در بخش نخست این مقاله ضمن بیان ضرورت و اهمیت موضوع، یادآور شدیم كه كل مباحث را در پنج فصل تنظیم و ارائه مینمائیم و در فصل اول از مبانی تفسیر قرآن كه از اصول اساسی نظیر اعجاز قرآن و ابعاد آن، مصونیت قرآن از تحریف و امكان دست یابی به مراد خداوند و زبان قرآن كه هر نوع جهت گیری در مورد آنها موجودیت تفسیر و برداشت از قرآن راتحت تاثیر قرار میدهد، بحث خواهیم كرد. هم اكنون بحث را در فصل اول آغاز مینماییم. این فصل مشتمل بر سه قسمت است.
الف) اعجاز قرآن و ابعاد آن
قرآن معجزه جاویدان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سند زنده و برهان اثبات رسالت و حقانیت ارتباط او با خداست.
قرآن تنها معجزه ماندگار و حاضر در زمان ماست كه گواه همیشه صادق و راهنمای انسانها میباشد. نه پیش از بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله كسی اثری همانند قرآن آورده و نه بعد از بعثت كسی را یارای برابری با آن و آفرینش اثری همانند قرآن بوده است.
سر جاودانگی اعجاز قرآن این است كه اسلام - برخلاف ادیان پیشین - آئینی است همیشگی و به زمان یا مكان خاصی محدود نیست، معجزه آن نیز نباید محدود به زمان و مكان معینی باشد؛ چرا كه محدود بودن معجزه سبب خواهد شد كه نسلهای آینده شاهد معجزهای كه گواه دین حق باشد نباشند. پیداست كه تكلیف چنین افرادی به ایمان، تكلیف غیرمنطقی و برخلاف حكمت الهی میباشد. بنابراین قرآن كه خود استدلالی بر حقانیت و خدایی بودن خویش است، در عصر رشد و شكوفایی اندیشه بشری و نیز تا آخر زمان برای همه عصرها و نسلها معجزه است و بر خلاف سایر معجزات كه با رفتن آورنده شان از بین میرفت، او ماندگار و برهان جاودانگی آئین اسلام خواهد بود.
ویژگیهای معجزه
آن گونه كه از تعریف معجزه در اصطلاح كلام و تفسیر استفاده میشود، معجزه باید ویژگیهای چهارگانه ذیل را واجد باشد:
1- كار شگفت و خارق العادهای باشد كه به كلی از توانایی نوع بشر خارج است و حتی بزرگترین نوابغ جهان از آوردن مثل آن عاجزند. در عین حال امری منافی با حكم عقل یا باطل كننده اصل علیت نیست، زیرا معجزه، محال عادی است - نه محال عقلی - و قدرت بدان تعلق میگیرد.
2- همراه با ادعای پیامبری از سوی خدا بوده باشد و یا به تعبیر رساتر به عنوان سندی بر حقانیت مدعی رسالت باشد، در برابر سحر كه معجزه نما و برهان دروغین كاذبان است.
3- همراه با «تحدی» یعنی دعوت به معارضه و مقابله به مثل باشد.
4- قابل تعلیم و تعلم نباشد و مغلوب عوامل دیگر نگردد.
قرآن كریم كه زیباترین سخن و سخن زیباست و از ملكوت نشات گرفته و ماوراء توان بشر است، حداقل در هفت آیه از سورههای مختلف اعم از سورههای مكی و مدنی، خود را به عنوان یك معجزه بزرگ الهی معرفی كرده و منكران را به شیوههای گوناگون مورد تحدی قرار داده و آنان رابه مبارزه طلبیده است و به آنان اعلام میكند كه اگر معتقدید این آیات زائیده فكر و اندیشه بشر است، شما هم بشر هستید، اندیشه دارید، در میان شما ادیبان و سخن سرایان چیره دستی وجود دارد، شما هم آیاتی همانند این آیات بیاورید. این آیات با انواع سخنان تحریك آمیز آنان را به مقابله و معارضه فرا میخواند.
در آیه 88 سوره اسراء - كه شاملترین آیه تحدی است - (1) میفرماید: «قل لئن اجتمعت الانس والجن علی ان یاتوا بمثل هذا القرآن لا یاتون بمثله ولو كان بعضهم لبعض ظهیرا»؛ «بگو اگر همه انسانها و پریان اجتماع كنند كه همانند این قرآن بیاورند، نخواهند آورد؛ هر چند یكدیگر را در این كار پشتیبانی كنند.»
این آیه از یك سو از همه انسانها دعوت عمومی به مبارزه كرده و از سوی دیگر - با توجه به جاودانگی دعوت قرآنی - انسانهایی راكه در عصر ما و اعصار دیگر زندگی میكنند شامل میشود و از سوی سوم با تعبیر به «اگر همه اجتماع كنند و همدیگر را كمك و پشتیبانی كنند»، آنان را دعوت به همكاری و همفكری در مقابله به مثل میكند. سپس با قاطعیت میگوید: هرگز همانند آن را نمیآورند و همین مطلب را دلیل ارتباط و پیوند پیامبر با خدا و معجزه بودن قرآن معرفی میكند.
قابل توجه اینكه قرآن با تعبیر «مثله» در آیات تحدی، از تمام منكران میخواهد تا نظیر قرآن، متنی بسازند كه از تمام جهات مثل قرآن بوده و خصوصیات آن را در همه عرصهها چون عمق و ژرفایی محتوا، زیبایی و رسایی، جاذبه و تاثیر بخشی، غیب گویی، تشریع قوانین فطری، فراگیر و ماندگار و جز آن دارا باشد. تحدی محدود به شیرینی بیان و رسا بودن معنی نمیشود - گرچه تاكنون كسی از جهت فصاحت و بلاغت هم نتوانسته مانند قرآن بیاورد - و روشن است كه هرگاه كسی خارق عادتی انجام دهد و دیگران را به مبارزه طلبد و آنها از آن عاجز بمانند، دلیل بر اعجاز است.
از سوی دیگر، اگر آنان میتوانستند در چنین مبارزهای پیروز شوند حتما تمام قوای خود را متمركز كرده و اقدامی میكردند، زیرا در زمان نزول قرآن شكست در این مبارزه، مساوی با از دست دادن سوابق فرهنگی و دین موروثی و ابهت خیالی و عزت قبیلهای آنان و همچنین منافع مادیشان بود. و امروز هم عجز افراد از مقابله با قرآن دلیل بر حجیت این كتاب الهی است.
قرآن با دعوت به توحید - در همه ابعاد آن - در صدر اسلام با شالوده فرهنگ كفر كه فرهنگ حس گرایی و بت پرستی بود و در تمام ابعاد زندگی آنان نفوذ عمیق داشت، سر ناسازگاری داشت و تنها به اینجا ختم نمیشد، بلكه شیوخ و زمامداران و ثروتمندان ظالم و مغرور آنان را از اوج قدرت به زیر میكشید و تمام امتیازات موهوم جاهلی و ساختگی را از آنان میگرفت. و با شعار «معكم المحیا معكم الممات؛ (2) مرگ با شما محرومان و زندگی با شما محرومان» ، نیازمندان متدین و خداجوی را بر صدر مینشاند و بنابراین با توجه به شواهد تاریخی، زمامداران و ثروتمندان ظالم، انگیزههای فراوانی برای مقابله داشتند و اگر واقعا میتوانستند پیامبر را از این طریق خلع سلاح كنند دیگر احتیاجی به آن همه نبردهای خونین و مبارزات طاقت فرسا نبود.
اینكه میبینیم عرب با اینكه به بلاغت و فصاحت شعری و خطابهای خود مینازید، تن به همه چیز داد، اما به دنبال آوردن آیاتی نظیر قرآن نرفت و میان معارضه و مبارزه با اعجاز قرآن و جنگ با شمشیر، دومی را برگزید، بهترین دلیل بر شكست آنان در این مبارزه است. و سرانجام خدای سبحان با شمشیر مسلمین موانع فیزیكی - كه دشمنان از روی عجز و نداشتن منطق صحیح ایجاد كرده بودند و در صدد محاصره و ریشه كن كردن بنیاد حق برآمده بودند - را فرو ریخت و با شمشیر اعجاز قرآن سدهای ایجاد شده از شبهات - كه به گمان خود از آن نیز حصاری مستحكم برای مبارزه با حق به وجود آورده بودند - را نابود ساخت.
كششها و كوششها
با مراجعه به تاریخ صدر اسلام به حوادث شگفت انگیز و مستندی برخورد میكنیم كه بیانگر كشش، جاذبه و نفوذ عظیم قرآن در روح و جان شنوندگان است و كوششها و تلاشهای بی وقفه و طاقت فرسای آنان را در راه احیای پیام ملكوتی قرآن در پی دارد و این هر دو ما را به عظمت این كتاب مقدس و آسمانی و معجزه بودن آن واقف میكند.
اسعد ابن زراره از طایفه خزرج به مكه آمده بود تا از دوستان مكی خود بر ضد دشمنان سرسخت طایفه خود یعنی اوسیان كمك بگیرد.
به خانه «عتبة ابن ربیعه» وارد شد و هدفش را از سفر به مكه برای او شرح داد. عتبه در پاسخ گفت: ما گرفتاری تازهای پیدا كرده ایم كه ما را سخت به خود مشغول داشته است؛ بنابراین توان یاری شما را نداریم.
اسعد پرسید: شما در حرم امن زندگی میكنید. چه مشكلی دارید؟
عتبه پاسخ داد: مردی در میان ما قیام كرده و ادعا میكند كه رسول خداست، عقل ما را ناچیز میش مارد، به خدایان ما ناسزا میگوید، اجتماع ما را پراكنده و جوانان ما را فاسد نموده است.
اسعد در فكر فرو رفت و به خاطرش آمد كه از یهودیان مدینه شنیده است كه به همین زودی پیامبری در مكه ظهور خواهد كرد.
اسعد با خود گفت، نكند این همان كسی باشد كه یهود از او خبر میدادند. او به قصد طواف به مسجد الحرام رفت. وی كه با راهنمایی عتبه گوشهای خود را پر از پنبه كرده بود تا سخنان پیامبر را نشنود، طواف را شروع كرد. در همان حال پیامبر صلی الله علیه و آله با جمعی از یارانش در كنار كعبه نشسته بودند. او نگاهی به پیامبر انداخت و به سرعت گذشت.
در دور دوم طواف با خود گفت: هیچ كس بی خردتر از من نیست، آیا میشود كه یك چنین جریان مهمی در مكه بر سر زبانها باشد و من از آن خبر نگیرم و طایفه خود را باخبر نسازم؟ پنبهها را از گوش بیرون آورد و به دور افكند و روبروی پیامبر صلی الله علیه و آله ایستاد و پرسید، تو ما را به چه چیز دعوت میكنی؟ پیامبر صلی الله علیه و آله به آرامی فرمود: به شهادت بر یگانگی خدا و اینكه من فرستاده او هستم. آنگاه آیات 151 تا 153 سوره انعام را كه - مجموعهای از معارف عالی اسلام، مسائل اعتقادی و دستورات اجتماعی و راهنمائیهای اخلاقی و معنوی است (مجموعا ده دستور) - برای او تلاوت فرمود.
اسعد با شنیدن این آیات - كه دوای درد بشریت در همه زمانها و مكان هاست - به كلی منقلب شد، شهادتین بر زبان جاری نمود و سپس تقاضای مبلغی كرد كه مردم مدینه را به اسلام دعوت نماید. پیامبر صلی الله علیه و آله «مصعب بن عمیر» را به همراه او به مدینه فرستاد. آنان با قرآن مدینه را فتح كردند و از آن زمان پایههای اسلام در مدینه گذارده شد و چهره مدینه دگرگون گشت. (3)
ابعاد اعجاز قرآن
اندیشمندان به خوبی دریافته اند كه قرآن از ابعاد مختلف و متعدد معجزه است (4) و با گذشت زمان، جنبههای تازهای نیز از اعجاز قرآن روشن میشود. اینك با اختصار به بیان برخی از آن ابعاد میپردازیم:
1- فصاحت و بلاغت (5)
قرآن از نظر فصاحت و بلاغت یعنی زیبایی ظاهر، عمق باطن، متانت و عفت بیان، صراحت و قاطعیت، گستردگی مفاهیم و هماهنگی لفظ و معنی به گونهای است كه در قبل از آمدن اسلام و بعد از آن هیچ شعر یا خطبه و كلام عربی به پایه آن نرسیده است و بعد از گذشت 14 قرن، با اینكه حروف كه مواد سخن را تشكیل میدهند در اختیار همگان است و همه در كیفیت كاربرد و ابراز سخن و ساختن جمله آزادند، كسی نظیر آن را نیاورده و آنان كه تصمیم به مبارزه گرفته اند از قبیل مسیلمه، عبهله، طلیحه، سجاح، نضر ابن حارث، ابن مقفع، ابن راوندی، متنبی، و ابوالعلاء معری، (6) خود را ذلیل ساخته اند.
بنابراین قرآن یك معجزه ادبی است كه از انواع عیوب لفظی نظیر تنافر حروف، مخالفت با قیاس، ضعف تالیف، تعقید و غیره، و عیوب معنایی و نظائر آن پیراسته است و هیچ نوع حروف و كلمات سنگین، نامانوس، بدآهنگ، ناموزون و نیز تعبیرات سبك، ركیك، نفرت انگیز و گوش خراش و ناهماهنگ و پیچیده و گنگ و مبهم در آن به كار برده نشده است. و كلام آن متناسب با مقتضای حال و هماهنگ با اهداف مورد نظر و به تمثیل، استعاره و انواع سجع (سجع متوازن، متوازی و مطرف) و سایر زیبائیهای ادبی آراسته شده است.
به عبارتی دیگر، هم از نظر جنبههای صوری و ظاهری كلام كامل و فصیح است و هم از جنبههای معنوی و محتوایی رسا و بلیغ میباشد و این جامعیت متكی بر دانش حقیقی - كه با واقع مطابق است - میباشد. (تطابق لفظ و معنا و مطابقت معنای معقول با حقایق خارجی و عینی)
تعبیر مشركان عرب - كه از نظر فصاحت و بلاغت كلام، همطرازی در میان ملتهای متقدم و متاخر برایشان تاریخ ثبت نكرده است - از قرآن كه آن را سحر مینامیدند نیز ممكن است اشاره به جاذبه فوق العاده قرآن از جنبههای زیبایی كلام و فصاحت و بلاغت آن باشد.
نمی از یمّ یا مشتی از خروار
قرآن كریم در مواردی با رعایت اختصار و پرهیز از هرگونه تطویل، در عین بیان تمام مقصود، یك داستان بزرگ رادر یك آیه - كه هر جمله از آن گویای فراز وسیعی از آن داستان است - جای میدهد. در ماجرای طوفان نوح علیه السلام میفرماید: «وقیل یا ارض ابلعی ماءك ویا سماء اقلعی وغیض الماء وقضی الامر واستوت علی الجودی وقیل بعدا للقوم الظالمین» ؛ «و گفته شد:ای زمین! آب هایت را فرو بر وای آسمان! خود داری كن. آب فرونشست و كار پایان یافت و كشتی در دامنه كوه جودی پهلو گرفت [و مشركان نابود شدند] و گفته شد: دور باد قوم ستمگر.»
آری همین آیه «ابن مقفع» ادیب نامی عرب رابه زانو درآورد كه طبق وعده با دوستانش میخواست به معارضه یك چهارم قرآن برخیزد، وقتی به این آیه رسید، خود را كاملا عاجز دید، زیرا این آیه با تمام فصاحت و بلاغت، جریان طوفان نوح علیه السلام و جزئیات و سرانجام آن را با تعبیرات كوتاه و رسا و بسیار پرمعنی شرح میدهد و به گفته بعضی از پژوهشگران، 23 نكته از صنایع ادبی در آن جمع است. (استعاره، طباق، مجاز، حذف، اشاره، موازنه، جناس، تسهیم یا ارسال، تقسیم، تمثیل، ارداف و..) . (7)
نمونه دیگر، صراحت لهجه و بدون پیرایه حق را ادا كردن و در عین حال به دور از هرگونه آمیختگی با خشونت بودن، از ویژگیهای قرآنی است.
گوهر مبارزه اسلام در راستای نفی شرك و اثبات توحید بود و قرآن بیشترین قاطعیت را در این زمینه به كار برده است.
زمانی میگوید: «ان الذین تدعون من دون الله لن یخلقوا ذبابا ولواجتمعوا له وان یسلبهم الذباب شیئا لایستنقذوه منه ضعف الطالب والمطلوب» ؛ (8) «كسانی را كه غیر از خدا میخوانید هرگز نمیتوانند مگسی بیافرینند هرچند همگی بر این كار اجتماع كنند و اگر مگسی چیزی از آنها برباید، نمیتوانند آن را بازپس گیرند. هم طلب كنندگان ناتوانند و هم طلب شدگان.»
و هنگامی كه بت پرستان برای فرار از منطق قاطع قرآن، خود را زیر چتر پدران و نیاكان میكشیدند و میگفتند: «بل نتبع ما الفینا علیه اباءنا»؛ «ما از آنچه پدران و نیاكان خود را بر آن یافتیم پیروی میكنیم» ، با قاطعیت تمام میفرماید: «او لو كان آباءهم لا یعقلون شیئا ولا یهتدون» ؛ «آیا اگر پدران [و نیاكان] آنها چیزی نمیدانستند و گمراه بودند، [باید از آنان تقلید كنند؟] »
مثالهای قرآنی یكی از بهترین شیوههای بیان حقایق است. برای ترسیم منظره دقیقی از حق و باطل میفرماید: «انزل من السماء ماء فسالت اودیة بقدرها فاحتمل السیل زبدا رابیا و مما یوقدون علیه فی النار ابتغاء حلیة او متاع زبد مثله كذ لك یضرب الله الحق والباطل فاما الزبد فیذهب جفاء واما ما ینفع الناس فیمكث فی الارض» ؛ (9)
«خداوند آبی از آسمان فرو فرستاد و از هر دره و رودخانهای به اندازه آنها سیلابی جاری شد؛ سپس سیل [بر روی خود] كفی حمل كرد و از آنچه در (كوره ها) برای به دست آوردن زینت الات یا وسایل زندگی، آتش بر آن میافروزند نیز كفهایی مانند آن به وجود میآید. این گونه خداوند حق و باطل را [مثال] میزند. ولی كفها به بیرون پرتاب میشوند و به زودی از بین میروند، اما آنچه به مردم سود میرساند (آب یا فلز خالص) در زمین میماند.»
در این مثال پرمعنی - كه با الفاظ و عبارات موزونی ادا شده - منظره حق و باطل به بهترین صورتی در آن ترسیم گردیده و حقایق مهمی در آن نهفته است كه به برخی از آنها میپردازیم.
1- شناخت حق و باطل از یكدیگر گاهی آن قدر پیچیده میشود كه حتما باید سراغ نشانهها رفت.
2- حق همیشه مفید و سودمند است، همچون آب زلال كه مایه حیات و زندگی است و یا فلزات خالص كه یا زینت است یا ابزار حیات.
3- حق، همیشه متكی به خویش است، اما باطل از آبروی حق كمك میگیرد و سعی میكند خود را به لباس او درآورد و از حیثیت او استفاده كند؛ همان گونه كه هر دروغ از راست فروغ میگیرد، كه اگر سخن راستی در جهان نبود كسی دروغی را باور نمیكرد و اگر حقی وجود نداشت، باطل را جولانی نبود.
4- بهره هر موجودی همیشه به اندازه ظرفیت اوست، همان گونه كه هر درهای به اندازه گنجایش خود از آب باران بهره میگیرد.
5- باطل همیشه دنبال بازار آشفته میگردد، همان گونه كه سیلاب به هنگام سرازیر شدن از كوه - كه دارای جوش و خروش است - كفها را بر دوش خود حمل میكند اما هنگامی كه به جلگههای صاف میرسد و جوش و خروش فرو مینشیند، كفها نیز نابود میشود.
6- باطل تنها در یك لباس ظاهر نمیشود و هر لحظه به لباس دیگری درمی آید؛ همان گونه كه كفها هم روی آبها ظاهر میشوند و هم روی فلزات در كوره ها. بنابراین هرگز نباید فریب تنوع آنها را خورد، دیدهای حق شناس لازم است كه حق را از باطل تشخیص دهد.
7- مبارزه حق و باطل همیشگی است. همان گونه كه ریزش بارانها از آسمان و ذوب فلزات در كورهها همیشه هست.
8- باطل بالانشین است و چشم پركن و تو خالی، اما حق متواضع است و خاموش و هنرنما.
و نیز نكات دیگری كه با تعمق در این مثال در جنبههای مختلف آیه بدست میآید.
در پایان تذكر چند نكته ضروری به نظر میرسد:
1- همانگونه كه در آغاز گفتیم، اعجاز قرآن منحصر به فصاحت و بلاغت نمیشود. در این راستا خواجه نصیرالدین طوسی در شرح تجرید الاعتقاد و پس از برشمردن نظریههای مهم در باب اعجاز قرآن، با تعبیر «الكل محتمل» درستی همه آنها را ممكن میشمارد. ملاعبدالرزاق لاهیجی در كتاب «سرمایه ایمان» ، پس از ذكر چند نظریه میگوید: «والكل محتمل والاظهر هو الاول» یعنی ابعاد دیگر هم محتمل است، اما اعجاز قرآن از نظر فصاحت و بلاغت از همه ابعاد دیگر روشنتر است.
2- نكته دیگری كه لازم است به آن توجه شود، شرط حداقلی تحدی است؛ یعنی آیا اعجاز قرآن محدود به اندازه كوتاهترین سوره قرآن مثل سوره كوثر كه سه آیه است میباشد (كه امامیه میگویند) یا یك و دو آیه و حتی واژهها هم معجزه اند؟ (آنگونه كه برخی قائلند) .
از خود قرآن استفاده میشد كه یك آیه یا دو آیه معجزه نیست. بلكه یك سوره - كه هرچند كوچك اما مجموعهای نظام مند، دارای هدفی خاص و پیامی ویژه است - معجزه میباشد؛ زیرا وقتی قرآن مبارز میطلبد، مخالفان را به آوردن مثل این قرآن، (10) ده سوره، (11) یك سوره، (12) كتابی از نزد خدا (13) فرا میخواند.
آیت الله خوئی رحمه الله در مقدمه تفسیر «البیان» مینویسد: «قرآن در بلاغت و اسلوب معجزه است نه هر كلمهای از كلمههای آن... ناتوانی بشر در پدید آوردن سورهای همانند قرآن با توانایی وی در پدید آوردن آیهای همانند آن یا آنچه در حد یك آیه است منافات ندارد و امری ممكن است. از میان مسلمانان هیچ كس مدعی محال بودن این امر نشده است. در قرآن هم تحدی به آوردن آیهای همانند قرآن نكرده است.»
آنچه شیخ طوسی در «تمهید الاصول» ذكر كرده است نیز تلویحا مؤید همین مطلب است. شیخ میگوید: «كوتاهترین سوره قرآن مشتمل بر سه آیه است. خداوند از مخالفان خواست تا یك سوره همانند قرآن بیاورند، آنان در این كار فروماندند.»
همچنین سخن علامه طباطبایی رحمه الله در ذیل آیه 23 سوره بقره كه میفرماید: «این آیه و نظائر آن دلالت بر اعجاز كوچكترین سوره از قرآن نظیر سوره «كوثر» و سوره «والعصر» مینماید»، (14) مؤید مطلب فوق است.
3- نكته سوم در باب اعجاز قرآن، مدت زمان تحدی است كه آیا این تحدی تا روز قیامت است یا مخصوص زمان پیامبر صلی الله علیه و آله میباشد؟ غالب كسانی كه به نظریه «صرفه» یعنی جلوگیری و منع و صرف الهی از آوردن مثل قرآن - نه اعجاز ذاتی قرآن - اعتقاد دارند، تحدی را مخصوص زمان پیامبر - نه پیشتر از او و نه پستر از او - دانسته اند. از معاصران نیز كسانی این نظریه را پذیرفته اند. (15) در مقابل، غالب دانشمندان مسلمان معتقدند این تحدی برای همه زمانها است.
ادامه دارد... .
- پاورقــــــــــــــــــــی
1) المیزان، ج 1، ص 59.
2) مجمع البیان، مجلد 6- 5، ص 718.
3) بحارالانوار، ج 19، ص 8 تا 10.
4) المیزان، ج 1، ص 62.
5) این بعد از اعجاز قرآن را اكثریت قاطع دانشمندان شیعه و نیز بسیاری از ادب شناسان اهل سنت پذیرفته اند.
6) دانش نامه قرآن، خرم شاهی، ج 1، ص 257.
7) پیام قرآن، ج 8، ص 132. لازم به ذكر است ما در این قسمت، از این مجموعه نفیس بهره فراوان بردیم.
8) حج/73.
9) رعد/17.
10) اسراء/88.
11) هود/13.
12) بقره/23 و 24 و یونس/38.
13) قصص/49 و 50.
14) المیزان، ج 1، ص 60.
15) الاعجاز البیانی، بنت الشاطی، ص 65.