در شمارههای پیشین، درباره تعریف سخنرانی، اهداف سخنرانی، عوامل مؤثر در سخنرانی، اصول سخنرانی، بایستههای پیش از سخنرانی، بایدهای آغاز سخنرانی، بایدهای هنگام سخنرانی، مواد سخنرانی، بایدهای پایان و پس از سخنرانی، و شرایط سخن، به صورت نكته وار مطالبی را ارائه كردیم. و در این شماره نكتههای دیگری تقدیم میگردد.
شرایط سخنران
128 - بكوشید كه از انگیزهها و خواستههای شنوندگان خود اطلاع كافی داشته باشید تا سخنان شما با این انگیزهها و خواستهها تناسب لازم را داشته باشند. مثلا اگر میدانید كه مخاطبانتان خواستار مسائل «اخلاقی» هستند، برای آنان مسائل «اخلاقی» را مطرح و بازگو كنید. چنانچه میدانید كه مخاطبان شما خواهان مباحث «هنری» هستند، از «هنر» برای آنان سخن بگویید. و سعی كنید كه با ظرفیت روحی و روحیات شنوندگان خود آشنا شوید و متناسب با آن سخن بگویید. مثلا اگر ظرفیت روحی آنان با «مسائل عرفانی» متناسب نیست، از پرداختن به این گونه مسائل خودداری ورزید و یا پس از زمینه سازیهای لازم و فراوان، به آنها بپردازید.
129 - یكی از مواردی كه توجه و علاقه شنوندگان را به خود جلب میكند، خوش تیپی و خوشرویی و خوشخویی سخنران است. از اینرو، با ظاهری آراسته، لباسی پاكیزه، بدنی معطر، چهرهای گشاده و لبانی متبسم به سوی كرسی سخن گام بردارید و با اخلاقی خوش سخن بگویید.
130 - باید در سخن گفتن آنچنان ورزیده باشید كه اگر به شما بگویند در ده دقیقه سخنرانی كنید، بتوانید؛ و چنانچه به شما بگویند در صد دقیقه سخنرانی نمایید، باز هم بتوانید.
131 - اگر بیمار هستید و فی المثل سرما خورده اید، یا سخنرانی نكنید، و یا به شنوندگان خود، در آغاز سخنرانی تان مثلا چنین بگویید: «از اینكه سرما خوردهام و سینهام گرفته است، از شما حضار گرامی عذر میخواهم. امیدوارم كه به بزرگواری خودتان مرا عفو بفرمایید»، و سپس سخنرانی خود را آغاز نمایید تا بیماری تان سخنان شما را تحت الشعاع خود قرار ندهد.
132 - چنانچه در سبك و شیوه سخنرانی از كسی، مثلا از «مرحوم فلسفی» یا «شهید مطهری» و یا «مرحوم كافی» ، تقلید میكنید و در آغاز راه سخنوری هستید، این كار مانعی ندارد؛ ولی بكوشید كه به مرور زمان، آن را ترك نمایید و خودتان دارای سبك و شیوهای خاص شوید؛ زیرا اگر همانند شیوه «مرحوم كافی» و حتی بهتر از ایشان سخنرانی كنید، مخاطبانتان بهترین جملهای كه در حق شما خواهند گفت این است: «فلانی نظیر «مرحوم كافی» و به سبك او سخنرانی مینماید.»
133 - در كرسی سخن، براساس حب و بغض شخصی، سخنان و افكار دیگران را رد نكنید. به طور مثال، اگر میخواهید سخنان و افكار كسی را كه در جناح فرهنگی یا سیاسی مخالف شماست، نقد بزنید و رد بكنید، ببینید آیا واقعا چنانچه همین شخص در جناح موافق شما بود، همین كار را نیز میكردید یا اینكه از عیب و ضعف او گذشت مینمودید و روی آن سرپوش میگذاشتید.
134 - بایسته است كه ابعاد و جوانب مختلف سخنان خود را در نظر بگیرید و عكس العملهای گوناگون در مورد موضوع و محتوای سخن خود را بسنجید و در هر صورت، سخته و سنجیده سخن بگویید. مثلا آمار و اعداد مربوط به یك موضوع را یا سنجیده و دقیق بگویید و یا از ذكر آن خودداری كنید و به جای عدد، به كلماتی از قبیل «جمعیتی بسیار»، «عدهای زیاد» و «تعدادی فراوان» بسنده نمایید و به جای اینكه بگویید: «در مراسم تشییع «دكتر حمیدی» هزارها تن شركت كردند»، بگویید: «در مراسم تشییع «دكتر حمیدی» جمعیتی بسیار شركت كردند».
135 - داشتن ترس و لرز، دلهره، ضربان شدید قلب و تكان خوردن دست و پا در آغاز سخنوری امری طبیعی است. از اینرو، یاس را به خود راه ندهید و سخنوری را آن قدر تجربه و تمرین كنید تا این ترس و دلهره شما كاملا از بین برود و یقین بدانید كه از بین خواهد رفت.
136 - بایسته است كه برتری علمی و یا ویژگیهای دیگر خود را به رخ شنوندگانتان نكشید و خویشتن را برتر از آنان ندانید. به طور نمونه، به شنوندگان خود نگویید: «من كه بیشتر از شما درس خواندهام؛ من كه بیشتر از شما در دانشگاه بودهام؛ من كه مجتهد هستم؛ من كه فوق تخصص دارم به شما میگویم كه این كار را بكنید». و از سوی دیگر نیز در سخنرانیهای خود هرگز شكسته نفسی نكنید، مگر آنكه ضرورتی در این كار باشد. مثلا به مخاطبان خود نگویید: «من كه سوادی ندارم؛ من كه كارهای نیستم؛ من كه پشیزی ارزش ندارم؛ كسی كه برای من تره هم خرد نمیكند» و باید توجه داشته باشید كه شكسته نفسی همواره بر تواضع گوینده آن حمل نمیگردد و گاه جلوههایی از تكبر و ریاكاریهای ظریف و خفیف نیز در آن دیده میشود.
137 - تفاوت نداشتن جمعیت زیاد یا كم شنوندگان برای سخنران از نشانههای اخلاص اوست و طبق آیه 32 سوره «مائده» و احادیث مربوط به آن، اگر كسی یك شخص را هدایت كند، همانند آن است كه جامعهای را هدایت كرده است.
138 - توجه داشته باشید كه دانش و اطلاعات شما باید بیش از مدت سخنرانی تان در هر جلسه باشد تا در پایان سخنرانی خود كم نیاورید و در دام كش دادن سخنان خویش و تكرار مطالب گرفتار نیایید. مثلا اگر به طور معمول برای یك جلسه سخنرانی باید پنجاه صفحه مطالعه شود، شما هشتاد صفحه مطالعه كنید.
139 - برای سخن گفتن جرات و اعتماد به نفس و آمادگی كامل داشته باشید تا با اعتماد و آرامش كامل سخنرانی كنید. از اینرو، هیچ گاه از بالابودن سطح علمی و اجتماعی شنوندگان و یا جمعیت فراوان آنان نهراسید.
140 - باید قدرت تفهیم مطالب را در خود افزایش دهید و این امر، بویژه در مواردی كه محتوای سخن شما علمی و پیچیدهتر است، ضروریتر است. از راههای تفهیم مطلب، آشنایی با «مثال» ها و «داستان» های متناسب با موضوع سخنرانی و به كارگیری آنهاست. به طور مثال، اگر میخواهید بگویید گاه ضرورت اقتضا میكند كه «ولی فقیه» برای حل مشكلات و معضلات اجتماعی - تا هنگام وجود آن ضرورت - فراتر از قانون عمل نماید كه البته عین عمل به قانون است، آن را به پلیسی مثال بزنید كه گاه ضرورت میبیند و ناچار میشود برای حل مشكل ترافیك، با اینكه چراغ راهنمایی یك سوی خیابان قرمز است، به خودروهای آن سو اجازه عبور دهد.
141 - دقت كنید كه از موضوع سخنرانی خود خارج نشوید و به مسائل متفرقه نپردازید و جدا از تز «الكلام یجر الكلام» پرهیز نمایید. یكی از موارد خارج شدن از موضوع، هنگامی است كه شما خاطره یا داستان و یا واقعهای مربوط به آن موضوع را برای شنوندگان خود نقل میكنید، ولی از آنجا به یاد مطلب دیگری میافتید و در نتیجه، به مطالب خارج از موضوع سخنرانی تان میپردازید به گونهای كه گاه فراموش مینمایید درباره چه موضوعی سخن میگفته اید و از مخاطبان خود میپرسید: «درباره چه موضوعی سخن میگفتیم» یا «چه مطلبی را میگفتیم» و یا «كجا بودیم» !
142 - در سخنرانی به شخصیت شنوندگانتان احترام بگذارید و با سخنان و برخوردهای خود، آنان را كوچك نشمرید و تحقیر نكنید؛ زیرا شنوندگان از اركان اصلی و اساسی در سخنوری هستند. مثلا به آنان نگویید: «آنچه را من برای شما میگویم، مدتها طول خواهد كشید تا شما آنها را درك كنید و بفهمید.» و یا به آنان نگویید: «من اینجا آمدهام تا شما را آدم كنم» و یا «من در این جلسه شركت كردهام تا به شما بفهمانم كه....»
143 - بكوشید كه از مسائل انسان شناسی، جامعه شناسی و روان شناسی و از جو فرهنگی، اخلاقی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه آگاه باشید تا بتوانید متناسب با نیازهای جامعه سخن بگویید. و توجه داشته باشید كه برای «خود» سخنرانی نمیكنید، بلكه برای «مردم» و در فضای آنان سخن میگویید. به طور مثال، اگر میدانید كه مخاطبان شما از نظر فرهنگی و اخلاقی در سطح مطلوبی نیستند، آنان را به مطالعه و كارهای فرهنگی و كسب فضائل اخلاقی دعوت نمایید.
144 - جز در موارد لزوم، در سخنرانی خود «وقفه» نداشته باشید؛ زیرا وقفه شما در شنوندگانتان نیز تاثیر میگذارد و آنان را در فراگیری مطالب و سپردن آن به ذهن خویش دچار وقفه میكند. پس، بر سخنرانی خود كاملا مسلط باشید.
145 - بر خلاف حقیقت و عقیده خود سخنرانی نكنید و از موضوعات و مطالبی كه خودتان نیز به درستی آنها اعتقاد ندارید و یا برای خودتان نیز مورد تردید است، سخنی نگویید. برای مثال، اگر میدانید كه حضرت لیلا علیها السلام، مادر حضرت علی اكبر علیه السلام، در كربلا حضور نداشته اند و یا در مورد آن تردید دارید، مرثیه او را در سخنرانی خود نخوانید. و یا چنانچه شك دارید كه فلان شخص دارای درجه دكتری است، از او با پیشوند «دكتر» نام نبرید.
146 - سخنران باید از ارزش علمی خود آگاه باشد و حد و حریم خویش را بشناسد و موضوعی را برای سخنرانیاش انتخاب كند كه شایسته بیان و تبیین آن باشد. مثلا اگر سخنران اهل عرفان نیست، از موضوعی عرفانی سخن نگوید. چنانچه اهل سیاست نیست، به تحلیل مسائل سیاسی نپردازد. در صورتی كه حافظ كل قرآن نیست و با كتابهای تفسیر قرآن آشنایی ندارد، نگوید: «چنین موضوعی در قرآن یافته نمیشود.»
147 - یكی از ویژگیهای سخنور آن است كه «قیافه شناس» باشد تا براساس آن، از روشها و راه حلهای مناسب استفاده كند. به طور مثال، اگر میبینید كه چهره برخی از شنوندگانتان، افسرده و پریشان است، باگفتن لطیفه یا شعر و یا داستانی، آنان را به وجد آورید و با نشاط سازید.
148 - سخنور نه تنها باید «عالم» باشد، بلكه باید «عاقل» نیز باشد. بدین روی، باید سخته و پخته سخن بگوید و بداند كه «چه بگوید»، «چگونه بگوید»، «كی بگوید»، «كجا بگوید»، «برای چه بگوید»، «برای كه بگوید» و «چقدر بگوید» فی المثل، سخن گفتن از «نیهیلیسم» و «نفی گرایی» و «پوچ گرایی» - هرچند در آن عالم نیز باشد - برای روستاییان و كشاورزانی كه با این گونه موضوعات درگیر نیستند، برخلاف خردورزی و خردپویی در امر سخنوری است.
149 - در صورتی كه هنگام سخنرانی یا پس و پیش از آن، پرسشی از شما كردند كه پاسخ آن را نمیدانستید، با شهامت بگویید: «نمی دانم» و جدا از ماستمالی كردن پاسخ خودداری بورزید؛ زیرا «پاسخ ندادن صواب» از «پاسخ دادن ناصواب» بهتر است و نه تنها از قدر شخصیت شما نمیكاهد، بلكه بر قدر شخصیت شما نیز میافزاید.
150 - اگر میخواهید در سخنرانی خود، از كسی تمجید و تعریف كنید، باید این كار را به اندازه و بجا انجام دهید. مثلا میتوانید بگویید: «علامه «طباطبائی» افتخار حوزههای علمی و پروفسور «حسابی» افتخار دانشگاههای ایران هستند»؛ اما برای روحانیای كه تازه به درجه اجتهاد رسیده یا دانشجویی كه تازه درجه دكتری گرفته است، چنین تمجیدهایی شایسته و بایسته نیست.
151 - اگر «با پول» سخنرانی میكنید، «برای پول» سخنرانی نكنید؛ هر چند تشخیص این دو و رعایت آن ممكن است كه دشوار باشد:
زیان میكند مرد تفسیر دان كه علم و ادب میفروشد به نان
كجا عقل یا شرع فتوا دهد كه اهل خرد، دین به دنیا دهد
152 - بسیار دقت كنید كه از آنچه میخواهید بگویید - بویژه معارف و مسائل دینی - بد دفاع نكنید؛ زیرا بد دفاع كردن از چیزی، كمتر از تخطئه كردن و كوبیدن و انكار آن چیز نیست. یكی از این موارد، استنادكردن مطالب خود به خواب و رؤیاهای نقل شده از هركس و ناكسی است. مثلا نگویید: «یك شب فلانی در خواب دید كه پس از درگذشت حضرت آیت الله العظمی... و پایان مرجعیت وی، «امام زمان» علیه السلام ظهور خواهند فرمود»؛ در حالی كه میدانید و میدانیم طبق احادیث اسلامی هركس برای ظهور آن حضرت وقت خاصی را تعیین نماید، دروغگوست.
153 - در صورتی كه پیش از سخنرانی، گرفتاریهای شخصی و یا برخوردهای خانوادگی و اجتماعی داشته اید، نباید در هنگام سخنرانی، آثار آن در چهره شما نمایان باشد. مثلا اگر پیش از سخنرانی با زن و فرزند خود برخوردی داشته اید، نباید در هنگام سخنرانی، آثار ناراحتی و عصبانیت در چهره تان دیده شود.
154 - یكی از ویژگیهای سخنور، برخورداری از روحیه «تحقیق» است. نداشتن این روحیه، در شماری از سخنوران، باعث شده است تا برخی بر این پندار باشند كه سخنوران، انسانهایی كم سواد و كم مایه و سطحی نگرند. از اینرو، شما نباید هر سخنی را كه از جایی شنیدید و یا در جایی دیدید، فورا آن را بپذیرید و برای مردم نقل كنید. مثلا شما احتمالا این جمله منسوب به «حضرت امام خمینی قدس سره» را در اطلاعیهها و روی دیوار خیابانها دیده و گاه از صدا و سیما شنیده اید: «انقلاب ما انفجار نور بود.» روحیه تحقیق ایجاب مینماید كه شما این سخن را برای مردم نقل نكنید، بلكه به كتابهایی مانند «صحیفه امام» كه در بردارنده سخنان حضرت امام قدس سره است، مراجعه نمایید و در صورت مشاهده، بر كرسی خطابه از آن استفاده كنید. در این صورت، خواهید دید مضمون این جمله از «یاسر عرفات» است كه در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی، به ایران آمده و به محضر «حضرت امام» رسیده و به ایشان عرض كرده است: «آنها [دشمنان انقلاب اسلامی ایران] میگویند زلزلهای رخ داده، ما میگوییم كه انفجار نور روی داده» (1) .
ادامه دارد... .
پینوشــــــــــــــــــــت:
1) صحیفه امام، (مجموعه آثار امام خمینی قدس سره) ، تدوین و تنظیم: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی قدس سره، 22 جلد، چاپ اول، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی قدس سره، 1378، ج 6، ص 181.