(حاج شیخ حسن حجتی واعظ)
شرح حال خطیب جوان و گوینده توانای دین، مرحوم حاج شیخ حسن حجتی واعظ قدس سره و كارنامه مشحون از خدمات وی میتواند برای همه مبلغان جوان الگو و اسوه باشد.
جوانی كه عمرش از سی و دو سال بیشتر نشد، و تازه در آسمان وعظ و خطابه طلوع كرده بود و انتظار میرفت سالهای متمادی تودههای مردم از وجود مباركش استفاده نمایند ولی زود از انظار پنهان شد و در سرزمین قم كنار حرم كریمه اهل بیت علیها السلام و در جوار مرقد منور میرزای قمی آرمید.
تولد و تحصیلات
مرحوم حاج شیخ حسن حجتی واعظ در سال 1306 شمسی در یك خانواده روحانی در نجف اشرف دیده به جهان گشود. هنوز دوران كودكی را سپری نكرده بود كه به همراه پدر بزرگوارش آیت الله حاج ابوالقاسم حجتی گیلانی (1) از شاگردان خاص میرزای نائینی به ایران هجرت كرد و در شهرستان رشت رحل اقامت افكند. وی در این شهر مشغول تحصیل در مدرسه «ترقی» گردید و چون دارای هوش سرشار و استعداد فوق العادهای بود مراحل تحصیلی را با موفقیت به پایان رساند و همواره شاگرد ممتاز بود. آنگاه به واسطه عشق و علاقه وافر به تحصیل علوم دینی، در سال 1321 شمسی راهی حوزه علمیه قم گردید تا به تحصیل علم و فضل و كمالات پرداخته و سعادت اخروی نصیبش گردد.
مرحوم حجتی واعظ در شمار باهوشان حوزه علمیه قم به شمار میآمد و توانست مراحل طولانی تحصیلی آن عصر و كتب متداول آن وقت را با سرعت و دقت طی نماید. ظرف دو سال لمعتین را به اتمام رساند و در سال 1323 شمسی راهی حوزه علمیه نجف اشرف گردید و در آن حوزه مباركه و در جوار حرم علوی علیه السلام به كسب علم و معنویت پرداخت. مهمترین استاد معظم له در حوزه نجف مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالحسین فقیهی رشتی بود كه كفایتین را نزد وی آموخت.
وی در سال 1325 ش مجددا وارد حوزه علمیه قم شد و اغلب دروس خارج فقه و اصول، تفسیر و حكمت را از محضر استاد الخطباء مرحوم آیت الله حاج میرزا محمد تقی اشراقی واعظ معروف قم فرا گرفت و در كنار آن یك درس فقه را از محضر آیت الله حاج آقا حسین طباطبائی بروجردی و درس منظومه حكمت را نزد آیت الله حاج سید محمد تقی خوانساری فرا گرفت. چون مرحوم اشراقی ذوق، استعداد سرشار، حافظه قوی (2) ، عشق به فراگیری، همت و پشتكار این شاگرد را مشاهده كرد، در تربیت و تعلیم و تهذیب وی از هیچ كوششی دریغ نورزید.
آئینه تمام نمای استاد
آیت الله شیخ زین العابدین قربانی نماینده ولی فقیه در گیلان و امام جمعه رشت مینویسد:
«مرحوم حجتی از شاگردان خاص مرحوم اشراقی بود. روزی مرحوم اشراقی در مدرسه فیضیه این شاگرد و دست پرورده خویش را برای تمرین و امتحان به منبر فرستاد، آن مرحوم هم در حضور هزاران نفر طلبه و مجتهد و حتی آیت الله بروجردی آنچنان مستدل، داغ، پرشور و با حرارت سخنرانی كرد كه همه عقول را مات و مبهوت ساخته و مورد تشویق و تحسین همگان خصوصا آیت الله بروجردی قرار گرفت. وقتی از منبر پایین آمد، مرحوم اشراقی از جای برخاست و در حضور آن جمعیت او را در آغوش گرفت و آنگاه خود بر عرشه منبر نشست و فرمود: حجتی آئینه تمام نمای من است و بعد از این من خودم را در وجود او میبینم.» (3)
در سوگ استاد
مرحوم حجتی واعظ عشق و علاقه خاصی به مرحوم حاج میرزا محمد تقی اشراقی داشت، از این رو مرگ مرحوم اشراقی در روحیه او اثر غم انگیزی گذاشت. شبی در یكی از روستاهای اطراف شهرستان لنگرود محفل دوستانهای برقرار بود و یكی از آقایان اهل منبر با لحن مرحوم اشراقی این شعر حافظ را خواند:
سحر بلبل حكایت با صبا كرد كه بوی عشق گل با ما چهها كرد
من از بیگانگان هرگز ننالم كه با من هرچه كرد آن آشنا كرد
آقای حجتی كه در آن جلسه حضور داشت، آن چنان گریست كه آخر بی هوش شد. (4)
خدمات ده ساله
مرحوم حجتی واعظ در سال 1328 شمسی بعلت گرفتاریهای شخصی قم را ترك و در شهرستان رشت رحل اقامت افكند. آن مبلغ تلاشگر خدمات شایانی برای عموم مردم انجام داد كه در ذیل فهرست وار آورده میشود:
1 - خطابهها:
مرحوم حجتی واعظ، سخنوری بصیر، شجاع، بلیغ و فصیح بود. هنوز هم بعد از چهل سال از خاموش شدن این خورشید درخشان شمال، در افواه و السنه مردم سخن از ملاحت و شیرینی سخنان وی میرود. لحن سخنان او، آشنا بودن با مسائل زمان و مكان، روانشناسی و روانكاوی و جامعه شناسی، بی باك بودن، عدم غفلت از مسائل سیاسی آن عصر، فصاحت و نفوذ كلمات، وی را سرآمد همه خطبای شمال كرده بود. «حافظه وی به قدری قوی بود كه اگر یك شعر صد بیتی را یك بار میخواند، فورا آن را حفظ میكرد و با همان بیان سحر آمیزش چنان آن شعر را قرائت میكرد كه اشكها را از چشمها جاری میساخت.» (5)
سخنرانیهای وی در بیداری افكار تودههای مردم نقش مؤثری داشت.
وی در ماجرای ملی شدن صنعت نفت در بالكن ساختمان شهرداری رشت و در حضور جمعیت پنجاه هزار نفری چنان سخن گفت كه موجب وحشت استاندار و مقامات استان گیلان گردید. او كه از نزدیكان آیت الله كاشانی بود، او را به رشت دعوت نمود و آنگاه كه آیت الله كاشانی رهسپار رشت گردید، با سخنرانیهای مهیج و شورانگیزش، جمعیت فراوانی را به استقبال آیت الله كاشانی فرستاد. این جمعیت متشكل از علماء بزرگ و مردم از اقشار مختلف بود. آیت الله كاشانی با عزت و شكوه و احترام زاید الوصفی وارد رشت شد و در منزل آیت الله سید محمود ضیابری از علماء مهم رشت رحل اقامت نمود و مردم دسته دسته به زیارت آن بزرگوار میشتافتند و این استقبال كم نظیر در روحیه آیت الله كاشانی كه در تهران و در دوران انزوا به سر میبرد، خیلی مؤثر واقع شد.
مردم رشت و بندر انزلی به خوبی به یاد دارند كه خطابههای مؤثر این خطیب شجاع و فرزند رشید اسلام باعث گردید بازار داغ مرامهای الحادی و كمونیستی به كسادی گراید. در زمانی كه توده ایها در رشت جشن قرآن سوزی داشتند، مرحوم حجتی به اتفاق مرحوم حجت الاسلام سید محمد علی صدرائی اشكوری و مرحوم آیت الله دكتر ضیایی به جنگ و مقابله آنان رفتند و مردم گرداگرد این سربازان فداكار را گرفته و تمام بساط آنان را برچیدند. (6)
«مرحوم حجتی واعظ با اتكاء به خداوند متعال و نیروی خارق العاده بیان و به كمك و همراهی مردم بندر انزلی توانست تمام پلاژها و كلبهها و كانونهای فساد و فحشاء را در كناره دریای انزلی برچیده و نابود سازد و این آخرین اقدام وی در حیاتش بود.» (7)
2 - قلم:
مرحوم حجتی در خلال برنامههای تبلیغی خویش احساس كرد كه تمام مطالب را نمیشود از راه خطابه به سمع جامعه رساند؛ از این رو نشریهای به نام «راه حق» منتشر كرد. این نشریه علمی، دینی، اخلاقی و اجتماعی با مقالات پرمحتوایی از گویندگان و نویسندگان قدرتمند در 28 شماره به چاپ رسید.
نشریه مزبور با مقالات متنوعی از نویسندگان فاضل و ارجمند كشور و سرمقالههای انتقادی و در عین حال مستدلی كه با قلم توانای خود آن مرحوم نوشته میشد خدمت بزرگی به دین و قرآن و مردم نمود.
آیت الله حاج شیخ محمد مهدی تاج لنگرودی واعظ برای نگارنده فرمودند:
«زمانی كه ایشان با خطابههای گرم و شیرین خود تمام سرزمین گیلان را مجذوب خود كرده بود، مصلحت دانست امتیاز مجله «راه حق» دریافت كند تا با بنان نیز در خدمت خدا و خلق باشد، اتفاقا استاندار آن زمان آقای اشتری - كه با علماء انس فراوانی داشت - مخالفت با آقای حجتی را آغاز كرد تا به جائی كه انتشار مجله نام برده را ممنوع اعلام كرد و هیچ مطبعهای حق نداشت مجله نامبرده را چاپ كند ولی مرحوم حجتی علی رغم خواسته استاندار، در تهران مجله را چاپ كرد و به همه مشتركین رساند و یك نسخه را هم برای استاندار فرستاد كه با دیدن مجله خیلی ناراحت شد.»
خدمات مرحوم حجتی، واعظ شهیر گیلان زیاد است. او با سخنان سحرآمیز خود ضرورت تاسیس دانشگاه در گیلان را به مركزنشینان گوشزد نمود و باعث گردید آنان در گیلان مركز دانشگاهی تاسیس نمایند و در حقیقت پایه گذار و بانی اصلی علوم دانشگاهی در گیلان بود. مرحوم حجتی پناهگاه محرومان و اقشار آسیب پذیر جامعه بود و توانست با تشكیل دارالایتام مشكلات معیشتی اقشار محروم جامعه را حل نموده، برای رفاه و آسایش آنان اقداماتی اساسی انجام دهد. او برای اولین بار برای شهادت حضرت امام صادق علیه السلام در گیلان [رشت] جلسات روضه منعقد ساخت كه هنوز هم این سنت جاریه و ارزشمند از وی به یادگار مانده است. (8)
1 - آیت الله تاج لنگرودی از خطبای محترم تهران نقل كردند كه: «مرحوم حجتی زمانی كه در رشت اقامت داشت، سالی به عنوان زیارت حرم حضرت معصومه به قم مشرف شده بود، آقایان طلاب و علمائی كه حجتی واعظ را میشناختند به دیدن ایشان رفتند، زمانی كه جمعیت زیادی حضور داشتند، ناگهان چهره نورانی معمار انقلاب بزرگ اسلامی چون آفتاب فضا را منور كرد، كه در آن زمان فقط به نام «حاج آقا روح الله خمینی» شهرت داشت. تشریف فرمائی معظم له بر عظمت آقای حجتی افزود و چهره مجلس را دگرگون ساخت. نمیدانم به چه علت مرحوم حجتی آیه 62 سوره بقره را عنوان كرد «ان الذین آمنوا والذین هادوا والنصاری والصابئین من آمن بالله والیوم الآخر وعمل صالحا فلهم اجرهم عند ربهم ولا خوف علیهم ولا هم یحزنون» و درباره اینكه چگونه شد كه خداوند متعال مؤمنین، یهود و نصاری را در ردیف هم قرار داده مباحثه و گفتگو در گرفت، اظهار نظرها شروع شد ولی خودم شاهد بودم كه پیوسته نگاه به امام میكردم تا جملهای بشنوم ولی نمیدانم چه مصلحت بود سخنی نمیگفت و فقط تحسین میكرد و بعد از پایان جلسه با آقای حجتی معانقه و تعارف و خداحافظی كردند و تشریف بردند.»
اصولا حضرت امام راحل رحمه الله از طلاب خوش استعدادی كه دارای نبوغ فكری و علمی بودند خوشش میآمد و مرحوم حجتی با فضلاء خوش استعدادی همانند امام موسی صدر، شهید نواب صفوی، شهید سید عبدالحسین واحدی، مرحوم آقا شهاب الدین اشراقی (داماد حضرت امام) و... سابقه آشنائی و مباحثه داشت و آنان را به گیلان دعوت مینمود.
2 - همچنین آیت الله تاج لنگرودی نقل كردند: «طبق سنت هر ساله طلاب در ایام محرم برای تبلیغ، من نیز به گیلان رفتم و بنا شد در یكی از شهرهای گیلان منبر بروم، ولی دو روز قبل از شروع ایام عزاداری در مدرسهای كه آن زمان مشهور به مدرسه كاسه فروشان رشت بود وارد شدم و با یكی از دوستان در صحن مدرسه نشسته بودیم، در این حال آقای حجتی وارد شد، نزدیك ما آمد و پس از سلام و احوالپرسی با ما نشست و فرمود چطور شد به رشت آمدی؟ من هدفم را گفتم. فرمود: از آیات موضوعی چند آیه میدانی؟ گفتم: هیچ. فرمود: اگر بخواهی در مذمت دروغ صحبت كنی چند حدیث میدانی؟ گفتم: هیچ. سپس گفت: درباره راست و راستگوئی چند حدیث میدانی؟ گفتم: هیچ. بالاخره هرچه پرسید جواب منفی بود. گرچه ایشان نفرمودند تو شایستگی منبر نداری ولی تلویحا حقیر را در جریان صناعت منبر قرار دادند و دانستم كه خمیر مایه منبر آیات قرآن و احادیث اهل بیت علیهم السلام است. گرچه آن سؤالات در كام حقیر تلخ بود، اما میوه شیرین داشت و دانستم كه باید چه كار كنم تا اهل منبر باشم.»
3 - در عصر مرجعیت آیت الله بروجردی، یكی از نقشههای استعمار بدنبال كشف حجاب، و اتحاد شكل لباس مردان و زنان، طرح تغییر خط بود كه به شدت مورد مخالفت بزرگان و علماء، خصوصا آیت الله العظمی بروجردی قرار گرفت. ایشان معتقد بودند با شكل گرفتن این مطلب، آثار اسلامی در خطر خواهد بود.
مرحوم حجتی واعظ در آخرین شماره مجله «راه حق» مخالفت خود با این طرح را در لباس یك داستان ابراز كرد؛ به این صورت كه: حضرت موسی علیه السلام در كوه طور، باید چهل روز و شب بماند چنانچه در قرآن مجید آمده است:
«وواعدنا موسی ثلاثین لیلة واتممناها بعشر فتم میقات ربه اربعین لیلة وقال موسی لاخیه هرون اخلفنی فی قومی واصلح ولا تتبع سبیل المفسدین» ؛ (9)
«و ما به موسی سی شب وعده گذاردیم، سپس آنرا با ده شب [دیگر] تكمیل نمودیم، به این ترتیب میعاد پروردگارش [با او] چهل شب تمام شد و موسی به برادرش هارون گفت: جانشین من در میان قوم من باش و [آنها را] اصلاح كن و از روش مفسدان پیروی منما.»
در این فرصت طولانی سامری برای اغوای مردم گوسالهای ساخت كه گویند طلائی بود و به مردم گفت: اگر موسی دیر كرده و نیامد به خانه من بیائید كه خدای موسی آمده است. او قبلا دیوار اطاق خود را سوراخ كرده و عقب گوساله را نزدیك سوراخ اطاق قرار داده بود تا روی گوساله مقابل مردم باشد. وقتی مردم گوساله طلائی را دیدند با تعجت گفتند: آیا این گوساله با ما حرف میزند؟ گفت: آری، خودش به درون اتاق رفت و از درون همان سوراخ فریاد زد: «انی انا الله» از داخل اطاق خارج شد و گفت: آیا شنیدید؟ گفتند: بلی شنیدیم، گفت: حالا سجده كنید و مردم سجده كردند.
مرحوم حجتی با نقل این جریان در مجله «راه حق» میخواست بگوید: این سر و صداها از دنیای غرب است كه از دهان رسانه، به گوش میرسد.
رحلت واعظ جوان
مرحوم حجت الاسلام حاج حسن حجتی واعظ در مسافرتی در بین جاده قم - اصفهان كه با ماشین شخصی خود رانندگی میكرد با كامیون ارتشی تصادف كرد و كشته شد. علی الظاهر این تصادف از سوی دولت طاغوتی از پیش طراحی شده بود به طوری كه پدر بزرگوارش فرموده بود: «رژیم فرزند مرا كشت و از بین برد.»
مرگ این جوان تاثر شدیدی در حوزهها علی الخصوص برای آیت الله بروجردی ایجاد كرد و آن مرحوم با تشییع جنازه مفصل و با نماز مرحوم آیت الله سید مرتضی لنگرودی در قبرستان شیخان قم به خاك سپرده شد. لوح مزار مرحوم حجتی واعظ توسط رفیق صمیمیاش آیت الله امام موسی صدر بدین گونه نگارش یافته است:
«در این مكان، خورشید درخشان شمال ایران، زبان گویای اسلام، سپر محكم دین، ركن الاسلام والمسلمین ثقة المحدثین آقای حاج شیخ حسن حجتی گیلانی طاب ثراه غروب كرده است. حوزههای علمیه قم و نجف به تربیت و تكمیل او همت گماشته و عمر كوتاه سی و دو سالهاش مشحون از خدمات ذی قیمت و كم نظیر به وسیله زبان و قلم و قدم به اسلام و مسلمین بوده است.
طنین خطابههای مؤثر و شمارههای مجله وزین راه حق و خدمات او به مردم هرگز فراموش نمیشود. فضائل اخلاقی و كمالات انسانی، او را در شمار فرزندان حقیقی اسلام در آورده است. درگذشت جانگداز او روز چهارشنبه پنجم آبان ماه 1328 در جاده قم - اصفهان اتفاق افتاد و جهان علم و فضیلت را عزادار نموده است. در این حادثه مرتضی فرزند پنج ساله ناكامش بدرود زندگی گفت و اكنون مانند ستاره سهی در آغوش این اختر فروزان و پدر دانشمندش خفته است.»
- پاورقــــــــــــــــــــی
1) برای اطلاع از زندگی و خدمات مرحوم آیت الله شیخ ابوالقاسم حجتی گیلانی به كتب: گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی، ج 2، ص 133 و آثار الحجة، محمد شریف رازی، ج 2، ص 80 مراجعه نمائید.
2) دكتر محمد باقر نوبخت نماینده مردم رشت در مجلس شورای اسلامی درباره حافظه قوی ایشان اظهار داشتند: مرحوم حجتی به قدری حافظهاش قوی بود كه هر متنی را یك بار میخواند حفظ میكرد؛ مثلا اشعار صد بیتی را با یك بار خواندن از حفظ میشد و نیازی به تكرار آن نبود.
3) مجله ماهانه «مجموعه حكمت» ، آبان 1338 شمسی، ص 21.
4) مصاحبه نگارنده با آیت الله حاج شیخ محمد مهدوی تاج لنگرودی از خطبای محترم تهران و نویسنده مجموعه «گفتار وعاظ»
5) نقل از آیت الله سید مجتبی رودباری از علماء موجه مقیم رشت.
6) كتاب دولتمردان و دانشوران گیل و دیلم، صادق احسانبخش، ص 157.
7) ماهنامه طالب حق، حاج محمد جوادی، آبان 1379، رشت.
8) نقل از دكتر نوبخت نماینده مجلس شورای اسلامی.
9) اعراف/142.