يكی از مباحث جذاب و آموزنده پيرامون شخصيت مولای متقيان علی عليه السلام گفت و گوی آن حضرت با افراد و شخصيتهای معروف صدر اسلام است. در دو نوشتار گذشته، مناظره علی عليه السلام با ابابكر و اهل شوری مورد بحث و كنكاش قرار گرفت، اينك مناظره آن حضرت با بزرگانی از مهاجرين و انصار را تقديم شما خواننده گرانقدر میكنيم. در اين مناظره، علی عليه السلام ضمن بيان گوشهای از صفات والای خويش به بيان حقانيت خلافت خود پرداخته و ادله مشهور مخالفين را پاسخ میگويند. در پی نوشتها در مواردی كه احساس میشد نيازمند توضيح است، ضمن توضيح مختصر، منابع معتبر شيعه و سنی جهت مطالعه بيشتر معرفی گرديده است. اميد آنكه اين مختصر گامی مفيد جهت آشنايی با شخصيت والای مولای متقيان بوده و برای مبلغان ارجمند در تبيين حقايق مفيد باشد.
مجلس تفاخر
ابان از سليم بن قيس نقل میكند كه گفت:(1)
در زمان حكومت عثمان، در مسجد پيامبر اكرم صلی الله عليه و آله علی عليه السلام را ديدم و در كنار او شاهد گفت و گوی جماعتی از مهاجرين و انصار پيرامون مباحث علمی و ذكر فضايل آنان بودم. مهاجرين از فضايل قريش میگفتند... و انصار به ذكر فضايل و سوابق خود میپرداختند... هر يك از دو گروه، نام شخصيتی را برده و میگفتند: فلانی از ماست، تا بر افتخارات خود بيفزايند... صحبت به درازا كشيد. نزديك به دويست نفر در مسجد پيامبر صلی الله عليه و آله حضور داشتند. از مهاجرين افرادی چون علی بن ابی طالب عليه السلام و دو فرزندش، سعد بن ابی وقاص، عبدالرحمان بن عوف، طلحه، زبير، عمار، مقداد، ابوذر، عبدالله بن عمر و... و از انصار افرادی چون اُبی بن كعب، زيد بن ثابت، ابو ايوب انصاري، جابر بن عبدالله، زيد بن ارقم و... بودند. علی عليه السلام و بستگانش در آن جمع، ساكت بوده و سخن نمیگفتند، مردم روی به علی عليه السلام كردند و گفتند:
چرا سخن نمیگوييد؟
همه فضايل به بركت رسول الله صلی الله عليه و آله
هر كدام از دو گروه فضيلتی را گفتند و به حق هم گفتند، و من از شماای گروه قريش و انصار سؤال میكنم؟ به خاطر چه كسی خداوند اين فضايل را به شما عنايت فرمود؟ آيا به خاطر خودتان و قبايل و خانواده هايتان بود و يا به خاطر غير شما؟
خداوند به خاطر پيامبر صلی الله عليه و آله و خاندان او اين فضايل را به ما عطا فرمود، و بر ما منت نهاد، نه به خاطر خود و قبايل و خاندانمان.
راست گفتيد.
خلقت نور پيامبر و اهل بيت عليهم السلام قبل از خلقت آدم
آيا اقرار میكنيد آنچه از خير دنيا و آخرت كه بدان دست يافته ايد فقط (به واسطه) ما اهل بيت بوده نه از شما؟ و آيا میدانيد كه پسر عمويم رسول الله صلی الله عليه و آله فرمود: «چهارده هزار سال قبل از خلقت آدم، من و اهل بيتم نوری بوديم در پيشگاه پروردگار، وقتی خداوند آدم را خلق كرد، آن نور را در صلب او قرار داد و او را به زمين فرستاد. سپس خداوند همچنان ما را از صلبهای با شرافت، به رحمهای پاك و از رحمهای پاك به اصلاب با شرافت بين پدران و مادران منتقل نمود....»
آری قطعا اين را از پيامبر صلی الله عليه و آله شنيده ايم.
سد ابواب بجز باب علی عليه السلام
آيا اقرار میكنيد كه پيامبر صلی الله عليه و آله هر دری به جز درب خانه مرا به مسجد مسدود كرد؟ آن گاه بعضی در اين رابطه سخنانی گفتند و پيامبر اكرم فرمودند: من در خانههای شما را نبستم، و در خانهای را باز نگذاشتم، بلكه خداوند به من دستور بستن در خانههای شما و باز گذاشتن در خانه او را داد.
به خدا سوگند آري.
شكافی به قدر چشم
آيا اقرار میكنيد كه عمر اصرار داشت شكافی به قدر چشم از خانه اش به مسجد باز كند، ولی پيامبر صلی الله عليه و آله اجازه ندادند(2).
به خدا سوگند آري.....
علی بهترين است
آيا اقرار میكنيد كه پيامبر اكرم صلی الله عليه و آله به حضرت فاطمه عليهاالسلام فرمودند: تو را به ازدواج كسی در آوردم كه بهترين اهل بيتم، بهترين امتم، مقدم ترين آنها در اسلام، بالاترين آنها در حلم و بيشترين آنها در علم است؟(3)
به خدا سوگند آري.
علی وسيله نجات
آيا اقرار میكنيد كه پيامبر اكرم صلی الله عليه و آله در آخرين خطبهای كه برای شما ايراد كردند، فرمودند:ای مردم! من در ميان شما دو چيز گران بها باقی گذاشتم كه تا به آن دو تمسك داريد هرگز گمراه نمیشويد، آن دو كتاب خدا و اهل بيتم میباشند(4).
به خدا سوگند آري.
علی سابق الی الله
سوگندتان میدهم به خداوند آيا میدانيد كه خداوند عز و جل در كتابش سابق را بر مسبوق در بيش از يك آيه فضيلت داده است. و احدی از اين امت از من نسبت به خدا و رسولش سبقت نگرفته؟(5)
به خدا سوگند آري.
علی افضل اوصيا
سوگندتان میدهم به خداوند آيا میدانيد وقتی اين آيات نازل شد: «والسابقون الاولون من المهاجرين و الانصار»(6)، «و السابقون السابقون اولئك المقربون»(7) از پيامبر اكرم صلی الله عليه و آله در رابطه با آيات سؤال شد. حضرت رسول صلی الله عليه و آله پاسخ دادند: خداوند اين آيات را در مورد انبيا و جانشينان ايشان نازل كرده است، من افضل انبياء و رسولان خدايم و علی بن ابی طالب عليه السلام جانشين من، افضل اوصياء است؟(8)
آری به خدا سوگند.
آيات عظمت علی عليه السلام
سوگندتان میدهم به خداوند، آيا میدانيد وقتی اين آيات نازل شد: «يا ايهاالذين آمنوا اطيعوالله و اطيعوا الرسول و اولی الامر منكم»(9)، «انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة و هم راكعون»(10)، «ام حسبتم ان تتركوا و لما يعلم الله الذين جاهدوا منكم و لم يتخذوا من دون الله و لا رسوله و لا المؤمنين وليجه»(11)، مردم گفتند: آيا اين آيات در باره بعضی از مؤمنين است يا نسبت به همه آنان عموميت دارد؟ خداوند عز و جل به پيامبر شما دستور داد تا واليان امرشان را به آنان بشناساند و ولايت را مانند نماز و زكات و روزه و حجشان، برايشان تفسير كند. لذا مرا در غدير خم برای مردم منصوب نمود.(12)
خوف از طعن و تكذيب رسول الله توسط بعضی از صحابه
در ادامه پيامبر اكرم صلی الله عليه و آله خطابهای ايراد كرد و فرمود:ای مردم خداوند مرا به رسالتی فرستاده كه سينهام از آن به تنگ آمده و گمان كردم كه مردم مرا تكذيب میكنند، لكن خداوند مرا ترسانيد كه بايد اين پيام را برسانم وگرنه مرا عذاب خواهد كرد. سپس دستور داد ندا كنند تا مردم جمع شوند، بعد خطبه خواند و فرمود:ای مردم! آيا میدانيد كه خداوند عز و جل صاحب اختيار من است و من صاحب اختيار مؤمنين هستم؟
مردم در پاسخ گفتند: آری يا رسول الله. آنگاه فرمود بر خيزای علي، من برخواستم. پيامبر اكرم فرمود: هر كس من مولای اويم اين علی مولای اوست. خدايا دوست بدار آن كه او را دوست
بدارد و دشمن بدار آن كه او را دشمن بدارد.
در آن هنگام سلمان برخاست و عرض كرد يا رسول الله، ولايت و صاحب اختياری علی عليه السلام چگونه است؟
پيامبر اكرم صلی الله عليه و آله پاسخ دادند: ولايت او همانند ولايت من است، هر كس من نسبت به او از خودش صاحب اختيارترم علی هم نسبت به او اين گونه است. سپس خداوند متعال اين آيه را نازل كرد: «اليوم اكملت لكن دينكم و اتممتُ عليكم نعمتی و رضيتُ لكم الاسلام دينا»(13) آن گاه پيامبر صلی الله عليه و آله سه مرتبه تكبير گفت و فرمود: الله اكبر بر كمال نبوت من، تكميل دين خدا ولايت علی بعد از من است.
ابوبكر و عمر برخاستند و گفتند: يا رسول الله صلی الله عليه و آله آيا اين آيات مخصوص علی است؟!
پيامبر صلی الله عليه و آله پاسخ دادند: آری در باره او و جانشينانم تا روز قيامت(14) است. آن دو گفتند: آنان را برای ما بيان فرما.
حضرت رسول فرموند: علي، برادرم، وزيرم، وارثم، وصيم و جانشينم در امتم و صاحب اختيار هر مؤمن بعد از من است. سپس پسرم حسن، آنگاه پسرم حسين و سر انجام نه نفر از فرزندان پسرم حسين يكی پس از ديگری كه قرآن با آنان و آنان با قرآنند، نه آنها از قرآن جدا میشوند و نه قرآن از آن ها، تا بر سر حوض بر من وارد شوند.(15)
آری به خدا سوگند، همه آنچه را كه گفتی دقيقا شنيديم و حاضر بوديم....
در آن هنگام زيدبن ارقم، براء بن عازب، ابوذر، مقداد، عمار و... گفتند: ما شهادت میدهيم بر آنچه كه گفتي.... آنگاه كه پيامبر اكرم صلی الله عليه و آله فرمود:ای مردم خداوند در كتابش شما را امر به نماز كرد و من آن را برايتان بيان نمودم؛ به زكوة، حج و روزه دستور فرمود، آن را نيز برای شما روشن كردم؛ به ولايت (علي) دستور داد و من شما را شاهد میگيرم كه ولايت مخصوص اين شخص (علی عليه السلام)، سپس دو فرزندش و سپس برای اوصيای او از فرزندانشان بعد از ايشان است....
علی پناه امت بعد از رسول الله صلی الله عليه و آله
سپس پيامبر اكرم ادامه دادند و فرمودند:ای مردم پناه و امامتان بعد از خود و ولی و هدايت كننده شما را برايتان بيان كردم(16) و او برادرم علی بن ابی طالب است. او در ميان شما به منزله من در ميان شماست. در دين خود از او پيروی كنيد و در همه امورتان از او اطاعت كنيد. زيرا آنچه كه خداوند از علم و حكمتش به من آموخته، نزد اوست. از او بپرسيد و از او و جانشينان بعد از او بياموزيد و به آنان چيزی ياد ندهيد و بر آنان پيشی نگيريد و از ايشان عقب نمانيد كه آنان با حق و حق با آنان است و از هم جدا نمیشوند. بعد از ادای شهادت (بر آنچه بيان شد) جمعيت نشستند.
علی عليه السلام و حديث كساء
سليم بن قيس میگويد: سپس علی عليه السلام فرمود: «ای مردم! آيا میدانيد خداوند در كتابش اين آيه را نازل كرده: «انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا.»(17) زمانی پيامبر صلی الله عليه و آله، من و فاطمه و دو پسرم حسن و حسين را جمع كرد و رو اندازی از فدك بر روی ما انداخت و فرمود: اينان اهل بيت من و فاميل و اقربای من هستند، آنچه آنان را ناراحت كند مرا ناراحت كرده و آن چه آنان را اذيت كند مرا اذيت كرده و آن چه آنان را به تنگ آورد مرا به تنگ میآورد. (خدايا) رجس و پليدی را از آنان ببر و آنان را پاك گردان.ام سلمه عرض كرد يا رسول الله: من هم با شما هستم؟ پيامبر فرمودند: عاقبت تو به خير است. ولی اين آيه فقط در باره من و برادرم و دخترم فاطمه و دو پسرم و نه نفر از فرزندان پسرم حسين به طور خاص نازل شده و احدی غير از آنان در اين آيه همراه ما نيست.
شهادت میدهيم كهام سلمه اين مطالب را برای ما نقل كرد و ما همين را از پيامبر صلی الله عليه و آله پرسيديم و آن حضرت برای ما مثل حديثام سلمه را نقل فرمود.
علی عليه السلام جلوهای از صادقين
سوگندتان میدهم به خداوند، آيا میدانيد كه پروردگار، اين آيه را نازل كرد: «يا ايهاالذين آمنوا اتقواالله و كونوا مع الصادقين»(18)، سلمان سؤال كرد: يا رسول الله آيا اين آيه عموميت دارد يا مربوط به عدهای خاص است؟ پيامبر اكرم صلی الله عليه و آله پاسخ دادند: اما امر شدگان، همه مؤمنين هستند كه مورد فرمان قرار گرفتند، اما صادقين مخصوص برادرم علی و اوصيای من بعد از او تا قيامت است.
آری به خدا سوگند.
علی عليه السلام شاهد بر مردم
سوگندتان میدهم به خداوند، آيا میدانيد كه خداوند در سوره حج چنين نازل كرده: «يا ايها الذين آمنوا... هو سماكم المسلمين من قبل و فی هذا ليكون الرسول شهيدا عليكم و تكونوا شهداء علی الناس(19)...»، در آن هنگام سلمان به پاخاست و عرض كرد: اينان چه كسانی هستند كه تو بر آنان شاهدی و آنان بر مردم شاهدند و خداوند آنان را برگزيده و در دين بر آنان سختی قرار نداده، همان كه دين پدرشان ابراهيم است؟ پيامبر اكرم صلی الله عليه و آله فرمودند: اينان فقط سيزده نفر مورد نظر میباشند، نه غير از امت. سلمان پرسيد:
يا رسول الله صلی الله عليه و آله آنان را برای ما بيان فرما. پيامبر صلی الله عليه و آله فرمودند: من و برادرم و يازده نفر از فرزندانم.
سوگند به خداوند آري.
علی وجودی گران بها
شما را به خدا سوگند میدهم آيا میدانيد كه پيامبر صلی الله عليه و آله در آخرين خطابه خود فرمود:ای مردم من در ميان شما دو چيز گران بها باقی میگذارم، كتاب خدا و عترتم يعنی اهل بيتم. به اين دو تمسك جوييد كه هرگز گمراه نمیشويد، خداوند لطيف به من خبر داده و وعده داده است كه اين دو از يكديگر جدا نمیشوند تا بر سر حوض كوثر، بر من وارد شوند.(20)
در آن هنگام عمر بن خطاب در حالی كه غضب او را گرفته بود برخاست و گفت: يا رسول الله آيا همه اهل بيت تو چنين اند؟ پيامبر اكرم صلی الله عليه و آله فرمودند خير، فقط اوصيای من از اهل بيتم كه اول آنان برادرم و وزيرم و وارثم و خليفهام در امت و صاحب اختيار هر مؤمن بعد از من است، سپس پسرم حسن و آنگاه پسرم حسين و سر انجام نه نفر از فرزندان حسين يكی پس از ديگری تا سر حوض كوثر نزد من آيند. آنان شاهدان خدا در زمين و حجتهای او بر خلقش و خزانه داران علم او و معادن حكمت اويند. هر كس آنان را اطاعت كند خداوند را اطاعت كرده و هر كس از آنان سرپيچی كند از فرمان خداوند سرپيچی كرده است.
شهادت میدهيم كه پيامبر اكرم صلی الله عليه و آله اين مطالب را فرموده است.
آخرين تصديقهای اصحاب رسول الله بر فضيلت علی عليه السلام
سؤالهای علی عليه السلام از مردم جهت ذكر فضايلش ادامه داشت، حضرت چيزی باقی نگذاشت مگر آنكه در مورد آن مردم را قسم داد و از آنان سؤال كرد و در همه موارد، مردم سخن او را تصديق میكردند و شهادت میدادند كه سخن حقی است....
سليم بن قيس میگويد: در بعضی از موارد همه مردم تصديق میكردند و در بعضی از موارد عدهای ساكت مانده و لكن میگفتند: اينان كه شهادت دادند مورد اعتماد ما هستند....
طناب در گردن علی عليه السلام
طلحة بن عبد الله كه معروف به زيرك قريش بود گفت: چه كنيم با ادعای ابوبكر كه عمر و اصحابش او را تصديق كردند و شهادت بر گفتار او دادند در آن روزی كه تو را به اجبار میآوردند در حالی كه در گردنت طناب بود. به تو امر كردند بيعت كن و تو در مقابل آنان با فضايل و سوابق خود استدلال كردی و همه تو را تصديق كردند، ابوبكر ادعا كرد كه از پيامبر صلی الله عليه و آله شنيده است كه فرموده، خداوند نخواسته است نبوت و خلافت برای ما اهل بيت جمع شود. آنگاه عمر، ابوعبيده جراح، سالم و معاذ بن جبل او را تصديق كردند...
پاسخ اول ـ پيمان پنج نفر در صحيفه خيانت است
حضرت علی عليه السلام در حالی كه از سخن طلحه به غضب آمده بود، برخاست و چيزی را كه كتمان میكرد فاش نمود و مطلبی را روشن كرد كه در روز مرگ عمر فرموده بود. ولی مردم مقصود آن حضرت را نفهميده بودند. حضرت رو به طلحه كرد و در حالی كه مردم میشنيدند فرمود:ای طلحه! به خدا سوگند نوشتهای كه روز قيامت با آن خدا را ملاقات كنم محبوبتر از نوشته اين پنج نفر نيست كه در حجة الوداع در خانه كعبه بر سر وفای به آن هم پيمان شدند كه اگر خداوند محمد را بكشد يا بميراند يكديگر را بر ضد من كمك و پشتيبانی كنند تا خلافت به من نرسد.
پاسخ دوم: علی صاحب اختيار مردم
ای طلحه! دليل بر بطلان آنچه آنان شهادت دادند و بر صحت گفتار من، سخن پيامبر صلی الله عليه و آله است كه فرمود: «هر كس من نسبت به او از خودش صاحب اختيارترم، علی هم نسبت به او از خودش صاحب اختيارتر است.» من چگونه میتوانم بر آنان صاحب اختيارتر از خودشان باشم در حالی كه آنان اميران و حاكمان بر من باشند.
پاسخ سوم: حديث منزلت
همچنين سخن پيامبر صلی الله عليه و آله كه فرمود: تو نسبت به من جز در نبوت همچون هارون نسبت به موسی هستي. اگر همراه نبوت چيز ديگری (همچون خلافت) هم بود كه بايد استثنا میشد، پيامبر اكرم صلی الله عليه و آله آن را استثنا میكرد.(21)
پاسخ چهارم: حديث ثقلين
همچنين سخن رسول الله كه فرمودند: من در ميان شما دو چيز گران بها باقی گذاردم كه تا به اين دو تمسك كرده ايد هرگز گمراه نخواهيد شد: كتاب خدا و عترتم. از آنان پيشی نگيريد و از اينان عقب نمانيد. به آنان چيزی نياموزيد، به درستی كه از شما داناترند. بنابر اين سزاوار است كه خليفه بر امت كسی جز داناترين آنان به كتاب خدا و سنت پيامبرش نباشد. [و به فرموده پيامبر اكرم صلی الله عليه و آله ما داناترين امت هستيم] خداوند هم میفرمايد: «افمن يهدی الی احق ان يتبع اَمّن لايهدی الا ان يهدی فمالكم كيف تحكمون»(22) و همچنين میفرمايد: «ان الله اصطفاه عليكم و زاده بسطة فی العلم و الجسم.»(23)
و نيز پيامبر اكرم فرمودند: هيچ امتی اختيار حكومت خود را به دست كسی نمیسپارد در حالی كه عالمتر از او در ميانشان باشد، مگر آن كه كارشان رو به زوال و پايين میرود تا به آنچه ترك كردهاند باز گردند. مگر ولايت، غير از امير بودن بر امت است؟
پاسخ پنجم: علی عليه السلام امير عمر و ابابكر
دليل بر دروغ آنان و باطل بودن گفتار و سخن ناحقشان اين است كه به دستور پيامبر صلی الله عليه و آله وسلم به عنوان اميرالمؤمنين بر من سلام كردند.(24) اين مطلب حجت است بر آنان (ابوبكر و عمر) و بر تو و به خصوص بر اينكه همراه تو است (زبير) و بر همه امت و بر اين دو نفر (حضرت به سعد بن ابی وقاص و عبد الرحمان بن عوف اشاره كردند.) و بر اين خليفه شما يعنی عثمان.
پاسخ ششم: تناقضگويی عمر
ما گروه شش نفری شوری همگی زنده هستيم. اگر عمر و اصحابش در نسبت دادن آن حديث به پيامبر راست میگفتند، پس چرا عمر مرا جزء شوری قرار نداد؟ آيا ما را در شوری برای خلافت [تعيين خليفه [قرار داد يا غير آن؟ اگر نظرتان اين است كه شوری را برای غير انتخاب امير و خليفه قرار داد، پس اكنون عثمان بر ما امارتی نخواهد داشت، چون در اين صورت ما مأمور بوديم در غير مسأله خلافت مشورت كنيم و اگر شوری در باره خلافت بود، چرا مرا همراه شما داخل شوری نمود؟! چرا مرا خارج نكرد؟ در حالی كه میگفت پيامبر اهل بيتش را از خلافت خارج كرده و خبر داده كه آنان را در خلافت نصيبی نيست.
پاسخ هفتم: سخنان عمر در هنگام مرگ پيرامون عظمت علی عليه السلام
چرا عمر هنگامی كه ما شش نفر اصحاب شوری را يكی يكی فراخواند به پسرش عبد الله گفت (در اينجا حضرت اشاره به پسر عمر نمود و فرمود:) هان او اينجاست. تو را قسم میدهم به خدا كه بگويی وقتی ما خارج شديم پدرت به تو چه گفت؟
عبدالله بن عمر گفت: حال كه مرا قسم دادي، او گفت اگر با اصلع(25) بنی هاشم بيعت كنند، آنان را به وسط جاده روشن خواهد كشانيد و [ملت و جامعه را] طبق كتاب پروردگارشان و سنت پيامبرشان به پاخواهد داشت.
كتمان راز توسط عبد الله بن عمر
حضرت خطاب به پسر عمر فرمودند:ای پسر عمر در آنجا تو به او چه گفتي؟ پسر عمر پاسخ گفت: من به او گفتمای پدر چه مانعی داری كه او را خليفه قرار دهي؟
حضرت فرمود: عمر به تو چه جوابی داد.
پسر عمر گفت: او مطلبی گفت كه آن را كتمان میكنم.
افشاء راز عمر توسط پيامبر صلی الله عليه و آله و علی عليه السلام
حضرت فرمود: پيامبر در زمان حيات خويش و در خواب وقتی كه پدرت عمر مرد، آنچه او به تو گفته و تو به او گفتهای را به من خبر داد. و هر كس پيامبر صلی الله عليه و آله را در خواب ببيند گويا او را در بيداری ديده است.
گريه عبدالله بن عمر
پسر عمر گفت: پيامبر چه چيزی را به تو خبر داده؟ حضرت علی عليه السلام فرمود:ای پسر عمر! تو را به خدا سوگند میدهم كه اگر برايت نقل كردم گفتارم را تصديق كني.
پسر عمر پاسخ داد: اگر هم خواستم ساكت میمانم. حضرت علی عليه السلام فرمود: وقتی به عمر گفتی چه مانعی داری كه او (علي) را خليفه قرار دهي، عمر گفت: مانع من صحيفهای است كه در بين خود نوشتيم و معاهدهای كه در كعبه در حجة الوداع بر سر آن هم پيمان شده ايم.
پسر عمر در اينجا ساكت شد و گفت: تو را به حق پيامبر سوگندت میدهم كه از من دست برداري.
سليم میگويد: در آن مجلس پسر عمر را میديديم در حالی كه گريه گلويش را گرفته بود و از دو چشمانش اشك جاری بود.
اتمام حجت بر اهل شوري
حضرت سپس رو به طلحه و زبير و غيره فرمودند: «به خدا سوگند اگر آن پنج نفر (اصحاب صحيفه) به پيامبر نسبت دروغ دادهاند ولايت آنها بر شما حلال نيست. و اگر راست گفتند بر شما حلال نيست كه مرا همراه خود داخل شوری قرار دهيد، زيرا ورود من در شوری (به گفته شما) مخالفت با رسول الله عليه السلام و سرپيچی از فرمان او به حساب میآيد.»
آنگاه رو به سوی مردم كرد و فرمود: «به من خبر دهيد، من در ميان شما چگونه ام؟ آيا راستگو هستم يا دروغگو؟» مردم پاسخ دادند: بلكه در كمال راستگويی و صداقت هستي. به خدا سوگند نه در زمان جاهليت و نه بعد از اسلام، تو را به دروغگويی نشناختيم...
پی نوشـــــــــــــــــــــــــــــــــتها
1 ـ اين مناظره در احتجاج طبرسي، ج 1، ص 337 و كتاب سليم بن قيس هلالي، حديث 11 آمده است.
2 ـ جهت آگاهی بيشتر رجوع شود به بحار الانوار، ج 39، ص 23.
3 ـ جهت آگاهی بيشتر رجوع شود به كنز العمال هندي، ج 11، ص 605.
4 ـ در صحيح مسلم، ج 15، ص 180 و 181، ضمن اين كه تأكيد پيامبر اكرم بر حفظ حرمت اهل بيت ذكر شده، اين نكته مورد توجه قرار گرفته كه مقصود آل علی عليه السلام و خاندان او هستند و حديث معروف شامل زنان پيامبر اكرم نمیشود.
5 ـ جهت آگاهی بيشتر رجوع شود به تاريخ طبري، ج 2، ص 217.
6 ـ توبه/ 100 ـ پيشگامان نخستين از مهاجرين و انصار.
7 ـ واقعه/ 11 ـ 10 پيشگامان، پيشگامند، آنها مقربانند.
8 ـ جهت آگاهی بيشتر رجوع شود به تاريخ ابن عساكر، ج 30، ص 5.
9 ـ نساء/59 ـای كسانی كه ايمان آورده ايد! اطاعت كنيد خدا و اطاعت كنيد پيامبر خدا و اولی الامر را.
10 ـ مائده/55 ـ سرپرست و ولی شما، تنها خداست و پيامبر او آنها كه ايمان آوردهاند، همانها كه نماز را بر پا میدارند و در حال ركوع زكات میدهند.
11 ـ توبه/ 16 ـ آيا گمان كرده ايد كه (به حال خود) رها میشويد در حالی كه خداوند هنوز كسانی را كه از شما جهاد كردند و غير از خدا و رسولش و مؤمنان را محرم اسرار خويش انتخاب ننمودند (از ديگران) مشخص نساخته است؟ (بايد آزمون شويد و صفوف از هم جدا گردد.)
12 ـ جهت آگاهی بيشتر رجوع شود به مسند احمد، ج 1، ص 118 و كتاب شريف الغدير.
13 ـ مائده/ 3 ـ «امروز دين شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آيين (جاودان) شما پذيرفتم» - در صحيح بخاري، ج 6، ص 383، روايتی نقل میكند كه يكی از بزرگان يهودی به عمر گفت اگر اين آيه برای ما بود، ما آن روز را عيد میگرفتيم.
14 ـ جهت آگاهی بيشتر رجوع شود به صحيح بخاري، ج 9، كتاب استخلاف، ص 729.
15 ـ جهت آگاهی بيشتر رجوع شود به صحيح ترمذي، ج 3، ص 297.
16 ـ رجوع شود به مستدرك حاكم، ج 3، ص 122.
17 ـ احزاب/33 ـ «خداوند فقط میخواهد پليدی و گناه را از شما اهل بيت دور كند و كاملاً شما را پاك سازد» - فخر رازی در تفسير كبير، ج 27، ص 166، تصريح میكند كه قدر متيقن از آل البيت، علي، فاطمه و حسنين میباشند.
18 ـ توبه/119 ـ «ای كسانی كه ايمان آورده ايد (از مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد و با صادقان باشيد.»
19 ـ حج/ 78 ـ 77 ـ «ای كسانی كه ايمان آورده ايد... خداوند شما را در كتابهای پيشين و در اين كتاب آسمانی مسلمان ناميد تا پيامبر گواه بر شما باشد و شما گواهان بر مردم....»
20 ـ جهت آگاهی بيشتر رجوع شود به صحيح مسلم، ج 15، ص 180، باب فضايل علی عليه السلام.
21 ـ جهت آگاهی بيشتر رجوع شود به صحيح مسلم، ج 15، ص 176.
22 ـ يونس/ 35 ـ «آيا كسی كه به حق هدايت میكند سزاوارتر است كه تابع او شوند يا كسی كه هدايت نمیشود مگر آن كه او را هدايت كنند، پس شما را چه شده و چگونه حكم میكنيد.»
23 ـ بقره/247 ـ «به درستی كه خداوند او را بر شما برگزيد و در علم و جسم به او وسعت داد.»
24 ـ مسند احمد، ج 4، ص 28.
25 ـ اصلح يعنی كسی كه جلوی سرش مو ندارد كه در اينجا اشاره به اميرالمؤمنين عليه السلام میباشد.