سكولاریزم و اسلام (4)

اشاره

در بخش اول این مقاله به بیان معنای لغوی سكولاریزم و واژه‌های مشابه آن، معنای اصطلاحی سكولاریزم، اصول و بنیادهای اساسی تفكر سكولاریزم، ریشه‌های تاریخی سكولاریزم، و عوامل و زمینه‌های پیدایش آن در جهان غرب پرداخته شد.

در بخش دوم، مطالبی چون: انگیزه‌های ترویج سكولاریزم در غرب، نمودهایی از سكولاریزم در تاریخ مسلمین، ریشه‌های سكولاریزم و دوران حاكمیت و سپس افول این اندیشه در ایران، مورد بحث و بررسی قرار گرفت.

در بخش سوم، پس از تبیین مفهوم سیاست، كاربردهای واژه سیاست در متون اسلامی، ضرورت حكومت و فلسفه آن از نظر اسلام، و تفاوت حكومت وسیاست اسلامی با حكومت مبتنی بر سكولاریزم، یكی از دلایل جداناپذیری دین از سیاست با عنوان «تاكید متون اسلامی‌» بررسی شد و بیان گردید كه این دلیل از دو جهت قابل بررسی است:

الف) تبیین اصل حكومت و نوع حاكمیت در اسلام، كه در مقاله قبل به صورت مشروح ارائه گرید.

ب) احكام و حدودی كه اجرای آن‌ها مقتضی وجود حكومت اسلامی است.

در این مقاله، پس از بیان جهت دوم از دلیل اول، دیگر دلایل جداناپذیری دین از سیاست را تبیین خواهیم كرد.

* * *

ب - احكام و حدودی كه اجرای آن‌ها مقتضی وجود حكومت اسلامی است

بعضی از آیات و روایات اشاره به احكام و حدودی دارند كه اجرای آن‌ها مقتضی وجود حكومت و رهبری اسلامی است. مانند آیات و روایاتی كه به مسائلی چون: جنگ، جهاد، شهادت، احكام دفاع ملی، تشكیل نیروی نظامی و تقویت آن، آمادگی كامل جهت مبارزه با كفر و طاغوت و هر نوع تجاوزگری، امر به معروف و نهی از منكر، احكام جزائی و حدود الهی (حدود، دیات و قصاص) و احكام مالی مانند: خمس، زكات، انفال، خراج، جزیه و... می‌پردازند.

در این باره آیات و روایات به قدری زیاد است كه نقل و بیان آن‌ها مقالات و حتی كتاب‌های مستقلی را می‌طلبد. در ذیل به عنوان نمونه چند مورد را متذكر می‌شویم:

جهاد، دفاع ملی و...

«كتب علیكم القتال‌» (1) «جهاد، بر شما مقرر شده است.‌»

«یا ایها النبی حرض المؤمنین علی القتال‌» ؛ (2) «ای پیامبر، مؤمنان را به جهاد برانگیز.‌»

«و قاتلوهم حتی لا تكون فتنة و یكون الدین كله لله‌» ؛ (3) «و با آنان بجنگید تا فتنه‌ای برجای نماند و دین یكسره از آن خدا گردد.‌»

«و اعدوا لهم ما استطعتم من قوة‌» ؛ (4) «هر چه در توان دارید [برای جهاد و مبارزه با طاغوت و تجاوزگر] نیرو آماده سازید.‌»

«یا ایها النبی جاهد الكفار و المنافقین و اغلظ علیهم‌» ؛ (5) «ای پیامبر! با كافران و منافقان جهاد كن و بر آنان سخت بگیر.‌»

امر به معروف و نهی از منكر

امر به معروف و نهی از منكر از جمله اصول مسلم سیاسی و اجتماعی اسلام است كه در زمینه اهمیت و آثار و فوائد آن آیات و روایات فراوانی وارد شده است، از جمله:

«كنتم خیر امة اخرجت للناس تامرون بالمعروف و تنهون عن المنكر و تؤمنون بالله... (6) ‌» ؛ «شما بهترین امتی هستید كه برای مردم پدیدار شده اید؛ به كارهای پسندیده فرمان می‌دهید و از كارهای ناپسند باز می‌دارید و به خدا ایمان دارید.‌»

امام علی علیه السلام پس از ضربت خوردن، در بستر شهادت به فرزندان خویش (امام حسن و امام حسین علیهما السلام) وصیت نموده و خطاب به همه كسانی كه پیام او را دریافت خواهند كرد فرمود:

«لا تتركوا الامر بالمعروف و النهی عن المنكر فیولی علیكم شراركم ثم تدعون فلا یستجاب لكم؛ (7) امر به معروف و نهی از منكر را وانگذارید كه اشرار بر شما مسلط می‌گردند و سپس دعا می‌كنید ولی دعاهایتان مستجاب نمی‌گردد.‌»

و امام باقرعلیه السلام با اشاره به اهمیت امر به معروف و نهی از منكر می‌فرماید:

«ان الامر بالمعروف و النهی عن المنكر، سبیل الانبیاء و منهاج الصلحاء، فریضة عظیمة بها تقام الفرائض و تامن المذاهب و تحل المكاسب، ترد المظالم، و تعمر الارض، و ینتصف من الاعداء و یستقیم الامر (8) ؛

همانا امر بمعروف و نهی از منكر روش انبیاء و صالحان است. فریضه بزرگی است كه به وسیله آن سایر واجبات دینی انجام می‌پذیرد، راه‌ها امن می‌گردد، كسب‌ها حلال می‌شود، اموال به ظلم گرفته شده باز گردانده می‌شود، زمین آباد می‌شود، از دشمنان انتقام گرفته می‌شود و امور استوار می‌گردد.‌»

امر به معروف و نهی از منكر مراتبی دارد، مانند: اظهار تنفر قلبی نسبت به ترك واجب یا انجام حرام، امر و نهی زبانی و گفتاری، استفاده از قدرت. چنانكه ملاحظه می‌شود مرتبه نهایی آن استفاده از قدرت است كه جز با تشكیل حكومت این مرحله تحقق نمی‌یابد.

احكام جزائی و حدود الهی (حدود، دیات، قصاص)

اسلام برای حفظ حقوق مردم و جلوگیری از ظلم و تعدی و برپایی نظم و انضباط و زندگی مسالمت آمیز و دور از هر گونه جنگ و نزاع و ایجاد محیطی آرام و سالم برای زندگی آحاد مردم جامعه، قوانینی وضع كرده است كه جز با تشكیل حكومت مقتدر قابل اجرا نیست، و بدون وجود حكومت، اجرای این قوانین به دست عامه مردم باعث هرج و مرج و تنش بیش از حد خواهد شد، مانند: حد سرقت، زنا، محارب، مرتد،قذف، مسكر و قصاص قتل كه اجرای آن‌ها و... مقتضی تشكیل حكومت است. این قوانین در آیات و روایات فراوانی بیان شده است. به عنوان نمونه:

حد سرقت

«و السارق و السارقة فاقطعوا ایدیهما جزاء بما كسبا نكالا من الله‌» ؛ (9) « دست مرد و زن دزد را به كیفر عملی كه انجام داده اند، به عنوان یك مجازات الهی، قطع كنید.‌»

حد زنا

«الزانیة و الزانی فاجلدوا كل واحد منهما ماة جلدة‌» ؛ (10) «به هر زن زناكار و مرد زناكاری صد تازیانه بزنید.‌»

حد محارب

«انما جزاء الذین یحاربون الله و رسوله و یسعون فی الارض فسادا ان یقتلوا او یصلبوا او تقطع ایدیهم و ارجلهم من خلاف او ینفوا من الارض‌» (11) ؛ «سزای كسانی كه با خدا و پیامبر او می‌جنگند و در زمین به فساد می‌كوشند، این است كه كشته شوند، یا بر دار آویخته گردند، یا دست و پایشان در خلاف جهت یكدیگر بریده شود، یا از آن سرزمین تبعید گردند.‌»

قصاص قتل

«یا ایها الذین آمنوا كتب علیكم القصاص فی القتلی الحر بالحر و العبد بالعبد و الانثی بالانثی‌» ؛ (12) «ای كسانی كه ایمان آورده اید، حكم قصاص در مورد كشتگان، بر شما نوشته شده است. آزاد عوض آزاد و برده و كنیز در برابر برده، و زن در برابر زن...‌»

«و كتبنا علیهم فیها ان النفس بالنفس و العین بالعین و الانف بالانف و الاذن بالاذن و السن بالسن و الجروح قصاص‌» ؛ (13) «در تورات بر آنان مقرر كردیم كه جان در مقابل جان، و چشم در برابر چشم، و بینی در برابر بینی، و گوش در برابر گوش، و دندان در برابر دندان می‌باشد، و هر زخمی، قصاص دارد....‌»

در این باره روایات فراوانی نقل شده است. جهت مطالعه بیشتر می‌توانید به كتاب وسائل الشیعه، ج 18 و 19 مراجعه كنید.

احكام مالی (خمس، زكات، انفال، خراج، جزیه، اهل ذمه و...)

در اسلام غیر از احكام سیاسی، دفاعی، اجتماعی و قضائی، یك سری امور اقتصادی مثل بیع، اجاره، انفال، خمس، زكات، خراج (مالیات) ، جزیه كفار غیر حربی، جعاله، وقف، هبه، مزارعه، اموال یتیم، تقسیم ارث، ضمان، صلح، رهن و... مطرح است كه در مواردی اعمال و اجرای آن‌ها جز با تشكیل حكومت اسلامی میسر نیست.

مثلا «خمس‌» یكی از درآمدهایی است كه به بیت المال واریز می‌گردد و یكی از اقلام بودجه را تشكیل می‌دهد. طبق مذهب شیعه، از تمام منافع، به طرز عادلانه‌ای خمس گرفته می‌شود؛ به طوری كه از سبزی فروشی گرفته تا كسی كه مشاغل پر درآمد دارد همه را به نسبت درآمد شامل می‌گردد. این اشخاص باید خمس در آمد را پس از صرف مخارج متعارف خود، به حاكم اسلام بپردازند تا به بیت المال وارد شود.

بدیهی است درآمدی با این عظمت و گستردگی، برای اداره كشور اسلامی و رفع احتیاجات مالی آن است. هرگاه خمس در آمد كشورهای اسلامی، یا تمام دنیا را - اگر تحت نظام اسلام در آید - حساب كنیم، معلوم می‌شود كه منظور از وضع چنین مالیاتی فقط صرف در یكی دو مورد از موارد ضروری نیست، بلكه قضیه مهمتر از این‌ها بوده و رفع نیاز مالی تشكیلات بزرگ حكومتی مورد توجه است.

از طرفی «جزیه‌» كه بر «اهل ذمه‌» مقرر شده، و «خراج‌» كه از اراضی كشاورزی و منابع درآمدی گرفته می‌شود، درآمد فوق العاده‌ای را به وجود می‌آورد. لزوم پرداخت چنین اموالی، و جمع آوری و حفظ این اموال و مصرف آن‌ها در جای حقیقی و عادلانه خود، مقتضی وجود حاكم و حكومت اسلامی است. (14)

دلیل دوم: فلسفه بعثت

یكی دیگر از دلائلی كه می‌توان به وسیله آن جدا ناپذیری دین از سیاست را به اثبات رسانید، فلسفه بعثت است.

با بررسی صحیح مساله بعثت و مطالعه آیات قرآنی در این باره، به روشنی می‌توان ثابت كرد كه رسالت پیامبر تنها برای تبلیغ، تذكر و بشارت نبوده است، بلكه تثبیت حاكمیت دینی در جامعه بشری براساس قسط و عدل از جمله اهداف بعثت بوده است. پرواضح است كه تثبیت حاكمیت دینی بدون ایجاد یك دولت مقتدر و دارای نیروی مسلح توانمند و تحت فرماندهی یك رهبر جامع دینی و آگاه به اوضاع سیاسی، امكان پذیر نیست.

خداوند متعال می‌فرماید: «لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الكتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط (15) ‌» ؛

«ما به راستی پیامبران خود را با دلایل آشكار روانه كردیم و با آن‌ها كتاب و ترازو را فرود آوردیم تا مردم به عدالت برخیزند.‌»

خداوند متعال در این آیه شریفه یكی از اهداف ارسال پیامبران و نزول كتاب آسمانی را قیام به قسط و عدالت می‌شمارد. روشن است كه اقامه قسط و عدل بدون تشكیل حكومت امكان پذیر نیست.

در آیه دیگری می‌فرماید: «كان الناس امة واحدة فبعث الله النبیین مبشرین و منذرین و انزل معهم الكتاب بالحق لیحكم بین الناس فیما اختلفوا فیه (16) ‌» ؛ «مردم، امتی یگانه بودند؛ پس خداوند پیامبران را نویدآور و بیم دهنده برانگیخت، و با آنان، كتاب [خود] را به حق فرو فرستاد، تا میان مردم در آنچه با هم اختلاف داشتند داوری كند.‌»

در این آیات قیام به قسط و عدل برای رفع اختلاف میان مردم، به عنوان هدف بعثت مطرح شده است. اگر اختلاف میان انسان‌ها امری طبیعی و قطعی است، و اگر رفع اختلاف‌ها، امری ضروری برای ایجاد نظم در جامعه بشری و جلوگیری از هرج و مرج است، صرف موعظه و نصیحت و مساله گویی نمی‌تواند مشكل را حل كند و علاوه بر انذاز و تبشیر، مساله حاكمیت نیز مطرح است. خداوند متعال در این آیات نمی‌فرماید پیامبران به وسیله تعلیم یا انذاز و تبشیر، اختلافات جامعه را رفع می‌كنند، بلكه می‌فرماید به وسیله «حكم‌» ، اختلاف‌های آن را برطرف می‌كنند، زیرا حل اختلافات بدون حكم و حكومت امكان پذیر نیست. (17)

اگر بنا باشد رفع اختلافات و اقامه قسط و عدل، براساس قوانین و احكام اسلامی به درستی و با قدرت و دقت تمام اجرا گردد، نیازمند تشكیل یك قدرت سیاسی و حكومتی است كه ضمانت اجرای آن قوانین را به عهده بگیرد.

خداوند متعال در آیه دیگر خطاب به پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله می‌فرماید:

«انا انزلنا الیك الكتاب بالحق لتحكم بین الناس بما اراك الله‌» (18) ؛ «ما این كتاب را به حق بر تو نازل كردیم، تا در میان مردم به موجب آنچه خداوند به تو آموخته داوری كنی.‌»

مرحوم علامه طباطبائی می‌گوید: «ظاهر آیه «لیحكم بین الناس‌» داوری در بین مردم در مخاصمات و منازعاتی است كه با یكدیگر دارند، منازعاتی كه تا حكم حاكمی در كار نباشد برطرف نمی‌گردد. (19) ‌»

حكومت و رهبری به عنوان ابزاری برای تحقق اهداف والای بعثت پیامبرصلی الله علیه وآله آنقدر اهمیت داشت كه پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله در طول 23 سال رسالت خویش، پیوسته بر آن تاكید كرده است، به حدی كه شروع و ختم رسالت ایشان با بحث وصیت و خلافت و تعیین جانشین همراه شد و حدیث انذار و غدیر مؤید این سخن است.

دلیل سوم: فلسفه امامت و رهبری

مساله امامت و رهبری از نظر اسلام یك امر مسلم و اجتناب ناپذیر است و در جای خود با دلایل عقلی و نقلی ضرورت وجود امام مورد بحث قرار گرفته و به اثبات رسیده است.

حال بحث در این است كه با اثبات ضرورت وجود امام و رهبر در جامعه، فلسفه وجودی امام چیست؟ امام چه وظایف و نقشی را به عهده دارد؟ با بررسی فلسفه امامت و وجود امام، روشن می‌گردد كه امام نقطه ارتباط میان دین و سیاست است و بدین وسیله جداناپذیری دین و سیاست به اثبات می‌رسد. فلسفه امامت را فقط از زبان معصومین علیهم السلام مورد بررسی قرار می‌دهیم.

1 - امام رضاعلیه السلام در حدیثی طولانی درباره فلسفه امامت مطالبی جامع را بیان نموده كه در ذیل فرازهایی از آن را نقل می‌كنیم:

«ان الامامة زمام الدین، و نظام المسلمین، و صلاح الدنیا و عز المؤمنین؛ امامت زمام دین و مایه نظام مسلمین و صلاح دنیا و عزت مؤمنین است.‌»

«ان الامامة اسّ الاسلام النامی و فرعه السامی بالامام تمام الصلاة و الزكاة و الصیام و الحج و الجهاد و توفیر الفی ء و الصدقات و امضاء الحدود و الاحكام و منع الثغور و الاطراف؛ همانا امامت ریشه نمو اسلام و شاخه بلند آن است، كامل شدن نماز، زكاة، روزه، حج و جهاد و بسیار شدن غنیمت و صدقات و اجراء حدود و احكام و نگهداری مرزها و اطراف به وسیله امام است.‌»

«الامام یحل حلال الله و یحرم حرام الله و یقیم حدود الله و یذب عن دین الله و یدعوا الی سبیل ربه بالحكمة و الموعظة الحسنة و الحجة البالغة؛ امام است كه حلال خدا را حلال و حرام او را حرام می‌كند و حدود خدا را به پا می‌دارد و از دین خدا دفاع می‌كند و با حكمت و اندرز نیكو و حجت رسا [مردم را] به طریق پروردگارش دعوت می‌نماید.‌»

«الامام امین الله فی خلقه و حجته علی عباده و خلیفته فی بلاده و الداعی الی الله و الذاب عن حرم الله، الامام المطهر من الذنوب و المبرا عن العیوب، المخصوص بالعلم، الموسوم بالحلم، نظام الدین و عز المسلمین و غیظ المنافقین و بوار الكافرین. (20) ؛ امام امین خدا در میان خلقش و حجت او بر بندگانش و خلیفه او در بلادش و دعوت كننده به سوی او و دفاع كننده از حقوق او است. امام از گناهان پاك و از عیب‌ها بركنار است، بدانش مخصوص و به خویشتن داری نشانه دار است، موجب نظام دین و عزت مسلمین و خشم منافقین و هلاك كافرین است.‌»

و امام صادق علیه السلام می‌فرماید:

«جعلهم الله حیاة للانام و مصابیح للظلام و مفاتیح للكلام و دعائم للاسلام؛ (21) خداوند آن‌ها (امامان علیهم السلام) را حیات بخش مردم و چراغ‌های تاریكی و كلیدهای سخن و پایه‌های اسلام قرار داده است.‌»

امام امیرالمؤمنین علیه السلام با اشاره به نقش امام در جامعه اسلامی، خود را به عنوان محور تمام جریان‌ها و حركت‌های سیاسی دانسته و می‌فرماید:

«ان محلی منها محل القطب من الرحی ینحدر عنی السیل و لایرقی الی الطیر؛ (22) نقش من در خلافت مانند قطب در سنگ آسیاب است. از وجود من سیل [جریانات و حركت‌ها در امت] سرازیر می‌گردد و هیچ پرنده‌ای [در اوج گیری] یارای رسیدن به من (وجود برتر) را ندارد.‌»

«قطب الرحی‌» محوری است كه سنگ آسیاب برگرد آن می‌چرخد و بدون آن سنگ آسیاب در اندك زمانی از حركت باز می‌ایستد. امیرالمؤمنین علیه السلام، امامت را به این محور تشبیه كرده اند؛ چرا كه امام نقش محوری در حركت‌های درست سیاسی را به عهده دارد و عامل بازدارنده و كنترل كننده حركت‌های انحرافی می‌باشد.

از بررسی مطالب بالا استفاده می‌شود كه:

امامت، زمام دین، مایه نظام مسلمین، صلاح دنیا و عزت مؤمنین، ریشه و اساس رشد اسلام و مجری حدود، احكام و نگهداری مرزها است. امام حافظ دین و اسلام و دفاع از آن، و حجت خداوند بر خلق می‌باشد. او محور حركت‌های اسلامی و مایه جلوگیری از انحرافات است.

هر كدام از این امور بیانگر حاكمیت امام بوده و در نهایت جداناپذیری دین و سیاست را به اثبات می‌رساند.

ممكن است سؤالی در اینجا مطرح شود و آن سؤال این است كه آیا در زمان غیبت امام زمان كه امام حضور ظاهری در صحنه اجتماعی ندارد، دین از سیاست جدا نخواهد بود؟

پاسخ این است كه براساس تاكید امامان معصوم علیهم السلام، در زمان غیبت كبری همان ولایت كه از سوی امامان اعمال می‌شد، توسط نایب عام امام اجرا می‌شود و دین به صورت جدی و انكارناپذیر در صحنه سیاست حضور دارد.

ولایت فقیه كه استمرار ولایت ائمه اطهارعلیهم السلام است و با فرمان آنان مشروعیت پیدا می‌كند، دلیل محكمی بر جداناپذیری دین از سیاست در دوران غیبت است.

دلیل چهارم: سیره معصومین علیهم السلام

روشن‌ترین دلیل برای اثبات جداناپذیری دین اسلام از سیاست سیره عملی معصومین علیهم السلام است.

پیامبراكرم صلی الله علیه وآله از بدو رسالت خویش تا پایان آن، پیوسته برای تشكیل حكومت اسلامی و بیان شیوه‌ها و راه كارهای آن تلاش نموده و خود نیز عملا به حكومت اسلامی عینیت خارجی بخشید.

ائمه اطهارعلیهم السلام نیز بعد از پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله پیوسته در تلاش برای تشكیل حكومت اسلامی بودند كه متاسفانه به دلیل انحراف و ایجاد اختلاف بین مسلمین، به جز دوران امام علی و امام حسن علیهما السلام آن هم به مدت كوتاهی، دیگر شرائط اجتماعی برای تشكیل حكومت اسلامی فراهم نگردید.

پیامبر اكرم طی دو مرحله، حكومت اسلامی را تاسیس كرد:

مرحله اول: حزب سری در مكه

پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله در مكه هنوز مامور به آشكار كردن رسالت خویش نبود، از این رو اقدام به تاسیس «حزب سری‌» كرد. این مرحله در كتاب‌ها به عنوان «دعوت پنهانی‌» نام یافته است كه پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله به طور خصوصی و سری با افراد مختلف تماس برقرار نمود، و آن‌ها را به آیین نورانی اسلام دعوت كرد و به وسیله همین افراد، هسته مركزی حكومت خود را تشكیل داد. شاید فلسفه اساسی دعوت سری این بود كه با دعوت سری دست به تشكیل یك حزب قوی زده و به كمك آن بتواند ماموریت بسیار بزرگ و حساس خود را شروع كند.

مهم‌ترین كاری كه پیامبر در رابطه با تاسیس یك جامعه و حكومت توحیدی در مكه انجام داد، این بود كه: در مراسم حج با گروهی از مردم مدینه كه به مكه آمده بودند، ملاقات كرد و از آن‌ها پیمان گرفت كه او را یاری نمایند. این گروه كه رسما دعوت آن حضرت را پذیرفته بودند، تعهد كردند كه وی را به مدینه دعوت كرده و یاری او را بر عهده بگیرند. این كار زمانی تكمیل شد كه گروهی دیگر از نمایندگان مردم مدینه با پیامبرصلی الله علیه وآله در عقبه (در نزدیكی منی) ملاقات نمودند و با وی رسما به عنوان پیامبر و رهبر، بیعت كردند و پیمان دوستی میان آن‌ها منعقد شد، كه در تاریخ به معاهده «عقبه اولی‌» شهرت یافت. (23)

مرحله دوم: تشكیل حكومت در مدینه

وقتی پیامبرصلی الله علیه وآله به مدینه مهاجرت نمود، جامعه را برای تشكیل حكومت آماده دید و به تاسیس آن اقدام نمود. او حكومت اسلامی را به صورت یك واقعیت خارجی در آورد و در این باره آنچه در توان داشت بذل نمود، میان مهاجر و انصار پیمان برادری بست و یك مركز عمومی به نام مسجد ساخت كه كارهای آموزشی، قضائی، سیاسی و اجتماعی در آنجا انجام می‌گرفت.

پیامبر صلی الله علیه وآله جهت تشكیل نخستین حكومت اسلامی، خود شخصا عهده دار اموری شد كه صرفا جنبه سیاسی داشت و برای تشكیلات دولت اسلامی بهترین اساسنامه را تنظیم نمود. از جمله اقدامات سیاسی پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله موارد زیر است:

1. میان مسلمانان و قبایلی كه در مدینه بودند، مانند یهود و غیره با شرایط خاصی پیمان عدم تعرض بست، و این معاهده در حقیقت، اولین دستور حكومت اسلامی بود.

2. رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله جهت حفظ دولت اسلامی و ترساندن دشمن، ارتش مجهز و نیرومندی ترتیب داد و آنان را برای دفع دشمن به مناطق مختلف شبه جزیره عربستان اعزام داشت، و با مشركان كشور روم به پیكار برخاست به طوری كه مورخان نوشته اند: در مدت ده سال توقف خود در مدینه، 82 جنگ كرده است.

3. آنگاه كه حكومت اسلامی در مدینه و اطراف آن استقرار پیدا كرد و از طرف مردم بت پرست مكه با عقد صلح رسمیت یافت، و ریشه یهود از مدینه و اطراف آن كنده شد، پیامبرصلی الله علیه وآله احساس كرد وقت آن رسیده است كه پیام جهانی خود را از مرزهای عربستان فراتر برده و آن را بر همه مردم جهان عرضه بدارد، لذا در این رابطه نامه‌هایی به سران كشورها و فرمانروایان نوشت و آنان را به اسلام دعوت كرد. (24)

معرفی منابع

خوانندگان محترم جهت آشنایی بیشتر با بحث «اسلام و سكولاریسم‌» می‌توانند به منابع زیر مراجعه كنند.

کتب

1. فرهنگ دین، ویراسته میرچاالد، هیئت مترجمان، (تهران: انتشارات طرح نو، چاپ اول، 1374، ه. ش.)

2. فلسفه دین، علامه محمد تقی جعفری، تدوین دكتر عبدالله نصری، (قم: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ دوم، 1378 ه ش.)

3. مبانی اندیشه سیاسی اسلام، عباسعلی عمید زنجانی، (تهران: مؤسسه فرهنگی اندیشه، بی تا.)

4. تجدد و دین زدایی، محمد مدد پور، (تهران: دانشگاه شاهد، چاپ دوم، 1373 ه ش.)

5. ریشه‌ها و نشانه‌های سكولاریسم، علی ربانی، (تهران: مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول، 1379 ه. ش.)

6. سكولاریزم در مسیحیت و اسلام، محمد حسن قدردان قراملكی، (قم: مركز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1379 ه. ش.)

7. سكولارها چه می‌گویند؟ محمد قطب، (تهران: مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول، 1379 ه. ش.)

8. انتظار بشر از دین، عبدالله نصری، (تهران: مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول، 1378 ه. ش.)

9. فلسفه سیاست، تهیه و تدوین، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمه الله، چاپ اول، 1377 ه ش.

10. حكومت دینی، احمد واعظی، (قم: مرصاد، چاپ اول، 1378 ه ش.)

11. حكومت اسلامی، دفتر تالیف و نشر متون درسی حوزه، (قم: سامیر، چاپ اول، 1381،ه ش.)

12. حاكمیت دینی، پژوهشكده تحقیقات اسلامی سپاه قم، نبی الله ابراهیم زاده آملی، (قم: اداره آموزش‌های عقیدتی - سیاسی نمایندگی ولی فقیه در سپاه، 1377 ه ش.)

13. غرب شناسی، احمد رهنمایی، (قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمه الله، چاپ دوم، 1380، ه. ش.)

14. ولایت فقیه، امام خمینی رحمه الله (مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام رحمه الله، چاپ ششم، 1376 ه. ش.)

15. پرسش‌ها و پاسخ‌ها، استاد مصباح یزدی، (قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمه الله، چاپ اول، 1377 ه. ش.)

16. اندیشه سیاسی اسلام معاصر، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی، (تهران: انتشارات خوارزمی، چاپ دوم، 1365 ه ش.)

17. الاسلام و اصول الحكم، علی عبدالرزاق، نقد و تعلیق، الدكتور ممدوح حقی، (بیروت: دارالمكتبة الحیاة، 1966.)

18. حكومت منهای دین (ترجمه كتاب علمانیت لائیك) ، علامه محمد مهدی شمس الدین، ترجمه حسن شمس گیلانی، 1363 ه ش. محل چاپ و انتشارات معلوم نیست.

19. رابطه دین و سیاست، ایرج میر، (تهران: نشرنی، 1380 ه ش.)

20. دین، جامعه و عرفی شدن، علی رضا شجاعی زند، (تهران: نشر مركز، 1380 ه ش.)

21. مبانی حكومت اسلامی، حسین جوان آراسته، (قم: انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1379 ه. ش.)

22. مبانی نهضت احیای فكر دینی، محمد جواد صاحبی، (قم: بوستان كتاب، چاپ اول، 1380 ه. ش.)

23. مبانی حكومت اسلامی، آیت الله سبحانی، ترجمه داوود الهامی، (قم: انتشارات توحید، 1370 ه. ش.)

24. حقوق و سیاست در قرآن، محمد تقی مصباح یزدی، نگارش محمد شهرابی، (قم: مؤسسه آموزشی امام خمینی رحمه الله، 1377 ش.)

25. دین و دولت در اسلام، غلامرضا ظریفیان شفیعی، (تهران: میراث ملل، 1376 ش.)

26. سه گفتار (حكومت در اسلام و...) ، شهید سید محمد حسین بهشتی (بی جا: بی نا، بی تا.)

27. شریعت و حكومت،سید محمد مهدی موسوی خلخالی، (قم: دفتر تبلیغات اسلامی، 1377 ش.)

28. ولایت فقیه در حكومت اسلامی، سید محمد حسین حسینی طهرانی، (مشهد: انتشارات علامه طباطبایی، 1415 ق) ، ج 4 - 1.

29. ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، عبدالله جوادی آملی (قم: اسراء، 1378 ش.)

مجلات

30. فصلنامه كتاب نقد، شماره‌های 1، 2 و 3، (تهران: فرهنگ و اندیشه معاصر، 1377 ه ش.)

31. فصلنامه مجله تخصصی كلام اسلامی، سال ششم، شماره‌های 21 و 22 (قم: مؤسسه تحقیقاتی و تعلیماتی امام صادق علیه السلام، 1376 ه ش.)

32. فصلنامه حكومت اسلامی، سال دوم، شماره سوم، (قم: دبیرخانه مجلس خبرگان، 1376 ه. ش.)

33. مجله كیان، (تهران: سال پنجم، شماره 26، 1374 ه ش.)

34. فصلنامه نقد و نظر، سال دوم، شماره اول، 1375 ه. ش.

35. فصلنامه حكومت اسلامی، سال دوم، شماره 4، ج 6، 1376 ه. ش.

36. مجله معرفت، سال هشتم، شماره اول، ج 29، 1378 ه. ش و شماره 22، ص 22.

37. فصلنامه حكومت اسلامی، سال سوم، شماره چهارم، ج 10، 1377 ه. ش.

38. فصلنامه حكومت اسلامی، سال چهارم، شماره اول، ج 11، 1378 ه. ش.

39. مجله قبسات، سال دوم، شماره اول، 1379 ه. ش.

 

  • پاورقــــــــــــــــــــی

 

1) بقره / 216.

2) انفال / 65.

3) انفال / 39.

4) انفال / 60.

5) توبه / 73.

6) آل عمران / 110.

7) نهج البلاغه، نامه 47، در این باره روایات فراوانی نقل شده است كه جهت اطلاع می‌توانید به كتاب وسائل الشیعه، ج 11، مراجعه كنید.

8) شیخ حر العاملی، وسائل الشیعه، (تهران: مكتبة الاسلامیه، الطبعة الخامسة، 1401 ه. ق) ج 11، ص 395، كتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنكر، ابواب الامر و النهی و ما یناسبها، باب 1، ح 6.

9) مائده / 38.

10) نور / 2.

11) مائده / 33.

12) بقره/ 178.

13) مائده / 45.

14) ر،ك: امام خمینی رحمه الله، ولایت فقیه، (قم: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی رحمه الله، چاپ ششم، 1376 ه ش) .

15) حدید / 25.

16) بقره / 213.

17) ر،ك: استاد جوادی آملی، ولایت فقیه ولایت فقاهت و عدالت، (قم: نشر اسراء، نوبت دوم، 1379، ه ش) ص 74 به بعد.

18) نساء / 105.

19) علامه طباطبائی، تفسیر المیزان، ج 5، ص 113.

20) ابی جعفر محمد بن یعقوب الكلینی، اصول كافی، ترجمه سید جواد مصطفوی، (تهران: انتشارات علمیه اسلامیه) ج 1، ص 283 - باب نادر جامع فی فضل الامام و صفاته، ح 1.

21) همان مدرك، ص 2، ح 2.

22) نهج البلاغه، خطبه 3.

23) سیره ابن هشام، ج 2، ص 73، طبع مصر.

24) نامه‌های سیاسی آن حضرت در بعضی از كتاب‌ها جمع آوری شده است. مانند: كتاب «الوثائق السیاسیة‌» نوشته پرفسور محمد حمیدالله استاد دانشگاه پاریس و «مكاتب الرسول‌» نوشته احمدی میانجی. ر، ك: استاد آیت الله سبحانی، مبانی حكومت اسلامی، ص 15 - 18.

380 دفعه
(0 رای‌ها)