با سلام و احترام فراوان به محضر تمام معلمان و مربیان محترم.
اینجانب پس از سالها نشستن در كلاسهاى درس و استفاده از محضر معلّمان بسیار، به این نتیجه رسیدم كه تعداد قابل توجّهى از آموزگاران ما، هیچ اطّلاعى درباره «بد تدریس كردن» ندارند و اصول و قواعد آن را نمىدانند. به همین دلیل و از ترس اینكه نكند فضاهاى آموزشى ما دچار یكنواختى و كسالت شوند، راهكارهاى كلاسدارى متنوّعتر و جدیدتر را در قالب 20 نكته به تحریر درآوردم. به این امید كه مورد توجه و استفاده قرار گیرد. نكتههاى مورد نظر به این شرح است:
1. به محض ورود به كلاس، وارد بحث درسى شوید و هیچ زمانى را براى آمادگى ذهنى شاگردان در نظر نگیرید. مگر به شما ربطى دارد كه ذهن شاگرد هنوز درگیر مسائل ساعت قبل یا زنگ تفریح است؟ شما باید از لحظات ساعت درسى استفاده كنید و خواندن شعر، روایت، بیان یك حكایت یا چیزهایى از این دست، دقایقى از كلاس را مىگیرد. اهمیتى ندارد كه بیان چنین مطالبى تا چه حد در آمادگى شاگرد و تمركز حواس او براى درس، مؤثر است.
2. هرگز روش تدریس خود را تغییر ندهید و همواره از همان روش سخنرانى و توضیحى استفاده كنید. لزومى ندارد كه با استفاده از روشهاى دیگر تدریس، تنوع ایجاد نمایید و بنابر «قانون شدّت» (1) با ایجاد هیجان در كلاس، سطح یادگیرى شاگردانتان را بالا ببرید و از مقدار فراموش شدن درس بكاهید. مثلاً براى تدریس درس «جانوران» آنها را براى گردش علمى به موزه جانورشناسى یا باغ وحش نبرید كه حیوانات را از نزدیك ببینند و جزئیات مسائل درسى را «مشاهده» كنند و براى شما گزارش از مشاهدات خود بنویسند؛ بلكه به عكسهاى كتاب درسى در این رابطه اكتفا كنید و باز هم به همان روش توضیحى و سخنرانى كه خودتان بیان درس را به عهده دارید، تكیه نمایید.
3. احتیاجى نیست كه هنگام تدریس، گاهى شاگردانتان را درگیر مطلب كنید و از آنها سؤالاتى بپرسید تا در مسیر درس، تعاملى ایجاد شود. اهمیتى ندارد كه سخن گفتن یك جانبه معلم، خستگى و كسالت مىآورد و از ضریب یادگیرى شاگرد مىكاهد. مهم این است كه حجم مورد نظر كتاب را تدریس كنید؛ نه اینكه شاگردان چه درصدى از مطالب را دریافت كرده و آموختهاند.
4. اگر شاگردى سؤالى پرسید، توجهى به این مسئله نداشته باشید كه جواب دادن به این سؤال در وسط درس، ممكن است مسیر تدریس را تغییر دهد و مدیریت زمان از دستتان خارج شود. نه تنها آن سؤال را (بدون در نظر گرفتن شرایط) پاسخ دهید، بلكه سؤالات دیگرى را هم كه در ادامه براى سایر شاگردان پیش مىآید، بى جواب نگذراید. به آنها نگوئید كه سؤالات را یادداشت كنند و در زمان مخصوصى كه از قبل در طرح درستان در نظر گرفتهاید، بپرسند.
5. در هنگام تدریس، توجهى به روحیه حاكم بر كلاس نداشته باشید؛ مثلاً اگر ساعت قبل یا بعد، امتحانى برگزار شده یا قرار است برگزار شود و شاگردان در ناراحتى یا اضطراب حاصل از آن هستند، هیچ صحبتى در این باره نكنید و براى خارج شدن از این حالت، كمكى به آنها ننمایید؛ بلكه تدریستان را (حتى اگر درس بسیار مهم و مشكل باشد) انجام دهید.
6. براى دسته بندى و توجه دادن به نكات مهم از تخته سیاه یا سایر وسایل كمك آموزشى استفاده نكنید. لزومى ندارد كه مطالب، دسته بندى شده و قابل به ذهن سپردن، به شاگرد عرضه شود. احتیاجى هم نیست كه با ابزار جدید آموزشى، جدولها، شكلها و تصاویر لازم را به شاگردانتان ارائه كنید. همان روشهاى قدیمى آموزشى، براى رسیدن به یادگیرى مطلوب، كافى هستند.
7. در آغاز آموزش هر مطلب، رفتار ورودى (2) را ارزیابى نكنید و از كامل بودن ساخت شناختى (3) شاگردان مطمئن نشوید. مهم نیست كه آموختههاى قبلى آنها (حتى آن دسته از آموختهها كه پایه درس امروز است) كامل شدهاند یا نه، به هر حال آنها باید درس امروز را بفهمند و بیاموزند.
8. در امر تدریس شعار «هر چه پیش آید خوش آید» را سرلوحه اعمالتان قرار دهید و «تهیه طرح درس سالانه یا ماهانه و....» را كارى عبث و مربوط به معلّمان بى تجربه بدانید. چه لزومى دارد كه شما از ابتداى سال تحصیلى یا دوره آموزشى برنامه داشته باشید و حجم تدریس هر جلسه را برنامه ریزى كرده باشید؟ چه نیازى هست كه شما آزمونهاى گاه به گاه داشته باشید و از قبل براى آنها زمان تعیین كرده باشید؟ درباره هر جلسه، شب قبل تصمیم بگیرد و هر طور كه سلیقه و حوصلهتان ایجاب مىكرد، مسیر آموزشى یك سال یا دوره تحصیلى را طى كنید و به اتمام برسانید.
9. «وعده» و «وعید» را در هر موقعیتى كه احساس نیاز كردید؛ به كار بگیرید و نگران این نباشید كه آیا امكان به جا آوردن آنها را دارید یا نه. لازم نیست به فكر مسئله «خوش قولى» باشید و به موقعیت خود در میان شاگردان و تأثیر كلامتان بر آنها فكر كنید. آن لحظه، تأثیر آن وعده یا وعید در كلاس اهمیت دارد كه اهداف همان لحظه و همان جلسه درسى را تأمین نماید.
10. وقتى روى تخته یا وایت بُرد مىنویسید، به مرتب بودن و منسجم بودن و حتى كامل و صحیح بودن نوشتهها توجه نكنید. هیچ كدام از این نكتهها اهمیتى ندارد. حتى موقع پاك كردن مطالب، از دست و آستین كمك بگیرید و ترتیبى در پاك كردن و دوباره نوشتن قائل نباشید.
11. همیشه به دانشآموزان یادآورى كنید كه «حافظه» تنها چیزى است كه در دوران تحصیل مفید است. كلماتى مثل «تفكر»، «تحلیل»، «درك» و واژههاى ناخوشایندى از این دست، كاملاً بیهودهاند. با تمام قدرت تلاش كنید این كلمات را از قاموس آموزش، حذف كنید. فقط مطالب و معلومات درسى را به شاگردان ارائه نمایید و ذهنتان را درگیر فهمیدن و اندیشیدن نكنید. بگذارید حفظ كنند و نمره بگیرند.
12. این حق شماست كه ساعت استراحت شاگردان را براى درس، كه یقیناً اهمیت بیشترى دارد، استفاده كنید. حتماً شاگردان در طولانى شدن درس تا این ساعت، مقصّر بودهاند؛ پس اشكالى ندارد كه به جاى استراحت و آماده شدن براى ساعت بعد، در خدمت شما و درستان باشند.
13. این شاگردان هستند كه باید در كلاس باشند؛ غیبتهایشان را موجّه كنند؛ از قبل به مسئولان اطلاع بدهند و... شما مىتوانید به محض وقوع كوچكترین مشكلى، به كلاس نروید یا دیر به كلاس برسید. عقب ماندگیهاى درسى را هم، با كلاسهاى جبرانى یا بالابردن سرعت تدریس جبران كنید. به هیچ وجه هم براى تأثیر منفى این مسائل بر روحیه شاگردان و در نتیجه كاهش یادگیرى آنان، نگران نباشید. مهم این است كه شما به عنوان معلم و استاد از كار خود راضى باشید و خود را در فشار و اجبار حضور به موقع و همیشگى دركلاس نبینید. این گونه ناراحتیها براى معلم خوب نیست و بر روند كارش تأثیر منفى مىگذارد.
14. در هنگام تدریس انرژى زیادى صرف نكنید. روى صندلى خود با آرامش بنشینید و بدون اینكه كوچكترین فشارى به حنجره خود بیاورید، درستان را بدهید. از بالا و پایین بردن صدا، سكوتهاى معنى دار و به موقع، حركت در میان صندلیهاى دانشآموزان و سایر روشهاى این چنینى بپرهیزید. این كارها علاوه بر اینكه انرژى زیادى از شما مىگیرند، باعث مىشوند شاگردان نتوانند به امورى كه برنامه ریزى كردهاند در كلاس انجام دهند، برسند و درمیان شما و شاگرد دلخورى پیش بیاید.
15. براى به دست گرفتن انضباط كلاس، چنان جدّى و خشك با شاگردانتان رفتار كنید كه جرأت كوچكترین بى انضباطى، خنده، احساس صمیمیت و... به خود ندهند و «از دیوار صدا در بیاید از شاگردان در نیاید». صمیمیت شاگرد با معلم مضرّات فراوانى دارد، علاوه بر اینكه «رویشان زیاد مىشود» و «كلاس را روى سرشان مىگذارند.» ممكن است گاهى دلشان بخواهد مشكلشان را با معلم طرح كنند و او مجبور شود گامى براى حل آن مشكل بردارد. این در حالى است كه معلم باید تمام حواسش متمركز بر درس و تدریس باشد و این صمیمیتها اصلاً به نفع روابط معلم و شاگردى و اصول كلاسدارى نیست.
16. اگر احیاناً كسى از برخوردهاى خشن و خشك شما با شاگردان انتقاد كرد، وجود روحیه «انتقاد پذیرى» را آن هم «در اشدّ حالت ممكن» در لیست اخلاق حسنه خود به اثبات برسانید، شروع كنید به صمیمى شدن با شاگردان؛ به صورتى كه هیچ فاصله و حدّ و مرزى به نام «معلم و شاگردى» میان شما باقى نماند و شوخیهاى بسیار جالب شما با دانشآموزان، تمام خشونتها و دلخوریهاى سابق را به كلّى و از ریشه و بُن، بركَنَد.
17. معلومات خود را در حدّ كتاب درسى نگه دارید. هیچ ضرورتى ندارد كه بیش از آن، چیزى بدانید. اگر هم روزى، شاگردى، سؤالى پرسید كه خارج از محدوده اطلاعات محدود شما بود، او را متهم كنید كه نظم كلاس را بر هم مىزند و ذهن شاگردان دیگر را مشوش مىكند یا به هر روش دیگرى كه صلاح مىدانید، از جواب دادن طفره بروید؛ هرگز واژه «نمىدانم» را بر زبان نیاورید یا وعده «پاسخى در آینده بر اساس مطالعه» را به او ندهید.
18. «احترام» واژهاى است كه مخصوص شاگرد در كتب لغت وضع شده است و ارتباطى با معلم ندارد. پس تا مىتوانید از شاگردانتان انتظار داشته باشید كه آن را در مورد شما «مرعى بدارند»؛ امّا خود را موظف به رعایت آن درباره شاگردان ندانید.
19. از آنجا كه شما مسئول فرهنگى و مربّى امور تربیتى نیستید و وظیفهاى براى تعظیم شعائر الهى ندارید، هیچ لزومى ندارد كه در ایام شادى یا حزن مذهبى، نكتهاى در این زمینه یادآور شوید یا پوشش ظاهر خود را براساس آن تغییرى بدهید. چه كسى گفته است كه شما در شكل دادن به باورها و ارزشهاى درونى شاگردان، نقشى مىتوانید داشته باشید و وظیفهاى در این مورد دارید؟
20. سرعت تدریس و مقدار توضیحات را براساس آنچه از قبل تصمیم گرفتهاید، تنظیم كنید؛ نه با توجّه به فضاى كلاس. بنابراین حتى اگر متوجه شدید كه شاگردان به این توضیحات نیاز ندارند و صحبتهاى شما برایشان خسته كننده است، تدریستان را براساس برنامه ریزى قبلى انجام دهید و صحبتهایتان را خلاصه نكنید. اگر هم دیدید كه شاگردان متوجه مطلب نشدهاند و به توضیح بیشترى نیاز دارند، نگاهى به ساعت بیندازید و از مطلب بگذرید تا طبق برنامه به تدریستان برسید.
با آرزوى كلاسهایى به یادماندنى براى شما و شاگردانتان.
پینوشـــــــــــتها:
1) قانون «شدت» یكى از قوانین یادگیرى است كه مىگوید: یك واقعه مهیج وجذّاب، بیشتر از یك واقعه عادى و كسل كننده در ذهن مىماند. (كلیات روشها و فنون تدریس، امان الله صفوى، تهران، معاصر، دهم، 1384، ص20).
2) وضعیت كنونى دانش و مهارت یك دانشآموز در رابطه با وضعیتى كه معلم براى آینده او در نظر گرفته است (همان، ص41).
3) آموختهها و تجربههاى گذشته شاگرد. (مهارتهاى آموزشى و پرورشى، حسن شعبانى، تهران، سمت، نوزدهم، 1384، ص17).