بسم الله الرحمن الرحیم
نتیجه برتری جوییها
... و این رنج رقابت در همه اقشار هست، از ثروتمند و قدرتمند گرفته تا طبقات دیگر، لكن هر چه بالا برود به همان اندازه درد و رنج رقابت بالا میرود و آنچه مایه نجات انسانها و آرامش قلوب است، وارستگی و گسستگی از دنیا و تعلقات آن است كه با ذكر و یاد دائمی خدای متعال حاصل میشود. (1)
آنان كه در صدد برتریها به هر نحو هستند؛ چه برتری در علوم، حتی الهی آن، یا در قدرت و شهرت و ثروت، كوشش در افزایش رنج خود میكنند. وارستگان از قیود مادّی كه خود را از این دام ابلیس تا حدودی نجات داده اند، در همین دنیا در سعادت و بهشت رحمتند.
میزان در اعمال
پسرم! نه گوشه گیری صوفیانه دلیل پیوستن به حق است و نه ورود به جامعه و تشكیل حكومت، شاهد گسستن از حق. میزان در اعمال، انگیزههای آنهاست و چه بسا عابد و زاهدی كه گرفتار دام ابلیس است و آن دام گستر، با آنچه مناسب اوست، چون خودبینی و خودخواهی و غرور و عجب و بزرگ بینی و تحقیر خلق اللّه و شرك خفی و امثال آنها، او را از حق دور و به شرك میكشاند و چه بسا متصدّی امور حكومت كه با انگیزه الهی به معدن قرب حق نائل میشود... .
پس میزان عرفان و حرمان، انگیزه است. هر قدر انگیزهها به نور فطرت نزدیكتر باشند و از حُجُب، حتی حُجُب نور وارسته تر، به مبدأ نور وابسته ترند، تا آنجا كه سخن از وابستگی نیز كفر است.
پسرم! از زیر بار مسئولیت انسانی كه خدمت به حق در صورت خدمت به خلق است شانه خالی مكن، كه تاخت و تاز شیطان در این میدان، كمتر از میدان تاخت و تاز در بین مسئولین و دست اندركاران نیست، و دست و پا برای به دست آوردن مقام، هر چه باشد، چه مقام معنوی و چه مادی مزن، به عذر آنكه میخواهم به معارف الهی نزدیك شوم یا خدمت به عباد اللّه نمایم، كه توجه به آن از شیطان است، چه رسد به كوشش برای به دست آوردن آن.
تفكر در سوره حشر
پسرم! سوره مباركه حشر را مطالعه كن (2) ، كه گنجینههایی از معارف و تربیت در آن است و ارزش دارد كه انسان یك عمر در آنها تفكر كند و از آنها به مدد الهی توشهها بردارد، خصوصاً آیات اواخر آن از آنجا كه میفرماید:
«یا اَیها الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ اِنَّ اللَّهَ خَبیرٌ بِما تَعْمَلُونَ»؛ (3) «ای اهل ایمان خدا ترس شوید و هر نفسی بنگرد تا چه عملی برای فردای (قیامت) خود پیش فرستاده است و از خدا بترسید كه او به همه كردارتان به خوبی آگاه است.»
پسرم! مجاهده كن!
... كوشش كن كلمه توحید را كه بزرگترین كلمه و والاترین جمله است، از عقلت به قلب برسانی، كه حظّ عقل همان اعتقاد جازم برهانی است و این حاصل برهان اگر با مجاهدت و تلقین به قلب نرسد، فایده و اثرش ناچیز است. چه بسا بعض از همین اصحاب برهانِ عقلی و استدلالِ فلسفی بیشتر از دیگران در دام ابلیس و نفس خبیث میباشند، (پای استدلالیان چوبین بود) (4) و آنگاه این قدم برهانی و عقلی تبدیل به قدم روحانی و ایمانی میشود كه از افق عقل به مقام قلب برسد و قلب باور كند آنچه را استدلال اثبات عقلی كرده است. پسرم! مجاهده كن كه دل را به خدا بسپاری و مؤثری جز او ندانی!
پسرم! چه خوب است به خود تلقین كنی، و به باور خود بیاوری یك واقعیت را كه مدح مداحان و ثنای ثناجویان چه بسا كه انسان را به هلاكت برساند و از تهذیب دور و دورتر سازد، تأثیر سوء ثنای جمیل در نفس آلوده ما، مایه بدبختیها و دور افتادگیها از پیشگاه مقدس حق - جلّ و علا - برای ما ضعفاء النفوس خواهد بود، و شاید عیب جوییها و شایعه پراكنیها برای علاج معایب نفسانی ما سودمند باشد، كه هست، همچون عمل جراحی دردناك كه موجب سلامت مریض میشود.
آنان كه با ثناهای خود ما را از جوار حق دور میكنند، دوستانی هستند كه با دوستی خود با ما دشمنی میكنند و آنان كه پندارند با عیب گویی و فحاشی و شایعه سازی با ما دشمنی میكنند، دشمنانی هستند كه با عمل خود ما را اگر لایق باشیم، اصلاح میكنند، و در صورت دشمنی، با ما دوستی مینمایند. من و تو اگر این حقیقت را باور كنیم و حیلههای شیطانی و نفسانی بگذارند واقعیات را آن طور كه هستند ببینیم، آنگاه از مدح مدّاحان و ثنای ثناجویان آن طور پریشان میشویم كه امروز از عیب جویی دشمنان و شایعه سازی بدخواهان، و از عیب جوییها را آن گونه استقبال میكنیم كه امروز از مداحیها و یاوه گوییهای ثناخوانان.
اگر از آنچه ذكر شد به قلبت برسد، از ناملایمات و دروغ پردازیها ناراحت نمیشوی و آرامش قلب پیدا میكنی كه ناراحتیها اكثراً از خودخواهی است. خداوند همه ما را از آن نجات مرحمت فرماید!
آفات فراموشی خداوند
... نسیانِ حق موجب نسیانِ انفس میشود. (5) چه «نسیان» به معنی فراموشی باشد یا به معنی ترك، در هر دو معنی هشدار شكنندهای است: لازمه فراموشی حق تعالی آن است كه انسان خود را فراموش كند یا بگوید حق تعالی او را به فراموشی از نفس خود كشاند و... در مرحله عمل آن كسی كه خدا را و حضور او - جلّ و علا - را فراموش كند به فراموشی از خویشتن مبتلا شود یا كشیده شود، بندگی خود را فراموش كند، از مقام عبودیت به فراموشی كشیده شود و كسی كه نداند چیست، و كیست، و چه وظیفهای دارد و چه عاقبت، شیطان در او حلول نموده و به جای خویشتن او نشسته و شیطان عامل عصیان و طغیان است و اگر به خود نیاید و به یاد حق برنگردد و به همین حال طغیان و عصیان از این جهان منتقل شود، شاید به صورت شیطان مطرود حق تعالی درآید. و به معنی دیگرش كه به معنی ترك باشد، دردناكتر است؛ زیرا اگر ترك اطاعت حق و ترك حق موجب شود كه حق او را ترك كند و عنایات خود را از او قطع فرماید، شك نیست كه به خذلان دنیا و آخرت منتهی میشود. در ادعیه شریفه معصومین میبینیم دعا برای عدم ایكال ما به نفس خویش تأكید شده است، چه آنان علیهم السلام میدانستند پی آمدهای این معصیت را، و ما از آن غافل هستیم.
نه مأیوس، نه مغرور
پسرم! گناهان را، هر چند كوچك به نظرت باشند، سبك مشمار «اُنْظُر الی مَن عَصَیت» (6) و با این نظر، همه گناهان، بزرگ و كبیره است. به هیچ چیز مغرور مشو و خدای تبارك و تعالی را كه همه چیز از اوست و اگر عنایت و رحمانیتش از موجودات سراسر عالم وجود، لحظهای منقطع شود، اثری، حتّی از انبیا، مرسلین و ملائكه مقرّبین باقی نخواهد ماند؛ چون همه عالم جلوه رحمانیت او - جلّ و علا - است و رحمت رحمانی او - جلّ و علا - بطور استمرار (با كوتاهی لفظ و تعبیر) مبقی نظام وجود است «و لا تكرار فی تجلّیه جلّ و علا» و گاهی تعبیر شود از آن به بسط و قبض علی سبیل الاستمرار. در هر حال حضور او را فراموش مكن و مغرور به رحمت او مباش، چنان كه مأیوس نباید باشی و مغرور به شفاعت شافعان علیهم السلام مباش كه همه آنها موازین الهی دارد و ما از آنها بی خبریم. مطالعه در ادعیه معصومین علیهم السلام و سوز و گداز آنان از حضرت حق و عذاب او سر لوحه افكار و رفتارت باشد. هواهای نفسانی و شیطانی نفس امّاره ما را به غرور وا میدارد و از این راه به هلاكت میكشاند.
آفات حبّ دنیا
پسرم! هیچگاه دنبال تحصیل دنیا، اگرچه حلال او باشد، مباش كه حبّ دنیا، گرچه حلالش باشد، رأس همه خطایاست، (7) چه خود حجاب بزرگ است و انسان را ناچار به دنیای حرام میكشاند. تو جوانی و با قدرت جوانی كه حق داده است میتوانی اولین قدم انحراف را قطع كنی و نگذاری به قدمهای دیگر كشیده شوی كه هر قدمی، قدمهایی در پی دارد و هر گناهی - گرچه كوچك - انسان را به گناهان بزرگ و بزرگتر میكشد، به طوری كه گناهان بسیار بزرگ در نظر انسان ناچیز آید؛ بلكه گاهی اشخاص به ارتكاب بعضی كبائر به یكدیگر فخر میكنند و گاهی به واسطه شدّت ظلمات و حجابهای دنیوی، منكر به نظر معروف و معروف منكر می گردد. (8)
- پاورقــــــــــــــــــــی
1) اشاره به مضمون آیه شریفه «الَّذِینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد / 28) .
2) استاد علامه محمد تقی جعفری رحمه الله در وصف حضرت امام رحمه الله در حال تفسیر آیات آخر سوره حشر این گونه میفرماید: «درسهای ایشان از نظر عرفان خیلی اوج داشت. سیمای امام خمینی رحمه الله نشان میداد كه از مواهبی برخوردارند كه دیگران از آن بی بهره اند» (فروغ اندیشه، حسن اردشیری، مركز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما، ص 31.)
3) حشر / 18.
4) مولوی.
5) حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید: «مَنْ نَسِی اللَّهَ أَنْسَاهُ نَفْسَهُ» (غررالحكم و دررالكلم، آمدی، ص 580، دارالكتاب الاسلامی، تصحیح سید مهدی رجایی، چ دوم، 1410 ق / 1990 م.)
6) بنگر چه كسی را نافرمانی كرده ای.
7) از امام صادق علیه السلام است كه «رَأْسُ كُلِّ خَطیئَةٍ حُبُّ الدُّنیا؛ ریشه و سر هر خطاكاری دوستی دنیا است.» (اصول كافی، ج 4، ص 2، ح 1) .
8) متن كامل این نامه در كتاب «نقطه عطف» به چاپ رسیده است.