من قصیدة للناشئ الاصغر
بِآلِ محمدٍ عُرِفَ الصوابُ وفی أبیاتِهم نَزَلَ الكتابُ
وهم حُجَجُ الالهِ علی البَرایا بِهم وبِجدهمْ لایسْترابُ
ولاسِیما أبو حسنٍ علی لَهُ فی الحربِ مرتبةٌ تهابُ
طعامُ سیوفِهِ مهجُ الاعادی و فَیضُ دم الرقابِ لها شرابُ
علی الدُرُّ والذهبُ المُصَفّی و باقی الناسِ كُلُّهُمُ تُرابُ
هو البَكاءُ فی المحرابِ لیلاً هو الضحاك مااشتَدَّ الضِرابُ
هو النبأ العظیمُ و فُلْكُ نوحٍ و بابُ اللّه وانقطع الخطابُ
ترجمه:
به وسیله آل محمد صلی الله علیه و آله [راه] راست [و درست] شناخته شد و در خانههای آنها كتاب [خدا] نازل گردید.
آنها حجتهای خداوند بر انسانها هستند. به [عظمت] آنها و جدّشان شك نمیشود. مخصوصا ابوالحسن، علی علیه السلام كه برای او در جنگ مرتبهای است [كه به خاطر آن] دشمن از هیبتش میترسد. جانهای دشمنان، خوراك شمشیرهای او و ریخته شدن خون گردن ها [ی دشمنان]، نوشیدنی [و آب حیات] آنها است.
علی مروارید و طلای خالص است و بقیه مردم همه خاكند. او شبانگاه در محراب [عبادت]، بسیار گریه كننده است. [و در عین حال] و در وقت پیش آمد حوادث شدید بسیار خندان است.
او نبأ عظیم و كشتی نوح و بابِ [رحمت] الهی است و صحبت همین است [و جز این نیست.]
لصاحب بن عبادة فی الولایة
مَوَاهِبُ اللّه عِنْدِی جَاوَزَتْ اَمَلی وَ لَیسَ یبْلُغُها قَولِی وَلاَ عَمَلی
لَكنَّ أَعْظَمَها عِنْدِی وَأَفضلَها وِلاَیتِی لأَِمِیرِ المُؤمِنِینَ عَلِی
ترجمه:
بخششهای خداوند در نزد من از حد آرزوی من گذشته است و گفتار و كردار من به حد آنها نمیرسد. [و زبان و عمل من از شمارش آنها عاجز است] ولی بزرگترین و با فضیلتترین آنها در نزد من، ولایت [و دوستی من] به امیرالمؤمنین علی علیه السلام است.
طهارة اللبن
نفسی بِحُبِّ علی المُرتضی طَرِبَتْ والناسُ مِن فَرطِ إخلاصیی لَهُ عَجِبَتْ (3)
رضَعتُ ثَدی الوِلا مِن حُرّةٍ نَجُبَتْ (لا عذَّبَ اللّهُ اُمِّی إِنَّها شرِبَتْ (4)
حبَّ الوصی وغذَّتنیهِ باللبن)
الحمدُ للّه فی سِرٍّ وفی عَلَنِ كَمْ مِنْ حُقُوقٍ لَها عِندی و مِنْ مِنَنٍ (5)
طَابَتْ فَطبتُ فَیا للّهِ مِنْ لَبَنِ (وكانَ لی والدٌ یهوی أبا حَسَنِ
فَصِرتُ مِنْ ذِی و ذا أهوی أبا حَسَنِ) (6)
ترجمه:
پاكی شیر
جانم به محبت علی مرتضی شادمان شد و مردم از شدت اخلاص من برای او، تعجب كردند.
از پستان ولایت [و دوستی] زن آزادهای نجیب [و شریف] شیر نوشیدم. خدا مادرم را عذاب نكند كه حب وصی [پیامبر] را نوشید و با شیر آن را به من نوشاند.
حمد [و ستایش] مخصوص خداست در خفا و آشكار. چه بسیار حقوق و عطایا [و رحمتها [برای او است در نزد من. او پاك بود و به خدا قسم میخورم كه من با شیر او پاك شدم. (و برای من پدری بود كه طرفداری ابا الحسن (علی علیه السلام) میكرد. پس من از این [مادر] و آن [پدر] طرفدار و [عاشق [اباالحسن علیه السلام شدم.
- پاورقــــــــــــــــــــی
1 ـ ابوالحسن علی بن عبداللّه بن الوصیف الناشئ الأصغر البغدادی، من كبار علماء الاسلام وقد برع و نبغ فی عموم الفقه والأداب و الكلام، اضافة الی نظم القریض. انشأ فی مدائح أهل البیت اشعارا كثیرة لاتحصی، واستنفد عمره فی الدوع عنهم، و مناظرة خصومهم، حتی عرف بهم، فلله درّه، و علی اللّه أجره، ولد سنة 271. و مات سنة 365 و شیعه جمیع رجال الدولة. الغدیر، ج 4، ص 28، معجم الأدباء، الیتیمة، وفیات الأعلاء.
2 ـ هو أبو اسماعیل بن عباد بن العباس المعروف بالصاحب، كان عظیمَ الشأن فی فنون الأدب واللغة والكلام والسیاسة. ولد باصطخر وقیل بطالقان سنة 324 أو سنة 326، أخذ الأدب عن أساتذة منهم أحمد بن فارس اللغوی، والوزیر ابن العمید استوزره مؤید الدولة البویهی و بعد ذلك فخرالدولة، نذر نفسه فی خدمة النّاس و قضاء حوائجهم خصوصا المؤمنین، قصده عشرات الشعراء، و مُدح بعشرات الاُلوف من القصائد من نظم أعظم شعراء عصره، كان نقش خاتمه:
(شفیع اسماعیل فی الآخرة محمد والعترة الطاهرة)
توفی بالری سنة 385 و نقل جثمانه إلی اصفهان.
الغدیر، ج 4، ص 39، الكُنی و الألقاب، ج 2، ص 370، معجم الأدباء، ج 6، ص 168؛ یتیمة الدهر، ج 3، ص 188، أعیان الشیعة، ج 11، ص 231 ـ 374 والبیتان من فرائد السمطین للحموی، السمط الثانی، الباب الأول.
3 ـ طرِبت: طابت و فرحت. فَرط: شدّة.
4 ـ نجبت: كانت نجیبةای شریفة.
5 ـ مِنَن: عطایا و أفضال.
6 ـ لاحد الشعراء مخمِّسا البیتین المشهورین.