مقدمه
معمولاً مرسوم نیست كه در مجلات حوزوی و نشریات تخصصی تبلیغاتی مذهبی، مطلبی از سینما به مناسبت «روز سینما» منتشر شود؛ همچنان كه در مجلات و نشریات تخصصی «سینما» هم مرسوم نیست از حوزه علمیه یا به مناسبت «روز تبلیغات دینی» مطلبی به چاپ برسد. ما هم تصمیم نداریم پایه گذار چنین بدعتی باشیم، امّا خواه ناخواه با نوشتن این مقاله و مواردی از این دست پا روی لبه تیغ گذاشته ایم و داریم سنتی «حسنه» یا «سیئه» را ترویج یا بنیان گذاری میكنیم.
و از معصوم علیه السلام روایت شده است كه: «مَنِ اسْتَنَّ بِسُنَّةٍ حَسَنَةٍ فَلَهُ اَجْرُها وَاَجْرُ مَنْ عَمِلَ بِها مِنْ غَیرِ أَنْ ینْقُصَ مِنْ أُجُورِهِمْ شَیی ءٌ وَمَنِ اسْتَنَّ بِسُنَّةٍ سَیئَةٍ فَعَلَیهِ وِزْرُها وَوِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِها مِنْ غَیرِ أَنْ ینْقُصَ مِنْ أَوْزارِهِمْ شَی ءٌ؛ (1) هر كس سنت و روش خوبی بنیان نهد، اجر آن و اجر تمام كسانی كه به آن عمل میكنند را خواهد داشت، بدون اینكه از اجر عمل كنندگان چیزی كم شود و كسی كه سنت و روش بدی بنیان نهد، وزر و گناه آن و همچنین وزر و گناه تمامی كسانی كه به آن عمل میكنند را خواهد داشت، بدون اینكه از گناهان عمل كنندگان به آن چیزی كاسته شود.»
بنابراین، قبل از هر چیز، لازم است ضرورت امر را اثبات كنیم و به این نكته و سؤال اساسی بپردازیم كه آیا واقعاً بین سینما و تبلیغات مذهبی تا این حد مباینت و جدایی است كه در حیطه تخصصی هر یك، مطرح كردن دیگری، جای سؤال و تعجب داشته باشد یا اینكه این دو، وجوه مشترك و زمینههای تلفیقی هم دارند كه كمتر به آنها پرداخته شده و در صورت توجه و استفاده صحیح از قابلیتهای آنها، ممكن است منشأ تحولات و بركات تبلیغی فراوانی هم باشند و در نتیجه، شناختن و شناساندن این قابلیتها هم در ردیف «سنتهای حسنه» قرار گیرد؟
طبیعتاً هر كسی ممكن است جواب خاص خودش را به این سؤال بدهد و ادلهای هم بر اثبات ادعایش داشته باشد كه حتماً برای خود او محترم خواهد بود؛ امّا اینكه حق و انصاف با كدامین رأی و نظر است، معلوم نیست به این راحتی قابل وصول باشد؛ بلكه باید گفت: رسیدن به راه صواب، مستلزم خودداری از هرگونه پیش داوری و شناخت صحیح مقوله مورد بررسی است و هر چه «شناخت» عمیقتر و دقیقتر باشد، به همان میزان هم احتمال خطا و اشتباه كمتر خواهد بود.
ضرورت شناخت سینما
شاید به كاربردن كلمه «ضرورت» در عنوان فوق، آن هم ضرورت شناخت سینما برای مبلغان مذهبی، قدری اغراق آمیز به نظر برسد، ولی اگر از زاویه دیگری به مسئله نگاه كنیم، چنین تصوری نخواهیم داشت.
واقعیت آن است كه ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، در دوره و زمانهای زندگی میكنیم كه فیلمهای سینمایی، تمامی یا بخش اعظم پیرامون ما را اشغال كرده اند؛ از اندرونی خانهها گرفته تا مغازهها، حراجیها و حتّی دستفروشیهایی كه كنار خیابان بساط پهن میكنند، همه جا مثل «نقل و نبات» فیلم و سی دی رد و بدل میشود؛ در را میبندی، از دیوار وارد میشوند؛ ویدئو و ویدئو سی دی را ممنوع میكنی، از تلویزیون سر در میآورند؛ تلویزیون را كنار میگذاری، از رایانه سر و كله شان پیدا میشود؛ رایانه را «رد» میكنی، از خانه همسایه و دوست و فامیل مقابلت ظاهر میشوند و شروع میكنند به چشمك زدن و جذب بچهها و...
بنابراین، مقوله فیلم و سینما از مسائل و موضوعات فرهنگی است كه با آن «مواجهیم»، نه مقولهای كه بخواهیم راجع به بود و نبود آن تصمیم بگیریم یا به راحتی بتوانیم صورت مسئله آن را پاك كنیم. پس چه بهتر كه ما روحانیون و مبلغین مذهبی، با شناخت صحیح و اتخاذ یك استراتژی سنجیده و مشخص در قبال این پدیده فرهنگی، خود و جامعهای را كه در آن زندگی میكنیم، از آسیبهای احتمالی این مقوله مصونیت بخشیده، از قابلیتهای آن استفاده بهینه كنیم و در یك كلام: «چشممان را به روی واقعیتها نبندیم و غافل نباشیم.»
دلا غافل مچر در چشمه ساران هر آن غافل چره، غافل خوره تیر (2)
استراتژی سنجیدهای كه در قبال این پدیده فرهنگی میتوانیم اتخاذ كنیم، عبارت است از:
الف. دوری از افراط و تفریط
شاید تاكنون بارها با افرادی (اعم از روحانی و غیر روحانی) برخورد كرده باشید كه به مصداق ضرب المثل قدیمی «مرغ همسایه غاز است.» آن چنان با جذبه و شور از تبلیغات مذهبی مسیحیت، بودیسم و سایر ادیان و مذاهب از طریق فیلم و سینما صحبت میكنند و متقابلاً به تخطئه روشهای سنّتی خطابه و منبر و روشهای تبلیغ چهره به چهره میپردازند كه گویی ما عقب ماندههایی بیش نیستیم. (3) ولی تجربه نشان داده است كه تبلیغات سنتی و چهره به چهره بهترین و مناسبترین راه تبلیغ دین بوده و هست.
امّا استفاده از تكنولوژی نو ظهور در حد امكان نیز لازم و ضروری است، البته باید از افراط و تفریط پرهیز كرد.
«افراط و تفریط» نتیجه قطعی و مسلم «جهل و نادانی» نسبت به اشیاء و مسائل است و این نكتهای است كه ما از ائمه معصومین علیهم السلام فراگرفته ایم.
علی علیه السلام فرمودند: «لایرَی الْجَاهِلُ إمَّا مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً؛ (4) جاهل جز به صورت افراط كننده و یا تفریط كننده دیده نمیشود.»
ب. جلوگیری از هدر رفت سرمایه ها
«شناخت» باعث جلوگیری از به هدر رفتن سرمایههای مادی و معنوی میشود. كمترین سرمایهای كه با عدم شناخت، ممكن است از انسان تلف شود، مواردی است مربوط به خانواده، فامیل، دوستان و آشنایان و كسانی كه به طور روزمره با آنها برخورد داریم؛ امّا گاهی در مقیاس وسیع هم میدانی برای ما باز میشود و دسته گلهایی به آب میدهیم كه «جمع كردنش» كار آسانی نیست.
كسی چه میداند، شاید روزی من و شما هم در مسند و جایگاهی قرار گرفتیم كه بودجه و امكاناتی برای تولید فیلم، آموزش فیلمسازی و... ، امكانی برای نقد و ارزیابی و قضاوت و داوری در مورد فیلم و فیلمنامه داشته باشیم و یا مقاله و نوشتاری كه میخواهد در جایی به چاپ برسد و... به عهده ما گذاشته شود، آیا اگر شناخت صحیح و دقیق از مقوله مورد نظر، یعنی فیلم و سینما نداشته باشیم، خواهیم توانست «صحیح» را از «سقیم» تشخیص دهیم و از به هدر رفتن سرمایههای مادی و معنوی در این زمینه جلوگیری كنیم؟
علی الخصوص كه این روزها (و شاید بتوان گفت كه در طول تاریخ هم چنین بوده) جامعه، پر شده است از ظاهر فریبان، منفعت طلبان و نان به نرخ روز خورهایی كه با شامه قوی شان همه جا را «رصد» میكنند و به محض اینكه متوجه میشوند یا شستشان خبردار میشود كه كسی در جایی و در مسندی قرار گرفته كه شناخت كافی از كاری كه باید انجام دهد، ندارد و به اصطلاح «پشمی به كلاهش نیست»، با «كلمات قُلُمبه و سُلُمبه» و قیافههای اطو كشیده شان از راه میرسند و آن قدر آسمان و ریسمان را به هم میبافند و «نوكر بند كیف» من و شما میشوند تا اینكه بالاخره در سایه جهل مركب ما، بار خودشان میبندند و وزر و وبال آخرتی به هدر دادن سرمایههای مادی و معنوی مردم و بیت المال را نیز برای ما به یادگار میگذارند.
فیلم مارمولك، از این حیث كه تیر و تركش آن دامن خیلی از طلاب و روحانیون را گرفت و آنها را به دو جناح مخالف و موافق فیلم تقسیم كرد و خلاصه، با فراز و نشیبهایی كه داشت، خیلیها را «سركار» گذاشت، مثال خوبی بر صدق این مدعاست. این فیلم با مشاركت 80 میلیون تومانی یكی از ارگانهای رسمی متولی «تبلیغات اسلامی» ساخته شد و حتی زمانی كه تحت تأثیر القائات غیر مستقیم آن، معممین در كوچه و بازار و پیش چشم زن و بچه شان مورد توهین و تحقیر قرار میگرفتند، باز هم بعضی كه گول همان كلمات «قُلُمبه و سُلُمبه» را خورده بودند، نمیفهمیدند یا نمیخواستند بفهمند كه چه كلاه گشادی سرشان رفته است! و...
آیا اگر بعضی از متصدیان مذهبی آشنایی كافی و شناخت صحیحی از مقوله فیلم و سینما داشتند، باز هم چنین قضایایی به این راحتی در مملكت جمهوری اسلامی اتفاق میافتاد؟
و آیا وزر و وبالی كه برای حامیان و مجوزدهندگان به این فیلم (و مواردی از این دست) باقی مانده، وزر و وبال كمی است؟ بدتر از آن اینكه آنها صرفاً واسطه آباد شدن دنیای دیگران شده باشند.
رسول خداصلی الله علیه وآله میفرمایند: «شَرُّ الناسِ مَنْ باعَ آخِرَتَهُ بِدُنْیاهُ وَشَرٌّ مِنْ ذلِكَ مَنْ باعَ آخِرَتَهُ بِدُنْیا غَیرِهِ؛ (5) بدترین مردم كسی است كه آخرتش را به دنیایش بفروشد و از آن بدتر كسی است كه آخرتش را به دنیای دیگری بفروشد.»
ج. مشاركت فعال
شاید به ذهن عافیت طلب برخی این طور خطور كند كه چون مقوله فیلم و سینما پیچیدگیهای خاص خودش را دارد و ما هم آگاهی و شناخت كافی از آن نداریم، بهتر است «سری كه درد نمیكند، دستمال نبندیم» و «عطای این گونه امور را به لقایش ببخشیم» و از اساس، كاری به كار این مسائل نداشته باشیم یا ورود به این موارد خطرساز و خطرآفرین را به دیگرانی واگذار كنیم كه آنها هم برای خود دیگرانی دارند و....
اگر چه این طرز تفكر، بهتر از تفكری است كه شخص، دچار جهل مركب شده و حتّی نمیداند كه نمیداند؛ ولی محصول و نتیجهای هم كه به بار میآورد، چندان خرسند كننده نیست؛ چون با این نگرش، عرصه خالی میشود برای جولان افراد و آن دسته از جریانهای فكری كه نه تنها لزوماً دینی نیستند، بلكه چه بسا «آگاهانه یا ناآگاهانه با القاء مستقیم یا به روشهای غیر مستقیم» در صدد تخریب مبانی اعتقادی جامعه هم برآمده اند.
نقطه مقابل این طرز تفكر هم نگرشی مبتنی بر «شناخت» است كه چون مقوله را به خوبی میشناسد، جرئت و جسارت حضور همیشگی در عرصه پیكار فرهنگی را نیز دارد. در این نگرش، شناخت توأم با درایت و اقتدار حرف اول را میزند و شخص، حتی اگر میدان عمل برایش باز نباشد، به پستوی خانه نمیخزد، بلكه «عقب نشینی تاكتیكی» میكند و منتظر زمان مناسبی میشود تا با قدرت و تأثیرگذاری بیشتر وارد عمل شده، اهداف دینی خود را بهتر پیاده كند. به نظر شما نوع برخورد حوزه علمیه و حوزویان با مقوله هنر، برخوردی فعال و مبتنی بر شناخت بوده یا موضعی انفعالی؟
د. استفاده از قابلیتهای اثباتی
اینكه میشود با فیلم و سینما به تبلیغ مذهب پرداخت یا نه و اگر میشود، چگونه؟ سؤالی اساسی است كه جواب آن در حوصله این مقال نمیگنجد، ولی در اینجا فقط میخواهیم به این نكته اشاره كنیم كه هرگونه استفاده از قابلیتهای اثباتی فیلم و سینما هم منوط به شناخت صحیح آن است.
ه. سایر موارد
موارد دیگری هم از قبیل «توانایی رهبری جامعه مخاطبان، قدرت تشخیص وظیفه و...» به ذهن میرسد كه ترجیح میدهیم آنها را ذكر نكرده، از شما خوانندگان گرامی درخواست كنیم اگر مواردی در این راستا به نظرتان میرسد، برای ما ارسال بفرمایید تا ارتباط ما و شما طرفینی باشد و ما هم بتوانیم از نظرات شما استفاده كنیم و برگزیدهای از نظرات ارزشمند شما را هم به نام خودتان در شمارههای بعدی مجله مبلغان به چاپ برسد.
حرفی از آن هزاران
یكی از اشتباهات تاریخی حوزه و حوزویان در قبال فیلم و سینما، توجه نكردن به سیستمی بودن مقوله فیلم و سینماست؛ به این معنا كه سرمایه گذاری زیادی در قم روی آموزش طلاب در زمینه فیلمنامه نویسی، تهیه كنندگی، نقد فیلم و... انجام شده، ولی خروجی مناسبی برای طیف وسیع آموزش دیدگان (كه بتوانند از آنها در جهت اهداف تبلیغ مذهبی استفاده كنند) در نظر گرفته نشده است.
لاجرم طلاب و روحانیونی كه آموزش دیده اند، یا باید زیر مجموعه شوند و اگر راهشان بدهند، همرنگ جماعت شوند و بپذیرند كه باید در خدمت سیستمهای مدیریتی موجود درآیند (اشكال این كار هم این است كه مراكز و سیستمهای مدیریتی موجود شرح وظائف دیگری برای خودشان تعریف كرده اند و دغدغه هایشان با طلابی كه میخواهند از طریق فیلم و سینما به تبلیغ مذهبی و تجربه در این زمینه بپردازند، یكی نیست و...) و یا بعد از مدتها این در و آن در زدن، سرخورده شده، به جای اول برگردند!
اگر قبول ندارید، یك فیلمنامه كوتاه یا بلندی را كه هم جهات تبلیغات اسلامی و دینی در آن لحاظ شده و هم به لحاظ فنی و هم محتوایی در حد قابل قبولی است، بردارید و در به در این مؤسسه و آن مركز و آن سازمان و آن شركت فیلمسازی و آن انجمن و... شوید، ببینید چند نفر مثل ما طلبهها پیدا میكنید كه عملاً دغدغه تبلیغات دینی دارند و حاضرند از ساخت این فیلمنامه حمایت كنند!
به نظر شما وقت آن نرسیده است كه خود حوزه علمیه چتر حمایتی بر تولید آثار تبلیغاتی - مذهبی ایجاد كند؟
- پاورقــــــــــــــــــــی
1) بحارالانوار، ج 2، ص 24، ح 75.
2) بابا طاهر.
3) القاء حس عقب ماندگی، یكی از شیوههای دشمن در تضعیف روحیه مسلمین بوده و هست و لذا خداوند تبارك و تعالی در قرآن مجید، درجهت خنثاسازی این شگرد تبلیغاتی میفرماید: «وَلاَ تَهِنُواْ وَلَا تَحْزَنُواْ وَأَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِینَ»؛ «وسست نشوید و غمگین نگردید و شما برترید اگر ایمان داشته باشید.» (آل عمران/ 139.)
«فَلَا تَهِنُواْ وَ تَدْعُواْ إِلَی السَّلْمِ وَأَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَ اللَّهُ مَعَكُمْ»؛ «پس هرگز سست نشوید و [دشمنان را] به صلح [ذلت بار] دعوت نكنید، در حالی كه شما برترید و خداوند با شماست.» (محمّد / 35) بیان زیبایی هم از مقام معظم رهبری، حضرت آیة اللّه خامنهای (مدظلّه العالی) ، در این باره آمده است:
«امروز یكی از شگردهای مهم دشمن، تزریق و القاء حس عقب ماندگی و ناتوانی است. ما در كشور 35 میلیون جوان داریم. نخیر، بدانند ما به هیچ وجه عقب نمانده ایم... مجموعه آنچه دستاوردهای ما در ده، بیست سال اخیر بوده است، از همه آنچه در كشورهای شبیه خودمان، از جمله همه كشورهای منطقه، اتفاق افتاده، بالاتر است. این مسئله خیلی مهمی است... ما به هیچ وجه نباید این احساس را داشته باشیم و جوان ما نباید احساس كند كه عقب مانده است؛ باید احساس كند دارد حركت میكند، میتازد و جلو میرود. عملاً به این كار، به این پیشرفت، به این تازش و به این رو به جلو حركت كردن، تشویق شود.» (سخنرانی مقام معظم رهبری در جمع مدیران صدا و سیما، مورخه 11/9/1383.)
4) غرر الحكم، ج 6، ص 389؛ بحارالانوارج 1، ص 159، ح 34.
5) بحارالانوار، ج 77، ص 46؛ مكارم الاخلاق، ج 2، ص 319.