روش سخنرانی دینی (8)

درس دهم و یازدهم

اسلوب‌‌های سخنرانی

گروه علمی مهارت‌‌های خطابی

پژوهش و تدوین: حسین ملانوری

درس دهم

اهداف این درس

1. آشنایی با تعریف اسالیب سخن؛

2. شناخت اجمالی اسلوبهای اقناع اندیشه و جایگاه آنها در سخنرانی دینی.

اسالیب سخن و كاربرد هر كدام

چنان‌‌که پیش‌‌تر نیز بیان کردیم، اسلوب در لغت به معنای گونه، راه، شیوه، طریق، طرز، پایه واساس مقام و لحن و ما به الامتیاز اثر آهنگ‌‌سازی با اثر آهنگ‌‌ساز دیگر (1) آمده است. و منظور ما از اسلوب در سخنرانی، شاکله و هیئت محتوایی آن است.

اگر سخنرانى را مجموعه‏اى متشكل از چند واحد سخن بدانیم، هر واحد از سخن مى‏تواند به صورتهاى مختلفى اجزای خود را به هم پیوند دهد. هر كدام از این صورتها را یك اسلوب مى‏دانیم؛ مثلاً گاهى واحد سخن، شامل مجموعه‏اى از عبارات براى توضیح یك عبارت خاص است. در این صورت، آن سخن را توضیحى و اسلوب آن را اسلوب «توضیح و تبیین» نام مى‏گذاریم.

گاهى واحد سخن مجموعه‏اى از عبارات براى توصیف یك چیز است كه آن سخن، را «توصیفى» نامگذارى مى‏كنیم و گاهى از عتاب، سرزنش، تخویف، تحذیر، تبشیر و... تشكیل شده است كه آن را سخن «موعظه‏اى» مى‏نامیم.

همچنین ممکن است واحدهای سخن که در یک سخنرانی گرد آمده‌‌اند به صورتهای مختلفی به هم پیوند بخورند که هر یک از این شکلها و صورتها را یک اسلوب می‌‌نامیم؛ مثلا اگر مجموعه سخنان ما برای نقد و بررسی یک مکتب است، ممکن است هر یک از عناصر و ارکان آن مکتب با اسلوب توضیح و تبیین بیان شوند و سپس با بیان دلایلی برخی یا همه آنها ابطال شود. در این صورت برای بیان هر یک از ارکان و عناصر از اسلوب «توضیح و تبیین» و برای کل سخنرانی از اسلوب «نقد و بررسی» استفاده شده است.

براساس هدفى كه از یک واحد سخن و یا مجموعه سخنرانى داریم، اسلوبها را به دو قسمت اقناعی و احساسی تقسیم می‌‌كنیم.

البته به دلیل تأثیرات متقابل اندیشه و احساس، هر یک از اسلوبهای اقناعی، باعث تحریک احساس نیز هستند و اسلوبهای احساسی نیز باعث اقناع اندیشه می‌‌شوند؛ ولی در بعضی، جنبه اقناع و در برخی، جنبه احساس قوی‌‌تر است؛ از این‌‌رو اسلوبها را براساس وجه غالب آنها نامگذاری کرده‌‌ایم.

اسلوبهای اقناع اندیشه

اگر هدف ما اقناع اندیشه مخاطبان باشد، مى‏توانیم از اسلوبهاى ذیل استفاده كنیم:

1. تجزیه و تحلیل‏

تجزیه به معنای پاره‌‌پاره كردن، تقسیم كردن، بخش‌‌بخش كردن (2) و تحلیل، به معنای فرود آمدن در جایی و تحلیل عقده، به معنای نیك گشادن گره می‌‌باشد. (3) در اسلوب تجزیه و تحلیل، ابتدا عناصر، عوامل و موارد مرتبط با یك شخص، حادثه، تفكر و اندیشه، مكتب و... را تفكیك می‌‌كنیم و سپس ارتباطات آنها را با یكدیگر و یا با مجموعه‏ها، عوامل، عناصر و عقاید دیگر بیان مى‏كنیم تا حق و باطل روشن شود.

برای مثال زمانى كه برخى رسانه‏هاى دنیا خبر دادند وزیر امور خارجه آمریكا براى سبز بختى ملت ایران در روز 13 فروردین علف گره زد، بعضى تصور كردند، آمریكا خیرخواه ایران است و وزیر امور خارجه آمریكا دلش براى آزادى، آبادى و خوشبختى ایرانیان مى‏تپد.

در این شرایط اگر كسى بخواهد اندیشه مخاطبان خود را نسبت به وزیر امور خارجه آمریكا اصلاح و فكر آنان را درباره عملكرد زشت این شخص قانع سازد، مى‏تواند رفتارهاى مختلف او درباره ایران و ایرانیان را جداگانه مطرح، و بعد جمع‏بندى و نتیجه‏گیرى كند؛ مثلاً اگر خبر گره زدن علف براى سبز بختى ایرانیان را كنار یك خبر دیگر قرار دهیم، نتیجه جالبى به‌‌دست مى‏آید.

آن خبر، این است كه وزیر امور خارجه آمریكا چند روز پس از گره زدن علف، در یك كنفرانس خبرى اعلام كرد كه اگر بخواهد شرارت از دنیا برچیده شود، باید مراكز شرارت از بین برود. وقتى سؤال شد، مراكز شرارت كجاست؟ در پاسخ گفت: «ایران و كره شمالى.»

اكنون اگر این دو خبر را كه درباره عملكرد یك فرد است كنار هم بگذاریم، با توجه به اندیشه ماکیاولیستی حاکم بر سیاستمداران آمریکا به این نتیجه مى‏رسیم كه او خیرخواه مردم ایران نیست و اگر احیاناً حركتى به ظاهر خیرخواهانه انجام مى‏دهد، جنبه تبلیغاتى دارد، و برای فریب اذهان عمومى است.

2. تعلیل و توجیه‏

تعلیل در لغت به معنای بیان علت و سبب چیزی و اثبات كردن با دلیل می‌‌باشد؛ (4) و توجیه به معنای نیك بیان كردن، ایراد كلام بر وجهی كه كلام خصم بدان مندفع گردد، توضیح و تفسیر،‌‌ معنی كردن، تأویل كردن، موجّه ساختن و... آمده است. (5) در اسلوب تعلیل و توجیه به بیان حكمتها و دلایل یك مسئله یا حكم و... مى‏پردازیم؛ مثلاً اگر بحث درباره حجاب است، حكمتهاى حجاب را بیان مى‏كنیم و اگر بحث درباره حرمت خوردن گوشت خوك است، به بیان حكمتهاى آن می‌‌پردازیم.

البته باید توجه کرد كه ما قادر به بیان فلسفه و چرایى قطعى همه احكام نیستیم و فقط به آن مقدار به صورت قطعى مى‏توان نظر داد كه در روایات معتبر اهل بیت‌‌علیهم‌‌السلام و یا قرآن كریم وارد شده باشد. (6) در غیر این موارد، تا آنجا كه علوم بشرى به نظریه علمى رسیده است، فقط به عنوان احتمالى براى حكمت حكم، مى‏شود اشاره كرد.

اسلوب تعلیل و توجیه در غیر احكام شرعى به صورت بیان دلایل سیاسى، اقتصادى و اجتماعىِ مسائل، مطالب و ادعاهاى مطرح شده در سخنرانى ارائه مى‏شود.

3. توضیح و تبیین‏

گاهى براى اقناع اندیشه مخاطبان باید اركان، عناصر، عوامل، نتایج و مسائل مرتبط با یك پدیده، اندیشه، حادثه و... را توضیح داد و با روشنگرى در اطراف مسئله، اعتقاد آنان را اصلاح كرد. در بعضى موارد براى اصلاح برداشت از یك آیه قرآن یا سخنى از معصومان‏، باید آن آیه یا روایت را كاملاً توضیح داد و روشن كرد.

گاه براى اصلاح باور و اعتقاد مخاطب لازم است كه فقط تصورات او را اصلاح كنیم؛ یعنى وضعیت او به گونه‏اى است كه با اصلاح تصور، تصدیق وى نیز اصلاح مى‏شود؛ مثلاً براى كسى كه تصویر غلطى از اسلام و تصور غلطى از زرتشت در ذهن دارد و با همین تصورات غلط، مكتب زرتشت را برتر از مكتب اسلام مى‏داند، اگر تصورات او را اصلاح كنیم، در مرحله باور و اعتقاد نیز تصدیق خواهد كرد كه اسلام، برتر است.

در این‏گونه موارد، اسلوب «توضیح و تبیین» براى اقناع اندیشه مخاطبان مناسب است.

4. تقسیم و تنظیم‏

تقسیم‏بندى، تنظیم و دسته‏بندى مطالب، باعث سهولت در فهم است و در مواردى كه تقسیم مطالب حصرهاى عقلى ایجاد كند، در قانع ساختن ذهن مخاطب بسیار مؤثر است. بسیارى از مباحث اعتقادى به این صورت ارائه مى‏شود؛ مثلاً گفته مى‏شود كه موجود یا واجب است و یا ممكن؛ یعنى احتمال دیگرى در آن مطرح نیست. اگر ممكن است،... و اگر واجب باشد،... و در پایان، نتیجه‏گیرى مطلوب صورت مى‏گیرد. (7)

5. گزارش تحقیق‏

سخنران در این اسلوب، گزارشى از تحقیق خود دربارۀ موضوع بحث را ارائه مى‏كند؛ مثلاً مى‏گوید براى تحقیق در موضوع بحث با چه سؤالى كار خود را آغاز كردم، چه فرضیه‏هایى داشتم، چگونه مطالعه كردم، چه كتابهایى را دیدم، با چه افرادى صحبت كردم، چه جوابهایى گرفتم، چگونه تحلیل كردم و به چه نتیجه‏اى رسیدم.

همان گونه كه محقق با طى مراحل تحقیق اقناع مى‏شود، مخاطبان او نیز با شنیدن سیر تحقیق وى، در اغلب موارد به همان نتایجى مى‏رسند كه او رسیده است و ذهن آنها كاملاً قانع مى‏شود.

6. مقایسه و ترجیح‏

در اسلوب مقایسه و ترجیح، دو حادثه یا پدیده، دو اندیشه، دو مكتب و یا هر چیز دیگرى در كنار یكدیگر قرار می‌‌گیرند و با هم مقایسه مى‏شوند؛ آن‌‌گاه یكى از آنها بر دیگرى ترجیح داده شده، اولویت و برترى آن ثابت مى‏شود؛ مثلاً شرایط اقتصادى، امكانات، درآمدها، نیروى انسانى و جمعیت دو كشور عربستان سعودى و ایران در مدتِ زمانىِ بعد از جنگ تحمیلى تا كنون با یكدیگر مقایسه و سپس نتیجه‏گیرى مى‏شود كه نظام ایران با توجه به خرابیهاى باقى‌‌مانده از جنگ و پایین‏تر بودن منابع مالى و بیشتر بودن جمعیت كشور، در تولید علم و فناورى، پیشرفتهاى اقتصادى و... موفق‏تر عمل كرده است. پس این نظام از آن نظام كارآمدتر است.

یا حقوق سیاسى مردم در اسلام و كمونیسم با یكدیگر مقایسه، و نظام سیاسى اسلام ترجیح داده مى‏شود.

7. طرح مسئله وتبیین آن‏

گاهى مخاطب فقط به این نیاز دارد كه مسئله‏اى را براى او تبیین كنند تا آن را بفهمد. عمده سخنرانیهایى كه براى مخاطبان معمولى انجام مى‏شود از این قبیل‏اند؛ مثلاً مسئله آزادى، حجاب، امر به معروف و نهى از منكر و... در ابتداى سخنرانى مطرح و سپس مباحث مختلف مرتبط با آن تبیین و تشریح مى‏شود.

8. نقد و بررسى‏

در اسلوب نقد، (8) ابتدا عناصر، عوامل، نظریه‏ها و موارد مرتبط با یك مسئله به تفكیك توضیح داده مى‏شود؛ آن‌‌گاه همه یا برخى از آنها در معرض اشكال و ایراد قرار می‌‌گیرند و رد مى‏شوند و سپس نظر یا مورد حق و درست بیان مى‏شود.

تفاوت اسلوب نقد با اسلوب تجزیه و تحلیل در این است كه در نقد، همه و یا بعضى از محورها و عناصر، هدف اشكال قرار می‌‌گیرد و ابطال مى‏شود؛ ولى در تجزیه و تحلیل، روابط عناصر و محورها كشف و با توجه به عقاید و اندیشه‌‌های موجود، جمع‏بندى صورت مى‏گیرد.

كتابهاى اصولى حوزه‏هاى علمیه، بیش‌‌تر با اسلوب نقد، نگارش یافته‏اند؛ مثلاً مرحوم شیخ انصارى در كتاب رسائل خود، اوّل نظریه مخالف را مطرح كرده، اركان و دلایل مختلف مرتبط با آن را به خوبی توضیح مى‏دهد؛ به حدی که خواننده تصور می‌‌کند کاملا درست هستند، و سپس همه یا بعضی از آنها را رد كرده، نظر خود را بیان مى‏كند.

اگر یك سخنران دینى مثلاً بخواهد درباره سكولاریزم اقناع اندیشه كرده، بطلان آن را اثبات كند، مى‏تواند به عناصر اصلى اعتقاد به سكولاریزم بپردازد و سپس هر یك از آنها را با توجه به اعتقادات اسلامى رد كند.

9. مناظره و گفتگو (9)

مناظره در لغت به معنای بحث و جدال؛ (10) مباحثه و مجادله كردن، توجه متخاصمین در اثبات نظر خود در مورد حكمی از احكام و نسبتی از نسبتها برای آشكار كردن حق و صواب (11) آمده است.

از نظر ابوعلی سینا در منطق شفا كلمه مناظره از ریشه نظر و اعتبار گرفته شده است و غرض از مناظره، مباحثه پیرامون دو رأی متقابل است؛ پس هر یك از طرفین مناظره عهده‌‌دار تأیید یكی از دو جانب بحث برای ایجاد علم در طرف مقابل است و لذا مناظره به آموزش ملحق می‌‌شود؛ زیرا هدف مناظره كنندگان حصول علم است. (12)

ممكن است سخنران دینى براى اقناع اندیشه مخاطبان خود، یك گفتگو و مناظره صورى راه بیندازد و خود به جاى دو طرفِ مناظره سخن بگوید. در واقع، سخنرانى تبدیل به یك مناظره مى‏شود كه در آن دیدگاههاى مختلف، مطرح و در معرض تأیید و ردّ با بیان دلیل قرار مى‏گیرد و در پایان، سخنران، بحث ارائه شده را جمع‏بندى مى‏كند. بسیاری از کتابهای علمی حوزویان مملوّ از اِنْ قلتَ، قلتُ‌‌ها، و قیل و قالهاست که در واقع مناظره صوری در آنها رعایت شده است. (13)

10. پرسش و پاسخ‏

سخنران در این اسلوب به صورت خیلى ساده، پرسشهایى را كه براى مخاطب مطرح و دانستن پاسخ آنها لازم است، مطرح می‌‌كند و به آنها پاسخ می‌‌دهد. ممكن است در یك سخنرانى، یك یا چند پرسش مطرح و جواب داده شود.

پرسشنامه

1. منظور از اسالیب سخن چیست؟ توضیح دهید.

2. اسلوبهای سخنرانی بر چه اساسی و بر چند قسم کلی تقسیم می‌‌شوند؟ نام ببرید.

3. اسلوبهای اقناع اندیشه را نام ببرید.

4. اسلوب تجزیه و تحلیل را تعریف کرده، با یک مثال توضیح دهید.

5. منظور از تعلیل و توجیه چیست؟ توضیح دهید.

6. چگونه با اسلوب توضیح و تبیین به اقناع اندیشه می‌‌توان پرداخت؟

7. تقسیم و تنظیم چه نقشی در اقناع و فهم مخاطب دارد؟

8. چگونه در اسلوب گزارش تحقیق به اقناع مخاطب می‌‌پردازیم؟

9. اسلوب مقایسه و ترجیح را با یک مثال توضیح دهید.

10. تفاوت نقد و بررسی با تجزیه و تحلیل در چیست؟ توضیح دهید.

11. اسلوب مناظره و گفتگو را بیان کنید.

فعالیت پژوهشی و تمرینی

1. در یک مباحثه دوستانه، اسلوبهای دیگری برای اقناع اندیشه مخاطبان بیابید و نحوه استفاده از آنها در سخنرانی دینی را روشن سازید.

2. با تهیه مواد مناسب، هر یک از اسلوبهای اقناع اندیشه را در جمع گروهی دوستان و یا در صورت وجود زمان کافی، در کلاس با حضور استاد خود تمرین کنید.

درس یازدهم

اهداف این درس

1. آشنایی با اسلوبهای تحریک احساس؛

2. شناخت نکات کاربردی درباره مواد و اسلوبهای سخن.

اسلوبهای تحریک احساس

در درس گذشته با برخی اسلوبهای اقناع اندیشه آشنا شدیم. اکنون بعضی از اسالیب تحریک احساس را بررسی می‌‌كنیم.

جهت برانگیختن احساس مخاطبان از اسلوبهاى ذیل مى‏توان استفاده كرد:

1. داستانى‏

در اسلوب داستانى، یك داستان به‏خوبى پرورانده مى‏شود و با بیان ظرافتهاى واقعه و گره زدن آنها با مخاطب و موضوع بحث، تحریك احساس در مخاطب ایجاد مى‏شود. خداوند متعال در قرآن کریم، این اسلوب را به خوبی اجرا کرده است. نمونه بسیار زیبای آن را در سوره یوسف می‌‌توان دید و چگونگی پرورش داستان و گره خوردن مطالب آن با مخاطب را بررسی كرد. همچنین به لحاظ اجرای این اسلوب در سخنرانی، نمونه‏هاى بسیار گویاى آن را در سخنرانیهاى مرحوم كافى مى‏توان یافت.

2. توصیفی و ترسیمی‏

مى‏توان با توصیف كردن یك واقعه، فرد، شى‏ء، اندیشه، مكتب و یا هر چیز دیگرى، احساسات مخاطبان را برانگیخت؛ برای نمونه آن‏گاه كه امام حسین‏‌‌علیه‌‌السلام با اوصاف زیبایش توصیف مى‏شود، علاقه و محبت نسبت به او در مخاطبان برانگیخته مى‏شود و آن‏گاه كه یزید بن معاویه توصیف مى‏شود، احساس نفرت عجیبى در انسان به‌‌وجود مى‏آید و آن‏گاه كه مهدى فاطمه‏ علیها‌‌السلام با ویژگیها و اوصاف ظاهرى و معنوی‌‌اش توصیف مى‏شود، انسانها به او علاقه‏مند مى‏شوند.

قرآن كریم وضعیت سابقون را در قیامت چنین توصیف و ترسیم كرده است: «عَلى‏ سُرُرٍ مَوْضُونَةٍ* مُتَّكِئِینَ عَلَیها مُتَقابِلِینَ * یطُوفُ عَلَیهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ * بِأَكْوابٍ وَ أَبارِیقَ وَ كَأْسٍ مِنْ مَعِینٍ * لا یصَدَّعُونَ عَنْها وَ لا ینْزِفُونَ * وَ فاكِهَةٍ مِمَّا یتَخَیرُونَ * وَ لَحْمِ طَیرٍ مِمَّا یشْتَهُونَ * وَ حُورٌ عِینٌ * كَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ * جَزاءً بِما كانُوا یعْمَلُونَ * لا یسْمَعُونَ فِیها لَغْواً وَ لا تَأْثِیماً * إِلاَّ قِیلاً سَلاماً سَلاماً»؛ (14) «آنها بر تختهایى كه صف كشیده و به هم پیوسته است قرار دارند، در حالى كه بر آن تكیه زده و رو به روى یكدیگرند. نوجوانانى جاودان [در شكوه و طراوت‏] پیوسته گرداگرد آنان مى‏گردند، با قدحها و كوزه‏ها و جامهایى از نهرهاى جارى بهشتى [و شراب طهور]؛ امّا شرابى كه از آن دردسر نمى‏گیرند و مست نمى‏شوند و میوه‏هایى از هر نوع كه انتخاب كنند، و گوشت پرنده از هر نوع كه مایل باشند و همسرانى از حور العین دارند؛ همچون مروارید در صدف پنهان. اینها پاداشى است در برابر اعمالى كه انجام مى‏دادند. در آن [باغهاى بهشتى‏] نه لغو و بیهوده‏اى مى‏شنوند، نه سخنان گناه آلود، تنها چیزى كه مى‏شنوند، سلام است سلام.»

با شنیدن این آیات، در مخاطب احساس اشتیاق به بهشت ایجاد می‌‌شود.

3. تخیلى و شاعرانه‏

تخیل در لغت به معنای خیال بستن، خیال كردن و پنداشتن (15) آمده است. و شاعرانه یعنی، مربوط به شاعران، به شیوه گویندگان، جنبه شاعرانه، همچون شاعران، به سبك شاعران. (16)

شعر سخن و كلامی خیال‌‌انگیز است كه از تخیلات آدمی سرچشمه می‌‌گیرد. گاهی انسان در افكار و اندیشه‌‌های خود یك سری امور خیالی می‌‌سازد و بین آنها روابطی برقرار می‌‌كند و به صورت موزون با قافیه‌‌های متناسب ارائه می‌‌كند كه به آن شعر گفته می‌‌شود. (17)

در عرف عام نظم (18) را از روی تسامح به شعر نیز اطلاق می‌‌كنند؛ در حالی كه نظم در اصطلاح سخنی است كه موزون و مقفا باشد و شعر - طبق تعریف قدما - «كلام موزون و مخیل» است. (19) بنابراین، مقفا بودن جزء ماهیت شعر نیست و «نثر شعرگونه» یا «شعر منثور» هم می‌‌تواند وجود داشته باشد، و طبق تعریف علمی و امروزی، شعر «گره خوردگی عاطفه و تخیل است كه در زبانی آهنگین شكل گرفته باشد.» و بنابراین تعریف، عناصر سازنده شعر عبارت است از: عاطفه، تخیل، زبان، موسیقی و تشكّل؛ اما نظم تنها، كلامی موزون و مقفاست و از عنصر عاطفه و تخیل به دور می‌‌باشد. (20)

اهل منطق نیز شعر را چنین تعریف كرده‌‌اند: «شعر، كلامی خیال‌‌انگیز است كه از سخنان موزون، [ابیات و مصراعهای] مساوی یكدیگر ودارای قافیه تألیف شده است.» (21)

چنانكه پیداست بین تخیل و شعر پیوندی عمیق وجود دارد و هر سخن شاعرانه‌‌ای لزوما تخیلی نیز هست، گرچه هر سخن تخیلی شعر نیست.

البته شعر در منطق قدیم به معنی كلام تخیلی و خیالی است و حیثیت وزن و قافیه داشتن در آن لحاظ نشده است. بنابراین اگر سخنی منظوم باشد ولی تخیلی نباشد، از نظر ارسطو و امثال او شعر محسوب نمی‌‌شود. از اینرو سخنان منظومی كه در باب مسائل علمی یا تاریخی مانند الفیه ابن مالك،‌‌ منظومه حاج ملاهادی سبزواری و از این قبیل مطرح شده، شعر به اصطلاح منطقی نیستند؛ (22) چنانكه در اصطلاح علمی ادبیات امروز نیز به دلیل فاقد تخیل بودن، شعر محسوب نمی‌‌شوند. (23)

برخى مخاطبان از سخنان تخیلى و شاعرانه بیشتر متأثر مى‏شوند. مخاطبان احساسى، افراد داراى ذوق هنرى، همچنین بسیارى از كودكان و نوجوانان به این اسلوب بیش‌‌تر علاقه نشان مى‏دهند. در اسلوب تخیلى و شاعرانه از قوه خیال‏پردازى استفاده مى‏شود و افراد زیادی به این نوع مطالب، علاقه بیشتری دارند و با آنها حس می‌‌گیرند. در اینجا توجه به نوع مخاطب بسیار مهم است؛ زیرا برخى مخاطبان نیز این‏گونه سخن‌‌گفتن را خیالبافى و كار بچه‏ها مى‏دانند.

4. ادبى‏

در اسلوب ادبى از دست‌‌مایه‏هاى ادبى مثل نظم و نثرادبی زیبا استفاده مى‏شود. استفاده از صنایع ادبى، زیبایى خاصى به سخن مى‏بخشد و حسّ زیبایى دوستى و نوگرایى انسان را ارضا مى‏كند.

برخی از دانشمندان علم ادبیات،‌‌ معتقدند ادبیات را می‌‌توان به دو بخش تخیلی و غیر تخیلی تقسیم كرد و عناصر تخیل، تصویرگری و امكان برداشتهای گوناگون از متن را مهم‌‌ترین صفات ممیزة ادبیات تخیلی دانست، و اصالت، انشای والا، ابتكار و ارزشهای زیبایی شناختی را از ویژگیهای بارز ادبیات غیرتخیلی برشمرد. براین اساس می‌‌توان آثاری مثل غرلیات مولانا و حافظ را جزو ادبیات تخیلی و آثاری همچون تاریخ بیهقی و سفرنامه ناصر خسرو را جزو ادبیات غیرتخیلی به شمار آورد. (24)

‌‌با این حساب موارد تفاوت و شباهت اسلوب ادبی با اسلوب تخیلی و شاعرانه روشن می‌‌شود. در اسلوب ادبی گاهی همچون اسلوب تخیلی و شاعرانه از قوه خیال بهره گرفته می‌‌شود و گاهی چنین نیست. همچنین در اسلوب ادبی گاهی از شعر و زمانی از نثر ادبی استفاده می‌‌شود. درباره استفاده از شعر و نثر ادبی در سخنرانی دینی در درسهای بعدی توضیحات بیش‌‌تری خواهد آمد.

5. مناجاتى‏

مناجات در لغت به معنای راز و نیاز كردن با كسی، نجوی كردن با كسی، با خدا راز و نیاز كردن،‌‌ رازگویی، عرض نیاز به درگاه خدا، (25) خواستنِ برآورده شدنِ حاجت از خداوند و راز و نیاز كردن با او همراه با سپاس از وی (26) آمده است. از اینرو گرچه در اصطلاح مشهور، لفظ مناجات را فقط درباره گفتگوی یك‌‌طرفه با خدای متعال بكار می‌‌برند؛ ولی از نظر لغوی شامل گفتگو با غیر خدا نیز می‌‌شود.

در اسلوب مناجاتى، سخنران به گفتگوى یك‌‌طرفه با خدا، انسانهای والامقام، طبیعت، گیاهان و... مى‏پردازد و در قالب این مناجات و گفتگوى یك طرفه، مفاهیم مورد نظر را به مخاطب منتقل مى‏كند؛ مثلاً ممكن است سخنران درباره حوادث قبل و بعد از جنگ تحمیلی با شهدا سخن بگوید و بسیارى از مشكلات امروز و راهى را كه باید رفت با آنها در میان بگذارد و یا از اوّل تا آخر سخنرانى با خدا سخن بگوید.

بیش‌‌تر دعاها و مناجات امام سجاد‌‌علیه‌‌السلام با خداى بزرگ، سرشار از معارف اسلامى است و آن حضرت معارف دینى را در قالب مناجات به مخاطبان خویش ارائه كرده و در عین حال، احساس عشق به خدا و معنویت را در آنان ایجاد کرده است.

6. موعظه‏‌‌ای

موعظه به معنای وعظ و پند و اندرز، (27) نصیحت و بیان مطالب اخلاقی، به‌‌ویژه از سوی علمای دینی (28) می‌‌باشد. در اسلوب موعظه از جملات بیان‌‌كننده امر و نهى، عتاب و خطاب و سرزنش، و سؤال و پرسش استفاده مى‏شود و در همه این‏گونه جملات، احساس مخاطب برانگیخته مى‏شود.

سخنرانیهاى اساتید اخلاق به‌‌طور عمده با این اسلوب ارائه مى‏شوند كه نمونه‏هاى بارز آن را در سخنرانیهاى اخلاقی امام راحل)، استاد مظاهرى (حفظه‌‌اللّه) ومرحوم آیت اللّه مشكینى مى‏توان دید.

7. تعظیمی

گاهى براى برانگیختن احساس مخاطبان به بزرگداشت یك شییء، شخص یا عقیده و مكتب و مهم قلمداد كردن آن می‌‌پردازیم؛ البته نه به گونه‏اى كه باعث غلوّ و تحریف در دین شود؛ بلکه در حقیقت بزرگی و اهمیت یک چیز بزرگ و مهم را به خوبی بیان می‌‌کنیم. در قرآن كریم نیز از این‏گونه بیان استفاده شده است؛ مثلاً خداوند متعال مى‏فرماید: «إِنَّآ أَنزَلْنَهُ فِى لَیلَةِ الْقَدْرِ * وَ مَآ أَدْرَلكَ مَا لَیلَةُ الْقَدْرِ * لَیلَةُ الْقَدْرِ خَیرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ»؛ (29) «ما قرآن را در شب قدر نازل كردیم و تو چه مى‏دانى كه شب قدر چیست؟ شب قدر از هزار ماه بهتر است.»

8. تكراری

گاهى مطالب خود را تكرار مى‏كنیم تا اهمیت آن را بیان كنیم و احساس مخاطب را نسبت به آن برانگیزیم. خداوند متعال از این اسلوب به وفور در قرآن استفاده كرده است؛ مثلاً مى‏فرماید: «یأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ»؛ (30) «اى كسانى كه ایمان آورده‏اید! از خدا بپرهیزید، و هر كس باید بنگرد تا براى فردایش چه چیز از پیش فرستاده است و از خدا بپرهیزید كه خداوند از آنچه انجام مى‏دهید، آگاه است.»

چنان‌‌كه ملاحظه مى‏كنید در این آیه، عبارت «اتقوا اللّه» تكرار شده است. همچنین امام على‏‌‌علیه‌‌السلام با تكرار كلمه اللّه در جمله‏هاى ذیل به تحریك احساس مخاطبان خود پرداخته است: «اَللَّهَ اَللَّهَ فِى الاَْیتامِ، اَللَّهَ اَللَّهَ فى‏ جیرانِكُمْ، اَللَّهَ اَللَّهَ فِى الْقُرْآنِ؛ (31) خدا را خدا را درباره یتیمها [رعایت كنید]، خدا را خدا را درباره همسایگانتان [رعایت كنید]، خدا را خدا را درباره قرآن [رعایت كنید].»

9. تأكیدی

گاهى با تأكید سعى مى‏كنیم احساس مخاطب را برانگیزیم؛ مثل این جمله خداوند متعال كه می‌‌فرماید: «اِنَّ اللَّهَ یغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً»؛ (32) «خداوند حتماً همه گناهان را مى‏بخشد.» در این آیه كلمه اِنَّ، جمله اسمیه، ال در الذنوب، و جمیعاً، همه دلالت بر تأكید دارند و احساس شوق‏انگیزى در مخاطب براى حركت به سوى خدا و توبه به درگاه حضرتش ایجاد مى‏كنند.

نکات قابل توجه

1. معمولاً در یك سخنرانى از چند اسلوب استفاده مى‏شود كه براى تنوع‌‌بخشى نیز چنین كارى مناسب‏تر است؛ اما اگر از ابتدا تا انتهاى سخنرانى یك اسلوب رعایت شود، آن سخنرانى را مى‏توانیم با همان اسلوب نامگذارى كنیم و مثلا آن را سخنرانی ادبی یا داستانی و... بنامیم.

2. ذائقه برخى مخاطبان به محتواها و اسلوبهاى خاص، گرایش بیش‌‌تری دارد؛ مثلاً طلاب و قشر متدین جامعه با اشرف مواد و اسلوب توضیح و تبیین انس بیشترى دارند؛ از اینرو در تنظیم محتوا باید به گرایشهای آنان توجه کرد.

3. گاهى برخى مواد سخنرانى براى توضیح مواد دیگر به كار گرفته مى‏شوند؛ مثلاً از روایتى براى توضیح آیه یا روایت دیگرى استفاده مى‏شود. این‏گونه سخنرانیها علمى‏تر مى‏نمایانند واز اتقان بیش‌‌ترى برخوردارند و از تحریف مصون‏تر مى‏مانند.

انتخاب صحیح و دقت لازم در آیات و احادیث توضیح دهنده، سخنرانى را ارزشمند مى‏سازد. سخنرانى كه در توضیح یك آیه از چند روایت استفاده مى‏كند و حتى قصه‏هاى روایى را براى توضیح آن آیه به كار مى‏گیرد و یا براى توضیح یك آیه از چند آیه دیگر استفاده مى‏كند و در عین حال، جاذبه و سطح فهم سخنرانى را حفظ مى‏كند؛ سخنرانى ارزشمندى را ارائه كرده است.

پرسشنامه

1. اسلوبهای تحریک احساس را نام ببرید.

2. اسلوب داستانی را با یک مثال قرآنی توضیح دهید.

3. چگونه با اسلوب توصیفی و ترسیمی به تحریک احساس مخاطبان می‌‌پردازیم؟

4. اسلوب تخیّلی و شاعرانه برای چه نوع مخاطبانی مناسب‌‌تر است؟

5. اسلوب مناجاتی را توضیح دهید.

6. در اسلوب موعظه‌‌ای از چه نوع جملاتی استفاده می‌‌شود؟

7. با استفاده از آیات قرآن، اسلوبهای تعظیمی، تأکیدی و تکراری را توضیح دهید.

8. منظور از اسلوب ادبی چیست؟ مثال بزنید.

9. آیا سخنرانیها معمولا تک اسلوبی هستند یا چند اسلوبی؟ توضیح دهید.

پژوهش و تمرین

1. از طریق مباحثه با دوستان خود، اسلوبهای دیگری برای تحریک احساس بیابید.

2. هر یک از اسلوبهای تحریک احساس را در گروههای چند نفره و یا در صورت وجود فرصت، در کلاس و زیرنظر استاد خود تمرین کنید.

 

پی‌‌نوشـــــــــــــت‌‌ها:

 

(1). فرهنگ فارسی، دكتر محمدمعین، 6 جلدی، انتشارات امیركبیر، چاپ هشتم، تهران، 1371، ج1، ص273.

(2). لغت نامه، علی اكبر دهخدا، زیر نظر دكتر محمدمعین و دكتر سیدجعفر شهیدی، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول از دوره جدید، تهران، 1373، ج4،‌‌ص5640.

(3). همان، ص 5674.

(4). لغت نامه، علی اكبر دهخدا، ج4، ص5971.

(5). همان، ص 6232.

(6). در كتاب «علل الشرایع» مرحوم شیخ صدوق، روایات مشتمل بر فلسفه احكام گرد آمده است.

(7). منطقیین برای تقسیم انواعی را ذكر كرده‌‌اند كه عبارت‌‌اند از:

تقسیم تفصیلی استقرائی: اگر در تقسیم،‌‌ همه اقسام یكجا ذكر شوند ولی محصور به حصر عقلی نباشند، آن را تقسیم تفصیلی استقرائی گویند؛ مثل تقسیم ادیان الهی به یهودی، نصرانی و اسلامی.

تقسیم تفصیلی عقلی: اگر در تقسیم، اقسام محصور به حصر عقلی باشند و همه یكجا ذكر شوند، آن را تقسیم تفصیلی عقلی گویند؛ مثل تقسیم كلمه به اسم، فعل و حرف.

تقسیم ثنائی: تقسیم مقسَم براساس نفی و اثبات را تقسیم ثنائی گویند؛ مثل اینكه بگوییم: حیوان یا ناطق است یا غیرناطق و ناطق یا شاعر است یا غیرشاعر و... . در هر مرحله از تقسیم ثنائی دو قسم بیشتر وجود ندارد و این دو قسم، نقیض یكدیگرند.

تقسیم طبیعی: تقسیم «كل» خارجی یا ذهنی را به اجزاء آن تقسیم طبیعی گویند؛ مثل تقسیم مفهوم انسان به حیوان و ناطق، و یا تقسیم یك مولكول آب به اكسیژن و ئیدروژن.

تقسیم منطقی: تقسیم «كلی» به جزئیات را تقسیم منطقی گویند؛ مثل تقسیم «كلمه» به اسم، فعل و حرف. (منطق، علاّمه محمدرضا مظفر، ترجمه و اضافات: علی شیروانی با پاورقی غلامرضا فیاضی و محسن غرویان، انتشارات دار العلم، چاپ اول، قم، 1374، ج2، ص354.)

(8). نقد در لغت به معنای جدا كردن دینار و درهم سره از ناسره، تمیز دادن خوب از بد، آشكار كردن محاسن و معایب سخن، و... آمده است. (فرهنگ فارسی، دكتر محمدمعین، ج4، ص4784.)

(9). با اسلوب مناظره و گفتگو، هم مى‏توان اقناع اندیشه كرد و هم مى‏توان احساس را تحریك نمود؛ از اینرو مى‏توان آن را از جمله اسلوبهاى تحریك احساس نیز به شمار ‏آورد.

(10). فرهنگ لاروس، حمید طبیبیان،‌‌ ترجمه «المعجم العربی الحدیث»،‌‌ انتشارات امیركبیر، تهران، 1377، ج2، ص2011.

(11). فرهنگ فارسی، دكتر محمد معین، ج4، ص4372.

(12). الشفاء، ابن سینا، منشورات مكتبة آیت الله مرعشی نجفی، قم، 1404 ق، المنطق، كتاب البرهان، ج6، ص22.

(13). مناظره گاه برای اثبات حق و گاهی برای اسكات خصم مورد استفاده قرار می‌‌گیرد. در مناظره از همه مبادی قیامهای منطقی استفاده می‌‌شود؛ از اینرو می‌‌توان مناظره را به پنج قسم مناظره برهانی، مناظره مغالطی، مناظره جدلی، مناظره خطابی و مناظره شعری تقسیم كرد. اما مناظره‌‌ای كه برای افاده تصدیق صورت می‌‌گیرد به سه قسم برهانی، مغالطی و جدلی تقسیم می‌‌شود. برای آشنایی بیش‌‌تر رجوع كنید به: فن مناظره،‌‌ محسن غرویان - حمیده غرویان، انتشارات دارالعلم، چاپ اول، قم، 1387، ص 48 - 89.

(14). واقعه/ 15 - 26.

(15). فرهنگ فارسی، دكتر محمد معین، ج1، ص1054.

(16). همان، ج2، ص 1998.

(17). فن مناظره، محسن غرویان - حمیده غرویان،‌‌ص72.

(18). «سخن بر دو گونه است:‌‌ یا نثر است یا نظم. نثر، در لغت به معنی پراكندن و افشاندن و نیز به معنی افشانده و پراكنده است؛ و در اصطلاح سخنی است كه مقید به وزن و قافیه نباشد.» : زبان و نگارش فارسی، حسن احمدی گیوی - اسماعیل حاكمی - یدالله شكری - سیدمحمود طباطبایی اردكانی، سمت، چاپ چهاردهم، تهران، 1378، ص110.

(19). معیار الاشعار، خواجه نصیرالدین طوسی، به اهتمام محمد فشاركی و جمشید مظاهری، سهروردی،‌‌ اصفهان، 1363، ص1.

(20). زبان و نگارش فارسی، همان مؤلفان، ص124.

(21). «اِنَّهُ كَلَامٌ مُخَیل ٌمُؤَلَّفٌ مِنْ اَقْوَالٍ مَوزُونَةٍ مُتَسَاوِیةٍ مُقَفَّاةٍ»: المنطق، محمدرضا مظفر، انتشارات فیروزآبادی، قم، بی تا، ص405.

(22). فن مناظره، محسن غرویان - حمیده غرویان، ص72.

(23). زبان و نگارش فارسی، همان مؤلفان، ص124.

(24). نقد ادبی، حمیدرضا شایگان‌‌فر، انتشارات دستان، چاپ دوم، تهران،‌‌1384، ص 15 و16.

(25). فرهنگ فارسی، دكتر محمد معین، ج4، ص4368.

(26). فرهنگ بزرگ سخن، دكتر حسن انوری، انتشارات سخن، چاپ دوم، تهران، 1382، ج7، ص7363.

(27). فرهنگ فارسی، دكتر محمد معین، ج4، ص4442.

(28). فرهنگ بزرگ سخن، دكتر حسن انوری، ج7، ص7491.

(29). قدر/1 - 3.

(30). حشر/18.

(31). نهج البلاغه، صبحی صالح، انتشارات دار الهجره، قم، نامه 47، ص‏421.

(32). زمر/ 53.

595 دفعه
(0 رای‌ها)