خاطراتی از مبارزات شهید صدوقی (ره)

شهید صدوقی رحمه الله، در یك نگاه

آیت الله صدوقی رحمه الله، در هشتم صفر 1327 (ه. ق) در شهر یزد متولد شد. پدرش میرزا ابوطالب، فرزند محمدرضا و او فرزند آخوند ملا مهدی بود. آیت الله صدوقی در سن هفت سالگی، پدر و در نه سالگی، مادرش را از دست داد و از آن پس حت سرپرستی پسرعمویش، میرزا محمد كرمانشاهی قرار گرفت (1). به اعتقاد همگان این خاندان پاسداران شریعت بودند و ملامحمد مهدی كه در عصر فتحعلی شاه می‌زیست، به دلیل ظلم ستیزی‌اش، مورد غضب شاه قرار گرفت و از كرمانشاه به یزد تبعید شد. آیت الله صدوقی، دروس ابتدایی را در مكتب خانه، به پایان رساند و در 13 سالگی وارد مدرسه عبدالرحیم خان شد. پس از اتمام جامع المقدمات و قوانین راهی مدرسه چهارباغ اصفهان شد و یك سال بعد به یزد بازگشت (2). وی در 22 سالگی (1349) به قم هجرت كرد و به دلیل فضایل اخلاقی و امانتداری به سرعت مورد توجه بسیاری قرار گرفت. در قم از محضر آیات عظام؛ عبدالكریم یزدی، سید صدرالدین صدر، محمد تقی خوانساری، محمد حجت كوهكمره‌ای بهره برد. معظم له امر تحصیل و تدریس را در اولویت قرار داد و لذا به یكی از اساتید برجسته حوزه علمیه قم مبدل گردید. از جمله بزرگانی كه از محضر او خوشه چینی كردند می‌توان از آیات عظام و بزرگانی چون فاضل لنكرانی، شهید قدوسی، شهید مطهری، محمد تقی جعفری، احمد جنتی و سیدهاشم رسولی محلاتی یاد كرد (3).

شهید صدوقی رحمه الله مبارزه را از دوران رضاخان آغاز كرد؛ عصری كه شاه عزم خود را برای نابودی حوزه علمیه قم جزم كرده بود. با ورود امام خمینی رحمه الله به صحنه، مبارزات شهید صدوقی هم شدت بیشتری یافت. او از فدائیان اسلام، مسلمانان لبنان و امام موسی صدر حمایت می‌كرد.

در بهمن ماه سال 1330 همزمان با رحلت آقا شیخ غلامرضا فقیه خراسانی، با درخواست مردم و توصیه امام رحمه الله، به یزد رفت (4) و دامنه مبارزاتش را گسترش داد. این امر باعث شد تا مردم یزد و شهرهای مجاور به صحنه مبارزه علیه حكومت پهلوی كشانده شوند و در وقایع پانزده خرداد و مبارزه با مظاهر فساد و تمدن منحط غربی، كشف حجاب، تبدیل تاریخ شمسی به شاهنشاهی، جشنهای هنر و... حضوری موثر داشته باشند. شهید صدوقی هر از چند گاهی به تبعیدیان سر می‌زد و از آنها دلجویی می‌نمود.

پس از پیروزی انقلاب، به فرمان حضرت امام، معظم له به امامت جمعه یزد منصوب گردید. ایشان به اقدامات فرهنگی و عمرانی فراوانی دست زد كه می‌توان به تعمیر 18 مسجد، تاسیس و تعمیر 19 مدرسه علوم دینی، تاسیس سازمانهای خیریه و بنیاد صدوق قم به مساحت 220 هزار متر مربع و... اشاره نمود.

وی به دلیل تاثیرگذاری فراوان در جریان انقلاب، به شدت مورد خشم دشمنان انقلاب قرار داشت و چند بار نیز مورد سوء قصد قرار گرفت. سرانجام در رمضان سال 1360 (ه. ش) بعد از نماز پرشكوه جمعه، مورد حمله منافقی سیاه دل قرار گرفت و در سن 75 سالگی شربت وصال محبوب را سركشید.

امام در پیام تسلیتی چنین فرمودند: «اینجانب دوستی عزیز كه بیش از سی سال با او آشنا و روحیات عظیمش را از نزدیك درك می‌كردم، از دست دادم و اسلام خدمتگذاری متعهد و ایران فقیهی فداكار و استان یزد سرپرستی دانشمند را از دست داد. (5) ‌»

مقام معظم رهبری درباره ایشان فرمودند: «او تسلیم و مطیع امام بود؛ فكرش و عقیده‌اش و عملش در جهت و در خط فكر عقیده و عمل امام بود و هیچگونه رای و فكری را بر رای و فكر امام ترجیح نمی‌داد. به همین دلیل بود كه از اول انقلاب تا آخر، مواضع ایشان یك مواضع صد در صد صحیح و درست بود. (6) ‌»

اینك كه در آستان سالگشت شهادت این فقیه مبارز قرار گرفته ایم، با گوشه‌هایی كوتاه از زندگی و مبارزات او در راه دفاع از ارزشهای دینی آشنا می‌شویم.

رویكرد به جوانان

آیت الله صدوقی كه در سن 45 سالگی به یزد بازگشت، نسبت به جوانان رویكردی مثبت داشت به گونه‌ای كه در اندك زمانی پس از ورود، مسجد حظیره برخوردار از یك نماز جماعت با صفهای مملو از جوانان شد. گاهی جوانان در ایام امتحانات برای درس خواندن به مسجد می‌آمدند؛ البته به مقتضای شور جوانی، سر و صدا می‌كردند و این بر برخی نمازگزاران گران می‌آمد؛ لذا نامه‌ای به آیت الله صدوقی نوشتند كه «مسجد خانه خداست نه جای بی ادبی، فكری به حال این جوانها بكنید كه به مسجد نیایند.‌» آیت الله صدوقی رحمه الله به شدت از این طرز تفكر ناراحت شد و گفت: «بگذارید جوانها با مسجد انس بگیرند و آشنا شوند. مسجد كه فقط برای كهنسالان و بازنشستگان نیست. اینها امید كشورند. روزی می‌آید كه اینها چرخ عظیم اجتماع را به حركت در می‌آورند.‌»

طولی نكشید كه الفت او با جوانان بیشتر شد و سه شنبه شبها جلساتی با حضور 50 الی 60 جوان پیرامون مسایل دینی و اجتماعی شكل گرفت. (7) طبق گزارشهای ساواك - معمولا - مبارزین اطراف وی از جوانان بودند.

مخالفت با بهائیان

ایران عصر پهلوی؛ جولانگاه بهائیان بود و آنان در پی تسلط بر منابع مالی و تولیدی كشور می‌كوشیدند؛ در مقابل، علمای دین در تلاش بودند تا مردم را از مصرف محصولات آنان منع كنند و منابع كشور به خدمت بهائیان درنیاید. حضرت آیت الله شهید صدوقی در یزد برای مبارزه با این كار از شیوه تكثیر اعلامیه مراجع و اطلاع رسانی به مردم در مورد تحریم كالاهای بهائیان استفاده می‌كرد.

ساواك فعالیت شهید صدوقی برای اطلاع رسانی در این باره را چنین گزارش می‌كند: «شیخ محمد صدوقی، فرزند ابوطالب، پیشنماز مسجد حظیره شهرستان یزد، اعلامیه‌هایی مبنی بر تحریم فراورده‌های شركتهای زمزم و ایران گاز در اختیار دارد و به وسیله چند نفر، بین اهالی توزیع می‌نماید... .» (8)

مقابله با رباخواری

رباخواری از جمله گناهان اقتصادی بزرگی است كه چرخهای اقتصاد و تولید را متوقف و نظام اقتصادی را فلج می‌كند، ولی این مقوله، در حكومت پهلوی به شدت رواج داشت؛ لذا در مقابله با این پدیده زشت و حرام، حضرت آیت الله صدوقی به ویج سنت حسنه قرض الحسنه همت گمارد و با تاسیس صندوق قرض الحسنه، افراد زیادی را از دام این پدیده شوم رهایی بخشید (9).

مرزبان دینداری

یكی از مومنین یزد كه با زنی تازه مسلمان ازدواج كرده بود، وفات یافت. همسر و فرزندش بی سرپرست ماندند. همكیشان پیشین آن زن به ملامت وی پرداختند و پیشنهاد كردند در صورت بازگشت به دین قبلی، به او كمك كنند. شهید آیت الله صدوقی رحمه الله به محض اطلاع، تمام وجوه شرعی را كه به دستش رسیده بود، برای آن خانواده فرستاد و آنان نیز ضمن حفظ دین اسلام، تا مدتها بدون دغدغه روزگار گذراندند (10).

دفاع فرهنگی

بی شك اقدامات فرهنگی مانند چاپ كتبی كه به دفاع از تشیع در مقابل تهاجمات می‌پردازند از جمله عرصه‌های دفاع از ارزشهاست. آیت الله صدوقی با این دید به چاپ كتاب «تشیید المطاعی و كشف الضغائن‌» همت گمارد. این كتاب توسط علامه سید محمد لكنهوی (1260 ق) و در پاسخ به كتاب «تحفه اثناعشریه‌» نوشته شده بود. در پایان مقدمه این كتاب چنین آمده است: «چون كتاب تحفه اثناعشریه مجددا به چاپ رسیده و پخش شده است؛ لازم بود جوابش هم چاپ شود. سماحة حجة الاسلام والمسلمین آیت الله صدوقی «ادام الله ظلاله الوارفة‌» امر فرمودند و مخارج چاپ این كتاب را بذل فرموده، احسان عظیمی به جامعه تشیع فرمودند. (11) ‌»

در برابر طاغوت

بعد از آن كه در 25 شهریور 1320، رضاخان با سپردن امور به دست ولیعهد خود استعفا داد، سوار اتومبیل شد و به سوی اصفهان رفت. اتومبیل در عباس آباد دلیجان خراب شد، شاه دیروز و پدر شاه امروز خواست در فرصتی كه ایجاد شده در باغهای اطراف گردش كند؛ لذا روانه باغی شد، اما دقایقی بعد معلوم شد باغ توسط آیت الله صدوقی اجاره شده است و معظم له نیز آن روز در باغ بود. وقتی به او خبر می‌دهند رضاخان می‌خواهد به باغ شما وارد شود - به دلیل تنفر از شاه - می‌گوید: «به او بگویید باغ خانوادگی است و نمی‌توان وارد شد.‌» ، اما رضاخان بی اعتنایی می‌كند و وارد باغ می‌شود. حضرت آیت الله صدوقی با لباس روحانیت در باغ به راه افتاد و با ابراز ترشرویی و ناخشنودی، نارضایتی خود را بروز داد و شاه را به خشم آورد. شاه نیز مجبور به خروج از باغ شد. محمد رضا شاه كه از این برخورد با پدرش به شدت خشمگین بود، تصمیم گرفت در سفر به یزد، آیت الله صدوقی را ادب كند، اما اقتدار و نفوذ شهید صدوقی نزد مردم مانع از این عمل گردید (12).

حمایت از فدائیان اسلام

آیت الله صدوقی از فدائیان اسلام به شدت حمایت می‌كرد، به گونه‌ای كه خانه‌اش در شهر قم پناهگاه آنان بود. در سال 1330 (ه. ش) وقتی سید عبدالحسین واحدی (مرد شماره دو فدائیان اسلام) تحت تعقیب قرار گرفت، آیت الله صدوقی او را در خانه‌اش پنهان كرد. ماموران شاه دو مرتبه به منزل او ریختند، ولی بعد از ناكامی از پیدا كردن واحدی، با عذرخواهی از آنجا خارج شدند (13).

اعلام بیزاری با صدور بیانیه

وقتی فاجعه حمله به مدرسه فیضیه در دوم فروردین ماه سال 1342 به وقوع پیوست، شهید صدوقی اعلامیه‌ای تحریر كرد و آن را به امضا دیگر علما نیز رساند. طی این اعلامیه از اقدامات رژیم، چنین اعلام نفرت شده بود:

«... ضرب و شتم و نهب و قتل عده‌ای از محصلین علوم دینیه در مدرسه فیضیه، قضیه‌ای نیست كه زود از خاطر مسلمین محو و نابود شود و جراحات قلوب به مرور التیام پذیرد. اینك در ضمن عرض همدردی، خاطر آقایان محترم را مستحضر می‌داریم كه مادامیكه روح در بدن و نیم جانی در تن است، طبق تصمیمات علمای اعلام و راهنماییهای آیات الله العظام از هیچگونه اقدامی به منظور حفظ احكام و شعائر اسلام فروگذار نخواهیم كرد. (14) ‌»

اعتراض به جشنهای 2500 ساله و...

آن گاه كه موضوع اعلام تاریخ شاهنشاهی به جای شمسی مطرح شد و دولت در پی ترویج آن برآمد، علمای دین از جمله آیت الله صدوقی به مخالفت پرداختند. آیت الله صدوقی با فریادی رسا می‌گفت: «ای مردم! این حكومتهای فعلی دستور از خارجی می‌گیرند. همه چیزتان را از شما گرفته و می‌گیرند؛ دینتان را... اخلاقتان را و حتی تاریخ اسلامی را با تاریخ زردشتی جایگزین كرده اند. (15) ‌»

وی در برابر تمام مظاهر ترویج طاغوت مقاومت می‌كرد و گزارشهای ساواك، گویای این واقعیت است: «برابر سوابق موجود، شیخ محمد صدوقی... در 22/8/41 با شركت نسوان در انجمنهای شهرستان و استان مخالفت و مردم را از دادن رای به بانوان منع نموده است... به آقای محمد علی صدوقی تذكر دهند چنانچه در آینده نسبت به جشنهای شاهنشاهی اظهار نظر منفی كند، از منطقه طرد خواهد شد... نامبرده از شركت در مراسم نیایش 15 بهمن سال 1351 و 21 فروردین سال جاری نیز خودداری و یك روز قبل از مراسم مزبور به منظور عدم شركت در نیایش به بهانه‌های مختلف منطقه را ترك نموده كه عمل وی توسط مردم تعبیر به تفسیرهای مختلفی گردیده است. خواهشمند است دستور فرمایید با توجه به مراتب فوق و این كه امكان دارد ادامه رفتار شخص مزبور باعث تجری سایر روحانیون افراطی گردد؛ به هر نحو كه صلاح باشد با نامبرده رفتار نماید. (16) »

شیوه‌های اطلاع رسانی

آیت الله صدوقی از طرف رژیم به عنوان عنصر خطرناك شناخته شده بود، ولی معظم له با كمال شجاعت، برنامه‌های مبارزاتی خود را به شیوه‌های مؤثر ادامه می‌داد و مردم را به انحاء مختلف در جریان خیانتهای خاندان پهلوی قرار می‌داد. رهبر انقلاب حضرت آیت الله خامنه‌ای «مدظله العالی‌» ضمن نقل خاطره‌ای از آن دوره، می‌فرماید: «بنده از تبعید برمی گشتم، از طریق یزد آمدم، رفتم مسجد ایشان، دیدم مثل اینكه اینجا جزء محیط اختناق كشور ایران نیست. توی مسجد اعلامیه‌هایی زده بودند. خیلی آزاد همه می‌آمدند و می‌خواندند. این اعلامیه‌ها، دارای مضامین فوق العاده تحریك آمیز بود، مثل اینكه مقایسه‌ای شده بود میان بهای تانكها، هواپیماها، وسایل نظامی كه سردمداران رژیم پهلوی از پول ملت می‌خریدند و بر علیه ملت استفاده می‌كردند، با بهای ساختن مدارس و بیمارستانها... كه به سود ملت بود... (17) ‌»

شهادت برای دین

بعد از به خاك و خون كشیدن مردم در قیام 19 دی قم و 29 بهمن 56 تبریز؛ آیت الله صدوقی به رغم جو خفقان و تدابیر شدید امنیتی، ضمن پیامی، نوروز 57 را عزای عمومی اعلام كرد: «سال نو با سفره‌های آغشته به خون بیگناهان قم، تبریز و سایر شهرستانها كه برای دفاع از حریم مقدس قرآن و روحانیت قربانی شده اند؛ لذا مناسب است از برگزاری مراسم نوروز خودداری فرموده و به سوگ و ماتم شهیدان بنشینند. (18) ‌»

پس از این اعلامیه، وی مجلس شهدای تبریز را در دهم فروردین 57، در مسجد روضه محمدیه یزد برگزار كرد كه طی آن، سركردگان دژخیمان شاه، مردم را به خاك و خون كشیدند. آیت الله صدوقی در عكس العمل به این موضوع، با شجاعت تمام به سخنرانی پرداخت و گفت: «از شهربانی تلفن زده و به من گفتند: «این صحبتها را نكنید»، مرا تهدید كرده اند كه چه‌ها می‌كنیم! بفرمایید! اما چهار راه بیشتر ندارید؛ یا مرا تبعید می‌كنید كه هرجا بروم همینم! یا در خانه‌ام محاصره‌ام می‌كنید یا به زندانم می‌برید یا مرا می‌كشید و اگر مرا بكشید بدانید كه هر قطره خون من؛ صدوقیها خواهد شد. (19) ‌»

وی این صلابت را همواره در مقابل دستگاه حاكم به كار می‌برد. یك بار می‌گفت: «از طرف ساواك یك كسی پیش من آمد و گفت كه مامور مراقبت شما هستم، شما چه نقشه‌ای دارید؟! و ما هم علنا نقشه خود را گفتیم و كارهایی را كه انجام داده بودیم و اطلاعیه‌ها و تلگرافات را همه نشان دادیم و گفتیم در این راه تا آخر هستیم. هر اقدامی كه قرار است از طرف ساواك نسبت به ما بشود، زودتر انجام بدهید. (20) ‌»

مبارزه با تهاجم فرهنگی طاغوتیان

رژیم شاه می‌كوشید با ایجاد مراكز مختلط، مانند دانشسرای هنر و... روح غیرت و شرف مردم مسلمان را نابود كند. از این رو شهید صدوقی خود را موظف به ابراز عكس العمل می‌دید. طبق گزارش ساواك، او بیان داشت: «به تازگی دانشسرای هنر در یزد ثبت نام می‌كند. هنرشان این است كه دخترها و پسرها را به بی عفتی بكشانند» و توصیه كرد «جوانها ثبت نام نكنند. (21) ‌»

از سوی دیگر وی به تشكیل گروه فرهنگی علوی همت گمارد كه چندین مدرسه دخترانه و پسرانه را با نظارت هیات امنا اداره می‌كرد و به عنوان الگویی عملی، بخش بزرگی از جوانان را به خود جذب كرد. این مدارس همواره از حیث علمی در رتبه‌های ممتاز قرار داشتند (22).

مبارزه منفی

شهید صدوقی به تمامی راههای مبارزه آشنا بود؛ از این روی گاه به جای مبارزه رو در رو به مبارزه منفی روی می‌آورد. نمونه‌ای از آن را می‌توان در موضوع سالگرد 15 خرداد مشاهده كرد. وی از مردم خواست از هر نوع تظاهرات شدید بر علیه دولت پرهیز كنند. «15 خرداد روزی كه عفریت استعمار، پرده از چهره كثیف خود بالا زد و... به طوری كه گزارش داده اند جمع كثیری از جوانان غیور و مبارز و مدافع از حریم قرآن و تشیع كه مورد تجاوز قرار گرفته اند، بنا دارند هیئتی با شكوه و جلوه‌ای مخصوص با ترتیب دادن پرچمها و عكسها، مسافت زیادی را با شعارهای كوبنده مذهبی راه پیمایی نمایند و از هرگونه پیشامدی نهراسند.

و از آنجا كه بیم آن می‌رود كه این عمل موجب خرداد دیگری؛ بلكه شدیدتر از آن شود و توپها و مسلسلها و تانكها را برای آماج گرفتن آنها آماده و مهیا نموده اند و كوچك و بزرگ را به نام خرابكار، ماركسیست به رگبار مسلسل و زیر تانكها خواهند گرفت و بر احدی رحم نخواهند نمود و خونهایی را خواهند ریخت و مجوز شرعی نخواهند داشت، بهتر بلكه مقتضی است كه از این رویه منصرف و همگان از اداری و بازاری و روحانی و مردمان عادی، آنان كه به دین و آیین علاقه دارند و فرامین مراجع بزرگ را لازم الاتباع می‌دانند، همان رویه عقلایی را كه مبارزه منفی و موافق نظر بزرگان از مراجع است اتخاذ و پیروی نموده، روز دوشنبه 15 خرداد سال 57 در خانه نشسته احدی بیرون نیاید....‌»

مخالفت با سازش

حكومت طاغوتی كه تمام توان خود را در نابودی خوشه‌های خشم ملت مسلمان به كارگرفته و ناكام مانده بود، در ماههای آخر سال 57، با یك طرفند سیاسی از بازاریان - كه ستون اقتصادی خیمه انقلاب بودند - خواست تا با انتخاب نماینده‌ای، با دولت به مذاكره بنشینند.

شهید صدوقی با تیزبینی ویژه‌ای، متوجه این طرفند شد و چنین اعلام كرد: «دولت سرنیزه اتحاد ملی... اینك به این تجربه تلخ دست یافته كه دیگر قدرت سرنیزه به هیچ وجه، نمی‌تواند صفوف متراكم و همبستگی پولادین این ملت را درهم بشكند.... مجددا به پیروی از سلف خود دست مزورانه خویش را از آستین خیانت به درآورده و به سوی اصناف و بازاریان كه قدرت مبارزه مثبت و منفی آنها ستون فقرات رژیم را در هم شكسته است، استمداد می‌جوید؛ استمدادی خائنانه و عاجزانه و آن این كه كلیه اصناف و بازاریان بدون دخالت هیچ یك از مامورین دولتی، نمایندگانی از بین خود انتخاب نموده تا با رئیس دولت به مذاكره بنشینند... خیالی واهی و پندار پوچی كه از مغزهای آدم كش تراوش كرده... این جانب... اخطار می‌كنم كه اگر چنانچه معدودی ساده لوح هنوز در بین آنها حاضر به اجرای نقشه شوم دولت ضد اسلامی و ضد ملی ایران گردد، با رساترین استدلال آنها را از خطر پشت پرده آگاه ساخته و به آنها تفهیم كنند كه این حیله شیطانی دولت وسیله‌ای است كه می‌خواهد بوسیله آن بین صفوف محكم اصناف تفرقه انداخته و از این تفرقه نتیجه گیری نماید. (23) ‌»

مبارزه با جنگ روانی

طاغوتیان كه تاب مقاومت در برابر مبارزات مخلصانه مردم ایران را نداشتند، به جنگ روانی و تخریبی روی آوردند. از جمله در مجلس سنا، تظاهر كنندگان و ناراضیان را لامذهب و كمونیست نامیدند و كوشیدند با ترویج این ادعاها مردم را از مسیری كه در پیش گرفته بودند، منحرف كنند. آیت الله صدوقی در این باره هم ساكت ننشست و طرفند تبلیغی آنان را خنثی كرد. ساواك در این باره چنین گزارش داد: «روز 21/2/37 [25] اظهار داشته... مجلس سنا ما را لامذهب خطاب كردند؛ راست می‌گویند؛ ما لامذهب هستیم و آنها مذهب دارند. كسی كه در طول عمرش حتی یك ركعت نماز نخوانده و یك روز روزه نگرفته؛ مذهب دارد؟! (24) ‌»

 

پی‌نوشــــــــــــــت‌ها:

 

1) پاسداران اسلام، ص 12.

2) گنجینه دانشمندان، ج 7، ص 443.

3) مجله نور علم، ش 7، ص 74 - 78، ش 6، ص 98.

4) مجموعه اطلاعیه‌های شهید صدوقی، ص 30؛ آثارالحجة، ص 392.

5) صحیفه نور، ج 16، صص 20 و 219.

6) روزنامه اطلاعات، 13/4/1361، ص 2.

7) شهید صدوقی، صداقت محراب، صص 93 - 94.

8) شهید صدوقی، عملكرد... ص 109 و 110.

9) فاجعه دهم رمضان، ص 148.

10) شهید صدوقی، صداقت محراب، ص 102.

11) تشیید المطاعی، و.. ص «ر» مقدمه.

12) زندگینامه شهید آیت الله صدوقی، سید محمد موسوی، صص 10 - 11.

13) همان، ص 12؛ اسناد شهید آیت الله حاج شیخ محمد صدوقی، ص ت. به نقل از فرزند وی.

14) همان.

15) مجله شاهد، ش 21، صص 6 - 13.

16) شهید صدوقی، عملكرد... ، ص 107.

17) فاجعه دهم رمضان، صص 43 - 44.

18) مجموعه اطلاعیه‌های شهید محراب آیت الله صدوقی، ص 33.

19) كیهان فرهنگی، ش 4، تیر64، صص 32 - 35.

20) اطلاعیه‌ها... ، ص 30.

21) مجله شاهد، ش 21، صص 6 - 13.

22) فاجعه دهم رمضان، ص 147.

23) شهید صدوقی، عملكرد... ، ص 255.

24) همان، ص 203 و 204.

1121 دفعه
(0 رای‌ها)