نگرش‌هاى اقتصادى امام باقر علیه‏ السلام (1)

اسلام، هم دین دنیاست و هم دین آخرت و در كنار توصیه به اصلاح امر آخرت، به سامان بخشیدن دنیا نیز سفارش كرده است. بر این اساس، اسلام درباره وضعیت اقتصادى پیروانش بى‏تفاوت نمانده و با ارائه راهكارهایى بسیار ارزشمند، سمت و سوىِ شكوفایى اقتصادى را نشان داده است.

استاد شهید مرتضى مطهرى‏رحمه الله در این‏باره مى‏فرماید: «اسلام دو پیوند با اقتصاد دارد: مستقیم و غیرمستقیم. پیوند مستقیم اسلام با اقتصاد؛ از آن جهت است كه مستقیماً یك سلسله مقررات اقتصادى درباره مالكیت، مبادلات، مالیاتها، ارث، هبات، صدقات، وقف و مجازاتهاى مالى و غیره دارد.

پیوند غیرمستقیم اسلام با اقتصاد، از طریق اخلاق است. اسلام مردم را توصیه مى‏كند به امانت، عفت، عدالت، احسان، ایثار، منع دزدى و خیانت و رشوه. همه اینها در زمینه ثروت است، و یا قسمتى از قلمرو این مفاهیم، ثروت است.‌» (1)

بى‏گمان یكى از مهم‏ترین انگیزه‏هاى مكتب نبوى‏صلى‏الله‏علیه‏وآله در توصیه به شكوفاسازى اقتصاد و بهره‏مندى از دارایى كافى، نقش مهم یك اقتصاد مطلوب در مدد رساندن به دیندارى و اصلاح امر آخرت است؛ همان‏گونه كه در حدیث نبوى‏صلى‏الله‏علیه‏وآله چنین مى‏خوانیم: «نِعْمَ الْعَوْنُ عَلى‏ تَقْوَى اللَّهِ الْمالُ؛ (2) مال و دارایى، چه كمك خوبى براى پرهیزكارى است.‌»

خلاصه اینكه، اسلام، ثروت‏پرستى را محكوم كرده است؛ نه ثروت را، و دنیاطلبى را رد كرده است، نه دنیا را؛ چنان‏كه باز در حدیث نبوى‏صلى‏الله‏علیه‏وآله مى‏خوانیم: «لا تَسُبُّو الدُّنْیا، فَلَنِعْمَ الْمِطِیةُ لِلْمُؤْمِنِ عَلَیها یبْلُغُ الْخَیرَ وَعَلَیها ینْجُو مِنَ الشَّرِّ؛ (3) به دنیا دشنام ندهید؛ چرا كه دنیا مركب خوبى براى مؤمن است كه با آن به خیر دست مى‏یابد و از شرّ نجات مى‏یابد.‌»

از این رهگذر، اهل بیت‏علیهم‏السلام بر مسئله اقتصاد اهتمام مى‏ورزیدند. ایشان، هم خود به سامان بخشیدن آن همت مى‏گماشتند و هم دوستان و پیروانشان را به این امر فرا مى‏خواندند.

امام باقرعلیه‏السلام نیز از این قاعده مستثنا نمانده و در كنار همه ابعاد معنوى و تعالى‏بخش خویش، سیمایى اقتصادى از خود به جاى گذاشته است. مقاله حاضر، كند و كاوى مختصر، درباره گفتار و رفتار اقتصادى حضرت باقرعلیه‏السلام است.

1. امام باقرعلیه‏السلام و توصیه به تجارت

تجارت به عنوان یكى از مصداقهاى كار، نقش فراوانى در سوددهى و رونق اقتصادى دارد و به همین سبب، مورد توجه و سفارش اهل بیت‏علیهم‏السلام بوده است. همچنین تجارت، یكى از عوامل اصلى ریشه‏كن ساختن فقر و تهیدستى است و سبب مى‏شود دارایى انسان با بركت شود.

حضرت باقر العلوم‏علیه‏السلام از رسول گرامى اسلام‏صلى‏الله‏علیه‏وآله نقل مى‏كند: «الْبَرَكَةُ عَشْرَةُ اَجْزاءٍ: تِسْعَةُ اَعْشارِها فِى التِّجارَةِ؛ (4) بركت ده جزء دارد كه نه جزء آن در تجارت است.‌» لازمه یك تجارت سودآور، آگاهى تاجر از قوانین و اصول این كار است، و به عبارت دیگر امور تجارى، به عقل اقتصادى نیازمند است تا بر اثر آن، سوددهى خویش را تضمین كند. امام پنجم‏علیه‏السلام در این‏باره فرموده است: «... فَاِنَّ الْمَغْبُونَ فِى بَیعِهِ وَشَرائِهِ غَیرُ مَحْمُودٍ وَلا مَأجُورٍ؛ (5) آنكه در خرید و فروشش [عقل اقتصادى لازم را ندارد و] ضرر مى‏كند، نه ستایش مى‏شود و نه پاداشى دارد.‌»

جالب آنكه آن حضرت در سخنى حكیمانه به یكى از قوانین تجارت سودآور اشاره كرده، مى‏فرماید: «اِنَّ مَنْ باعَ اَرْضاً اَوْ ماءاً، وَلَمْ یضَعْ ثَمَنَهُ فِى اَرْضٍ وَماءٍ ذَهَبَ ثَمَنُهُ مَحْقاً؛ (6) هر كه زمین یا آبى (چشمه و قناتى) را بفروشد، و به زمین و چشمه‏اى دیگر تبدیل نكند، پول او از بین خواهد رفت.‌»

نكته: از نظر پنهان نماند كه كنار توصیه آموزه‏هاى دینى به تجارت، به شیوه حلال آن نیز سفارش فراوانى شده است؛ و اینكه تاجر باید به قوانین شرعى این حرفه نیز آگاه باشد، تا از این طریق كسبش حلال و درآمدش پاكیزه باشد؛ چنان‏كه از امام پنجم‏علیه‏السلام در این‏باره مى‏خوانیم: «وَجَدْنا فِى كِتابِ عَلِىِّ بْنِ الْحُسَین‏علیه‏السلام: «اَلا اِنَّ اَوْلِیاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَلا یحْزَنُونَ» (7) اِذا اَدُّوا فَرائِضَ اللَّهِ، وَاَخَذُوا بِسُنَنِ رَسُولِ اللَّهِ‏صلى‏الله‏علیه‏وآله، وَتَوَرَّعُوا عَنْ مَحارِمِ اللَّهِ، وَزَهِدُوا فِى عاجِلِ زَهْرَةِ الدُّنِیا، وَرَغِبُوا فِیما عِنْدَ اللَّهِ، وَاكْتَسَبُوا الطَّیبَ مِنْ رِزْقِ اللَّهِ - لا یرِیدُونَ التَّفاخُرَ وَالتَّكاثُرَ - ثُمَّ اَنْفَقُوا فِیما یلْزَمُهُمْ مِنْ حُقُوقٍ واجِبَةٍ؛ فَاُولئِكَ الَّذِینَ بارَكَ اللَّهُ لَهُمْ فِیما اكْتَسَبُوا وَیثابُونَ عَلى‏ ما قَدَّمُوا لِآخِرَتِهِمْ؛ (8) در كتاب على بن الحسین (امام سجادعلیه‏السلام) چنین دیدیم: «آگاه باشید كه اولیاى خدا نه ترسى دارند و نه دچار اندوه مى‏شوند»؛ در صورتى كه فریضه‏هاى خدا را ادا كنند و سنّتهاى پیامبر را به كار بندند و از حرامهاى خدا اجتناب ورزند و از خوشیهاى زودگذر دنیا درگذرند و به آنچه نزد خداست راغب باشند، و روزى حلال و طیب خدا را با كسب و - كوشش به دست آورند - به دور از تكاثر و تفاخر - و سپس حقوق واجبى را كه بر عهده دارند، بپردازند، كه در این صورت از كسانى هستند كه خدا به كسب و كار ایشان بركت مى‏دهد و به پاداش آنچه براى آخرت، از پیش فرستاده‏اند، خواهند رسید.‌»

همچنین حضرت باقرعلیه‏السلام مى‏فرماید: «العِبادَةُ سَبْعُونَ جُزءاً، اَفْضَلُها طَلَبُ الْحَلالِ؛ (9) عبادت، هفتاد جزء دارد كه برترین آنها كسب حلال است.‌»

2. بیزارى امام باقرعلیه‏السلام از بیكارى، تنبلى و وانهادن كسب و كار

به همان اندازه كه این امام همام به كسب و كار ترغیب مى‏فرماید، از بیكارى و تنبلى و رها كردن كار، نهى و مذمّت مى‏كند. بى‏گمان، بیكارى، افزون بر آنكه زمینه‏ساز بروز لغزشها و ناهنجاریهاست، و عزت نفس را از آدمى مى‏ستاند، مانع اصلى بهبودى و شكوفایى اقتصادى نیز هست. اگر ماشین اقتصادى شخص و جامعه، فاقد «موتور محرّكه»، یعنى كار و تلاش همیشگى باشد، متوقّف، و به ایستایى و ركود دچار مى‏شود.

با نگاهى به سیره پیامبران الهى‏علیهم‏السلام در مى‏یابیم كه خداوند تبارك و تعالى، حتّى براى آنان نیز ترك كسب و كار را نپسندید و آنان را به كوشش فرا خواند؛ چنان‏كه در حدیثى قدسى چنین آمده است:

«اَوْحَى اللَّهُ اِلى‏ داوُودَعلیه‏السلام: اِنَّكَ نِعْمَ الْعَبْدُ لَوْلا اَنَّكَ تَاْكُلُ مِنْ بَیتِ الْمالِ، وَلا تَعْمَلُ بِیدِكَ شَیئاً، فَبَكى‏ داوُودُعلیه‏السلام اَرْبَعِینَ صَباحاً فَاَوْحَى اللَّهُ اِلَى الْحَدِیدِ: اَنْ لِنْ لِعَبْدِى داوُود، فَاَلْاَنَ اللَّه عَزَّ وَجَلَّ لَهُ الْحَدِیدَ، فَكانَ یعْمَلُ فِى كُلِّ یوْمٍ دِرْعاً فَیبِیعُها بِاَلْفِ دِرْهَمٍ، فَعَمِلَ ثَلاثْمِأَةَ وَسِتِّینَ دِرْعاً، فَباعَها بِثَلاثَمِأَةَ وَسِتِّینَ اَلْفاً، وَاسْتَغْنى‏ عَنْ بَیتِ الْمالِ؛ (10) خداوند به داوودعلیه‏السلام وحى كرد: «تو بنده خوبى هستى، امّا از بیت المال ارتزاق مى‏كنى و با دستت كسب و كار نمى‏كنى!» پس داوودعلیه‏السلام چهل صبح گریه كرد تا آنكه خداوند به آهن وحى كرد كه براى بنده من داوود، نرم شو! پس خداوند [بدینگونه‏] آهن را برایش نرم ساخت، و او [از آن پس شروع به كار كرد، بدین‏گونه كه‏] هر روز، زره‏اى درست مى‏كرد و آن را به هزار درهم مى‏فروخت. پس سیصد و شصت زره درست كرد و آن را به سیصد و شصت هزار [درهم] فروخت و [بدین‏گونه با كار كردن‏] از بیت المال بى‏نیاز شد.‌»

امام باقرعلیه‏السلام مى‏فرماید: «اِنِّى اَجِدُنِى اُمْقِتُ الرَّجُلَ مُتَعَذِّرَ الْمَكاسِبِ، فَیسْتلْقِى عَلى‏ قَفاهُ وَیقُول: اللَّهُمَّ ارْزُقْنِى، وَیدَعُ اَنْ ینْتَشِرَ فِى الْاَرْضِ وَیلْتَمِسَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ، فَالذَّرَّةُ تَخْرُجُ مِنْ حُجرِها تَلْتَمِسُ رِزْقَها؛ (11) من بیزارم از كسى كه عذرتراشى مى‏كند و سراغ كسب و كار نمى‏رود، و [در خانه] بر پشت دراز مى‏كشد و مى‏گوید: «خدایا! به من روزى عطا كن!»؛ و سرازیر شدن در اطراف كره زمین [براى كسب و كار را] و درخواست از فضل خدا را وامى‏نهد؛ در حالى كه مورچه از خانه‏اش به طلب روزى خارج مى‏شود [و روزى‏اش را با تلاش به دست مى‏آورد].‌»

همچنین ایشان فرمود: «اِنِّى لَاُبْغِضُ الرَّجُلَ اَنْ یكُونَ كَسْلاناً عَنْ اَمْرِ الدُّنِیا وَمَنْ كَسِلَ عَنْ اَمْرِ دُنِیاهُ فَهُوَ عَنْ اَمْرِ آخِرَتِهِ اَكْسَلُ؛ (12) از آن كسى كه در كار دنیا [ى خود] تنبل باشد، نفرت دارم. آن كسى كه در كار دنیاى خویش تنبل باشد، در كار آخرتش تنبل‏تر خواهد بود.‌» آن حضرت در حدیثى دیگر مى‏فرماید: «اِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ، حِینَ اَهْبَطَ آدَمَ‏علیه‏السلام مِنَ الْجَنَّةِ، اَمَرَهُ اَنْ یحْرُثَ بِیدِهِ، فَیاْكُلَ مِنْ كَدِّها بَعْدَ نَعِیمِ الْجَنَّة؛ (13) خداى عزّ و جلّ در آن هنگام كه آدم را از بهشت به زمین فرود آورد، به او فرمان داد تا به دست خود زراعت كند و پس از [محروم ماندن از] نعمتهاى بهشت از دسترنج خود بخورد.‌»

و باز از آن حضرت آمده است: «اَلْكَسَلُ یضُرُّ بِالدِّینِ وَالدُّنِیا؛ (14) تنبلى به دین و دنیا آسیب مى‏رساند.‌»

آن حضرت در حدیثى دیگر مى‏فرماید: «قالَ مُوسى‏علیه‏السلام: یا رَبِّ اَىُّ عِبادِكَ اَبْغَضُ اِلَیكَ؟ قالَ جِیفَةٌ بِاللَّیلِ، بَطَّالٌ بِالنَّهارِ؛ (15) موسى‏علیه‏السلام گفت: «پروردگارا! كدام یك از بندگانت، نزد تو منفورترند؟» خداوند فرمود: «آن كس كه شب چون مردار است و روز بیكار.‌»

امام باقرعلیه‏السلام بار دیگر در حدیثى زیبا مى‏فرماید: «لا تَحِلُّ الصَّدَقَةُ لِغَنِىٍّ وَلا لِذِى مِرَّةٍ سَوِىٍّ، وَلا لِمُحْتَرِفٍ، وَلا لِقَوِىٍّ. قُلْنا: ما مَعْنى‏ هذا؟ قالَ: لا یحِلُّ لَهُ اَنْ یاْخُذَها وَهُوَ یقْدِرُ اَنْ یكُفَّ نَفْسَهُ عَنْها؛ (16) صدقه دادن به ثروتمند و همچنین به تندرست، و به صاحب حرفه و به انسان توانا [بر كار] روا نیست. گفتیم: معناى این كلام چیست؟ امام فرمود: بر كسى كه مى‏تواند از گرفتن صدقه خود دارى كند، گرفتن آن حلال نیست.‌»

البته این یادآورى لازم است كه كوشش، تنها در كارهاى بدنى و فیزیكى خلاصه نمى‏شود؛ بلكه كار، مصداقهاى دیگرى نیز دارد؛ همانند كارهاى فكرى، پژوهشى، تبلیغى، نویسندگى و مانند اینها. مى‏توان به تناسب ذوق، سلیقه و استعداد، یك یا چند نمونه از این كارها را برگزید و بدان سرگرم شد.

3. امام باقرعلیه‏السلام و تلاش اقتصادى‏

تلاش براى سامان دادن به امور اقتصادى، افزون بر آنكه به عزتمندى و سربلندى شخص و جامعه مى‏انجامد، شرط اصلى شكوفایى اقتصادى نیز است. اسلام براى كار، اهمیت فراوانى قائل شده است و هیچگاه بیكارى را براى پیروانش تجویز نكرده است. از نگاه این دین مبین، در جامعه اسلامى هر كسى باید به كارى سرگرم و بدین‏گونه، وجودش براى دیگران ثمربخش باشد.

داستان‏

شخصى به نام محمّد بن منكدر مى‏گوید كه روزى در هوایى گرم، اطراف مدینه، ابو جعفر محمّد بن على‏علیه‏السلام (امام باقرعلیه‏السلام) را د یدم. وى براى كار كردن از مدینه بیرون آمده بود. با خود گفتم: «سبحان اللّه! بزرگى از بزرگان قریش در چنین هواى گرمى و با چنین حالى در طلب دنیاست، باید نزد وى بروم و او را موعظه كنم.‌» پس به او نزدیك شدم و سلام كردم. وى در حالى كه عرق مى‏ریخت پاسخ سلامم را داد. پس به او گفتم: «آیا بزرگى از بزرگان قریش در چنین هوا و شرایط دشوارى به دنبال دنیاست؟! اگر در چنین حالى اجل تو فرا برسد چه خواهى كرد؟» او در پاسخ گفت: «اگر در چنین حالتى مرگم فرا برسد، در شرایطى فرا رسیده است كه من در حال اطاعت از خداوند هستم؛ چرا كه بر اثر این كار و كوشش، خود و خانواده خود را از تو و مردم بى‏نیاز مى‏سازم. من از آن مى‏ترسم كه مرگم در حالى فرا برسد كه به نافرمانى خدا مشغول هستم.‌»

محمّد بن منكدر با شنیدن چنین پاسخى، عرض كرد: «خدا تو را از رحمت خویش برخوردار سازد، راست گفتى. من خواستم تو را موعظه كنم؛ اما شما مرا موعظه كردى.‌» (17)

4. پدیده فقر

یكى از اهداف دین ما در توصیه به كارهاى اقتصادى، ریشه‏كن ساختن «پدیده فقر» است. اسلام هرگز «پدیده فقر» را تأیید و بدان توصیه نمى‏كند. امام باقرعلیه‏السلام در بیانى نیایش‏گونه مى‏گوید: «اَسْئَلُكَ اللَّهُمَّ الرَّفاهِیةَ فِى مَعِیشَتِى ما اَبْقَیتَنِى... وَلا تَرْزُقْنِى رِزْقاً یطْغِینِى وَلا تَبْتَلِینِى بِفَقْرٍ اَشْقى‏ بِهِ؛ (18) خداوندا! از تو رفاه در زندگى را تا زنده هستم درخواست مى‏كنم... به من چندان روزى مده كه سركش و گستاخ شوم، و به فقرى نیز گرفتارم مساز كه بدبخت شوم.‌»

در این‏باره آیه شریفه مى‏فرماید: «وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَیبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَیرِ وَمَا مَسَّنِىَ السُّوءُ»؛ (19) «اگر غیب مى‏دانستم سود فراوان مى‏بردم و بدى به من نمى‏رسید.‌»

حضرت باقر العلوم‏علیه‏السلام در تفسیر این آیه فرمود: «مقصود از «سوء» در آیه شریفه، «فقر» است.‌» (20)

«بارى، بررسى مشكلات اجتماعى و علت‏شناسى نابسامانیها، روشن مى‏سازد كه فقر، اساس مشكلات و نابسامانیهاست. هر چه ذهنى فكر كنیم و واقعیات زندگى را نادیده بگیریم، این واقعیت را نمى‏توان نادیده گرفت كه آدمى در این زندگى در قالبى مادى جاى دارد، و با اشیاء سروكار دارد و در محیطى زندگى مى‏كند كه به وسایل و ابزار مادى نیازمند است؛ همانند: غذا، لباس، مسكن، نظافت، بهداشت و... . در حقیقت جغرافیاى حیات انسان در این دنیا، جغرافیاى اقتصادى است و ماهیت حیات انسانى با این امور مادى پیوندى الزامى و جبرى دارد.‌» (21) اساساً به تعبیر امام باقرعلیه‏السلام، آدمى، میان‏تهى آفریده شده است و ناگزیر باید بخورد و بیاشامد؛ حتى در روز رستاخیز. در این‏باره به این حدیث زیبا از ایشان توجّه كنیم:

«عَنْ زُرارَةَ بْنَ اَعْینَ قالَ: سَاَلْتُ اَبا جَعْفَرٍعلیه‏السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ: «یوْمَ تُبَدَّلُ الْاَرْضُ غَیرَ الْاَرْضِ» (22) قالَ: تُبَدَّلُ خُبْزَةً نَقِیةً یاْكُلُ مِنْهَا النَّاسُ حَتّى‏ یفْرُغُوا مِنَ الْحِسابِ؛ فَقالَ لَهُ قائِلٌ: اِنَّهُمْ لَفِى شُغُلٍ یوْمَئِذٍ عَنِ الْاَكْلِ وَالشُّرْبِ؟ فَقالَ‏علیه‏السلام: اِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ خَلَقَ ابْنَ آدَمَ اَجْوَفَ وَلابُدَّ لَهُ مِنَ الطَّعامِ وَالشَّرابِ. اَهُمْ اَشَدُّ شُغُلاً یوْمَئِذٍ‌ام مَنْ فِى النَّارِ؟ فَقَدِ اسْتَغاثُوا، وَاللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ یقُولُ: «وَ إِن یسْتَغِیثُوا یغَاثُوا بِمَآءٍ كَالْمُهْلِ یشْوِى الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ‌»؛ (23)، (24) زراره گوید كه از امام محمّد باقرعلیه‏السلام معناى این سخن خداوند را پرسیدم: «روزى كه زمین به زمینى دیگر مبدّل شود»؛ فرمود: «به نان پاكیزه‏اى تبدیل مى‏شود كه مردمان از آن مى‏خورند تا از حساب آسوده شوند.‌» گوینده‏اى گفت: «مردمان در آن روز گرفتارند و به خوردن و نوشیدن نمى‏توانند بیندیشند!» امام‏علیه‏السلام فرمود: خداوند، آدمى را میان‏تهى آفرید و ناگزیر باید بخورد و بیاشامد. آیا اهل محشر گرفتارترند یا كسانى كه در دوزخ به سر مى‏برند؟ اهل دوزخ [نیز] آب مى‏طلبند و خداوند درباره ایشان مى‏فرماید: «اگر آب بطلبند، به آنان آبى داده خواهد شد مانند مس گداخته كه چهره‏ها را مى‏سوزاند و چه بد شرابى است.‌»

5. توصیه به كشاورزى‏

كشاورزى، یكى از اركان اقتصاد هر كشور و از عوامل اصلى قطع وابستگى اقتصادى هر جامعه است. بى‏گمان، ادامه حیات انسانها در گرو آن است كه از خوردنیهایى چون: نان، برنج و... استفاده كنند و این صنعت كشاورزى است كه این بخش از نیازمندى انسان را رفع مى‏كند.

تاریخ نشان مى‏دهد كه یكى از راههاى نفوذ استعمار در كشورها، وابسته كردن صنعت كشاورزى آنها به بیگانگان و در نتیجه ركود این بخش است. بر این اساس، بحث كشاورزى بحثى جدى و قابل توجه است. همان‏گونه كه از روایات استفاده مى‏شود، اساساً هر كسى كه از آب و خاك كافى برخوردار باشد، و با وجود آن در تنگدستى به‏سر برد، از رحمت خدا دور است.

به این حدیث حضرت باقرعلیه‏السلام در این‏باره توجّه كنیم: «كانَ اَمِیرُ الْمُؤْمِنِین‏علیه‏السلام یقول: مَنْ وَجَدَ ماءً وَتُراباً ثُمَّ افْتَقَرَ فَاَبْعَدَهُ اللَّهُ؛ (25) هر كه با وجود داشتن آب و خاك، [باز هم فقیر و نیازمند باشد، خدا وى را [از رحمت خود] دور گرداند.‌»

همچنین ایشان مى‏فرماید: «خَیرُ الْاَعْمالِ الْحَرْثُ، تَزْرَعُهُ فَیاْكُلُ مِنْهُ الْبِرُّ وَالْفاجِرُ؛ اَمَّا الْبِرُّ فَما اَكَلَ مِنْ شَىْ‏ءٍ اِسْتَغْفَرَ لَكَ وَاَمَّا الْفاجِرُ فَما اَكَلَ مِنْهُ مِنْ شَىْ‏ءٍ لَعَنَهُ؛ وَیاْكُلُ مِنْهُ الْبَهائِمُ وَالطَّیرُ؛ (26) بهترین كارها كشاورزى است؛ چیزى را مى‏كارى و نیكوكار و بدكار از آن مى‏خورند. نیكوكار مى‏خورد و برایت [از خدا] آمرزش مى‏طلبد، و بدكار مى‏خورد و آنچه خورده است، او را لعن و نفرین مى‏كند، و چرندگان و پرندگان از آن مى‏خورند.‌»

همچنین حضرت باقر العلوم‏علیه‏السلام فرموده است: «لَقى‏ رَجُلٌ اَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ‏علیه‏السلام وَتَحْتَهُ وَسَقٌ مِنَ النَّوى‏؛ فَقالَ لَهُ: ما هذا یا اَبَا الْحَسَن تَحْتَكَ؟ فَقالَ: مِأَةُ اَلْف عَذْقٍ اِنْ‏شاءَ اللَّه. قالَ: فَغَرَسَهُ فَلَمْ یغادِرْ مِنْهُ نَواةً واحِدَةً؛ (27) مردى امیر مؤمنان‏علیه‏السلام را دید كه بار زیادى از هسته خرما را با خود حمل مى‏كرد؛ پس به او گفت: «اینها چیست كه با خود دارى؟» فرمود: «صد هزار درخت خرما؛ اگر خدا بخواهد.‌» آن مرد گوید: «آن حضرت همه آن هسته‏ها را كاشت و [حتّى‏] دانه‏اى را هم دور نینداخت.‌»

 

پی‌نوشـــــــــــــت‌ها:

 

1) نظرى به نظام اقتصادى اسلام، شهید مطهرى، تهران، صدرا، سیزدهم، 1385 ش، ص 14.

2) كنز العمال، متقى هندى، عمان، بیت الافكار الدولیه، ج 1، ص 337، ح 6342.

3) همان، ج 1، ص 337، ح 6343.

4) وسائل الشیعه، شیخ حرّ عاملى، قم، مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، سوم، 1416 ق، ج 17، ص 10.

5) همان، ص 370.

6) همان، ص 70.

7) یونس/61.

8) تفسیر نور الثقلین، عبد على بن جمعة العروسى الحویزى، تصحیح و تعلیق: سید هاشم رسولى محلاتى، قم، دار الكتب العلمیة، ج 2، ص 309.

9) وسائل الشیعه، ج 17، ص 21.

10) همان، ص 37 و 38.

11) همان، ص 30.

12) الحیاة، محمدرضا، محمّد و على حكیمى، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، دوم، 1378 ش، ج 5، ص 495.

13) همان، ص 472.

14) همان.

15) همان، ص 492.

16) همان.

17) وسائل الشیعه، شیخ حرّ عاملى، قم، مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، سوم، 1416 ق، ج 17، ص 19 و 20.

18) بحار الانوار، محمّد باقر مجلسى، بیروت، مؤسسة الوفاء، سوم، 1403 ق، ج 97، ص 379.

19) اعراف/188.

20) تفسیر نور الثقلین، ج 2، ص 107.

21) معیارهاى اقتصادى در تعالیم رضوى، محمّد حكیمى، قم، مركز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم، دوم، 1376 ش، ص 127.

22) ابراهیم/148.

23) كهف/29.

24) الكافى، ثقة الاسلام كلینى، تحقیق: على اكبر غفارى، تهران، دار الكتب الاسلامیة، سوم، 1388 ق، ج 6، ص 287 و نیز ر. ك: تفسیر نور الثقلین، ج 2، ص 556 و 557، یادآورى این امر لازم است كه از امام باقرعلیه‏السلام چند روایت همانند حدیث ذكر شده در نور الثقلین آمده است.

25). قرب الاسناد، عبد اللّه بن جعفر حمیرى قمى، قم، مؤسسة آل البیت‏علیهم‏السلام، اوّل، 1413 ق، ص 115.

26) الكافى، ج 5، ص 261 و ج 7، ص 261.

27) وسائل الشیعة، ج 17، ص 41.

346 دفعه
(0 رای‌ها)