فكرى، پژوهشى، تبلیغى، نویسندگى و مانند اینها. مىتوان به تناسب ذوق، سلیقه و استعداد، یك یا چند نمونه از این كارها را برگزید و بدان سرگرم شد.
3. امام باقرعلیهالسلام و تلاش اقتصادى
تلاش براى سامان دادن به امور اقتصادى، افزون بر آنكه به عزتمندى و سربلندى شخص و جامعه مىانجامد، شرط اصلى شكوفایى اقتصادى نیز است. اسلام براى كار، اهمیت فراوانى قائل شده است و هیچگاه بیكارى را براى پیروانش تجویز نكرده است. از نگاه این دین مبین، در جامعه اسلامى هر كسى باید به كارى سرگرم و بدینگونه، وجودش براى دیگران ثمربخش باشد.
داستان
شخصى به نام محمّد بن منكدر مىگوید كه روزى در هوایى گرم، اطراف مدینه، ابو جعفر محمّد بن علىعلیهالسلام (امام باقرعلیهالسلام) را د یدم. وى براى كار كردن از مدینه بیرون آمده بود. با خود گفتم: «سبحان اللّه! بزرگى از بزرگان قریش در چنین هواى گرمى و با چنین حالى در طلب دنیاست، باید نزد وى بروم و او را موعظه كنم.» پس به او نزدیك شدم و سلام كردم. وى در حالى كه عرق مىریخت پاسخ سلامم را داد. پس به او گفتم: «آیا بزرگى از بزرگان قریش در چنین هوا و شرایط دشوارى به دنبال دنیاست؟! اگر در چنین حالى اجل تو فرا برسد چه خواهى كرد؟» او در پاسخ گفت: «اگر در چنین حالتى مرگم فرا برسد، در شرایطى فرا رسیده است كه من در حال اطاعت از خداوند هستم؛ چرا كه بر اثر این كار و كوشش، خود و خانواده خود را از تو و مردم بىنیاز مىسازم. من از آن مىترسم كه مرگم در حالى فرا برسد كه به نافرمانى خدا مشغول هستم.»
محمّد بن منكدر با شنیدن چنین پاسخى، عرض كرد: «خدا تو را از رحمت خویش برخوردار سازد، راست گفتى. من خواستم تو را موعظه كنم؛ اما شما مرا موعظه كردى.» (17)
4. پدیده فقر
یكى از اهداف دین ما در توصیه به كارهاى اقتصادى، ریشهكن ساختن «پدیده فقر» است. اسلام هرگز «پدیده فقر» را تأیید و بدان توصیه نمىكند. امام باقرعلیهالسلام در بیانى نیایشگونه مىگوید: «اَسْئَلُكَ اللَّهُمَّ الرَّفاهِیةَ فِى مَعِیشَتِى ما اَبْقَیتَنِى... وَلا تَرْزُقْنِى رِزْقاً یطْغِینِى وَلا تَبْتَلِینِى بِفَقْرٍ اَشْقى بِهِ؛ (18) خداوندا! از تو رفاه در زندگى را تا زنده هستم درخواست مىكنم... به من چندان روزى مده كه سركش و گستاخ شوم، و به فقرى نیز گرفتارم مساز كه بدبخت شوم.»
در اینباره آیه شریفه مىفرماید: «وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَیبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَیرِ وَمَا مَسَّنِىَ السُّوءُ»؛ (19) «اگر غیب مىدانستم سود فراوان مىبردم و بدى به من نمىرسید.»
حضرت باقر العلومعلیهالسلام در تفسیر این آیه فرمود: «مقصود از «سوء» در آیه شریفه، «فقر» است.» (20)
«بارى، بررسى مشكلات اجتماعى و علتشناسى نابسامانیها، روشن مىسازد كه فقر، اساس مشكلات و نابسامانیهاست. هر چه ذهنى فكر كنیم و واقعیات زندگى را نادیده بگیریم، این واقعیت را نمىتوان نادیده گرفت كه آدمى در این زندگى در قالبى مادى جاى دارد، و با اشیاء سروكار دارد و در محیطى زندگى مىكند كه به وسایل و ابزار مادى نیازمند است؛ همانند: غذا، لباس، مسكن، نظافت، بهداشت و... . در حقیقت جغرافیاى حیات انسان در این دنیا، جغرافیاى اقتصادى است و ماهیت حیات انسانى با این امور مادى پیوندى الزامى و جبرى دارد.» (21) اساساً به تعبیر امام باقرعلیهالسلام، آدمى، میانتهى آفریده شده است و ناگزیر باید بخورد و بیاشامد؛ حتى در روز رستاخیز. در اینباره به این حدیث زیبا از ایشان توجّه كنیم:
«عَنْ زُرارَةَ بْنَ اَعْینَ قالَ: سَاَلْتُ اَبا جَعْفَرٍعلیهالسلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ: «یوْمَ تُبَدَّلُ الْاَرْضُ غَیرَ الْاَرْضِ» (22) قالَ: تُبَدَّلُ خُبْزَةً نَقِیةً یاْكُلُ مِنْهَا النَّاسُ حَتّى یفْرُغُوا مِنَ الْحِسابِ؛ فَقالَ لَهُ قائِلٌ: اِنَّهُمْ لَفِى شُغُلٍ یوْمَئِذٍ عَنِ الْاَكْلِ وَالشُّرْبِ؟ فَقالَعلیهالسلام: اِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ خَلَقَ ابْنَ آدَمَ اَجْوَفَ وَلابُدَّ لَهُ مِنَ الطَّعامِ وَالشَّرابِ. اَهُمْ اَشَدُّ شُغُلاً یوْمَئِذٍام مَنْ فِى النَّارِ؟ فَقَدِ اسْتَغاثُوا، وَاللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ یقُولُ: «وَ إِن یسْتَغِیثُوا یغَاثُوا بِمَآءٍ كَالْمُهْلِ یشْوِى الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ»؛ (23)، (24) زراره گوید كه از امام محمّد باقرعلیهالسلام معناى این سخن خداوند را پرسیدم: «روزى كه زمین به زمینى دیگر مبدّل شود»؛ فرمود: «به نان پاكیزهاى تبدیل مىشود كه مردمان از آن مىخورند تا از حساب آسوده شوند.» گویندهاى گفت: «مردمان در آن روز گرفتارند و به خوردن و نوشیدن نمىتوانند بیندیشند!» امامعلیهالسلام فرمود: خداوند، آدمى را میانتهى آفرید و ناگزیر باید بخورد و بیاشامد. آیا اهل محشر گرفتارترند یا كسانى كه در دوزخ به سر مىبرند؟ اهل دوزخ [نیز] آب مىطلبند و خداوند درباره ایشان مىفرماید: «اگر آب بطلبند، به آنان آبى داده خواهد شد مانند مس گداخته كه چهرهها را مىسوزاند و چه بد شرابى است.»
5. توصیه به كشاورزى
كشاورزى، یكى از اركان اقتصاد هر كشور و از عوامل اصلى قطع وابستگى اقتصادى هر جامعه است. بىگمان، ادامه حیات انسانها در گرو آن است كه از خوردنیهایى چون: نان، برنج و... استفاده كنند و این صنعت كشاورزى است كه این بخش از نیازمندى انسان را رفع مىكند.
تاریخ نشان مىدهد كه یكى از راههاى نفوذ استعمار در كشورها، وابسته كردن صنعت كشاورزى آنها به بیگانگان و در نتیجه ركود این بخش است. بر این اساس، بحث كشاورزى بحثى جدى و قابل توجه است. همانگونه كه از روایات استفاده مىشود، اساساً هر كسى كه از آب و خاك كافى برخوردار باشد، و با وجود آن در تنگدستى بهسر برد، از رحمت خدا دور است.
به این حدیث حضرت باقرعلیهالسلام در اینباره توجّه كنیم: «كانَ اَمِیرُ الْمُؤْمِنِینعلیهالسلام یقول: مَنْ وَجَدَ ماءً وَتُراباً ثُمَّ افْتَقَرَ فَاَبْعَدَهُ اللَّهُ؛ (25) هر كه با وجود داشتن آب و خاك، [باز هم فقیر و نیازمند باشد، خدا وى را [از رحمت خود] دور گرداند.»
همچنین ایشان مىفرماید: «خَیرُ الْاَعْمالِ الْحَرْثُ، تَزْرَعُهُ فَیاْكُلُ مِنْهُ الْبِرُّ وَالْفاجِرُ؛ اَمَّا الْبِرُّ فَما اَكَلَ مِنْ شَىْءٍ اِسْتَغْفَرَ لَكَ وَاَمَّا الْفاجِرُ فَما اَكَلَ مِنْهُ مِنْ شَىْءٍ لَعَنَهُ؛ وَیاْكُلُ مِنْهُ الْبَهائِمُ وَالطَّیرُ؛ (26) بهترین كارها كشاورزى است؛ چیزى را مىكارى و نیكوكار و بدكار از آن مىخورند. نیكوكار مىخورد و برایت [از خدا] آمرزش مىطلبد، و بدكار مىخورد و آنچه خورده است، او را لعن و نفرین مىكند، و چرندگان و پرندگان از آن مىخورند.»
همچنین حضرت باقر العلومعلیهالسلام فرموده است: «لَقى رَجُلٌ اَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَعلیهالسلام وَتَحْتَهُ وَسَقٌ مِنَ النَّوى؛ فَقالَ لَهُ: ما هذا یا اَبَا الْحَسَن تَحْتَكَ؟ فَقالَ: مِأَةُ اَلْف عَذْقٍ اِنْشاءَ اللَّه. قالَ: فَغَرَسَهُ فَلَمْ یغادِرْ مِنْهُ نَواةً واحِدَةً؛ (27) مردى امیر مؤمنانعلیهالسلام را دید كه بار زیادى از هسته خرما را با خود حمل مىكرد؛ پس به او گفت: «اینها چیست كه با خود دارى؟» فرمود: «صد هزار درخت خرما؛ اگر خدا بخواهد.» آن مرد گوید: «آن حضرت همه آن هستهها را كاشت و [حتّى] دانهاى را هم دور نینداخت.»
پینوشـــــــــــــتها:
1) نظرى به نظام اقتصادى اسلام، شهید مطهرى، تهران، صدرا، سیزدهم، 1385 ش، ص 14.
2) كنز العمال، متقى هندى، عمان، بیت الافكار الدولیه، ج 1، ص 337، ح 6342.
3) همان، ج 1، ص 337، ح 6343.
4) وسائل الشیعه، شیخ حرّ عاملى، قم، مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، سوم، 1416 ق، ج 17، ص 10.
5) همان، ص 370.
6) همان، ص 70.
7) یونس/61.
8) تفسیر نور الثقلین، عبد على بن جمعة العروسى الحویزى، تصحیح و تعلیق: سید هاشم رسولى محلاتى، قم، دار الكتب العلمیة، ج 2، ص 309.
9) وسائل الشیعه، ج 17، ص 21.
10) همان، ص 37 و 38.
11) همان، ص 30.
12) الحیاة، محمدرضا، محمّد و على حكیمى، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، دوم، 1378 ش، ج 5، ص 495.
13) همان، ص 472.
14) همان.
15) همان، ص 492.
16) همان.
17) وسائل الشیعه، شیخ حرّ عاملى، قم، مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، سوم، 1416 ق، ج 17، ص 19 و 20.
18) بحار الانوار، محمّد باقر مجلسى، بیروت، مؤسسة الوفاء، سوم، 1403 ق، ج 97، ص 379.
19) اعراف/188.
20) تفسیر نور الثقلین، ج 2، ص 107.
21) معیارهاى اقتصادى در تعالیم رضوى، محمّد حكیمى، قم، مركز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم، دوم، 1376 ش، ص 127.
22) ابراهیم/148.
23) كهف/29.
24) الكافى، ثقة الاسلام كلینى، تحقیق: على اكبر غفارى، تهران، دار الكتب الاسلامیة، سوم، 1388 ق، ج 6، ص 287 و نیز ر. ك: تفسیر نور الثقلین، ج 2، ص 556 و 557، یادآورى این امر لازم است كه از امام باقرعلیهالسلام چند روایت همانند حدیث ذكر شده در نور الثقلین آمده است.
25). قرب الاسناد، عبد اللّه بن جعفر حمیرى قمى، قم، مؤسسة آل البیتعلیهمالسلام، اوّل، 1413 ق، ص 115.
26) الكافى، ج 5، ص 261 و ج 7، ص 261.
27) وسائل الشیعة، ج 17، ص 41.