عالم فرزانه و دانشمند پرآوازة ایرانی، «ابو عبدالله محمد بن علی بن شهر آشوب سروی مازندرانی» معروف به رشیدالدین، یكی از بزرگان علم و عمل قرن ششم هجری میباشد. عالمی كه علاوه بر لبریز كردن جان خویش از نور علم و تقوا، برای طالبان حقیقت و معرفت، همچون مشعل هدایتی گردید كه هنوز، نور افشانی مینماید.
وی در 488 و به قولی 489 هجری قمری در بغداد و بنابر قولی در ساری، در خانوادهای عالمپرور متولد شد. (1)
جدّ و پدر بزرگوارش از عالمان جلیل القدر بودند؛ مثلاً جدش، مرحوم شیخ شهرآشوب از شاگردان برجسته و ممتاز شیخ طوسیرحمهالله به شمار میرفت. و والد ماجدش، شیخ علی نیز از مكتب پدر بهرهمند گشته و از فقها و محدثینی بود كه در ضبط و نقل اخبار و آثار اهل بیت عصمت و طهارتعلیهمالسلام تلاش بسیار نمود. (2) ولی شهرت ابن شهرآشوب از پدر و جدش مضاعف شد و شهرة آفاق گردید.
وی در این خانوادة نورانی و دینی رشد نمود و توانست در سن 8 سالگی حافظ كل قرآن گردد و به لقب حافظ مفتخر شود. (3) بواسطة همین ویژگی، رشد و تعالی یافته، عطش وی برای تحصیل بیشتر شد. وی به شهرهای زیادی همچون مازندران، مشهد، نیشابور، سبزوار و حتی ممالك عراق، سوریه و... سفر نمود تا بتواند از معارف اهل بیتعلیهمالسلام بهرهمند شود. این تلاش پیگیر ابن شهرآشوب، باعث شد تا وی در علوم و فنون گوناگونی از قبیل: تفسیر، حدیث، فقه، اصول، قرائت، ادبیات عرب، شعر و غیره، به حد كمال رسد و مجتهدی مسلّم و عالمی ذوفنون گشته و در شهر بغداد كه از شهرهای بزرگ اسلامی آن عصر بود و فرقههای مختلف اسلامی در آن شهر زندگی میكردند، مقیم گردد. (4)
اساتید
ابن شهر آشوب از اساتید بزرگواری بهره برد كه نامشان در جهان اسلام، همچون ستارگان درخشندهای، متجلی است؛ عالمانی چون: شیخ ابوعلی فضل بن حسن طبرسی صاحب مجمع البیان، ابومنصور طبرسی صاحب احتجاج، ابوالفتوح رازی صاحب تفسیر رازی، قطب الدین راوندی و واعظ نیشابوری را میتوان نام برد. (5)
كتاب «كشاف وفایق» و «ربیع الابرار» را نزد خود زمخشری كه مؤلف آنهاست خوانده و در روایت از آنها اجازه داشته است و گاهی به یك واسطه و گاهی به دو واسطه از «شیخ طوسی» روایت نموده است. (6) همچنین از «ابوالفتح ناصح الدین عبدالواحد آمدی. (م510ق)» صاحب «غرر الحكم و درر الكلم» نیز روایت نموده است. (7)
شاگردان
از میان بزرگوارانی كه از محضر نورانی ابن شهر آشوب استفاده نمودهاند، میتوان به بزرگانی چون: سید محمد بن زهره حلبی، سیدكمالالدین حیدر حسینی، شیخ یحیی بن محمد سوراوی، شیخ جمال الدین علی بن شعره حلّی جامعانی، شیخ تاج الدین حسین بن علی دربی و... اشاره نمود. (8)
ابن شهر آشوب از منظر دیگران
برای شناخت بهتر ابن شهرآشوبرحمهالله، سخنانی از بزرگان جهان اسلام ذكر میشود:
1. محدث نامی «شیخ حرّ عاملی» در مورد ابن شهرآشوب مینویسد: «رشید الدین محمد بن علی بن شهرآشوب سروی مازندرانی، عالم، فاضل، ثقه، محدث و محقق، عارف به رجال و اخبار، ادیب، شاعر و جامع همة نیكوییها بود.» (9)
2. علامه «میرزا حسین نوری» متوفی 1320 ق در خاتمه «مستدرك» در توصیف ابن شهرآشوب مینویسد: «فخر شیعه و تاج شریعت، افضل الاوائل و دریای متلاطم ژرف بیپایان، زنده كنندة آثار مناقب و فضائل (اهل بیت عصمت و طهارت) رشد الملة و الدین، شمس الاسلام و المسلمین، ابو عبدالله محمد بن علی بن شهرآشوب بن ابی نصر بن ابیالجیش سَروی مازندرانی، فقیه، محدث، مفسر، محقق، ادیب عالیقدر و جامع متون فضائل، صاحب كتاب «مناقب» كه از نفایس كتب امامیه است... .» (10)
عالمان و فضلای اهل سنت نیز در مورد ابن شهرآشوب و جلالت و بزرگواریاش سخنسرایی نمودهاند كه به ذكر یك مورد بسنده میكنیم:
3. «سلاح الدین صَفَدی» متوفی سال 764 مینویسد: «محمد بن شهرآشوب، ابوجعفر سَروی مازندرانی، رشید الدین شیعی» از رؤسای شیعه است، در زمانی كه هشت سال داشت، بیشتر قرآن را از بر كرد. او در اصول شیعه به حد نهایی رسید، و از شهرها و كشورها برای اخذ علم به سویش میشتافتند. وی در علوم قرآن و مشكلات حدیث و لغت و نحو و وعظ در منبر، در زمان «المقتصیء خلیفه عباسی [بر همه] تقدم داشت.» (11)
سفرهای ابن شهر آشوب
دربارة سفرهای علمی وی، نوشتهاند كه ایشان به دنبال درگیری با حكمران مازندران، آن دیار را ترك كرده و رهسپار بغداد شد. (12)
پس از مدتی اقامت در بغداد و در دوران خلافت مستضیء (566 ـ574ق) به سبب سعی او در گسترش عقاید و افكار حنبلی و اقتدار علمای حنبلی، بغداد دیگر مكان مناسبی برای ادامة فعالیت ابن شهرآشوب نبود؛ از اینرو، در اوایل خلافت مستضیء به حلّه رفت و در 567. ق در آنجا به تدریس پرداخت. (13) و ظاهراً در همین سفر، ابن ادریس و ابن بطریق از وی حدیث شنیدند. (14)
ظاهراً سفر وی به موصل به هنگام وزارت «جلال الدین ابوالحسن علی بن محمد» در 571. ق صورت گرفته و احتمالاً با عزل او از وزارت در سال 573. ق، ابن شهرآشوب موصل را به مقصد حلب كه در آن زمان «حمدانیان» پناهگاه شیعیان شده بودند، ترك كرده است. (15)
تبلیغ، خطابه و منبر
از خصایص دیگر ابن شهرآشوب، این بوده است كه با وجود كثرت تألیفات و آثار، و جلالت شأن ـ كه متأسفانه، امروزه باعث دوری از وعظ و خطابه میشود ـ وعظ و خطابه را نیز وسیلة تبلیغ معارف اهل بیتعلیهمالسلام قرار داده و مجالس وعظ وی بسیار مورد توجه بوده است.
در ایام حكومت «مقتضیء عباسی» در شهر بغداد به منبر میرفت كه در یكی از موارد، مواعظ او مورد شگفت و تحسین خلیفه واقع گردید و خلعتی به ایشان بخشید. (16) همچنین منصب تدریس در شهر بغداد را به وی اعطا كرد. (17)
البته این سیرة ابن شهرآشوب، در زمان اقامتاش در حلب - كه تا پایان عمر شریفش ادامه داشت - نیز استمرار یافت و در آن شهر نیز به وعظ و تدریس مشغول بود. و مردم از محضر او استفادهها میكردند. (18)
از جملة ویژگیهای ابن شهرآشوب، بر اساس تذكرهها، ملیحالمحاوره بودن آن جناب بوده است (19) كه این ویژگی به خودی خود، باعث تقویت ارتباط یك مبلّغ با مردم میشود.
در محضر مفاخر دانشمندان شیعه و سنی
ابن شهرآشوب در آموختن علم، خود را محدود به علمای یك فرقه و مذهب ننمود. با اینكه در تراجم، ایشان را پس از شیخ طوسی، به شیخ الطایفه معروف نمودهاند و او را محیی و مروج فرهنگ شیعی و فرهنگ اهل بیتعلیهمالسلام دانستهاند؛ اما در آموختن، خود را محدود به علمای شیعه ننمود؛ بلكه اِبایی نداشت از اینكه در محضر علمای عامه (اهل سنت) نیز زانوی ادب بزند و تلمّذ نماید. تقریباً نیمی از اساتید وی از علمای طراز اول عامه بودند؛ افرادی چون: زمخشری صاحب كشاف و... .
همچنین خود را محدود به یك یا دو استاد ننمود؛ بلكه تلاش نمود تا از اكثر علمای بزرگ عصر خود (یعنی نیمه اول قرن ششم) استفاده نماید؛ و از آنها در روایت آثارشان اجازه دریافت كند؛ تا آنجا كه بعضی از تذكرهها تعداد اساتید وی را به 27 تن میرسانند. (20) این تلاش پیگیر ابن شهرآشوب بود كه وی را دانشمند و سخنوری بزرگ كه مورد قبول عامه و خاصه بود، ساخت.
آثار ابن شهر آشوب
ابن شهرآشوب علاوه بر تبلیغ اسلام و معارف اهل بیتعلیهمالسلام، آثار ارزشمندی نیز به یادگار گذاشت كه هر كدام همچون ستارهای در عالم اسلام میدرخشند. اسامی كتابهای او به شرح زیر است:
1. مناقب آل ابی طالب؛
2. الاربعین فی مناقب سیدة النساء، فاطمة الزهراء؛
3. متشابه القرآن؛
4. الاسباب و النزول علی مذهب آل الرسولصلیاللهعلیهوآله؛
5. معالم العلماء؛
6. انساب آل ابیطالبعلیهالسلام؛
7 و 8. مناقب النواصب و مائدة الفائدة؛
9. المحزون المكنون فی عیون الفنون؛
10. اعلام الطرائق فی الحدود و الحقائق و الاوصاف؛
11. المثال فی الامثال و الاسباب؛
12. الحاوی؛
13. الانصاف؛
14. المنهاج و... . (21)
از میان آثار او، سه كتاب؛ یعنی «مناقب» و «معالم العلماء» و «متشابه القرآن» دارای معروفیت بیشتری میباشند كه بهطور مختصر به معرفی آنها میپردازیم:
1. مناقب آل ابیطالبعلیهالسلام:
كتاب «مناقب آل ابیطالب» معروفترین اثر گرانبهای ابن شهرآشوب است كه تاكنون مكرر چاپ و منتشر شده و بهترین چاپ آن در سه جلد با تصحیح جمعی از فضلای نجف اشرف در آن شهر مقدس میباشد، كه البته امروز در همان سه جلد، توسط انتشارات مختلف به چاپ رسیده است.
این كتاب كه نموداری از تحقیقات و مهارت ابن شهرآشوب در تاریخ و حدیث است، مشتمل بر تاریخ حیات چهارده معصوم و فضائل و مناقب آن ذوات مقدسعلیهمالسلام و آنچه بستگی به شخصیت آنان دارد، میباشد.
ابن شهرآشوب در مقدمة مناقب به تفصیل و با عباراتی نغز و دلكش، علت تألیف این كتاب را شرح میدهد و از كتب شیعه و سنی و گفتار علمای فریقین و شعرای مشهور عرب برای اثبات مدعای خود شاهد میآورد كه از هر جهت جالب، پرارزش و حاكی از وسعتنظر، همت عالی و شهامت آن بزرگ مرد علم و دین است.
به گفتة محدث نوری: «كتاب مناقب كه در زمان ما و زمانهای پیشتر تا عصر علامة مجلسی در دسترس بوده و میباشد، اصل آن نیست؛ بلكه مختصر آن است كه «ابن جُبَیر» یادگیری آن را برگزیده است. كتاب كنونی مناقب تا زندگانی حضرت امام حسن عسكریعلیهالسلام را شرح داده است و شرح حال امام زمانعلیهالسلام را در آن نمیبینم. دانشمندان پیش از ما مانند علامه مجلسی و شیخ حر عاملی نیز چیزی از آن راجع به امام زمانعلیهالسلام نقل نكردهاند.»
شاید به نظر رسد كه ابن شهرآشوب موفق به نگارش این قسمت نشده است؛ ولی از این كه در «معالم العلماء» ضمن شرح حال شیخ مفید مینویسد: «امام زمان او را ملقب به مفید كرده است و ما علت آن را در مناقب آل ابیطالب نقل كردهایم.» میرساند كه او شرح حال امام زمان را نوشته است؛ ولی این قسمت از اصل كتاب ساقط شده است. (22)
2. معالم العلماء
كتاب كوچك؛ ولی گرانقدر «معالم العلماء» یكی دیگر از تألیفات ابن شهـرآشوب است كه به سال 1380 هـ. ق در نجف اشرف با قطع رقعی در 160 صفحه با مقدمة آقای «سید محمد صادق بحر العلوم» از دانشمندان نجف به طبع رسیده است. در ایـران نیز این اثر در سال 1353 هـ. ش در تهران و مطبعه فردین با تصحیح استاد عباس اقبال به چاپ رسیده است.
ابن شهرآشوب در این كتاب كم حجم جمعاً 1021 تن از دانشمندان شیعه را نام برده و شرح حال آنها و آثارشان را به اجمال و گاهی به تفصیل معرفی كرده است. او این كتاب را مانند «فهرست» همعصرش، شیخ منتجب الدین رازی در گذشتة بعد از 600 هـ به عنوان تتمة «فهرست» شیخ طوسیرحمهالله نوشته است؛ ولی معلوم نیست كه طرفین یا یكی از آنها از تألیف دیگری كه مشابه هم میباشد، خبر داشتهاند. خود ابن شهرآشوب در مقدمة معالمالعلماء مینویسد:
«این كتاب ـ «معالم العلماء»ـ دربارة فهرست كتب شیعه و اسامی مصنفین قدیم و جدید آنهاست؛ هر چند شیخ بزرگوار ابوجعفر طوسی ـ رضی الله عنه ـ فهرستی نوشته است كه در آن عصر نظیر نداشته؛ ولی این مختصر دارای مطالب اضافی و فوائدی است كه در آن نیست؛ بنابراین كتاب ما تتمة فهرست شیخ طوسی است. من در این كتاب نزدیك ششصد كتاب را زاید بر كتب موجود در فهرست شیخ آوردهام، و اشاره به كتبی كه از فهرست وی حذف شده است، نمودهام؛ هر چند كتابها بیش از اینها بوده است... بعد از ذكر اسامی مصنفین، اسامی شعرای مشهور اهل بیتعلیهمالسلام را به قدر وسع و طاقتی كه داشتهام، آوردهام.» (23)
3. متشابه القرآن و مختلفه
این كتاب كه در تفسیر قرآن میباشد و آیات متشابه قرآن مجید را مورد بحث قرار داده است، در سال 1369 هـ در تهران در دو جلد چاپ و منتشر شده است. علامه فقید «سید هبة الدین شهرستانی» گفتاری پیرامون این كتاب دارد، و از جمله نوشته است: «این كتاب گرانقدر دارای سبك و اسلوب زیبا و در اعصار و شهرها و ممالك، مورد توجه خاص دانشمندان بوده است. و چه بسا كه نخستین كتاب در موضوع خود باشد.
مصنفِ علامه و ذوفنون آن، آیات متشابه قرآن را نخست از ابواب توحید، سپس عدل و تنزیه خداوند، و پس از آن ابواب امامت تا معاد را مورد بحث و بررسی قرار داده و از آن پس ابواب فقه و تشریع احكام اسلامی را به ترتیب كتب فقهی مطرح ساخته، و در آخر از فنون ادبی و عربی قرآن سخن گفته است.
فصاحت و شیوایی لفظ، بلاغت و رسایی معنی آن با ایجاز و اختصاری كه ابن شهرآشوب در آن رعایت كرده است، اقتضای آن را دارد كه این كتاب نفیس جزء برنامة درسی قرار گیرد.» (24)
عروج ملكوتی
ابن شهر آشوبرحمهالله سالهای پایانی عمر خویش را در شهر حلب به سر برد و در آنجا به تبلیغ معارف اهلبیتعلیهالسلام پرداخت و پس از یك عمر تلاش خالصانة فرهنگی، تبلیغی، در شب جمعه 22 شعبان المعظم 588 هجری قمری، روح بلندش به عالم باقی پیوست و در بیرون «حلب» در بالای كوه معروف به «جبل جوشن»، (25) مدفون گشت. (26)
محدث بزرگوار، شیخ عباس قمیرحمهالله در كتاب «الكنی و الالقاب» خود ابیاتی را از «ابن ابی الطی» در وصف ابن شهرآشوب به شرح زیر نقل كرده است:
«هو البحر لا بل دون ما علمه البحر هو البدر لا بل دون طلعته البدر
هو الغم لا بل دونه النجم رتبه هو الدرّ لا بل بدون منطقه الدر
هو العالم المشهور فی الدهر و الذی بین ارباب النهی افتخر الدهر»
البته به خطا وفات او را در «مشهد گنج افروز» از قُرای بابلِ (مازندران) دانستهاند، و اظهار داشتهاند كه آرامگاه او در آنجا زیارتگاه مردم است. (27) كه این انتساب صحیح نبوده، لازم است تا در مورد عالِم مدفون در آن مكان شریف تحقیق به عمل آید.
پینوشـــــــــــــتها:
(1). ريحانة الادب في تراجم المعروفين بالكنية و اللّقب،استاد محمد علي مدرس، ج8، ص58، كتابفروشي خيام، 1374 ش.
(2). همان، ص59.
(3). همان.
(4). دائرة المعارف تشيع، ج1، ص337، زير نظر احمد صدر حاج سيد جوادي و ...، تهران، بنياد اسلامي طاهر، چ اول، 1366.
(5). فوائد الرضويه، شيخ عباس قمي، به كوشش عبدالرحيم عقيقي بخشايشي، قم، دفتر نشر نويد اسلام، چ دوم، 1387، ص712.
(6). ريحانة الادب، ج8، ص59.
(7). دائرة المعارف تشيع، ج1، ص337.
(8). فوائد الرضويه، ص712 و 713.
(9). امل الآمل، شيخ حرّعاملي، تهران، دار الكتب اسلامي، 1362 ش، چ2، ص285.
(10). مستدرك الوسائل، ميرزا حسين نوري، قم، مؤسسه آل البيتعلیهمالسلام لإحياء التراث، چ اول، 1415 ق، ج5، ص310.
(11). تأسيس الشيعة، سيد حسن صدر، تهران، مؤسسة الاعلمي، 1369 ش، ص272.
(12). دائرۀ المعارف، مركز دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 1370، تهران، چ اول، ج40، ص90، س2.
(13). كتاب سليم ـ سليم بن قيس هلالي، مؤسسسه اعلمي، بيروت، بيتا، ص63.
(14). الذريعه، آقا بزرگ تهراني، دارالاضواء، بيروت، 1403ق، چ2، ج20، ص 175 و خصائص الوحي المبين، ابن بطريق، به كوشش محمودي، تهران، 1406 ق، ص24.
(15). دائرةالمعارف بزرگ اسلامي، ج4، ص91، س1.
(16). ريحانة الادب، محمدعلي مدرس، ج8، ص59.
(17). دائرة المعارف تشيع، ج1، ص337.
(18). مقدمه استاد عباس اقبال بر معالم العلماء، تهران، سنه 1353ق، مطبعه فردين، ص10.
(19). ريحانة الادب، محمدعلي مدرس، ج8، ص59.
(20). مفاخر اسلام، علي دواني، تهران، انتشارات اميركبير، چ اول، 1363، ج3، ص499.
(21). فوائد الرضويه، شيخ عباس قمي، ص711.
(22). مفاخر اسلام، ج3، ص502.
(23). معالم العلماء، ابن شهر آشوب، تصحيح عباس اقبال، مطبعة فردين، تهران، 1353 ق، چ اوّل، ص1.
(24). ر.ك: مفاخر اسلام، ص 55ـ 502 (در معرفي اين 3 اثر از اين كتاب شريف با تصرفات و اضافاتي استفاده شده است).
(25). فوائد الرضويه، ص713.
(26). ريحانة الادب، ج8، ص65.
(27). دائرة المعارف بزرگ اسلامي، ج4، ص91، س1.