آخرین تصاویر مذهبی

آخرین فیلم های مذهبی

آموزش تصویری احکام - آموزش وضو، نماز، غسل، تیمم و...

آموزش تصویری احکام - آموزش وضو، نماز، غسل، تیمم و...

در آموزشی نوشته شده در پنج شنبه, 23 آذر 1402
مجموعه تصویری احکام شامل آموزش مطهرات، نجاست و نجس شدن چیزهای پاک، تطهیر لباس، پارچه، فرش و دیگر اشیا، آموزش وضو، آموزش نماز، آموزش غسل، تیمم، احکام محتضر، آموزش کفن…
دانلود مجموعه سخنرانی های  تصویری از مرحوم دولابی

دانلود مجموعه سخنرانی های تصویری از مرحوم دولابی

در بزرگان و شخصیت ها نوشته شده در سه شنبه, 21 آذر 1402
دانلود مجموعه سخنرانی ها و نکات اخلاقی از مرحوم دولابی با موضوعات: رزق و روزی انسان، دوست داشتن، قلب مومن، گرفتاری بشر، رحمت الهی و ... شامل 10 فایل تصویری
دانلود مجموعه نماهنگ ها و تصاویر جدید ویژه فلسطین و غزه

دانلود مجموعه نماهنگ ها و تصاویر جدید ویژه فلسطین و غزه

در انقلاب، دفاع مقدس، مقاومت نوشته شده در چهارشنبه, 08 آذر 1402
دانلود و تماشای مجموعه نماهنگ های جدید ویژه فلسطین و غزه
مجموعه نماهنگ ها و مداحی های جدید ویژه ایام فاطمیه - تنظیم استودیویی

مجموعه نماهنگ ها و مداحی های جدید ویژه ایام فاطمیه - تنظیم استودیویی

در مداحی تصویری نوشته شده در چهارشنبه, 08 آذر 1402
دانلود و تماشای مجموعه مداحی های جدید ویژه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها با تنظیم استودیویی
مجموعه نماهنگ های جدید ویژه محرم | تنظیم استودیویی

مجموعه نماهنگ های جدید ویژه محرم | تنظیم استودیویی

در مداحی تصویری نوشته شده در یکشنبه, 19 تیر 1401
مجموعه نماهنگ های جدید ویژه محرم با تنظیم استودیویی
مجموعه نماهنگ های زیبا ویژه عید غدیر | هدیه اسباب بازی | نادعلی ...

مجموعه نماهنگ های زیبا ویژه عید غدیر | هدیه اسباب بازی | نادعلی ...

در مداحی تصویری نوشته شده در یکشنبه, 19 تیر 1401
مجموعه کلیپ های تصویری زیبا ویژه عید غدیر خم با کیفیت بالا

آخرین مطالب سایت

امامت امام حسن مجتبی (ع) از منظر روایات

تعیین خلیفه و جانشین و امام پس از پیامبرصلى‏الله‏علیه‏وآله به امر و فرمان الهى است. شاهد این مدّعا ماجراى ذیل مى‏باشد: پیامبر اكرم‏صلى‏الله‏علیه‏وآله هنگامى كه در مكه بود، گاه به سراغ قبایل عرب مى‏رفت و آنها را به اسلام دعوت مى‏نمود. از جمله با قبیله بنى عامر گفتگو نمود. یكى از بزرگان آنان به نام بحیرة بن فراس گفت: «اگر ما با شما بیعت كنیم و دعوت شما را بپذیریم، و خدا شما را بر دشمنانت پیروز گرداند، قول مى‏دهى كه جانشینى تو از آن ما باشد؟»

پیامبر اكرم‏صلى‏الله‏علیه‏وآله فرمود: «اَلْاَمْرُ لِلَّهِ [اِلَى اللَّهِ‏] یضَعُهُ حَیثُ یشاءُ؛ (1) این امر مربوط به خدا است و آن را هرجا بخواهد قرار مى‏دهد.‌»

نقل شده كه چنین برخورد و پیشنهادى از ناحیه قبیله كنده نیز صورت گرفت و پاسخ پیامبرصلى‏الله‏علیه‏وآله، همان پاسخ بود. (2)

پاسخ فوق با صراحت تمام اعلام مى‏كند كه خلافت و امامت با نصب و تعیین الهى است. حتّى پیامبر اكرم‏صلى‏الله‏علیه‏وآله نیز در این امر جز نقش واسطه و اعلام كننده، نقش دیگرى ندارد.

امامت امام حسن‏علیه‏السلام در گفتار پیامبرصلى‏الله‏علیه‏وآله

حال این پرسش مطرح مى‏شود كه آیا امام حسن‏علیه‏السلام از چنین نصبى برخوردار است یا خیر؟ هر چند از نظر شیعیان، امامت آن حضرت امر مسلّمى است، ولى معاندان و مخالفان، به این شبهه دامن زده‏اند كه امام حسن‏علیه‏السلام توسط پیامبر اكرم‏صلى‏الله‏علیه‏وآله و یا امام على‏علیه‏السلام به عنوان امام معرّفى نشده است. براى روشن شدن مسئله، مطلب را از چند زاویه بررسى مى‏كنیم:

الف. منابع اهل سنّت‏

1. جابر بن یزید جعفى مى‏گوید: از جابر بن عبد اللّه انصارى شنیدم كه گفت: پیامبر اكرم‏صلى‏الله‏علیه‏وآله به او فرموده است: «یا جابِرُ اِنَّ اَوْصِیائِى وَاَئِمَّةَ الْمُسْلِمِینَ مِنْ بَعْدِى اَوَّلُهُمْ عَلِىٌّ ثُمَّ الْحَسَنُ... ثُمَّ الْقائِمُ اِسْمُهُ اِسْمِى وَكُنْیتُهُ كُنْیتِى؛ (3) اى جابر! اوصیاى من و امامان مسلمانان بعد از من، اوّلین آنان على، سپس حسن،... سپس قائم كه اسم او اسم من و كنیه او كنیه من مى‏باشد.‌»

در این روایت صراحتاً اسم امام حسن مجتبى‏علیه‏السلام به عنوان امام بعد از على‏علیه‏السلام آمده است.

2. جوینى نقل كرده كه نعثل یهودى به پیامبرصلى‏الله‏علیه‏وآله عرض كرد: از وصى خود به ما خبر بده؛ چرا كه براى تمامى پیامبران، وصى و جانشین بوده است، و نبى ما، یوشع بن نون را وصى و جانشین خود قرار داد.

پیامبر اكرم‏صلى‏الله‏علیه‏وآله در جواب فرمود: همانا وصى و خلیفه بعد از من على بن ابى طالب [علیه‏السلام‏] است و بعد از او دو فرزندش حسن و حسین [علیهماالسلام‏] و بعد از آن دو، نه امام دیگر از صلب حسین (علیه‏السلام) هستند. نعثل مى‏گوید: اى محمدصلى‏الله‏علیه‏وآله! نام آن نه نفر را برایم بگو! پیامبر هم نام یكایك آنها را بیان كرد.‌» (4)

جابر بن عبد اللّه انصارى از پیامبر اكرم‏صلى‏الله‏علیه‏وآله نقل كرده است كه جندل بن جناده یهودى پس از دیدن حضرت موسى‏علیه‏السلام در عالم خواب و امر آن حضرت به مسلمان شدن او، نزد پیامبرصلى‏الله‏علیه‏وآله آمد و خواب خود را نقل نمود و سپس گفت: اوصیایتان بعد از شما چه كسانى هستند؟ پیامبر فرمود: اوصیاى من دوازده نفر هستند. جندل گفت: ما هم همین‏گونه در تورات خوانده‏ایم، سپس از حضرت خواست تا اسامى آنان را مشخص نماید؛ لذا پیامبرصلى‏الله‏علیه‏وآله فرمود: «اَوَّلُهُمْ سَیدُ الْاَوْصِیاءِ اَبُو الْاَئِمَّةِ عَلِىٌّ ثُمَّ اِبْناهُ الْحَسَنُ وَالْحُسَینُ فَاسْتَمْسِكْ بِهِمْ وَلا یغُرَّنَّكَ جَهْلُ الْجاهِلِین؛ (5) اوّل آنان آقاى اوصیا و پدر امامان، على است؛ سپس دو فرزندش حسن و حسین، پس به آنان تمسّك بجو و جهل نادانان تو را فریب ندهد.‌»

ب. روایات شیعه‏

1. در حدیثى از جابر بن عبد اللّه انصارى نقل شده است كه از رسول خداصلى‏الله‏علیه‏وآله پرسیدم: امامانى كه از نسل على بن ابى طالب مى‏باشند، چه كسانى هستند؟ پیامبر اكرم‏صلى‏الله‏علیه‏وآله فرمود: «اَلْحَسَنُ وَالْحُسَینُ سَیدا شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّةِ ثُمَّ سَیدُ الْعابِدِینَ... ثُمَّ ابْنُهُ الْقائِمُ... هؤُلاءِ یا جابِرُ خُلَفائِى وَاَوْصِیائِى وَاَوْلادِى وَعِتْرَتِى مَنْ اَطاعَهُمْ فَقَدْ اَطاعَنِى وَمَنْ عَصاهُمْ فَقَدْ عَصانِى وَمَنْ اَنْكَرَ واحِداً مِنْهُمْ فَقَدْ اَنْكَرَنِى؛ (6) حسن و حسین دو آقاى جوانان بهشت، سپس آقاى عبادت‏گران، [تمام امامان را نام برد تا رسید به امام حسن عسكرى،] سپس پسر حسن عسكرى، قائم بحق... هستند. اى جابر! اینها جانشینان و اوصیاى من و اولاد و عترت من هستند. كسى كه از آنان اطاعت كند، از من اطاعت نموده است و كسى كه آنها را نافرمانى كند، مرا نافرمانى كرده است. و كسى كه یكى از آنها را انكار كند، مرا انكار نموده است.‌»

2. در حدیث دیگرى از پیامبر اكرم‏صلى‏الله‏علیه‏وآله نقل شده است كه فرمود: «اِنَّ وَصِیى عَلِىُّ بْنُ اَبِى طالِبٍ وَ بَعْدَهُ سِبْطاىَ الْحَسَنُ وَالْحُسَینُ تَتْلُوهُ اَئِمَّةٌ مِنْ صُلْبِ الْحُسَینِ؛ (7) وصى من على بن ابى طالب است و بعد از او دو نوه‏ام حسن و حسین مى‏باشند و بعد از حسین امامانى [نه گانه‏] از نسل حسین هستند.‌»

3. حدیث معروف و متواتر دیگرى وجود دارد كه مرحوم محلبى به نقل از مناقب این‏گونه نقل مى‏كند: «وَاجْتَمَعَ اَهْلُ الْقِبْلَةِ عَلَى اَنَّ النَّبِىّ‏صلى‏الله‏علیه‏وآله قالَ الْحَسَنُ وَالْحُسَینُ اِمامانِ قاما اَوْ قَعَدا؛ (8) اهل قبله [تمام مسلمانان‏] اتفاق دارند كه پیامبر اكرم‏صلى‏الله‏علیه‏وآله فرمود: حسن و حسین دو امام هستند، قیام كنند یا قعود [و صلح‏] كنند.‌»

اگر بر امامت حضرت مجتبى‏علیه‏السلام هیچ دلیلى جز همین حدیث وجود نداشت، كافى بود براى اثبات امامت آن حضرت.

4. پیامبر اكرم در خطبه غدیر علاوه بر مطرح نمودن امامت على بن ابى طالب و فرزندان او، در چند مورد صریحاً نام امام حسن‏علیه‏السلام را به عنوان امام (دوم) ذكر نموده است كه به نمونه‏هایى اشاره مى‏شود:

1 - 4. به مردم دستور داد كه این‏گونه بیعت كنید: «نُطِیعُ اللَّهَ وَعَلِیاً اَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ وَوُلْدَهُ الْاَئِمَّةَ الَّذِینَ ذَكَرْتَهُمْ مِنْ ذُرِّیتِكَ مِنْ صُلْبِهِ بَعْدَ الْحَسَنِ وَالْحُسَینِ؛ (9) ما خدا و على امیر مؤمنان و فرزندان او را كه امام هستند اطاعت مى‏كنیم. همان فرزندانى كه یادآور شدى از ذریه تو، از نسل على، بعد از [امامت‏] حسن و حسین.‌»

2 - 4. پیامبر اكرم در ادامه چگونگى بیعت مردم چنین تأكید نمودند: «فَقُولُوا اَطَعْنَا اللَّهَ بِذلِكَ وَاِیاكَ وَعَلِیاً وَالْحَسَنَ وَالْحُسَینَ وَالْاَئِمَةَ الَّذِینَ ذَكَرْتَ عَهْداً وَمِیثاقاً مَأخُوذاً؛ (10) پس بگویید: خدا را در این [خلافت‏] و تو و على و حسن و حسین و امامانى را كه نام بردى، اطاعت مى‏كنیم، به عنوان عهد و میثاق گرفته شده.‌»

3 - 4. در ادامه خطبه غدیر آمده: «مَعاشِرَ النَّاسِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَبایعُوا عَلِیاً اَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ‏علیه‏السلام وَالْحَسَنَ وَالْاَئِمَّةَ كَلِمَةً باقِیةً؛ (11) اى مردم! پس از خدا بترسید و با على امیر مؤمنان و حسن و امامان‏علیهم‏السلام به عنوان كلمه ماندگار بیعت كنید.‌»

آنچه از كلمات پیامبرصلى‏الله‏علیه‏وآله از كتب اهل سنت و شیعه و خطبه غدیر نقل شد، به خوبى این امر را روشن مى‏كند كه پیامبرصلى‏الله‏علیه‏وآله بر مطرح نمودن امامت امام حسن مجتبى‏علیه‏السلام و دیگر امامان‏علیهم‏السلام تأكید فراوانى داشته‏اند.

امامت امام حسن‏علیه‏السلام در كلمات ائمه‏علیهم‏السلام‏

مرحوم كلینى در كتاب وزین اصول كافى روایاتى در این زمینه از ائمه‏علیهم‏السلام نقل نموده است كه به چند نمونه از آنها اشاره مى‏شود:

1. با سند متصل به سلیم بن قیس نقل شده است كه در لحظه وصیت امیر مؤمنان به فرزندش حسن حاضر بودم. على‏علیه‏السلام، حسین و محمّد بن حنفیه و سایر فرزندانش را با رؤساى شیعه و اهل بیتش گواه گرفت. آن‏گاه كتاب و سلاح [امامت] را به او تحویل داد و فرمود: «یا بُنَىَّ اَمَرَنِى رَسُولُ اللَّهِ‏صلى‏الله‏علیه‏وآله اَنْ اُوصِىَ اِلَیكَ وَاَنْ اَدْفَعَ اِلَیكَ كُتُبِى وَسِلاحِى كَما اَوْصى‏ اِلَىَّ رَسُولُ اللَّه‏صلى‏الله‏علیه‏وآله وَدَفَعَ اِلَىَّ كُتُبَهُ وَسِلاحَهُ وَاَمَرَنِى اَنْ آمُرَكَ اِذا حَضَرَكَ الْمَوْتُ اَنْ تَدْفَعَها اِلى‏ اَخِیكَ الْحُسَین‏علیه‏السلام؛ (12) اى فرزندم! رسول خداصلى‏الله‏علیه‏وآله به من امر فرمود كه به تو وصیت كنم و كتب و سلاح خود [و ودائع امامت‏] را به تو بسپارم؛ چنان‏كه پیغمبر مرا وصى خود قرار داد و كتب و سلاحش را به من سپرد. و به من دستور داد كه به تو امر كنم چون مرگت فرا رسید، آنها را به برادرت حسین بسپارى.‌»

2. ابو بصیر مى‏گوید: به امام باقرعلیه‏السلام عرض كردم: مردى از طایفه مختاریه مرا دید و عقیده داشت كه محمّد بن حنفیه امام است. امام باقرعلیه‏السلام خشمناك شد و فرمود: چیزى به او نگفتى؟ عرض كردم: نه؛ به خدا چون نمى‏دانستم چه بگویم! حضرت فرمود: «اَفَلا قُلْتَ لَهُ اِنَّ رَسُولَ اللَّهِ‏صلى‏الله‏علیه‏وآله اَوْصى‏ اِلى‏ عَلىٍّ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَینِ فَلَمَّا مَضى‏ عَلىٌ‏علیه‏السلام اَوْصى‏ اِلَى الْحَسَنِ وَالْحُسَینِ؛ (13) چرا به او نگفتى كه رسول خدا به على و حسن و حسین وصیت كرد و چون على‏علیه‏السلام از دنیا رفت، به حسن و حسین [به عنوان امام] وصیت نمود؟!»

3. ابو بصیر مى‏گوید: از امام صادق‏علیه‏السلام پرسیدم مراد از آیه «أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِى الْأَمْرِ مِنكُمْ‌» (14) چیست؟ ایشان فرمودند: نَزَلَتْ فِى عَلِىّ بْنِ اَبِى طالِبٍ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَینِ؛ درباره على بن ابى طالب و حسن و حسین نازل شده است.‌» عرض كردم: مردم مى‏گویند: چرا نام على و اهل بیت‏علیهم‏السلام در قرآن نیامده است؟ حضرت فرمود: خداوند نماز را بر پیغمبر نازل كرد و تعداد ركعات آن نام برده نشد؛ ولى رسول خداصلى‏الله‏علیه‏وآله آن را بیان نمود. و آیه زكات نازل شد و نامبرده نشد كه زكات از چهل درهم، یك درهم است، تا اینكه پیامبر آن را براى مردم شرح داد و... . آیه «اَطِیعُوا اللَّه» نازل شد و درباره على و حسن و حسین بود؛ ولى پیامبرصلى‏الله‏علیه‏وآله آن را بیان نمود.‌» (15)

كرامات و معجزات‏

راه دیگر براى اثبات امامت آن حضرت، كرامات و معجزاتى است كه از آن بزرگوار سر زده است و خود نیز به آن افتخار نموده و تمسك جسته است؛ آنجا كه در مقابل معاویه و لشكریانش فرمود: «اَنَا صاحِبُ الْمُعْجِزاتِ وَالدَّلائِل؛ (16) من صاحب معجزات و دلایل [روشنى‏] هستم.‌» در زیر فقط به ذكر دو نمونه اكتفا مى‏كنیم:

1. بعد از شهادت امیر مؤمنان على بن ابى طالب، جمعى از شیعیان آن حضرت به محضر امام حسن‏علیه‏السلام رسیده، عرض كردند: شبیه معجزات و كرامات پدرت را به ما نشان بده. حضرت فرمود: اگر من چنین كراماتى نشان دهم، ایمان مى‏آورید؟ آن جمعیت عرض كردند: بلى، سوگند به خدا! [به امامت تو] ایمان مى‏آوریم. حضرت پرسید: آیا شما پدرم را مى‏شناسید؟ همگى جواب دادند: بلى، مى‏شناسیم. آن‏گاه حضرت پرده‏اى را كنار زدند و فرمودند: اینك پدرم را تماشا كنید. ناگاه چشمان آن گروه به وجود مبارك امیر مؤمنان على‏علیه‏السلام افتاد و دیدند كه در گوشه‏اى نشسته است. حضرت فرمود: آیا او را مى‏شناسید؟ همگى گفتند: «هذا اَمِیرُ الْمُؤْمِنِین نَشْهَدُ اَنَّكَ اَنْتَ وَلِىُّ اللَّهِ حَقّاً وَالْاِمامُ مِنْ بَعْدِهِ؛ [تصدیق مى‏كنیم كه‏] این امیر المؤمنین است و ما شهادت مى‏دهیم كه واقعاً تو ولى خدایى و امام پس از او (على) مى‏باشى.‌»

و ادامه دادند: «ما تصدیق مى‏كنیم كه تو وجود على‏علیه‏السلام را پس از شهادتش به ما نشان دادى؛ همچنان‏كه على‏علیه‏السلام وجود مبارك رسول خدا را پس از رحلتش در مسجد قبا به ابوبكر نشان داد.‌» امام حسن‏علیه‏السلام فرمود: واى بر شما! مگر فرمایش پروردگار عالم را در قرآن نشنیده‏اید كه مى‏فرماید: «وَلَا تَقُولُوا لِمَن یقْتَلُ فِى سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَ تٌ بَلْ أَحْیآءٌ وَ لَكِن لَّا تَشْعُرُونَ‌»؛ (17) «به افرادى كه در راه خدا كشته مى‏شوند، مرده نگویید؛ بلكه آنان زنده‏اند، ولى شما [زندگى آنان را] درك نمى‏كنید.‌»

وقتى كه این افراد (عادى) كه در راه خدا كشته شده‏اند، این‏گونه زنده باشند، در مورد ما اهل بیت چه مى‏گویید؟ گفتند: «آمَنَّا وَصَدَّقْنا یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ؛ (18) اى فرزند رسول خدا! ایمان آوردیم و [امامت شما را] تصدیق نمودیم.‌»

2. معاویه با پیشنهاد عمرو عاص از امام حسن‏علیه‏السلام درخواست كرد كه براى مردم و سربازان هر دو سپاه سخنرانى كند. حضرت نیز از فرصت استفاده كرده، بعد از حمد و ستایش الهى به معرّفى خود پرداخت و چنین فرمود: «من پسر رسول خدا هستم، من پسر چراغ روشن و فرزند بشیر و نذیر هستم، من پسر كسى هستم كه خداوند او را رحمتى براى عالمیان مبعوث نمود... . من صاحب فضایل هستم و من صاحب معجزات و دلایل مى‏باشم. من پسر امیر مؤمنان هستم. من كسى هستم كه حقّم غصب شده است. من یكى از دو آقاى اهل بهشت هستم. من پسر ركن و مقام و مكه و منى هستم.‌»

معاویه از عاقبت و نتایج سخنان حضرت وحشت كرد و از او خواست كه سخنان خود را تمام كند. حضرت بلافاصله پایین آمد. جمعى از جمله جوانى ناصبى از مردم شام، به امام حسن‏علیه‏السلام و پدر بزرگوارش اسائه ادب نمود. و چون اسائه و اهانت غیر قابل تحمل و از حَدّ گذشته بود، امام حسن‏علیه‏السلام دست به دعا برداشت و به درگاه خداوند عرض كرد: «اللَّهُمَّ غَیرْ ما بِهِ النِّعْمَةَ وَاجْعَلْهُ اُنْثى‏ لِیعْتَبِرَ بِهِ؛ خدایا! نعمت [مردانگى‏] را از او سلب كن و او را همچون زنان قرار بده تا عبرت بگیرد.‌» دعاى حضرت مستجاب شد و جسارت‏گران رسوا شدند. معاویه، عمرو عاص را مقصّر دانست و گفت: به وسیله پیشنهاد تو، مردم بیدار شدند و معجزه امام حسن‏علیه‏السلام را دیدند. عمرو عاص گفت: اى معاویه! مردم شام تو را براى دین و ایمانشان نمى‏خواهند؛ بلكه آنان طرفدار دنیا هستند و شمشیر و قدرت و ریاست نیز در اختیار تو است؛ پس هیچ نگران مباش.

جریان آن مرد شامى زبان به زبان در میان مردم گفتگو مى‏شد و همگى از این عمل در تعجّب بودند. سرانجام آن جوان از كار خود پشیمان شد و در حالى كه خود و همسرش گریه مى‏كردند، به حضور امام حسن‏علیه‏السلام آمده و از كار خود اظهار ندامت نمود. حضرت نیز قبول فرمود و دست به دعا برداشت و خداوند را با نامهاى مباركش خواند و جوان به حال اوّل برگشت. (19)

 

پی‌نوشـــــــــت‌ها:

 

1) السیرة الحلبیة، حلبى، دار المعرفة، بیروت، ج 2، ص 154؛ السیرة النبویة، ذینى دحلان، دارالمعرفة، بیروت، چاپ دوم، ج 1ص 147؛ سیرة نبویة، ابن هشام، ج 2، ص 65 - 66.

2) البدایة والنهایة، ابن كثیر، مكتبة المعارف، بیروت، ج 3، ص 140.

3) ینابیع المودة، سلیمان بن ابراهیم القندوزى الحنفى، دار الاسوة، با تحقیق على جمال اشرف الحسینى، چاپ اوّل، ج 3، ص 295.

4) فرائد السمطین، جوینى، بیروت، مؤسسة المحمودى، ج 2، ص 134.

5) ینابیع المودة، ج 2، ص 285.

6) كفایة الأثر، على بن محمّد خزاز قمى، منشورات بیدار، ص 144؛ كمال الدین و تمام النعمة، شرح محمّد صدوق قمى، دار الكتب الاسلامیة، ص 258.

7) احقاق الحق، قاضى نور اللّه تسترى، المكتبة الاسلامیة، تهران، ج 4، ص 110.

8) این حدیث در منابع متعدّدى نقل شده است، از جمله: بحار الانوار، محمّدباقر مجلسى، بیروت، چاپ دوم، 1403 ه. ق، ج 43، ص 291، ح 54 وص 278، ذیل ح 48 و ج 37، ص 7 و ج‏36، ص 288 و 325؛ ارشاد مفید، ج 2، ص 30؛ روضة الواعظین، ج 1، ص 156؛ اعلام الورى، طبرسى، ص 215؛ عوالى اللئالى، ابى جمهور، ج‏4، ص 93 و ج 3، ص 129؛ كشف الغمّة، اربلى، ج 1، ص 533، الفصول المختارة، شیخ مفید، ص‏303؛ مناقب ابن شهرآشوب، ج 3، ص 367 و 394؛ الجارودیة، ابى الجارود زیدى، ص 35.

9) بحار الانوار، ج 37، ص 215.

10) همان، ج 37، ص 219؛ و نیز، ر. ك: عوالم، ج 15، ص 328 - 379 و الغدیر، ج 1، ص 40 - 99.

11) همان، ج 37، ص 212.

12) اصول كافى، محمّد بن یعقوب كلینى، ترجمه مصطفوى، علمیه اسلامیه، ج 2، ص 64، ح 1، و ص 65، ح 5.

13) همان، ج 2، ص 52.

14) نساء/59.

15) كافى، ج 2، ص 40 و 41، ح 1.

16) بحار الانوار، ج 44، ص 89.

17) بقره/154.

18) بحار الانوار، ج 43، روایت 8، و نیز، ر. ك: مدینة المعاجز، ص 205؛ اثبات الهداة، حر عاملى، ج 2، ص 557، ش 8؛ جلاء العیون شبر، ج 1، ص 334؛ بصائر الدرجات، ص 275.

19) بحار الانوار، ج 44، ص 88 - 90، ح 2؛ خرائج راوندى، ج 1، ص 237؛ اثباة الهداة، ج 2، ص 557، ش 10. در بحار به 11 مورد از كرامات و معجزات حضرت اشاره شده است كه براى مطالعه آنها مى‏توانید به جلد 43 بحار الانوار، صفحات 323 - 330 مراجعه كنید.

483 دفعه
(0 رای‌ها)