ویژگی هاى عالمان راستین از منظر امام خمینی ره

عابد و زاهد و صوفی همه طفلان ره اند                        مرد اگر هست به جز عالم ربانی نیست

عالمان ربّانی در هر جامعه‌ای مایه رشد و ترقی و راهنمایان به سوی هدایت و سعادت اند. امیر مؤمنان علیه السلام در مورد عالمان راستین می‌فرماید: «هَجَمَ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلَی حَقِیقَةِ الْبَصِیرَةِ وَ بَاشَرُوا رُوحَ الْیقِینِ وَ اسْتَلَانُوا مَا اسْتَوْعَرَهُ الْمُتْرَفُونَ وَ أَنِسُوا بِمَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الْجَاهِلُونَ وَ صَحِبُوا الدُّنْیا بِأَبْدَانٍ أَرْوَاحُهَا مُعَلَّقَةٌ بِالْمَحَلِّ الْأَعْلَی أُولَئِكَ خُلَفَاءُ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ الدُّعَاةُ إِلَی دِینِهِ آهِ آهِ شَوْقاً إِلَی رُؤْیتِهِمْ؛ (1) آنان با نور دانش به حقیقت ادراك و بصیرت رسیدند و جوهره یقین را با جان خود دریافتند و آنچه را كه بر افراد رفاه طلب دشوار می‌نمود، راحت و آسان گرفتند و با آنچه كه ناآگاهان از آن بیم داشتند، مأنوس شدند. با بدنهایی همنشین دنیا گشتند كه روحهای آنها به [قله‌های رفیع] عالم ملكوت پیوند خورده است. آنان جانشینان خدا در زمین او و دعوت كنندگان مردم به سوی دین اویند. آه! آه! چقدر مشتاق دیدارشان هستم!»

در این فرصت، برخی از اوصاف عالمان راستین را از منظر امام خمینی رحمه الله بررسی می‌كنیم.

پرهیز از تجمل گرایی

یكی از ویژگیهای لازم برای عالمان دینی پرهیز از تجمل گرایی است؛ چرا كه عالمان اشراف گرا نمی‌توانند دغدغه خاطر محرومان و مستمندان جامعه را درك كنند و درد آنان را بفهمند. اساساً علاقه به تشریفات، یك عالم را از انجام وظایف انسانی و اسلامی‌باز می‌دارد و او را از مردم جدا می‌كند و بزرگ‌ترین آفت و مانع كمال انسانهاست.

امام خمینی رحمه الله در این زمینه می‌فرمود: «من اكثر موفقیتهای روحانیت و نفوذ آنان را در جوامع اسلامی، در ارزش عملی و زهد آنان می‌دانم و امروز هم این ارزش نباید به فراموشی سپرده شود كه باید بیشتر از گذشته به آن پرداخت. هیچ چیزی به زشتی دنیا گرایی روحانیت نیست و هیچ وسیله‌ای هم نمی‌تواند بدتر از دنیا گرایی، روحانیت را آلوده كند. چه بسا دوستان نادان یا دشمنان دانا بخواهند با دلسوزیهای بی مورد مسیر زهد گرایی آنان را منحرف سازند.» (2)

آن بزرگوار با دلسوزی تمام از علما و روحانیون درخواست می‌كرد كه:

«من متواضعانه و به عنوان یك پدر پیر از همه فرزندان و عزیزان روحانی خود می‌خواهم كه در زمانی كه خداوند بر علما و روحانیون منت نهاده است و اداره كشور بزرگ و تبلیغ رسالت انبیا را به آنان محول فرموده است، از زی روحانی خود خارج نشوند و از گرایش به تجملات و زرق و برق دنیا كه دون شأن روحانیت و اعتبار نظام جمهوری اسلامی‌ایران است، پرهیز كنند و بر حذر باشند كه هیچ آفت و خطری برای روحانیت و برای دنیا و آخرت آنان بالاتر از توجه به رفاه و حركت در مسیر دنیا نیست.» (3)

«آن روزی كه توجه اهل علم به دنیا شد و توجه به این شد كه خانه داشته باشم چطور، و زرق و برق دنیا خدای نخواسته در آنها تأثیر بكند، آن روز است كه باید ما فاتحه اسلام را بخوانیم.» (4)

امام نه تنها عالمان، بلكه تمام مسئولین حكومت اسلامی‌را از تجمل گرایی و تشریفات بر حذر می‌داشت و می‌فرمود: «مصیبتهایی كه ملتها می‌كشند، از این است كه متصدیان امورشان از قشر مرفه و از اشراف و اعیان جامعه بوده و به دنبال این هستند كه ثروتشان را زیاد كنند.» (5)

آن بزرگوار در فراز دیگری از سخنانش خطاب به دولتمردان و روحانیون صاحب منصب كشور می‌فرماید: «اگر روزی از نظر زندگی از مردم عادی بالاتر رفتید، بدانید كه دیر یا زود مطرود می‌شوید. شما گمان نكنید كه اگر با چندین اتومبیل بیرون بیایید، وجهه تان پیش مردم بزرگ می‌شود. آن چیزی كه مردم به آن توجه دارند و موافق مذاق عامه است، اینكه زندگی شما ساده باشد؛ همان طوری كه سران اسلام و پیغمبر اسلام و امیر المؤمنین و ائمه ما زندگی شان ساده و عادی بود، بلكه پایین‌تر از عادی.» (6)

ساده زیستی مدرس رحمه الله

امام خمینی رحمه الله در مورد ساده زیستی شهید مدرّس می‌گوید: «منزلش یك منزل محقر از حیث ساختمان و زندگی یك زندگی مادون عادی كه در آن وقت لباس كرباس ایشان زبانزد بود؛ كرباسی كه باید از خود ایران باشد، می‌پوشید.» (7)

همین نكته موجب آزادگی و پایداری مدرّس در راه هدف بود. او آزادانه سخن می‌گفت و از هیچ مقام و منصبی واهمه نداشت. فقط برای خدا می‌گفت و عمل می‌كرد؛ چنان كه خود در این زمینه اظهار می‌دارد: «اگر من نسبت به بسیاری از اسرار آزادانه اظهار عقیده می‌كنم و هر حرف حقی را بی پروا می‌زنم، برای آن است كه چیزی ندارم و از كسی هم نمی‌خواهم. اگر شما هم بار خود را سبك كنید و توقع را كم نمایید، آزاد می‌شوید.» (8)

مدرّس خود در مورد توانایی پایداری‌اش در مقابل استبداد داخلی و استعمار خارجی می‌گوید: «از مال دنیا چیزی جز پیراهن ژنده كرباس ندارم تا نگران از دست دادنش باشم.» (9)

امام می‌فرمود: «اگر خدای نخواسته مردم ببینند كه آقایان وضع خودشان را تغییر داده اند، عمارت درست كرده اند و رفت و آمدهایشان مناسب شأن روحانیت نیست و آن چیزی را كه نسبت به روحانیت در دلشان بوده است، از دست بدهند، از دست دادن آن همان و از بین رفتن اسلام و جمهوری اسلامی‌همان.» (10)

الگو پذیری از اهل بیت علیهم السلام

رهبر كبیر انقلاب در رهنمودهایش عالمان دینی را به الگو پذیری از اهل بیت علیهم السلام توصیه كرده، می‌فرماید: «انسان گمان می‌كند سعادتش به این است كه چند تا باغ داشته باشد، چند تا ده داشته باشد، در بانكها سرمایه داشته باشد، درتجارت چه باشد. شاید انسان این گمان را می‌كند؛ لكن ما وقتی كه ملاحظه می‌كنیم و سعادتها را سنجش می‌كنیم، می‌بینیم كه سعادتمندها آنهایی بودند كه در كوخها بودند. آنهایی كه در كاخها هستند، سعادتمند نیستند. آن مقداری كه بركات از كوخها در دنیا منتشر شده است، هیچ در كاخها پیدا نمی‌شود.

ما یك كوخ چهار پنج نفری در صدر اسلام داشتیم و آن كوخ فاطمه زهراعلیها السلام است. از این كوخها هم محقرتر بوده، لكن بركات این چی است؟ بركات این كوخ چند نفری آن قدر است كه عالم را پر كرده است از نورانیت و بسیار راه دارد تا انسان به آن بركات برسد. این كوخ نشینان در كوخ محقر، در ناحیه معنویات آن قدر در مرتبه بالا بودند كه دست ملكوتیها هم به آن نمی‌رسد و در جنبه‌های تربیتی آن قدر بوده است كه هر چه انسان می‌بیند بركات در بلاد مسلمین هست و خصوصاً در مثل بلاد ماها، اینها از بركت آنهاست. خود رسول اكرم صلی الله علیه وآله كه در رأس همه واقع است، زندگی كوخ نشینی داشته است. خیال نشود كه یك اتاق، حتی یك اتاق نظیر اتاق متوسط این جامعه داشته اند. چند تا حجره داشته اند، حجره‌های محقر.» (11)

علماء راستین، رهروان اهل بیت علیهم السلام

«طبع كاخ نشینی منافات دارد با تربیت صحیح، منافات دارد با اختراع و تصنیف و تألیف و زحمت. اگر در سرتاسر دنیا هم بخواهید گردش كنید و پیدا كنید، اگر موفق بشوید، یكی دو تا و چندتاست. تمام مصنفین از این كوخ نشینان بودند تقریباً و تمام مخترعین از همین كوخ نشینان بودند تقریباً. ما وقتی كه در مذهب خودمان ملاحظه می‌كنیم كه فقه ما آن طور غنی است و فلسفه ما آن طور غنی است، آن اشخاصی كه این فقه را به این غنا رساندند و آن اشخاصی كه این فلسفه را به این غنا رساندند، كاخ نشینان نبودند، كوخ نشینان بودند. «شیخ طوسی» كه مبدأ این امور و ارزنده‌ترین اشخاص در جامعه تشیع بوده است، یك كاخ نشین نبوده است. اگر كاخ نشین بود، نمی‌توانست این كتبی كه تحویل جامعه داده است و این شاگردهایی كه تحویل جامعه داده است، تحویل بدهد. در قشر مرفه نمی‌شود یك همچو كاری انجام بگیرد. وقتی كه در متأخرین از علما ملاحظه می‌كنیم می‌بینیم كه «صاحب جواهر» یك همچو كتابی نوشته است كه اگر صد نفر انسان بخواهند بنویسند، شاید از عهده برنیایند و این كاخ نشین نبوده. آن طور كه نقل می‌كنند در آن وقتی كه ایشان این كتاب را نوشته اند، سرداب در نجف نبوده، سرداب را «شیخ انصاری» از ایران برای نجف سوغات برده، یك منزل محقر داشتند و در یك اتاقشان باز بوده به یك دالانی - از قراری كه نقل می‌كنند - كه در آن هوای گرم نجف یك نسیمی، نسیم داغی می‌آمده است و ایشان مشغول تحریر «جواهر» بودند. از یك آدمی‌كه علاقه به شكم و شهوات و مال و منال و جاه و امثال اینها دارد، این كارها نمی‌آید. طبع قضیه این است كه نتواند. زندگی «شیخ انصاری» را همه شنیده یعنی بسیاری شنیده اند چه وضعی داشته است در زهد. اگر نبود آن وضع، نمی‌توانست آن شاگردهای بزرگ را تربیت كند و نمی‌توانست آن كتابهای ارزنده را تحویل جامعه بدهد.» (12)

سنگربانان اسلام

احیا و تقویت اجتماعات مذهبی در مساجد، یكی از سنتهای حسنه است كه از صدر اسلام مورد توجه رهبران مذهبی، بوده است. پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله در این زمینه می‌فرماید: «مَنْ مَشَی إِلَی مَسْجِدٍ مِنْ مَسَاجِدِ اللَّهِ فَلَهُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ خَطَاهَا حَتَّی یرْجِعَ إِلَی مَنْزِلِهِ عَشْرُ حَسَنَاتٍ وَ مُحِی عَنْهُ عَشْرُ سَیئَاتٍ وَ رُفِعَ لَهُ عَشْرُ دَرَجَاتٍ؛ (13) هر كس به سوی یكی از مساجد خدا حركت كند، برای هر قدمی‌كه بر می‌دارد تا زمانی كه به منزلش برگردد، ده حسنه نوشته می‌شود و ده گناه از او پاك می‌شود و ده درجه به وی داده می‌شود.»

عالمان شیعه در طول تاریخ از این سنگر معنوی دفاع كرده و با حضور خود آن را به عنوان یك پایگاه نیرومند اعتقادی حفظ كرده اند. امام خمینی رحمه الله، اهمیت حضور در مسجد و رونق بخشیدن به اجتماعات آن را مد نظر قرار داده و در مورد وظایف عالمان دینی فرمود: «مساجد و محافل دینیه را - كه سنگرهای اسلام در مقابل شیاطین هستند - هر چه بیشتر گرم و مجهز نگه دارید!» (14)

یكی از یاران امام خمینی رحمه الله می‌گوید: «بعد از شهادت حاج آقا مصطفی رحمه الله، همان روز تا صدای اذان بلند شد، امام نیز بلند شد و برای وضو آماده شد و به اطرافیان گفت: من به مسجد می‌روم.

من به یكی از خادمها گفتم: زود برو و به خادم مسجد بگو: سجاده را پهن كند. او به مسجد رفت، اما خادم را پیدا نكرده بود. اصلاً كسی احتمال نمی‌داد كه امام خمینی رحمه الله در آن روز با آن حال بحرانی كه در شهادت فرزندش عزادار بود، به مسجد برود؛ امّا امام خمینی رحمه الله با آن مصیبت عظیمی‌كه برایش رخ داده بود، برای اقامه نماز جماعت به مسجد رفت. وقتی مردم فهمیدند كه امام خمینی رحمه الله به مسجد می‌آید، جمعیت یك دفعه از همه طرف به مسجد هجوم آوردند. ما وقتی به مسجد رسیدیم، مردم همه گریه می‌كردند؛ چه گریه ای! امام وارد مسجد شد، نماز را به جماعت اقامه كرد و بعد از نماز روضه خوانده شد و امام و همه حاضرین گریستند.» (15)

راستی و امانتداری

امام صادق علیه السلام به ابی كهمس فرمود: «إِذَا أَتَیتَ عَبْدَ اللَّهِ فَأقْرَئْهُ السَّلَامَ وَ قُلْ لَهُ إِنَّ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ یقُولُ لَكَ انْظُرْ مَا بَلَغَ بِهِ عَلِی علیه السلام عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله فَالْزَمْهُ فَإِنَّ عَلِیاًعلیه السلام إِنَّمَا بَلَغَ مَا بَلَغَ بِهِ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله بِصِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ؛ (16) هر گاه پیش عبد الله [بن ابی یعفور] رفتی، سلام [مرا] به او برسان و بگو: جعفر بن محمد به تو می‌گوید: دقت كن در آن چیزی كه به وسیله آن علی علیه السلام در محضر رسول خداصلی الله علیه وآله سرافراز شد [و او را به آن مقامات عالی رساند] . پس [تو هم] آنها را [برای خودت] لازم بدان [و رفتار خویش را با آن اوصاف زیبا بیارای] . مطمئناً علی علیه السلام با راستگویی و امانتداری در نزد پیامبرصلی الله علیه وآله به آن درجه و عظمت رسید.»

حضرت امام خمینی رحمه الله در شرح این حدیث می‌فرماید: «هان!‌ای عزیز! تفكر كن در این حدیث شریف! ببین مقام صدق لهجه و رد امانت تا كجاست كه علی بن ابی طالب علیه السلام را بدان مقام بلند رسانید. از این حدیث معلوم می‌شود كه رسول خداصلی الله علیه وآله این دو صفت را از هر چیز بیشتر دوست می‌داشتند كه در بین تمام صفات كمالیه مولی علیه السلام این دو او را مقرب كرده است و بدان مقام ارجمند رسانده است. جناب صادق علیه السلام نیز در بین تمام افعال و اوصاف، این امر را كه در نظر مباركشان خیلی اهمیت داشته، به ابن ابی یعفور كه مخلص و جان نثار آن بزرگوار بوده، پیغام داده و سفارش فرموده به ملازمت آنها.» (17)

امام در گفتار دیگری عالمان دین را امانتدار ارزشهای الهی معرفی كرده، می‌فرماید: «اسلام امروز در دست ما امانت است؛ امانتی است كه از دست رسول الله صلی الله علیه وآله اخذ كردیم و لازم است كه او را حفظ كنیم و به این امانت خیانت نكنیم.» (18)

توجه به امام زمان علیه السلام

عالمان راستین همیشه خود را علاوه بر حضور در محضر خداوند متعال، در معرض مراقبت امام زمان علیه السلام نیز احساس می‌كنند و اعمال و رفتار و كردار خود را با توجه به رضایت آن گرامی‌كه همان رضایت خداوند متعال است، تنظیم می‌كنند.

آنان می‌كوشند در اولین گام از رنجاندن دل آن حجت یگانه الهی خودداری كنند و با پیمودن صراط مستقیم و دوری از خطاها و گناهان، آزار و رنجشی به حضرت نرسانند و با زمزمه این فراز از دعای ندبه: «عَزِیزٌ عَلَی أَنْ تُحِیطَ بِكَ دُونِی الْبَلْوَی وَ لَا ینَالَكَ مِنِّی ضَجِیجٌ وَ لَا شَكْوَی؛ (19) آقای من! چقدر بر من سخت است كه رنج و بلا تو را احاطه كند و ناله و شكوایی از من به تو نرسد!» بر خود نهیب می‌زنند كه:

آیا با این حال، رواست كه ما خود با رفتارهای نادرستمان آن گرامی‌را بیازاریم و موانع غیبت حضرت را بیشتر كنیم؟ مسلماً در این زمینه عالمان دینی تكلیف و مسئولیت مضاعفی بر عهده دارند.

حضرت امام خمینی رحمه الله در این باره می‌فرماید: «نامه اعمال ما می‌رود پیش امام زمان علیه السلام هفته‌ای دو دفعه به حسب روایت. من می‌ترسم ما كه ادعای این را داریم كه تبع این بزرگوار هستیم، شیعه این بزرگوار هستیم، اگر نامه اعمال را ببیند و می‌بیند؛ تحت مراقبت خداست، نعوذ بالله شرمنده شود... من خوف آن را دارم كه كاری بكنیم كه امام زمان علیه السلام پیش خدا شرمنده بشود كه اینها شیعه تو هستند، این كار را می‌كنند! نكند یك وقت خدای نخواسته یك كاری از ماها صادر بشود كه وقتی نوشته برود، نوشته‌هایی كه ملائكة الله مراقب ما هستند، رقیب هستند، هر انسانی رقیب دارد و مراقبت می‌شود، ذره‌هایی كه بر قلبهای شما می‌گذرد، رقیب دارد، چشم ما رقیب دارد، گوش ما رقیب دارد، زبان ما رقیب دارد، قلب ما رقیب دارد. كسانی كه مراقبت می‌كنند اینها را، نكند كه خدای نخواسته از من و شما و سایر دوستان امام زمان علیه السلام یك وقت چیزی صادر بشود كه موجب افسردگی امام زمان علیه السلام باشد! مراقبت كنید از خودتان!» (20)

شهامت و شجاعت

از منظر امام خمینی رحمه الله یك عالم دینی باید در برابر دشمنان اسلام اقتدار و شجاعت داشته باشد و برای بیان حق از خود شهامت نشان دهد و مردم را هم این گونه تربیت كند. امام می‌فرمود: «روحانیون ما در شهرها باید روح شهامت و شجاعت و شهادت را در كالبد مردم ما بدمند.» (21)

امام خمینی رحمه الله با ستایش از شهامت و شجاعت آیة الله مدرّس رحمه الله می‌گوید: «آن روزی كه رضا شاه آمد و آن همه كارها را كرد، باز یك آخوند بود كه توی مجلس، به اسم مدرس مقابلش ایستاد و می‌گفت: نه. هیچ كس نبود، مدرس بود و چند نفر كه اطراف او بودند. دیگر در تمام مملكت هیچ قدرتی در مقابل او نمی‌ایستاد... یك وقت رضا خان به مدرس گفته بود: سید! از جان من چه می‌خواهی؟ گفته بود كه می‌خواهم تو نباشی.» (22)

امام رحمه الله به مردم سفارش می‌كرد كه نمایندگانی شجاع و با ایمان انتخاب كنند و می‌فرمود: «كسانی را كه انتخاب می‌كنید، باید مسائل را تشخیص دهند، نه از افرادی باشند كه اگر روس یا آمریكا یا قدرت دیگری تشری زد، بترسند. باید بایستند و مقابله كنند.» (23)

بنابراین، عالمانی كه نفس ضعیف دارند و در حوادث مرعوب قدرتمندان و استعمارگران می‌شوند، شایسته وكالت امام زمان علیه السلام نیستند و آنان نمی‌توانند در مواقع سخت از كیان مذهب دفاع كنند.

شهادت طلبی

شهادت طلبی و آرزوی فدا شدن در راه احیای ارزشهای دینی، یكی دیگر از خصوصیات عالمان راستین در دیدگاه بنیانگذار انقلاب اسلامی‌ایران می‌باشد. آن عارف وارسته با تجلیل از عالمان شهید می‌فرمود: «اگر بند بند استخوانهایمان را جدا سازند، اگر سرمان را بالای دار برند، اگر زنده زنده در شعله‌های آتشمان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستیمان را در جلو دیدگانمان به اسارت و غارت برند، هرگز امان نامه كفر و شرك را امضا نمی‌كنیم.» (24)

و می‌فرماید: «ما كه اگر شهید بشویم، قید و بند دنیا را از روح برداشته ایم و به ملكوت اعلی و به جوار حق تعالی رسیده ایم، چرا نگران باشیم؟ مگر مردن هم نگرانی دارد؟ مگر شهادت هم نگرانی دارد.» (25)

همچنین حضرت امام در بخشی از پیام تسلیت خود به مناسبت شهادت آیة الله قاضی، در مورد مقام شهادت طلبی عالمان دینی فرمود: «شهادت در راه خداوند زندگی افتخارآمیز ابدی و چراغ هدایت برای ملتهاست.

ملتهای مسلمان از فداكاری مجاهدین ما در راه استقلال و آزادی و اهداف توسعه اسلام بزرگ الگو بگیرند و با پیوستن به هم، سد استعمار و استثمار را بشكنند، به پیش به سوی آزادی و زندگی انسانی بروند.» (26)

نماز اول وقت

از نشانه‌های عالمان ربانی، اهمیت دادن به نماز اول وقت است. امام صادق علیه السلام فرمود: «اخْتَبِرُوا إِخْوَانَكُمْ بِخَصْلَتَینِ فَإِنْ كَانَتَا فِیهِمْ وَ إِلَّا فَاعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ مُحَافَظَةٍ عَلَی الصَّلَوَاتِ فِی مَوَاقِیتِهَا وَ الْبِرِّ بِالْإِخْوَانِ فِی الْعُسْرِ وَ الْیسْرِ؛ (27) برادران دینی خود را با دو خصلت بسنجید! اگر این دو علامت در آنها بود، [با آنان همراهی كنید وگرنه هر چه می‌توانید، از آنان فاصله بگیرید! [آن دو نشانه عبارت است از:] 1. محافظت بر نماز در وقت فضیلت آن؛ 2. نیكی به برادران دینی در سختی و راحتی.»

حضرت امام خمینی رحمه الله خود به عنوان اسوه عالمان ربانی، گوی سبقت را از همگان ربوده بود. داستان زیر شاهد این حقیقت راستین است. آقا سید احمد خمینی رحمه الله می‌گوید: روزی كه شاه فرار كرد، ما در پاریس در نوفل لوشاتو بودیم. پلیس فرانسه خیابان اصلی نوفل لوشاتو را بست. تمام خبرنگاران كشورهای مختلف آنجا بودند. خبرنگاران خارجی از آفریقا، آسیا، اروپا و آمریكا و شاید 150 دوربین فقط صحبت امام را مستقیم پخش می‌كردند؛ برای اینكه خبر بزرگ‌ترین حادثه سال را مخابره كنند، شاه رفته بود و می‌خواستند ببینند كه امام چه تصمیمی‌دارد؟ امام بر روی صندلی ایستاده و در كنار خیابان، تمام دوربینها بر روی امام متمركز شده بود. امام چند دقیقه صحبت كردند. من در كنار امام ایستاده بودم. یك مرتبه برگشتند و گفتند: احمد! ظهر شده؟ گفتم: بله، الآن ظهر است. بی درنگ امام گفتند: والسلام علیكم و رحمة الله و بركاته. شما ببینید در چه لحظه‌ای امام صحبتهایشان را رها كردند. برای اینكه نمازشان را اول وقت بخوانند؛ یعنی جایی كه تلویزیونهای سراسری كه هر كدام میلیونها بیننده دارد؛ N.N.C بود، C.B.Bبود، تمام تلویزیونها چه در آمریكا و چه در اروپا بودند. خبرگزاریها همه بودند؛ اسوشیتدپرس، یونایتد پرس، رویتر و تمام خبرنگاران روزنامه‌ها، مجلات، رادیو، تلویزیون. در چنین موقعیت حساسی، امام حرفشان را قطع كردند و رفتند سراغ نماز.» (28)

حفظ استقلال كشورها

امام خمینی رحمه الله در مورد خدمات و بركات عالمان راستین می‌فرماید:

«تمام ممالك اسلامی‌مرهون این طایفه هستند. اینهایند كه تا به حال استقلال ممالك اسلامی‌را حفظ كرده اند. این ذخایر هستند كه همیشه با نصیحت خود مردم سركش را خاموش كرده اند. در عین حال، روزی كه ببینند اسلام در معرض خطر است، تا حد امكان كوشش می‌كنند. اگر با نشر مطالب شد، با گفتگو شد، با فرستادن اشخاص شد فَبِها و اگر نشد، ناچار هستند قیام كنند.

اینها (مراجع تقلید) كسانی هستند كه در عین حال كه علاقه به اتحاد و وحدت تمام طوایف مسلمین دارند، لكن تا آن حدی می‌توانند تحمّل كنند كه استقلال مملكت را در خطر نبینند، به یك چیزهایی كه ممكن است خود دولتها هم وارد و متوجه نباشند. اینجا شرع تكلیف معین فرموده است. چیزی نیست كه علما بتوانند از خودشان بگویند. قیام، قیام قرآنی و دینی بود.

به بنده شبی كه بنا بود فردای آن در مسجد سید عزیز الله، برای تنبه دولتها دعا كنند، اطلاع دادند دولت بنا دارد مقاومت كند. ما دیدیم علما در اینجا تكلیف دیگری دارند. من تصمیم آخر را ضمن ابتهال (دعا و مناجات و استمداد از حضرت حق) به خداوند متعال گرفتم و به هیچ كس هم نگفتم ولكن خداوند بر دولت شاه و ملت منت گذاشت. اگر خدای نكرده جسارتی به علمای تهران شده بود، من یك تصمیم خطرناكی گرفته بودم؛ اما دولت، بعد از نیمه شب متوجه شد نمی‌شود با قوای مردم مقاومت كرد....» (29)

نمونه‌هایی از عالمان راستین

میرزای شیرازی

امام خمینی رحمه الله با تجلیل از اقدام با شكوه میرزای شیرازی می‌فرماید: «همیشه علما و زعمای اسلام، ملت را نصیحت و به حفظ آرامش دعوت می‌كردند. خیلی از زمان «میرزای بزرگ» مرحوم حاج میرزا محمد حسن شیرازی نگذشته است. ایشان با اینكه یك عقل بزرگ متفكر بود و در سامره اقامت داشت، در عین حالی كه نظرشان آرامش و اصلاح بود، لكن وقتی ملاحظه كردند برای كیان اسلام خطر پیش آمده است و شاه جائر آن روز می‌خواهد به وسیله كمپانی خارجی، اسلام را از بین ببرد، این پیرمرد كه در یك شهر كوچك نشسته و سیصد نفر طلبه بیشتر دورش نبود، ناچار شد سلطان مستبد را نصیحت كند. مكتوبات او هم محفوظ است. آن سلطان گوش نمی‌داد و با تعبیرات سوء و بی ادبی به مقام شامخ عالم بزرگ رو به رو شد تا آنجایی كه آن عالم بزرگ مجبور شد یك كلمه بگوید كه استقلال ایران برگردد.» (30)

میرزا محمد تقی شیرازی

امام همچنین می‌فرماید: «استقلال عراق نیز مرهون فتوای میرزای مجاهد، مرحوم میرزا محمد تقی شیرازی است. اگر ایشان نبود عراق از بین رفته بود. بعد از اینكه دیدند عراق در معرض خطر است، یك كلمه فرمودند. عرب پشتیبانی كردند، مطلب را برگردانید.» (31)

ملا علی همدانی

آخوند ملا علی همدانی نمونه‌ای از عالمان تقوا پیشه است كه امام خمینی رحمه الله به این یار قدیمی‌و هم دوره تحصیلی خود عشق می‌ورزید. هنگامی‌كه از امام خمینی رحمه الله پرسیده بودند: مقلدان شما وجوه شرعیه را چگونه به دست مرجعشان برسانند؟ فرموده بود:

«جایی كه آخوند هست، وجوهات شرعیه را برای من نفرستید!» (32)

شهید مدرّس

حضرت امام خمینی رحمه الله از آیة الله مدرّس به عنوان عالم ممتاز و اسوه فضیلت و كمال و تدبیر و سیاست و دیانت یاد كرده و فرموده اند: «اینك كه مدرّس با سربلندی از بین ما رفت، بر ماست كه ابعاد روحی و بینش سیاسی و اعتقادی او را هر چه بهتر بشناسیم؛ زیرا كه او زنده است و الگوی تمامی‌مبارزان است.»

و در انتخاب نمایندگان به ملت ایران سفارش فرمودند كه: «سعی كنید مثل مرحوم مدرّس را انتخاب كنید؛ البته مثل مدرّس كه به این زودیها پیدا نمی‌شود، شاید آحادی مثل مدرّس باشند.» (33)

شهید مدرّس علاوه بر داشتن هوش و دانش سرشار دینی و اجتماعی و دارا بودن مقام اجتهاد و عدالت و تقوا، وجود خویش را به كمالات انسانی و فضائل اخلاقی آراسته بود. او كه منادی حق و عدالت و آزادی و استقلال بود، با هر گونه تبعیض ناروا و امتیاز طلبیهای غیر قانونی شدیداً مخالفت می‌كرد.

قناعت و ساده زیستی، عفو و اغماض، اجتناب از كینه ورزی، شهامت و شجاعت، قاطعیت و تدبیر، فصاحت و بلاغت كم نظیر، تیز بینی و دور اندیشی، مناعت طبع و عزت نفس، صبر و استقامت، ظلم ستیزی و ظالم گریزی، اخلاص و تواضع، نظم و انضباط، قانونمداری، عظمت و استقلال خواهی برای كشور، بی اعتنایی به فرهنگ مزورانه استعمارگران و بیگانگان، عشق به مناجات و عبادت و عرفان، رسیدگی به محرومان و مستمندان، سعه صدر و حسن تدبیر، و صداقت در رفتار و گفتار، برخی از صفات برجسته این مرد الهی و عالم ربانی بود.

شهید مطهری

شهید مطهری نیز از عالمان راستین در كلام امام راحل رحمه الله شمرده شده است. حضرت امام خمینی رحمه الله در باره استاد مطهری فرمود: «او در عمر كوتاه خود اثرات جاویدی به یادگار گذاشت كه پرتوی از وجدان بیدار و روح سرشار از عشق به مكتب بود.» و در فرازی دیگر فرمود: «مطهری كه در طهارت روح و قوت ایمان و قدرت بیان كم نظیر بود، رفت و به ملأ اعلی پیوست؛ لكن بدخواهان بدانند كه با رفتن او شخصیت اسلامی‌و علمی‌و فلسفی‌اش نمی‌رود.» (34)

كانون عالمان راستین

حضرت امام خمینی رحمه الله از شهر قم به عنوان كانون عالمان راستین نام می‌برد و به آن شهر افتخار می‌كرد و می‌فرمود: «قم حرم اهل بیت علیهم السلام است. قم مركز علم است. قم مركز تقواست. قم مركز شهادت و شهامت است. از قم علم به همه جهان صادر شده است و می‌شود و از قم شهادت به همه جا صادر می‌شود. قم شهری است كه در آن ایمان و علم و تقوا پرورش یافته، و... از زمان ائمه اطهارعلیهم السلام مورد توجه اسلام بوده است. و از قم تقوا، شجاعت، شهامت، و همه فضایل به همه جا صادر می‌شد و صادر خواهد شد.

علمایی كه در قم من ادراك كرده‌ام، كسانی بودند كه در دنیا نمونه بودند، در علم و در تقوا و من امیدوارم كه ادامه پیدا كند، این علم و تقوا در شهر شما تا زمان ظهور امام زمان علیه السلام.» (35)

حضرت امام، همچنین می‌فرماید: «ما اوایلی كه آمدیم قم، در آنجا چه اشخاصی بودند. شخص اول قم در جهت زهد و تقوا و اینها مرحوم شیخ ابو القاسم قمی‌[از علمای بزرگ قم، متوفی 1352 ق] ، مرحوم آقا شیخ مهدی [دارای مقامات عالیه و صاحب كرامات اخلاقیه] و عده دیگری و شخص نافذ آنجا و متقی مرحوم سید محمد برقعی و مرحوم آمیرزا محمد ارباب. همه اینها را من منزلهاشان رفتم. آن كه ریاست صوری مردم را داشت و ریاست معنوی هم داشت با آنكه زاهد بود، در زندگی مشابه بودند. مرحوم آشیخ ابو القاسم من گمان ندارم هیچ طلبه‌ای مثل او بود. زندگی‌اش یك زندگی‌ای بود كه مثل سایر طلبه‌ها اگر كمتر نبود، بهتر نبود... وقتی انسان در آن محیط واقع می‌شد كه اینها را می‌دید، همین دیدن اینها برای انسان یك درسی بود، دیدن وضع زندگی آنها.» (36)

 

  • پاورقــــــــــــــــــــی

 

1) نهج البلاغة، حكمت 147.

2) صحیفه امام، ج 21، ص 99.

3) همان، ج 20، ص 342.

4) همان، ج 17، ص 376.

5) همان، ج 19، ص 318.

6) همان.

7) فرهنگ كوثر، ش 36، ص 22.

8) كیهان، 10/9/1381.

9) همان.

10) صحیفه امام، ج 19، ص 317.

11) همان، ج 17، ص 374.

12) همان.

13) وسائل الشیعة، ج 5، ص 201

14) صحیفه امام، ج 72، ص 451.

15) سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی رحمه الله، ج 1، ص 65.

16) اصول كافی، كتاب الایمان و الكفر، باب الصدق و اداء الامانة، ح 5.

17) چهل حدیث، امام خمینی رحمه الله، ص 477.

18) صحیفه امام، ج 15، ص 8.

19) بحار الانوار، ج 99، ص 108.

20) صحیفه امام، ج 8، ص 392.

21) همان، ج 13، ص 244.

22) همان، ج 4، ص 222.

23) انتخابات و مجلس از نگاه امام خمینی رحمه الله، ص 202.

24) صحیفه امام، ج 21، ص 98.

25) همان، ج 15، ص 8.

26) همان، ج 10، ص 420.

27) ] . الكافی، ج 2، ص 672.

28) .

29) صحیفه امام، ج 1، ص 114 و 115.

30) همان.

31) همان.

32) همچو سلمان، ص 107، 108 و 145، به نقل از فصلنامه فرهنگ همدان، ش 10، ص 19.

33) صحیفه امام، ج 18، ص 276.

34) لمعاتی از شیخ شهید، ص 9.

35) صحیفه امام، ج 13، ص 165.

36) همان، ج 19، ص 251.

795 دفعه
(1 رای)