رجایی پاسدار ارزش‌های دینی

1 - كارگزاران، مجریان امر به معروف و نهی از منكر

فریضه امر به معروف و نهی از منكر، ضمانت اجرای قوانین و فرایض است و بر این اساس پیامبران كه قوانین و احكام الهی را برای بشر آوردند، در كنار آن موظف به امر به معروف و نهی از منكر هم شدند. این دو فریضه در واقع انسان را به مسؤولیت در برابر دیگر مسلمانان فرا می‌خواند و اعلام می‌كند كه بشر نمی‌تواند فارغ از هر رفتاری كه دیگران بروز می‌دهند به حیات خود در جامعه ادامه دهد. پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله افراد جامعه را به «مسافران كشتی‌» تشبیه می‌كند و می‌فرماید: اگر در بین مسافران كسی بگوید من به اندازه خودم در كشتی سهم دارم و می‌خواهم آن را سوراخ كنم و دیگران در مقابل عمل او سكوت كنند، آن فرد، خود و دیگران را غرق خواهد كرد و اگر مسافران مسؤولانه عمل كنند خود و او را از نابودی نجات خواهند داد. (1)

به این ترتیب بقای اسلامیت جامعه در سایه امر به معروف و نهی از منكر ممكن خواهد بود و با انجام آن، زمینه برای اجرای تمام قوانین فراهم خواهد شد و به این جهت است كه امیرمؤمنان علی علیه السلام می‌فرماید:

«انهااذا ادیت و اقیمت استقامت الفرائض كلها، هینها و صعبها و ذلك لان الامر بالمعروف و النهی عن المنكر دعاة الی الاسلام مع رد المظالم و مخالفة الظالم و قسمة الفی ء و الغنائم و اخذ الصدقات عن مواقعها و وضعها فی حقها؛ (2) هرگاه امر به معروف و نهی از منكر به جای آورده شد، همه واجبات، ساده و دشوارش به پای داشته می‌شود و این برای آن است كه امر به معروف و نهی از منكر مردم را با گرداندن حقوق از دست رفته و مخالفت ظالم و تقسیم فی ء و غنایم و گرفتن صدقه‌ها از محل آن و مصرف كردن در جایش به اسلام فرا می‌خواند.‌»

به این ترتیب هدف اصلی از امر به معروف و نهی از منكر تضمین اجرایی شدن آن روش زندگی‌ای است كه اسلام برای بشر ارائه كرده است. تاملی اندك در همین كاركرد، مسؤولیت سنگین كارگزاران حكومتی را روشن می‌سازد، زیرا اجرای قوانین، واجبات و دستورات و روش اسلام، در حیطه وظایف كارگزار اسلامی است. از این روی باید گفت: كارگزار اسلامی مخاطب اصلی اجرای فریضه امر به معروف و نهی از منكر بوده است و بر این اساس است كه امیرمؤمنان علی علیه السلام اساسا فلسفه حكومت را این گونه شرح می‌دهد و می‌فرماید: «اللهم انك تعلم انه لم یكن الذی كان منا منافسة فی سلطان ولا التماس شی ء من فضول الحطام ولكن لنرد المعالم من دینك و نظهر الاصلاح فی بلادك فیامن المظلومون من عبادك؛ (3) خدایا تو می‌دانی آنچه از ما صادر می‌شود، به خاطر علاقه به حكومت كردن و تقاضای چیزی از كالای بی ارزش دنیا نیست. بلكه برای این است كه نشانه‌های دین تو را برگردانیم و در شهرهایت اصلاح را آشكار سازیم تا بندگان ستم دیده ات امنیت یابند.‌» با درك این دیدگاه فرازهایی از زندگانی شهید رجایی را كه در آن امر به معروف و نهی از منكر مورد اهتمام قرار گرفته است باز خوانی می‌كنیم.

شهید رجایی و پاسداری از دین

الف: قبل از دوران كارگزاری

اهتمام به ارزش‌ها، واجبات و قوانین اسلامی از همان دوران كودكی در وجود شهید رجایی ریشه داشت و اختصاص به دوران كارگزاری در نظام اسلامی نداشت. از این رو شایسته است ابتدا نمونه‌هایی از امر به معروف و نهی از منكرهای شهید رجایی در آن دوران را مرور كنیم.

1 - نوجوانی

یكی از راه‌های اصلی نهی از منكر و برگرداندن مردم از منكرها، باز كردن راه معروف هاست.

امام علی علیه السلام به این روش اهمیت می‌داد. از جمله یك بار به شیوه سؤالی فرزندش حسن علیه السلام را متوجه این موضوع كرد و پرسید: «یا بنی ما السداد؟؛ پسرم سداد چیست؟» جواب داد: «یا ابتی السداد دفع المنكر بالمعروف؛ (4) پدرجان! سداد دفع منكر با انجام معروف است.‌» و حضرت علی علیه السلام می‌فرمود: «افعل المعروف ما امكن و ازجر المسیئ بفعل المحسن؛ (5) تا می‌توانی كار معروف انجام بده و كار زشت را با انجام كار خوب متروك كن.‌»

شهید رجایی با درك چنین موضوعی آن هم در سنین كودكی می‌كوشید به جنگ منكرات برود.

او خود می‌گفت: در بین بچه‌های محل، یك بچه مسلمان مذهبی بوده و معمولا در نماز جماعت شركت می‌كردم و به خصوص در ایام سوگواری و غیره رهبری دسته بچه‌های محل را به عهده داشتم.‌» (6) همین ویژگی، موجب می‌شد او نسبت به هم سن و سال‌های خود احساس مسؤولیت كند و برای هدایت آنان گام بردارد. از جمله در آن دوران كه عده‌ای از بچه‌های محل دنبال بازی‌های ناشایست بودند، او در محوطه سقف دار و مناسب نزدیك منزلشان وسایل تخته شنا، ضرب، میل و... را به سبك زورخانه، اما در حد بازی‌های نوجوانی فراهم كرد و از آن پس یك نفر مثل مرشد، ضرب می‌گرفت و بچه‌ها از جمله خود وی، سرگرم این ورزش می‌شدند. (7)

2 - دوران سربازی و نیروی هوایی

شهید رجایی می‌گفت: آن موقع كه سرنگهبان بودم، فهمیدم بچه‌های همدوره من در آسایشگاه قماربازی می‌كنند. هرچه آن‌ها را نصیحت كردم گوش ندادند. از آن پس برای این كه مانع انجام كار حرام شوم، زود خاموشی اعلام و چراغ‌ها را خاموش می‌كردم. (8)

3 - دوران دانشجویی

شهید رجایی در این دوره نیز با وجود جو فرهنگی خاص، به دفاع از ارزش‌های دینی می‌پرداخت و در این راه هیچ گاه كوتاه نمی‌آمد. وی در اجتماعاتی كه خانم‌های بی حجاب در دانشسرا شركت می‌كردند بر خلاف دیگران كه با آن‌ها قدم می‌زدند و صحبت می‌كردند حاضر نمی‌شد. (9)

یكی از اقدامات درخشان او در این دوره اعتراض علیه نشریات مبتذل بود. یكی از این نشریات به نام «آتش جنوب‌» اقدام به انتخاب دختر ماه و سال و... می‌كرد و با الگودهی‌های غربی، عفاف و حجاب بانوان را نابود می‌كرد. شهید رجایی اعتراضیه‌ای علیه نشریه نوشت و همراه گروهی از دانشجویان آن را امضاء كردند و به قم فرستادند. متن اعتراضیه چنین بود: «... آتش شهوات از «مجله آتش‌» زبانه كشیده، دامن عفت اجتماع را می‌سوزاند... .

بعضی مسایل در اجتماع مطرح و دنبال می‌شود كه گویی هیچ قانونی و مقرراتی بر این كشور حاكم نیست و فقط هوس مردم سرنوشت آینده اجتماع را تعیین می‌كند. یكی از این هوس‌های شوم و انگیزه‌های محرك جوانان روشنفكر مسلمان، موضوع انتخاب قهرمان خودنمایی یا «ملكه زیبایی‌» به دست افراد معلوم الحال است كه در سنگرهای مختلف قرار گرفته تیرهای سهمگین خلاف عفاف و ناموس را علیه احكام خدا و قوانین بدیهی عالم پرتاب می‌كنند و... این افراد خطرناك به دنبال شهوت خود از هیچ گونه اقدامی خودداری نمی‌كنند... البته ما جوانان مسلمان دانشگاه به یاری خداوند مقتدر قادریم با این افراد منحرف مبارزه كرده و آنان را به جای اولیه شان برگردانیم. ولی با وجود قوانین مختلفی كه در مملكت وجود دارد، در مرحله اول صلاح می‌دانیم كه این مطالب را به نظر مسؤولین امور برسانیم تا این كه به وظایف قانونی خود اقدام كرده، غائله را خاموش و مسؤولین امر را مجازات نمایند. محمدعلی رجایی... .‌» (10)

4 - بعد از تاهل و تشكیل خانواده

از جمله روش‌های وی برای پیشگیری از انحراف خانواده و فامیل، ظتشكیل جلسات هفتگی یا ماهانه و شركت در مسافرت‌ها و اردوهای آنان بود.

یك بار قبل از انقلاب كه برای تفریح همراه عده‌ای از جوانان و مردان فامیل به كرج می‌رفت، جوانان به اقتضای آن روزها (سال 1340) یكی از تصنیف‌های معروف را می‌خواندند. ابتدا یكی از بزرگان فامیل اعتراض كرد كه این تصنیف‌های حرام را نخوانید و به جای آن قرآن بخوانید. اما جوانان به حرف او اعتنا نكردند. لحظاتی بعد رجایی بی آن كه برنامه آن‌ها را به هم بزند، گفت: بچه ها! فقط چند لحظه ساكت باشید و به ا ین سرود كه می‌خوانم گوش كنید. آن گاه با آهنگ این ابیات را خواند.

تلاش و جنبش و پرتو امید                                                 سرای جان می‌دهد نوید

به راه زندگی با صفا و مهر                                                 به درگه خدا می‌توان رسید

جوانان نیز وقتی اشعار با محتوایی دیدند، با آهنگ‌های مختلف این سرود را همخوانی كردند. (11)

5 - دوران مبارزه و زندان

این دوره كه بیشترین مدت از عمر شهید رجایی را به خود اختصاص داد، آكنده از نهی از منكر و مبارزه و تحمل هزینه‌های آن بود. او حتی به شكنجه گر خود هم با نگاه اصلاح گرانه می‌نگریست. او خود می‌گفت: یك روز كه شكنجه گر مرا به شدت شلاق می‌زد كه تا حد بیهوشی رفتم، وقتی مقاومت مرا دید، پرسید: نمی‌دانم تو چه آدمی هستی كه این قدر شلاق می‌خوری ولی اعتراف نمی‌كنی! من به او گفتم: دلم به حال تو می‌سوزد. او به شدت عصبانی شد و مرا بیشتر شكنجه كرد و گفت: یكی باید بیاید وضع تو را ببیند و دلش برای تو بسوزد. به او گفتم: دلم از این بابت برای تو می‌سوزد كه چرا یك انسان مثل تو به این درجه برسد كه راضی شود یك همنوع خودش را این قدر شكنجه كند. او هم مرا بیشتر شكنجه كرد. وقتی مرا بیشتر شلاق می‌زد، من به فكر این بودم كه چطور می‌توان این شكنجه گر را اصلاح و به راه راست هدایت كرد. (12)

6 - دوران معلمی

این دوران از زندگی شهید رجایی هم زمان با دوران مبارزه است و نمونه‌های زیادی از ارزش گرایی وی را می‌توان مشاهده كرد. وی تلاش كرد با ترتیب دادن جلسات ماهانه معلمین، به تدریج آن‌ها را وارد مسایل اسلامی كند و در نهایت همان طور كه ساواك متوجه شده بود، جلسات را به سوی شناخت و اجرای امر به معروف و نهی از منكر سوق داد و كوشید از این طریق در رفع منكرات اجتماعی گام بردارد.

یكی از گزارش‌های ساواك را با كمی تلخیص می‌خوانیم:

«طبق قرار قبلی جلسه دبیران در منزل آقای صحی زاده تشكیل گردید... آن گاه در مورد دو ماده تبادل نظر گردید، ماده اول این كه افراد راجع به امر معروف و نهی از منكر صحبت كنند و ماده دوم آن كه 14 اول جلسه به بحث آزادی برای كتب منتشره و غیره اختصاص یابد... در پی این تصمیم مباحث امر به معروف و نهی از منكر از تاریخ 22/2/50 آغاز شد.

« حقیقت این است كه این گروه از معلمین تنها هدفشان امر به معروف و نهی از منكر نیست، بلكه بیشتر هماهنگی كردن هدف سیاسی در دبیرستان هاست.‌»

هدف رجایی از این جلسات نیز آمادگی برای عملیاتی كردن اهداف بود «آن گاه در مورد زدو خوردهای پراكنده و دزدی اشرار با رغبت و میل صحبت شد... میرهاشمی اظهار داشت: از طریق بزرگ ترها وارد معركه شویم. محمدعلی رجایی در پاسخ اظهار نمود: بگذار همین جلسات ما جان بگیرد تا چند سال دیگر آن وقت اقدامات اول را به عهده تو می‌گذاریم... به طوری كه از اظهارات محمدعلی رجایی استنباط می‌گردد در آینده اقدامات بزرگی هدف خاص این جلسه می‌باشد.‌» (13)

ب: دوران كارگزاری

بخش دوم از اهتمام شهید رجایی به اجرای امر به معروف و نهی از منكر، به دوران كارگزاری وی مربوط می‌شود. اقدامات وی در این دوره را می‌توان به این ترتیب برشمرد.

بسترسازی برای تحقق معروف‌ها و محو منكرات

آموزش و فراخوانی

اولین گام برای اجرای امر به معروف و نهی از منكر آموزش این فریضه به مردم و دعوت آنان به اجرای آن است و ما وظیفه داریم به فرهنگ سازی در این زمینه و آمر و ناهی پروری توجه كنیم و به خیل این ماموران الهی و حافظان حدود الهی بیفزاییم. بنابراین دعوت از مردم برای پیوستن به این گروه، بزرگترین دفاع و كارآمدترین ابزار برای جاودانه سازی این جریان اصلاحگری است. لذا امیرمؤمنان فرزندش را به آمر و ناهی بودن فرا می‌خواند و می‌فرماید: «كن لله یا بنی عاملا و عن الخنا زجورا و بالمعروف آمرا و عن المنكر ناهیا واحب الصالح لصلاحه و دار الفاسق عن دینك و ابغضه بقلبك و زائله باعمالك لئلا تكون مثله؛ (14) پسرم! برای خدا كار كن و از ناسزا دوری گزین و به معروف امر كننده و از منكر نهی كننده باش و نیكوكار را به خاطر دوستی‌اش دوست بدار و فاسق را از دین خود بران و به قلبت بر او خشم بگیر و از كارهایت حذف كن تا مثل او نشوی.‌»

شهید رجایی نیز می‌كوشید مردم را به انجام این فریضه حتی در امور كوچك عادت دهد. در مورد نانوایی‌ها می‌گفت: اسلام می‌گوید لازم نیست همان روز اول بیایی سر نیزه را برداری مثل شوروی بزنی شكم این را پاره كنی. ادبش بكن. سخت نیست. نانوا را چهار تا آدم متعهد می‌روند با او صحبت می‌كنند و یك بار می‌گویید نشد، به افرادی كه در آن محل معتمد هستند، آن‌ها را می‌فرستی می‌گویند نشد، شیوه اسلامی را برایش پیاده می‌كنی... بایكوت می‌كنیم نانش را. وادار می‌كنیم بپزد روی میز بچیند از او نمی‌خریم. از آن عطار جنس نمی‌خریم: معرفی‌اش می‌كنیم... افشاگری می‌كنیم، با رعایت ضوابط اسلامی. (15)

زمینه سازی برای پذیرش معروف‌ها

دومین گام برای اجرای معروف‌ها و اجرای عملی امر به معروف، زمینه سازی‌های مورد نیاز برای تحقق معروف هاست. به این صورت كه باید با در نظر گرفتن موقعیت‌ها، مخاطبان و وضعیت موجود، به گونه‌ای مسایل را طرح كرد كه مورد پذیرش قلبی قرار گیرند. در این صورت است كه مردم با میل و رغبت به سوی معروف‌ها پیش خواهند رفت. نمونه‌ای از امر به معروف شهید رجایی با تكیه بر این اصل را می‌خوانیم:

«در یكی از بازدیدهای غیرمنتظره كه به اصفهان و پادگان نظامی مركز توپخانه رفته بود، وقتی در سالن پادگان قدری صحبت كرد از مسؤولان خواست كه آنان نیز حرف هایشان را بزنند. یكی از معاونان استانداری مسایل و مشكلات استان را مطرح كرد و كم كم صحبت تا اذان ادامه یافت.

رجایی وقتی متوجه شد جلسه ممكن است به درازا بكشد، به آن برادر گفت: اگر همین الان اطلاع داده باشند كه من نخست وزیر برای كار مهمی لازم است با مركزی یا جایی ارتباط تلفنی برقرار كنم و این مذاكره تلفنی ممكن است حدود بیست دقیقه قت بگیرد، آیا این حق و اجازه هست كه همین جا صحبت را نگاه داریم و همه حرف‌ها و صحبت‌ها را به پس از پایان مذاكره تلفنی موكول كنیم؟

او و سایرین همه متعجب شده و بدون این كه بدانند موضوع از چه قرار است موافقت می‌كنند. آن گاه آقای رجایی می‌گوید: بله! همین الان دستگاه بی سیم الهی (اذان) خبر از انجام فریضه ظهر و عصر داد. و ما خود را موظف می‌دانیم كه با اقامه نماز ارتباط خود را با خدای خود برقرار كنیم.‌» (16)

حذف زمینه‌های منكر و ضدارزش‌ها

كارگزار اسلامی وظیفه دارد همزمان با تلاش برای گسترش معروف‌ها، زمینه‌های بروز منكرات و ضدارزش‌ها را نیز در نظام مدیریتی خود از بین ببرد و به این ترتیب مجموعه‌ای منزه از كارگزاران تشكیل دهد. چنین رویكردی موجب خواهد شد جلوی بروز منكرات از سوی كارگزاران و مراكز قدرت گرفته شود.

از این رو یكی از اولین مصوبات دولت شهید رجایی این بود كه وزرا باید در بدترین اطاق‌های وزارتی مستقر شوند. خودش هم اطاق كوچك منشی‌ها را انتخاب كرد.

در گام بعدی حقوق وزرایش را با متوسط حقوق كارمندان دولت كه در آن زمان حدود 7 هزار تومان بود تطبیق داد، برای این كه خلق و خوی مسؤولان به سوی تكبر و طاغوتی شدن كه زمینه اصلی منكرات است سوق پیدا نكند. (17)

در این مورد نكاتی تكان دهنده در دوران تصدی پست‌های دولتی از شهید رجایی به چشم می‌خورد كه مطالعه یكی از آن‌ها می‌تواند برای هزاران مدیر نظام اسلامی سازنده باشد. یكی از برخوردهای ظریف شهید با مجموعه خود را با هم مرور می‌كنیم:

«روزی از روزهای گرم تابستان سال شصت بود و هنوز گلابی به بازار نیامده بود. برای یكی از برادران یك عدد گلابی به عنوان نوبرانه آورده بودند، او هم آن را به منشی دفتر آقای رجایی داد كه برای رفع خستگی تقدیم نخست وزیر بكند... آقای رجایی كه تا آن وقت سخت مشغول به كارش بود، وقتی نظرش به آن گلابی با آن وضعیت شسته و آماده برای خوردن افتاد با استفسار خاص به اصل جریان واقف شد و همان برادر را كه این كار را كرده بود خواست. وقتی او همراه با شخص دیگری به اتاقش رفتند، گفت: اگر چه شما خالصانه چنین كاری انجام داده اید و عمل تان انشاءالله خالی از ریا بود، اما فكر می‌كنید كه محمدرضا چرا و چگونه محمدرضا شاه شد؟

آری! شاهنشاهی محمدرضا از همین جاها شروع شد. یك روز با گلابی نوبر، یك روز با فلان میوه نایاب و روز دیگر با یك پدیده نادر و... یك دفعه او با همین چیزها می‌بیند راستی شاه شده. همان طور كه بنی صدر با همین تعارفات و شیرین كاری‌های اطرافیان به خیال خود سپهسالار ایران شده بود. شما اگر می‌خواهید به من خدمتی كنید، گاهگاهی به یادم بیاورید كه من همان محمدعلی رجایی فرزند عبدالصمد اهل قزوین هستم كه قبلا دوره گردی می‌كردم و در آغاز نوجوانی قابلمه و بادیه فروش بودم... . (18)

اطلاع یابی از منكرات كارگزاران

مجموعه كارگزاران به دلیل آن كه در سایه نظام اسلامی هستند به نوعی، از حفاظ و حاشیه امنیتی برخوردارند و مردم كمتر توان امر و نهی آن‌ها را دارند. بنابراین ایجاد سیستمی كه بتوان این بخش از جامعه را به راه معروف هدایت كرد ضروری است.

امام علی علیه السلام به عنوان عالی‌ترین كارگزار جامعه اسلامی برای این مقصود، به اصل نظارت مردمی توجه می‌كرد. و هنگام معرفی كارگزاران خود به اطلاع مردم می‌رساند كه در صورت مشاهده هر نوع منكر، استاندارش را عزل خواهد كرد.

این امر موجب می‌شد استانداران از ارتكاب جرم پرهیز كنند و مردم هم در صورت مشاهده منكر، از دست آنان شكایت كنند. از جمله وقتی عبدالله بن عباس را استاندار بصره كرد، در ضمن یك سخنرانی به مردم فرمود:‌ای مردم! عبدالله به عباس را بر شما حاكم كردم. سخنان او را تا زمانی كه از خدا و رسولش اطاعت می‌كند بشنوید و از او پیروی كنید. اگر چیزی در میان شما ایجاد كرد (كه در دین نبود) یا از حق كنار رفت، بدانید من او را از امیری شما عزل می‌كنم. (19)

شهید رجایی هم برای مقابله با بی عدالتی‌ها و قانون شكنی‌ها در سطح دستگاه‌های دولتی تلاش زیادی می‌كرد كه یكی از آن‌ها ایجاد محلی بود كه مردم بتواند گزارشات انحراف‌ها و شكایات را به آن جا ارسال كنند تا دولت بتواند مانع آن انحرافات شود. برای همین بخشنامه‌ای به این صورت برای ادارت فرستاد:‌».. خواهران و برادران! انجام كار هیچ مراجعه كننده‌ای را به تاخیر نیانداخته و با وجدان اسلامی و انقلابی كار آنان را همچون كار شخصی خویش تلقی كنند و در تمام وقت اداری به انجام وظیفه اسلامی واداری خویش مشغول باشند. وزرا و مسؤولین با قرار دادن صندوق در هر مؤسسه به شكایات واصله در این زمینه رسیدگی و حداكثر تا پایان هر هفته اقدام لازم را در مورد مجازات متخلفین اعلام نمایند. (20)

شفاف سازی مرز معروف‌ها و منكرها

شاخصه دیگری كه در بسترسازی برای تحقق معروف‌ها و محو منكرات مورد توجه است، تبیین و شفاف سازی مرز منكرات و معروف هاست. به این ترتیب كارگزار اسلامی می‌تواند با روشن كردن حقایق، معروف یا منكر بودن موردها را برای مردم آشكارتر كند و آنان را از پیمودن راهی كه به منكرات می‌رسد، بر حذر دارد. در این زمینه دو نمونه از رفتارهای شهید رجایی را مطالعه می‌كنیم. در مورد اول شهید تلاش می‌كند با شناساندن چهره واقعی منافقان، مرز واقعی را برای ملت تبیین كند و آنان بدانند كه این گروه در صف دشمنان است و حمایت از آن، ورود در جرگه منحرفان خواهد بود. او می‌گوید:

«مطلبی كه لازم است برای هم میهنان كمی توضیح دهم مساله سازمان مجاهدین می‌باشد. این مطلب كه امروز در جامعه ما به شكل خاص در آمده، لازم است یك كمی شكافته شود.

سازمان مجاهدین در زندان حرفشان این بود كه درست است كه ما شعار مبارزه با امپریالیسم را می‌دهیم، درست است كه ما با رژیم می‌جنگیم، درست است كه با ساواك باید جنگید، ولی قبل از هر چیز با مسلمانانی كه امام را به عنوان رهبر این انقلاب قبول دارند باید با آن‌ها جنگید. باید از روی جنازه آن‌ها رد شد و به آن مبارزه بعدی رسید. این تفكر آن‌ها بود و ما به روشنی می‌دیدیم كه با ماركسیست‌ها متحد شدند و بر علیه ما می‌جنگیدند. حتی وقتی ما نماز جماعت را در زندان در سایه تلاش برادرانمان كه به زندان عادی تبعید شده بودند، آزاد كردیم و اجازه گرفتیم كه نماز جماعت را با هر تعداد كه خواستیم بخوانیم، آن‌ها نماز جماعت نخواندند. این شیوه‌ای بود كه در زندان داشتند تا بالاخره در سایه مبارزه همان مسلمان‌هایی كه آن‌ها به عنوان اولین هدف برای مبارزه شان انتخاب كرده بودند، از زندان بیرون آمدند. اولین كاری كه سازمان مجاهدین كرد یك پوستر چاپ كرد كه یك طرفش آرم سازمان مجاهدین بود و یك طرفش عكس امام بود... همه یادمان است كه این‌ها در زمانی كه آقای طالقانی حیات داشتند آمدند و گفتند كه... نیروهای نظامی ما در اختیار طالقانی. آن‌ها چون می‌دانستند هیچ حقیقتی برای شروع این جنگ ندارند، می‌خواستند مرحوم طالقانی را سپر قرار بدهند و پشت علمی كه ایشان به خیال این‌ها بر می‌افراشت جنگ را شروع كنند كه دیدند مرحوم طالقانی آن روز رفت در خدمت امام حرفی را زد كه اگر بین مجاهدین یك نفر مسلمان واقعی وجود داشت كه می‌خواست تفكر اسلامی بكند و آقای طالقانی را به عنوان یك روحانی انقلابی قبول داشت باید همان جا تغییر موضع بدهد.

مرحوم طالقانی به خدمت امام رفت و دو زانو زد و گفت: «من هر وقت مایوس می‌شوم از حركت، از انقلاب، به خدمت امام می‌آیم و دوباره نیرو می‌گیرم.‌» این كسی بود كه شما او را پدر می‌دانستید... .‌» (21)

نمونه دیگر مربوط به جایی است كه اندیشه‌ای موهوم در ذهن كارگزاران جای گرفته و شهید رجایی با تبیین مرز صحیح، منكر بودن آن را تبیین می‌كند.

ماجرا از این قرار بود كه كمیته ملی المپیك دومین نشریه خود را همراه نامه‌ای برای شهید رجایی ارسال كرده و درخواست كرده بود كه انتقادات و پیشنهادات و نظریات ایشان را دریافت نماید تا موجب بالا بردن كیفیت مطالب نشریه و نحوه ارائه آن گردد. شهید رجایی در كنار نامه نوشت: بسمه تعالی. برادر... . در این حكومت هیچ چیز مستقل از مكتب و مذهب و ایدئولوژی تعریف نمی‌شود. باید كسانی كه خواننده مجله المپیك (دوره جدید) هستند، بدانند چرا دوره جدید؟ چرا من و تو كه در زندان بودیم (دوره قدیم) در موقع اظهار نظر قرار گرفته ایم؟ ما چه می‌گوییم و آن‌ها چه می‌گفتند. شهیدان، امام، اسلام، این‌ها مفاهیمی هستند كه باید از آن‌ها همه جا یاد كرد. خدا رحمت كند استاد مجاهد طالقانی را، مثل این كه بعضی در این كشور زندگی می‌كنند ولی نه می‌بینند و نه می‌شنوند.

آیا باز هم منطق پوچ ورزش برای ورزش را دنبال می‌كنیم. برای من خجالت آور است كه روزی خروارها بمب بر سر مردم بریزند و من در 44 صفحه خبرنامه سكوت اختیار كنم. لابد می‌گویید ورزش جای این حرف‌ها نیست.

این همان منطق جبهه ملی است كه می‌گفت مذهب از سیاست جداست. به هر حال لازم دانستم شما را از عقیده خود مطلع كنم. رجایی. (22)

2 - ویژگی كارگزاران آمر و ناهی

التزام به معروف و پرهیز از منكر

آنچه امر و نهی شخصی را كارساز می‌كند، عمل شخص به گفته‌های خویش است. تنها در چنین وضعیتی است كه امر و نهی تاثیرگذار خواهد بود. این معادله هم در مورد فرد و هم در مورد یك سیستم اداری صادق است. یعنی اگر مجموعه‌ای دولتی توصیه و امری صادر كند اما در عمل خود به آن اعتنا نكند، موجب سلب اعتماد خواهد شد. بر این اساس امام علی علیه السلام می‌فرمود: «من نصب نفسه للناس اماما فعلیه ان یبدا بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره ولیكن تادیبه بسیرته قبل تادیبه بلسانه و معلم نفسه و مؤدبها احق بالاجلال من معلم الناس و مؤدبهم؛ (23) بر آن كه خود را پیشوای مردم می‌كند واجب است قبل از آموزش دیگران، نفس خود را آموزش دهد و باید تادیب او با روشش، قبل از تادیب با زبانش باشد. و معلم خود و ادب كننده‌اش، به بزرگداشتش شایسته‌تر از آموزگار و ادب كننده مردم است.‌»

شهید رجایی نیز چنین ویژگی داشت و در مقام كارگزاری جامعه اسلامی، قبل از هر چیز با عمل خود مردم را به معروف امر و از منكر نهی می‌كرد. یك بار كه آقای رجایی فرزندش كمال را به نخست وزیری برده بود، ایشان به دلیل علاقه زیادی كه به موتور سواری داشت به یكی از نامه رسان‌های نخست وزیری گفته بود چون پدرم می‌گوید در این سن موتور سواری برای من خطر دارد، برایم موتور نمی‌خرد، اجازه دهید موتور شما را سوار شوم. وی به آقای رجایی گفته بود كه اجازه دهید دقایقی موتور نخست وزیری را به فرزندتان بدهم تا در محوطه سوار شود و چند دور بزند. اما با پاسخ تند آقای رجایی مواجه شده بود كه آقا مگر این موتور مال پدرش است؟ مگر این وسایل شخصی من است كه از من می‌خواهی اجازه بگیری. این موتور مال 36 میلیون نفر ملت ایران است. من اگر این را اجازه بدهم فردا جواب مردم را چه بگویم. (24)

انگیزه اصلاحگری

ویژگی دیگر كارگزار آمر و ناهی این است كه او انگیزه الهی و قصد اصلاحگری دارد؛ نه ارضای عقده‌ها و كینه‌ها و یا مچ گیری و... بنابراین آمر به معروف هرگز به قصد انتقام گرفتن نمی‌افتدو از هر لحظه‌ای برای اصلاحگری سود می‌برد.

شهید رجایی می‌كوشید كارگزاران را به اصلاح رفتار و عقاید بكشاند. از این روی به آنان فرصت می‌داد و همزمان برنامه‌هایی عملی برای تغییر آنان اجرا می‌كرد. یكی از همكاران شهید رجایی در این باره می‌گفت: وقتی آقای رجایی وارد نخست وزیری شد، اولین كاری كه كرد این بود كه همه پرسنل نخست وزیری را جمع و با آن‌ها صحبت كرد. در آن جلسه من شاهد بودم با این كه بیش از یك سال و نیم از پیروزی انقلاب گذشته بود، ولی وضع نخست وزیری یك وضع انقلابی نبود. فضای كاری دفترها به همان سبك قبل از انقلاب بود. در این جلسه خانم‌هایی دیده می‌شدند كه روسری نیم بندی گذاشته بودند. بعضی، وقتی دوربین به سمت آن‌ها می‌رفت به خاطر وضعیتی كه داشتند كتاب یا روزنامه‌ای جلوی صورتشان می‌گرفتند تا در آن حالت تصویرشان دیده نشود.

یك بار كه خود من با مسؤول مالی كار داشتم و می‌خواستم بگویم چكی را بیاورد تا آقای رجایی امضاء كند وقتی وارد اطاق منشی او شدم دیدم روسری به سر ندارد و روسری‌اش را روی شانه‌اش انداخته و آرایش بسیار غلیظی هم كرده، سیگاری هم به لب داشت.

آقای رجایی در برخورد با نیروهای خطرناك موضعی منفی و دافعه خاصی داشت اما راجع به بقیه نیروها معتقد بود هر چند این‌ها بازماندگان نظام اداری طاغوت هستند ولی ما نباید آن‌ها را خرد كنیم بلكه باید چنان محیط كاری مناسبی ایجاد كنیم كه در آن‌ها تاثیر لازم را بگذارد. (25)

تحمل هزینه‌های امر و نهی

اجرای امر به معروف و نهی از منكر، حتی اگر از مجاری صحیح آن صورت بگیرد، به دلیل ماهیت این فریضه (بازداشتن و واداشتن) می‌تواند تنش‌هایی را به وجود آورد.

امام علی علیه السلام از پیامبران الهی (یحیی و زكریا) یاد می‌كند كه چگونه بر اثر امر به معروف و نهی از منكر گرفتار هزینه سنگین شدند و می‌فرماید: «ان نبی الله زكریا قد نشر بالمناشیر ویحیی بن زكریا قتله قومه و هو یدعوهم الی الله...؛ (26) نبی خدا، زكریا را با اره، قطعه قطعه كردند، و یحیی فرزند زكریا را قومش كشتند با این كه او آن‌ها را به خدا دعوت می‌كرد... .‌»

شهید رجایی نیز با الهام از این آموزه‌های دینی همواره آماده پرداختن هزینه‌های لازم بود و یكی از این اقدامات وی پاكسازی قاطعانه ماركسیست‌ها از آموزش و پرورش و نیز دفاع از اقدام خود در برابر نمایندگان مجلس بود. با آن كه وی می‌دانست تعدادی از نمایندگان لیبرال مجلس با این كار او مخالف هستند، اما این كار را انجام داد و عواقب آن را به جان خرید. خودش می‌گفت: برای نمایندگی مجلس انتخاب شدم... گزارش دادم و همان جا نسبت به پاكسازی و نسبت به فرهنگ اسلام و نسبت به آموزش و پرورش كه در دوره انقلاب باید باشد، یك مقدار صحبت كردم. چند نفر از لیبرال‌های مجلس با شیوه من مخالف بودند. من هم كه معتقد بودم به راهی كه انتخاب كرده بودم، به طور جدی از آن دفاع كردم.‌» (27)

برخورد با یقین به منكر بودن عمل

لازم است كارگزار اسلامی هنگام برخورد با دیگران از گزارش‌ها و مطالب متقن استفاده كند و به صرف حدس و گمان و یا تكیه بر مجموعه ماموران خود، با مردم برخورد نكند. چه بسا اتفاق می‌افتد كه یك كارگزار به دلایل شخصی فردی را متهم می‌سازد و برای برخورد با وی به مقامات بالاتر متوسل می‌شود و ادعای انحراف و یا ارتكاب منكر از سوی آنان را مطرح می‌كند. در چنین جایگاهی، تحقیق و جست وجوی یقین آور برای برخورد لازم است. برای همین در دورانی كه آقای رجایی مشاور آقای شكوهی (وزیر آموزش و پرورش دولت موقت) بود، اگر مدیران كل رؤسای مناطق از افرادی گله و شكایتی داشتند ایشان به صرف این كه آن‌ها مدیر كل هستند، حرف هایشان را نمی‌پذیرفت، بلكه بعد از این كه صبورانه به حرف‌های آن‌ها گوش می‌كرد به صراحت به آن‌ها می‌گفت: اگر برای اثبات حرف و مدعای خود سند و مدركی دارید ارائه كنید و الا نمی‌توانم حرف‌های شما را بپذیرم. به شما قول می‌دهم اگر برای حرف‌های خود سند ارائه كنید ظرف 24 ساعت آینده این فرد را عوض می‌كنیم. واقعا همین طور بود یعنی اگر سندی دال بر تخلف مدیر كلی می‌آمد و می‌دید حق با شكایت كنندگان است بلافاصله دست به تعویض او می‌زد. (28)

پیگیری كردن

یك عامل اساسی در لوث شدن امر به معروف و نهی از منكر را می‌توان پیگیری نكردن از سوی آمران و ناهیان داشت. گویا چنین جا افتاده كه وظیفه ما فقط امر و نهی است و بس! حال آن كه سیره امام علی علیه السلام به عنوان رهبر جامعه دینی تاكید بر پیگیری تا رسیدن به مقصود نهایی است. این رویه موجب می‌شود هر كسی كه مخاطب امر و نهی او قرار می‌گیرد باور كند كه چاره‌ای غیر از تمكین ندارد و نخواهد توانست در سایه ماده و تبصره یا پشت سر مقامات ریز و درشت پنهان شود. نمونه‌ای از این روش امیرمؤمنان را می‌توان در برخورد او با پسر خلیفه دوم دید. بعد از آن كه خلیفه توسط یك ایرانی به نام ابو لؤلؤ (غلام مغیرة بن شعبه) كشته شد، فرزندش عبیدالله، دو فرد بی گناه به نام‌های هرمزان و جفینه (دختر ابو لؤلؤ) را كشت.

امیرمؤمنان بیش از همه اصرار به مجازات عبیدالله می‌كرد و به عثمان می‌فرمود: انتقام كشته‌های بی گناه را از عبیدالله بگیر چون او گناه بزرگی مرتكب شده و مسلمانان بی گناه را كشته است. در مقابل، عثمان مقاومت می‌كرد و در صدد فرصتی بود كه بتواند عبیدالله را فراری دهد ولی امام تا از این زد و بند آگاه شد، سخت پیگیر ماجرا شد، حتی رو به عبیدالله كرد و فرمود: اگر روزی به تو دست یابم تو را به قصاص خون هرمزان خواهم كشت.‌» (29)

شهید رجایی نیز ادامه دهنده همین ویژگی امیرمؤمنان بود. برای نمونه می‌توان به مورد زیر اشاره كرد:

یك افسر شهربانی با سوء استفاده از موقعیت، برگ ماموریتی را جعل و با نشان دادن آن پانزده لیتر بنزین اضافی به داخل باك اتومبیل شخصی خود ریخته بود و در شرایط حساس آغاز جنگ و كمبود بنزین و صف‌های طولانی اتومبیل وانمود كرده بود كه چون مامور انتظامی است حق دارد با سهمیه بیشتر و بر خلاف نوبت بنزین دریافت كند! قضیه را به نخست وزیری اطلاع داده بودند. مسؤولان رسیدگی، جریان را تحت تعقیب قرار دادند، نتیجه اقدام را نیز به استحضار برادر رجایی رساندند. او كه به شدت از این تخلف و سوء استفاده ناراحت شده بود، اعتقاد داشت هر نوع سوء استفاده هر مامور و كارگزار دولت از قانون به معنی تجاوز رندانه به حقوق اجتماعی و به تعبیری دهن كجی به مقررات عمومی و تضییع حقوق مردم است. لذا به پیگیری نخست وزیری دستور داد قضیه را تا پایان امر تعقیب كند و خود چندین بار نیز شخصا ماجرا را دنبال كرد و با طرح آن در جلسه مشترك وزرا و استانداران مقرر داشت كارگزاری كه در لباس قانون و از پوشش قانونی سوء استفاده می‌كند باید به اشد مجازات برسد، او پیگیری این ماجرا را تا آن جا ادامه داد كه برخی از مسؤولان اظهار می‌داشتند چرا نخست وزیر تا این اندازه برای این كار كوچك اهمیت قائل است.

آری! او می‌خواست با اعمال این سیاست، فساد و سوء استفاده را در دستگاه دولت از ریشه بخشكاند. (30)

3 - مراتب امر به معروف و نهی از منكر

هدف از امر به معروف و نهی از منكر گسترش معروف‌ها و محو منكرات است و اساسا آمر و ناهی برای وصول به این هدف پای به عرصه عمل می‌گذارد. بنابراین در مرحله اجرا نیز باید از مراتبی كمك گرفت كه آمر یا ناهی را به هدف نزدیك‌تر سازد و این همان رعایت مراتب در امر و نهی است زیرا اگر آمر و ناهی با شخصی رو به رو شود كه با كوچك‌ترین اشاره‌ای از عمل خود منصرف می‌شود و او مرتبه‌ای شدیدتر را برگزیند و موجب ریخته شدن آبرو و كرامت وی شود، یا حقی از حقوق او را ضایع كند، یا موجب وارد شدن ضربات جسمی، روحی یا حقوقی به وی شود، بی گمان دچار ظلم و ستم شده است. (31) مطالعه زندگی شهید رجایی گویای این واقعیت است كه وی در برخورد با متخلفان همواره مقید به این اصل شرعی بود. نمونه‌هایی از درجات مختلف نهی از منكرهای شهید رجایی (قلبی - زبانی - عملی) را می‌خوانیم:

ترك مجلس

یك بار در مشهد در داخل صحن حضرت امام رضا علیه السلام برای مردم صحبت كرد و بعد برای صرف نهار به مهمان خانه حضرت آمد. مسؤولان و دعوت شدگان همه منتظر او بودند ولی وقتی سفره رنگین را دید، به میزبان گفت: چرا ناهار چنین الوان و رنگین آماده كرده اید؟ مگر ما خود را مسؤول اداره حكومت این مردم رنج دیده نمی‌دانیم، چرا بر سر سفره‌ای بنشینیم كه بسیاری از مردم ما هنوز به كم‌ترین نوع این غذاها دسترسی ندارند. گویا چند نفر از حاضران پاسخ داده بودند: این غذا كه معمولی است. او گفت: برادران! این رسم مسؤولیت پذیری و امانت داری نیست. من تازه از سخن گفتن با مردم محروم آمده‌ام و آنان را به شكیبایی در مقابل كمبودها توصیه كرده‌ام، وانگهی انقلاب شده و ارزش‌ها تغییر كرده است. چرا نباید از هم اكنون خود را با تحول و سیر انقلاب هماهنگ كنیم و از جسم پروری بكاهیم و تغذیه بدن را در حد اعتدال نگه داریم. اگر فكر می‌كنید این مقدار غذا برای هر نفر معمولی و طبیعی است برای من كه نخست وزیر مردمی هستم كه هنوز عده‌ای در مناطق محروم به حداقل آن دسترسی ندارند این حق وجود دارد كه از خوردن این غذا خودداری كنم و خویش را در غم و درد آنان شریك بدانم و از این راه با لمس واقعیت‌های تلخ جامعه در پی چاره جویی و حل مشكلات آن محرومان برآیم. كسانی كه سر سفره نشسته و مهیای غذا خوردن بودند، تازه متوجه قضایا شدند و نفراتی هم كه در كنارش بودند و تحت تاثیر شدید قرار گرفته بودند، از تناول غذا خودداری كردند و به پیروی از وی از جای خود برخاستند و مجلس شكل دیگری به خود گرفت. (32)

اعتراض

وقتی آقای رجایی نخست وزیر شد، متوجه شد از طرف شهرداری آمده و كوچه ایشان را آسفالت كرده اند. او بسیار عصبانی شد و با شهردار آن منطقه به شدت برخورد كرد و گفت چرا این كار را كرده ای؟ این‌ها رسوم طاغوتی است كه تا كسی پست و مقامی پیدا می‌كند فوری جلوی منزلش را آسفالت می‌كنند. (33)

امر و نهی صریح (دستورالعمل الزامی)

شهید رجایی بارها مسؤولان نخست وزیری و وزرا را در مورد صرفه جویی و استفاده محدود از بیت المال توصیه می‌كرد. خودش هم عملا به آنچه می‌گفت عمل می‌كرد. هر كسی به اتاق كار او رفته بود، می‌دید كه چگونه در نوشتن كاغذ و استفاده از برگ‌های آن برای یادداشت، مراعات حق بیت المال را می‌نمود. برگه‌های نوشته شده را كه هنوز پشت آن سفید بود، مجددا به برگ‌های كوچك تقسیم می‌كرد و جلو میزش می‌گذاشت تا یك بار دیگر از آن‌ها برای یادداشت‌های متفرقه و موقت استفاده كند. او این دعوت به معروف و پرهیز از منكر و اسراف را حتی به صورت بخشنامه درآورد و به تمام كاركنان دولت نوشت:

«از آن جایی كه موضوع صرفه جویی در هزینه‌های جاری و رعایت مصرف از بیت المال در شرایط كنونی مملكت و با توجه به دستور شرع مقدس اسلام جزء وظایف كلیه مردم می‌باشد، لذا مقتضی است كمیته‌ای به منظور صرفه جویی در هزینه‌ها در هر دستگاه اجرایی تشكیل و با توجه به نحوه كار واحد، تدابیر لازم در این مورد اتخاذ گردد. ضمنا نكاتی را جهت امر صرفه جویی به شرح زیر یادآور می‌شود... .‌» (34)

برهم زدن موقعیت

در سفر لرستان تا هواپیما در فرودگاه خرم آباد به زمین نشست، آقای رجایی از پنجره هواپیما به بیرون نگاه كرد و دید دسته موزیك و جمعی از پرسنل نظامی و انتظامی آماده استقبال از ایشان هستند. یك دفعه صورتشان را به طرف مسؤول تنظیم برنامه مسافرت‌ها برگرداند و گفت: تو به این‌ها گفته‌ای به فرودگاه بیایند و این طور از من استقبال كنند؟!... وقتی هواپیما توقف كرد، ایشان برنامه را به هم نزد. بلكه در جایگاه مخصوص حاضر شد. وقتی سرود جمهوری اسلامی نواخته شد و ایشان می‌خواست از جایگاه پایین بیاید و از مستقبلین سان ببیند، به طرف نیروهای نظامی رفت و با دستش اشاره كرد كه دور او جمع شوند و به این ترتیب نظم آن‌ها را به هم زد. بعد برای آن‌ها داستان استقبال مردم انبار (یكی از شهرهای عراق) از حضرت علی علیه السلام را بیان كرد و گفت: حضرت امیر فرمود: مانند ستمگران با من صحبت نكنید، آن گونه كه گردنكشان را با احترام خطاب می‌كنید با من سخن نگویید. و ادامه داد: در نظام اسلامی ما این بساط و این حرف‌ها را نداریم و در حكومت اسلامی همان گونه كه حضرت امیر فرموده است این گونه تشریفات و حركات و رفتار نباید از ما سر بزند. من هم كه نخست وزیر هستم مثل همه شما یك فرد عادی هستم بنابراین نباید برای من تشریفات خاصی وجود داشته باشد. (35)

سكوت برای مصلحت مهم‌تر

پس از غائله اسفند، یكی از همكاران شهید رجایی از او پرسید بنی صدر هر وقت فرصت پیدا می‌كند و دهانش را باز می‌كند به شما توهین و هتاكی می‌كند ولی شما هیچ عكس العملی از خودتان نشان نمی‌دهید.

این خیلی نقطه ضعف دارد چرا مردم را آگاه نمی‌كنید كه حقایق را بدانند؟

پاسخ داد من چه بگویم؟ من آمده‌ام اعلام كرده‌ام حقوق اعضای كابینه‌ام هفت هزار تومان بیشتر نباید باشد، ولی به من خبر داده اند كارمندان عادی و ساده دفتر بنی صدر ماهی سه تا هفت هزار تومان اضافه حقوق مخفیانه می‌گیرند. بعد دست به كشوی میز خود برد و نامه‌ای را در آورد و گفت این نامه یك خانم است كه به من نوشته: آقای رجایی نخست وزیر محبوب! شوهر مرا به عنوان ضد انقلاب از منزل با چشم بسته برده اند. به هر كس و هر جا متوسل شدم كاری از پیش نبردم تا این كه مجبور شدم به دفتر رئیس جمهور آقای بنی صدر مراجعه كنم. چون از چهره بهره‌ای داشتم اعضای دفتر بنی صدر وعده‌هایی به من دادند كه در ازای رابطه نامشروع با آن‌ها شوهرم را آزاد كنند. چشم شما روشن كه متاسفانه من برای نجات شوهرم تن به همه چیز دادم ولی شوهرم را اعدام كرده اند.

نامه را كه خواند رو به همكارش كرد و گفت: حالا تو می‌گویی من با این بنی صدر چه كنم؟ اگر بیایم این گونه كارها و نامه‌ها را برای مردم در رادیو و تلویزیون بخوانم تا رسوا شود همه مردم از جمهوری اسلامی بر نمی‌گردند و نمی‌گویند این چه نظامی است كه ما به دست خودمان درست كرده ایم؟ من می‌سوزم و می‌سازم و فكر می‌كنم این سكوت به نفع اسلام باشد. بگذار بنی صدر هرچه می‌خواهد به من توهین كند. (36)

 

  • پاورقــــــــــــــــــــی

 

1) غرر الحكم، ص 91 - 96 (عن النبی صلی الله علیه و آله).

2) تحف العقول، ص 273.

3) بحارالانوار، ج 34، ص 110.

4) كشف الغمه، ج 1، ص 568.

5) غرر الحكم، ص 83، 81.

6) پیشتازان شهادت، ص 34.

7) سیره شهید رجایی، ص 33.

8) همان، ص 38.

9) همان، ص 461.

10) یادواره شهدای انقلاب اسلامی، شهید محمدعلی رجایی، ص 17.

11) سیره شهید رجایی، ص 106.

12) همان، ص 169.

13) از اسناد ساواك، ص متعدد.

14) كشف الغمه، ج 1، ص 535 و امالی مفید، ص 220.

15) فرزند ملت، در آینه انقلاب اسلامی، ج 1، ص 232.

16) خاطراتی از شهید رجایی، حدیث جاودانگی، ص 198.

17) خاطراتی از شهید رجایی، حدیث جاودانگی، ص 28.

18) حدیث جاودانگی، ص 126، سیره شهید رجایی، ص 604.

19) منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، ج 17، ص 95.

20) خاطراتی از شهید رجایی، ص 122.

21) فرزند ملت، ج 3، ص 103.

22) خاطراتی از شهید رجایی، ص 59.

23) وسایل الشیعه، ج 16، ص 150؛ اعلام الدین، ص 92 و شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 18، ص 220.

24) سیره شهید رجایی و نیر حدیث جاودانگی، ص 213.

25) سیره شهید رجایی، ص 639.

26) تفسیر برهان، ج 1، ص 274.

27) پیشتازان شهادت، ص 46.

28) سیره شهید رجایی، ص 422.

29) بحارالانوار، ج 31، ص 227 و 226.

30) خاطراتی از شهید رجایی، حدیث جاودانگی، ص 113.

31) به همین دلیل فقها تخلف از مراتب را حرام دانسته اند. جواهر الكلام، ج 1، ص 378. امام خمینی رحمه الله حتی با احتمال رسیدن به هدف در مرتبه‌ای تجاوز از آن را حرام می‌داند. تحریر الوسیله، ج 1، ص 476.

32) خاطراتی از شهید رجایی، حدیث جاودانگی، ص 89.

33) سیره شهید رجایی، ص 585.

34) خاطراتی از شهید رجایی، حدیث جاودانگی، ص 113.

35) خاطراتی از شهید رجایی، حدیث جاودانگی، ص 46 و سیره شهید رجایی، ص 587.

36) سیره شهید رجایی، ص 706.

396 دفعه
(0 رای‌ها)