درس بیست و هشتم و بیست و نهم
تأثیرگذاری بر اندیشه، احساس و گرایش (5)
گروه علمی مهارتهای خطابی
پژوهش و تدوین: حسین ملانوری
درس بیست و هشتم
اهداف این درس
هدف از این درس، آشنایی با موارد زیر است:
1. حس علاقمندی به بحث یا مجموعه گفتار و راههای برانگیختن آن؛
2. روشهای ایجاد محبّت؛
3. علایق معنوی و راههای تحریک آن.
د. علاقمندى به بحث یا مجموعه گفتار
مراد از علاقمندى به بحث یا مجموعه گفتار، تمایل برای آمدن به جلسه و شنیدن مباحث مطرح شده است. و این چیزى كمتر از تحریك كنجكاوى و ایجاد انگیزه براى استماع سخن است. راههایى كه در اینجا براى برانگیختن حس علاقمندى به بحث ارائه مىشود، بیشتر ناظر به طول سخنرانى است؛ بر خلاف راههاى تحریك كنجكاوى و ایجاد انگیزه كه بیشتر ناظر به ابتداى سخنرانى هستند؛ گر چه در طول سخنرانى نیز به كار مىآیند. راههاى برانگیختن حس علاقمندى به بحث عبارتاند از:
1. گره با نیازها و علایق؛
2. مناظرهگونه و مباحثهگونه سخن گفتن.
1. گره با نیازها و علایق
یكى از راههاى علاقمندسازى مخاطب به بحث این است كه در طول سخنرانى، به تناسب مباحث مطرح شده، نیازها و علایق مخاطب نیز مطرح شود و بین مباحث و نیازها و علایق وى پیوند و گره برقرار گردد.
گره عبارت است از: پیوند مواد سخنرانی با نیازها، امیال، آرزوها، خواستهها و احساسات مخاطب.
مثلاً اگر داستان یا حدیثى در مورد تنهایى انسان مطرح مىشود، در همانجا با مخاطب نیز گره بخورد و از او سؤال شود كه آیا تو نیاز به همدم و مونس ندارى؟ آیا نیاز به تكیهگاه ندارى؟ گاهى حتى ممكن است سخنران داستان و یا بحث خود را قطع كرده و مدتى در باره مخاطب بگوید.
سخنورانى كه مباحث خود را با نیازها و علایق مخاطبان خویش پیوند نمىزنند و مطلبى را به صورت ذهنى نقل مىكنند، سخنرانیشان مورد علاقه مخاطبان نیست.
خداوند متعال در قرآن كریم مطالب خود را با مخاطبان گره مىزند؛ مثلاً در سوره یوسف مىفرماید: «وَ كَذَلِكَ مَكَّنَّا لِیوسُفَ فِى الْأَرْضِ یتَبَوَّأُ مِنْهَا حَیثُ یشَآءُ نُصِیبُ بِرَحْمَتِنَا مَن نَّشَآءُ وَ لَا نُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ * وَ لَأَجْرُ الْأَخِرَةِ خَیرٌ لِّلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ كَانُواْ یتَّقُونَ»؛ (1) «و اینگونه ما به یوسف در سرزمین [مصر] قدرت دادیم، كه هر جا مىخواست در آن منزل مىگزید [و تصرف مىكرد]. ما رحمت خود را به هر كس بخواهیم [و شایسته بدانیم] مىبخشیم و پاداش نیكوكاران را ضایع نمىكنیم، [امّا] پاداش آخرت براى كسانى كه ایمان آورده و پرهیزگارى داشتند، بهتر است.»
در این آیات، پس از بیان پاداش یوسف در داستان، بلا فاصله بحث با مخاطب گره خورده و به همه انسانها و از جمله مخاطبان توجه داده مىشود كه اگر آنها نیز كار شایسته انجام دهند، پاداش آنان محفوظ خواهد بود.
شرایط گره زدن با مخاطب
در نظر گرفتن شرایط زیر هنگام گره زدن مطلب با مخاطب لازم است:
1. حتى الامكان پس از اقناع اندیشه باشد؛
2. در مواردى كه امكان دارد كرامت مخاطب زیر سؤال رود، گره به صورت مستقیم نباشد؛
3. مقدار بحث در گره و تعداد گرهها زیاد نباشد تا حمل بر تكلّف و زورگویى نشود.
4. در گرههاى مرتبط با نقاط ضعف مخاطب، به علایق مثبت و ارزشمند او نیز توجه شود تا تنفّر ایجاد نكند.
2. مناظرهگونه و مباحثهگونه سخنگفتن
گاهى سخنران در حین سخن گفتن، یك مناظره یا مباحثه صورى ترتیب مىدهد و به جاى طرفین و یا سه طرف مباحثه، خودش صحبت مىكند. نظراتى را كه قبول دارد، مىپذیرد و مباحثى را كه قبول ندارد، نقد مىكند. اِنْ قُلْتْهاى طلبگى كه در لابلاى كتابهاى فقهى و اصولى وجود دارد، از این نمونه مباحثات است که به صورت نوشتارى میباشد. در قرآن كریم نیز این روش به شایستگى مورد توجه قرار گرفته و در موارد زیادى اجرا شده است؛ مثلاً در سوره بقره مىخوانیم:
«وَ مِنَ النَّاسِ مَن یقُولُ ءَامَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیوْمِ الْأَخِرِ وَ مَا هُم بِمُؤْمِنِینَ * یخَدِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِینَ ءَامَنُوا وَ مَا یخْدَعُونَ إِلَّآ أَنفُسَهُمْ وَ مَا یشْعُرُونَ * فِى قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا كَانُوا یكْذِبُونَ * وَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِى الأَْرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ * أَلَآ إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لَكِن لَّا یشْعُرُونَ * وَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ ءَامِنُوا كَمَآ ءَامَنَ النَّاسُ قَالُواْ أَنُؤْمِنُ كَمَآ ءَامَنَ السُّفَهَآءُ أَلَآ إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَآءُ وَلَكِن لَّا یعْلَمُونَ»؛ (2) «گروهى از مردم كسانى هستند كه مىگویند: به خدا و روز رستاخیز ایمان آوردهایم؛ در حالى كه ایمان ندارند. مىخواهند خدا و مؤمنان را فریب دهند؛ در حالى كه جز خودشان را فریب نمىدهند، [امّا] نمىفهمند. در دلهاى آنان یك نوع بیمارى است؛ خداوند بر بیمارى آنان افزوده و به خاطر دروغهایى كه مىگفتند عذاب دردناكى در انتظار آنها است. و هنگامى كه به آنان گفته شود: در زمین فساد نكنید، مىگویند: ما فقط اصلاحكنندهایم. آگاه باشید! اینها همان مفسداناند؛ ولى نمىفهمند. و هنگامى كه به آنان گفته شود: همانند [سایر] مردم ایمان بیاورید، مىگویند: آیا همچون ابلهان ایمان بیاوریم؟ بدانید اینها همان ابلهاناند؛ ولى نمىدانند.»
هـ. محبّت
براى ایجاد «محبّت» در سخنرانی، از روشهاى ذیل میتوان بهره برد:
1. مهربانانه سخن گفتن
مهربانانه سخن گفتن به این معنا است كه با لحنى عاطفى و محبّتآمیز، با استفاده از الفاظ و واژههاى مرتبط با محبّت، با مخاطب سخن بگوییم. صحبت كردن با لحن عاطفى و محبتآمیز، خود نیاز به تمرینهاى گفتارى دارد تا گوینده لحن خود را اصلاح نماید.
در قرآن كریم، خداوند متعال گاهى با الفاظ حاكى از عشق و محبّت با انسانها سخن مىگوید؛ مثلاً مىفرماید: «قُلْ یعِبَادِىَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ»؛ (3) «بگو: اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كردهاید! از رحمت خداوند نومید نشوید كه خدا همه گناهان را مىآمرزد؛ زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.»
همچنین مىفرماید: «وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِى عَنِّى فَإِنِّى قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیسْتَجِیبُوا لِى وَلْیؤْمِنُوا بِى لَعَلَّهُمْ یرْشُدُونَ»؛ (4) «و هنگامى كه بندگان من از تو در باره من سؤال كنند، [بگو:] من نزدیكم؛ دعاى دعاكننده را به هنگامى كه مرا مىخواند، پاسخ مىگویم؛ پس باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان بیاورند تا راه یابند.»
چنانكه در دو آیه فوق ملاحظه مىشود، خداوند متعال با نسبت دادن بندگان به خودش و با بیانى عاطفى، مخاطبان را به خود جذب مىكند و حس محبت را در آنها برمىانگیزد.
همچنین در آیه زیر، لقمان حكیم با عبارت «یا بُنَىَّ» که بیانى عاطفى است با فرزندش سخن میگوید: «یابُنَىَّ أَقِمِ الصَّلَوةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنكَرِ وَاصْبِرْ عَلَى مَآ أَصَابَكَ إِنَّ ذَ لِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ»؛ (5) «پسرم! نماز را برپا دار، و امر به معروف و نهى از منكر كن و در برابر مصایبى كه به تو مىرسد شكیبا باش كه این از كارهاى مهم است.»
استفاده از بیان و لحن عاطفى و مهربانانه در قرآن كریم، روایات اهلبیتعلیهمالسلام و سخنان بزرگان و سخنوران به وفور دیده مىشود كه برای پرهیز از اطاله کلام، از آوردن مثالهاى دیگر پرهیز مىشود.
2. از مهربانى گفتن
دومین راه براى برانگیختن «حس محبت» این است كه سخنران موضوعاتى را انتخاب كرده و مطالبى را ارائه كند كه مستقیماً و یا غیرمستقیم مربوط به محبتورزیدن به دیگران است؛ مثل بحث از: لزوم محبتورزیدن به دیگران، بیان رحمتهاى الهى، بحث از بشارتها و... .
و. علایق معنوى
بیدار كردن علقههاى معنوى در مخاطبان و ارضاى نیاز به معنویت در آنان، از جمله امور بسیار مهم در سخنرانی است.
برخى از علایق معنوى عبارتاند از:
1. پرستش و خداگرایى؛
2. نیكى كردن به دیگران؛ (احساس انسان، زمانى كه مىخواهد صدقه بدهد، با زمانى كه مىخواهد مالیات بدهد متفاوت است. نیكى كردن به دیگران، در انسان رضایتمندى معنوى ایجاد كرده و نیاز به معنویت را در او ارضا مىنماید.)
3. گرایش به گفتگو با قدرت برتر (مخصوصاً هنگام خطر، انسانها گرایش شدیدى به گفتگو و مناجات با یك مقام برتر پیدا مىكنند. و هنگام دعا و نیایش با پروردگار، حس معنوى خاص به انسان دست مىدهد.)
براى تحریك علایق معنوى، یكسرى روشها، محتواها، مفاهیم و معانى مناسبترند؛ مثل: مفاهیم و محتواهاى موعظهاى، تعظیم خوبیها و تحقیر بدیها. در ذیل برخى از راههاى تحریك علایق معنوى را بررسى مىكنیم:
1. موعظهوار سخن گفتن
در سخن موعظهاى (6)، با استفاده لحن معنوى و اخلاقى، به ارشاد و راهنمایى مخاطب مىپردازیم و او را نسبت به پیامدهاى كارهاى خوب بشارت و امید داده و نسبت به كارهاى بد انذار كرده و مىترسانیم و بایدها و نبایدهاى اخلاقى را بیان مىكنیم؛ به عنوان نمونه، عبارات زیر از امام علىعلیهالسلام با بیان موعظهاى ارائه شده است: «فَاتَّقُوا اللَّهَ عبادَ اللَّهِ وَ بادِرُوا آجالَكُمْ بِاَعْمالِكُمْ وَابْتَاعُوا مَایبْقى بِما یزُولُ عَنْكُمْ وَ تَرَحَّلُوا فَقَدْ جُدَّ بِكُمْ وَاسْتَعِدُّوا لِلْمَوْتِ فَقَدْ اَظَلَّكُمْ...؛ (7) بندگان خدا! از خدا بترسید و پیش از آنكه اجلهاتان فرا رسد، با اعمالتان [براى خود ذخیره فراهم كنید.] آنچه از شما زایل مىشود را با آنچه مىماند سودا كنید. آماده كوچ كردن باشید كه براى [كوچ دادن] شما كوشش مىشود. و مهیاى مرگ باشید كه بر سر شما سایه گسترده است... .»
سخنرانیهاى علماى اخلاق، مثل بسیارى از سخنرانیهاى امام راحلرحمهالله و آیتاللّه مظاهرى حفظه الله از این گونهاند.
2. تعظیم خوبیها
یكى از راههاى تحریك علایق معنوى انسانها، بزرگداشت خوبیها در سخنرانى است؛ به این صورت كه سخنران مذهبى شأن و مقام والاى مسائل معنوى و امور الهى را با موقعیت بالا بیان مىكند و آنها را بزرگ مىشمارد؛ مثل اینكه نماز شب را بزرگ مىدارد و یا عشق به اهلبیتعلیهمالسلام را بزرگ مىنماید و... . این روش در قرآن كریم به شایستگى مورد توجه قرار گرفته است؛ مثلاً خداوند در قرآن كریم به بزرگداشت آخرت پرداخته و مىفرماید: «وَ إِنَّ الدَّارَ الْأَخِرَةَ لَهِىَ الْحَیوَانُ لَوْ كَانُواْ یعْلَمُونَ»؛ (8) «و زندگى واقعى سراى آخرت است، اگر مىدانستند.»
3. تحقیر بدیها
سومین راه براى تحریك علقههاى معنوى، تحقیر بدیها و زشت و پست جلوه دادن آنها است؛ مثل اینكه سخنران اقدامات شیطانى یزید بن معاویه را زشت و پست نشان مىدهد و یا امام خمینىرحمهالله كارهاى شاه خائن را زشت و ننگین نشان مىداد و یا جملات امیرالمؤمنینعلیهالسلام، حضرت زهراعلیهاالسلام و دخترشان حضرت زینبعلیهاالسلام خطاب به مردم كوفه كه اعمال ننگین و زشت آنها را پست و پلید نشان مىدادند.
تاریخ مىگوید: حضرت زهراعلیهاالسلام چادر به سر كرده و با جمعى از بانوان وارد مسجد مدینه شد، در حالى كه ابوبكر و جمعى از مهاجرین و انصار حضور داشتند. به احترام آن بانوى بزرگ پرده سفیدى آویختند كه سخنرانى را در پشت پرده آغاز كند. قبل از آغاز سخن، ناله جانسوزى كشید كه بسیارى از حاضران گریستند. او در میانه سخنرانى خود مىفرمود: «چون خداى تعالى همسایگى پیغمبران را براى رسول خویش گزید، دورویى آشكار شد و كالاى دین بىخریدار. هر گمراهى دعویدار و هر گمنامى سالار. و هر یاوهگویى در كوى و برزن در پى گرمى بازار. شیطان از كمینگاه خود سر برآورد و شما را به خود دعوت كرده و دید چه زود سخنش را شنیدید و سبك در پى او دویدید و در دام فریبش خزیدید و به آواز او رقصیدید.
در حالى كه از عهد و قرار چیزى نگذشته بود و جاى شكاف زخم دل ما از عزاى پیامبرصلیاللهعلیهوآله هنوز درمان نگرفته و زخم بهبود نیافته بود و پیامبرصلیاللهعلیهوآله هنوز دفن نشده بود كه آنچه نبایست كردید و براى عمل خود بهانه آوردید كه: از فتنه مىترسیم.
به گمان خود خواستید فتنه برنخیزد و خونى نریزد؛ اما در آتش فتنه فتادید. و آنچه كِشتید بباد دادید كه دوزخ جاى كافران است و منزلگاه بدكاران.
شما كجا و فتنه خواباندن كجا؟ دروغ مىگویید! و راهى جز راه حق مىپویید! وگرنه این كتاب خدا است میان شما! نشانههایش بىكم و كاست هویدا، و امر و نهى آن روشن و آشكارا. آیا داورى جز قرآن مىگیرید؟ یا ستمكارانه گفته شیطان را مىپذیرید؟...» (9)
پرسشنامه
1. مراد از علاقمندی به بحث یا مجموعه گفتار چیست؟
2. راههای برانگیختن حس علاقمندی به بحث را نام برده و توضیح دهید.
3. هنگام گره زدن مطلب با مخاطب، چه شرایطی را باید در نظر گرفت؟
4. برای ایجاد محبّت در سخنرانی از چه روشهایی میتوان استفاده کرد؟
5. راههای تحریک علایق معنوی را نام برده و توضیح دهید.
درس بیست و نهم
اهداف این درس
هدف از این درس، آشنایی با موارد زیر است:
1. توجه به نوگرایی مخاطبان و فراگیری راههای ارضای آن در سخنرانی؛
2. آشنایی با شرایط عمومی تحریک احساس.
ز. نوگرایى
همه انسانها نوگرا هستند و اشیاء و امور نو را بیشتر پسند مىكنند. نوآوری (10) نیز عبارت از هر وضع تازه و روش نوینی است که با روش متداول اختلاف داشته باشد. طبیعتاً این وضع نو بیشتر مورد توجه واقع میشود؛ مانند مد تازه لباس، آرایش جدید سر، یا مدل سال اتومبیلها. (11)
نوگرایى در سخنرانى دینى نیز معنا پیدا مىكند. شنوندگان، از مطالب تكرارى و كلیشهاى خسته مىشوند؛ از اینرو، سخنوران مذهبى براى ارضاى نوگرایى مخاطبان، لازم است به نوسازى روشها، اسلوبها و مضامین و محتواهاى خود بپردازند و حلاوت و شیرینى خاصى از ناحیه سخنرانى خود نصیب مخاطبان سازند.
فسانه گشت و كهن شد حدیث اسكندر سخن، نو آر كه نو را حلاوتى است دگر (12)
راههاى ارضای حس نوگرایى
برخى از راههاى ارضای حس نوگرایى مخاطبان عبارتاند از:
1. استفاده از ادبیات نو و تعابیر تازه
استفاده از الفاظ، واژهها، تعابیر و عبارتهاى تازه مىتواند حس نوگرایى (13) مخاطبان را ارضا نماید. اگر سخنران در طول زندگى خویش سعى كند از عبارات و الفاظ نو و جدید بهره گیرد، كم كم بر آنها مسلّط مىشود و به صورت عادى از آنها در سخنرانى بهره مىگیرد و در حقیقت، فرهنگ واژگان و تعابیر او نو و تازه خواهد شد.
عبارتها و الفاظى مانند: مردمسالارى دینى، جامعه مهدوى (در مقابل جامعه مدنى)، پیامبر اعظمصلیاللهعلیهوآله (به جاى پیامبر اكرمصلیاللهعلیهوآله)، اتحاد ملى و انسجام اسلامى و جمهورى اسلامى، هر كدام در ابتداى صدورشان تعابیرى نو و تازه و از همین منظر گیراتر بودند و البته امروز نیز تازگى و گیرایى خاص خود را دارند.
یكى از عوامل ایجاد و موفقیت موجهاى عظیم اجتماعى در جوامع مختلف، الفاظ و تعابیر نو هستند كه با تازه بودن خود، جمعیتهاى زیادى را گرد خویش جمع مىكنند. همه ما به كاركرد الفاظى مثل: «حقوق بشر» در انقلاب فرانسه، «جامعه مدنى» در ایران، «جمهورى اسلامى» در ابتداى پیروزى انقلاب، «آزادى» و «برادرى و برابرى» در انقلابهاى كمونیستى كه هر كدام در زمان مطرحشدنشان نو و پرجاذبه بودند، واقفیم.
استفاده از كلمات مترادف و پرهیز از تكرار یك واژه، یكى از راههاى نو كردن الفاظ و بهرهگیرى از تعابیر تازه است؛ مثلاً كلماتى چون: مقدمه، پیشگفتار، سرآهنگ، سرآغاز، مطلع، طلیعه، طلایه، درآمد، دیباچه، و سپیده، بسیار به همدیگر نزدیك هستند و مىتوان با آوردن هر یك از آنها در بخشى از سخن و عدم تكرار یكى از آنها، بر جاذبه سخن افزود و نوگرایى مخاطب را ارضا نمود. (14)
2. ذكر داستانها، داستانوارهها و حكایات ناشنیده
داستانها، داستانوارهها و حكایاتى كه مخاطبان نشنیدهاند و براى آنها نو و تازهاند، جاذبه زیادى دارند و حس نوگرایى آنها را ارضا مىكنند. در صورت دست نیافتن به داستانها و حكایتهاى جالب و تازه - به خاطر در اختیار نداشتن منابع لازم - مىتوان از داستانهاى موجود نكات نوى را برداشت كرد تا به خاطر تازه بودن برداشتها، نوگرایى مخاطب ارضا گردد.
اهتمام به فیشنویسى از داستانها و دقت در برداشت از آنها هنگام نوشتن فیشهاى تبلیغى، قدرت استخراج نكتههاى ظریف، دقیق و نو را در سخنران مذهبى افزایش مىدهد و كیفیت سخنورى و جاذبه سخن او را ارتقاء مىبخشد.
3. طرح مباحث جدید و مسائل تازه
اگر پذیرفتهایم که باید براساس نیازهای مخاطب سخن گفت و این حقیقت دارد که انسانها با گذر زمان و تغییر در سطح دانش و اقتصاد و سیاست و... نیازهای جدید فرهنگی و تبلیغی پیدا میکنند، ناچار باید به مباحث جدید و نو بپردازیم؛ علاوه بر این، همانطور كه اجتهاد در احكام شرعى در چهارچوب منضبط و دقیق خود باعث پویایى فقه شیعه بوده است، اجتهاد در حوزه اخلاق و دیگر معارف دینى نیز با رعایت اصول و مبانى آن، عامل طرح مباحث جدید خواهد بود؛ از اینرو، تفکّر و تدبّر در مفاهیم دینی راههای جدیدی را برای طرح مباحث نو خواهد گشود.
تا زمانى كه به نیازهای مخاطبان توجه نکنیم و برای حل مشکلاتشان به تفكّر و تدبّر در مفاهیم دینى نپردازیم، همچنان براى طرح مباحث جدید با مشكلات جدّى روبرو خواهیم شد.
4. بیان راه حلهاى نو
برخى از معارف و احكام دینى ثابت و پایدارند و در همه زمانها بىچون و چرا باید به آنها عمل كرد؛ اما در بعضى از حوزهها، خداوند متعال به خرد فردى و جمعى انسانها اجازه دخالت داده و آنها مىتوانند با تدبیر و مشورت، راه حلهاى نو بیابند و در زندگى فردى و اجتماعى خویش بهكار گیرند.
مثلاً خداوند عزیز براى تأمین نیازهاى عاطفى، روحى، روانى و جسمى انسان و ادامه نسل او، ازدواج را به صورت دائم، مجدد و موقت قرار داده و احكام هر یك را نیز بهگونهاى دقیق توسط رهبران الهى بیان كرده است؛ اما گاهى به خاطر اقتضاءات زمانى، مكانى و در فرهنگهاى مختلف قومى و ملّیتى، براى اجراى چنین احكامى نیازمند راهكارهایى با تأمل و تدبّر و مشورت هستیم. چنانچه مبلّغ دینى راه حلهاى نوى مثلاً براى تسهیل ازدواج جوانان، تأمین نیازهاى جنسى و عاطفى مردان و زنان همسر از دست داده و یا دخترانى كه سن آنها از حد متعارف براى ازدواج بالاتر رفته است، در چهارچوب دین و قوانین پذیرفته شده در جامعه اسلامى ارائه كند، حس نوگرایى شنوندگان خود را ارضا نموده، در پذیرش سخنان او مؤثر است.
5. استفاده از تركیبهاى نو در چینش سخن
چنانكه در بحث «چینش بر اساس قالبهاى سخن» مطالعه فرمودید، بعضى از قالبها از قدیم مورد استفاده سخنوران بوده و برخى از آنها نو و جدید هستند و هنوز بسیارى از سخنوران نمىتوانند بر اساس آنها مطالب خود را چینش دهند. مثلاً قالب «طرح مسئله و حلّ مسئله»، آن هم حلّ غلط مسئله و سپس حلّ صحیح آن، و یا قالب «ایجاد ابهام و رفع ابهام» در شرایط فعلى، جدید و تازه هستند و نوگرایى مخاطب را ارضا مىنمایند؛ اما قالب «طرح موضوع و بیان موضوع» تكرارى و قدیمى است و براى مخاطب تازگى و طراوت ندارد. با استفاده از قالبهاى تازه مىتوان سخنرانى را براى مخاطبان قابل پذیرش و خریدنى كرد.
گر متاع سخن امروز كساد است «كلیم» تازه كن «طرز» كه در چشم خریدار آید (15)
با تقدیم و تأخیر و جابجا كردن صدر و ذیل هر یك از قالبهاى مطرح شده در این فصل نیز مىتوان قالبهاى جدیدى براى چینش مطالب ساخت. حتى ممكن است در بعضى از موارد چینش بر اساس ترتیب منطقى و متعارف نباشد؛ مخصوصاً در مباحث تكرارى، این نوع چینش به سخنورى طراوت و تازگى مىبخشد و آن را براى مخاطب نو جلوه مىدهد.
قالـب ایـن خشت بـه آتش فكـن خشتِ نـو از قـالب دیگـر بـزن
شرایط عمومى تحریك احساس
در همه انواع تحریك احساس، رعایت شرایط زیر (16) از ضروریات بوده، بر تأثیرگذارى احساسى مىافزاید:
1. احساس، شور و هیجان
تا زمانى كه سخنران سوزى در دل و شورى در سر نداشته باشد، نمىتواند شور و عشق ایجاد كند.
ذات نـایـافتــه از هستــىبـخش كى تواند كه شود هستىبخش
خشـك ابــرى كه بـود زآب تهى كـى شود به صفـت آبدهـى
به قول حكماء، «فاقد شیىء معطى شیىء نیست.» و تا سخنران خودش حرارت نداشته باشد، فقط مىتواند مثل بازیگران شورآفرینى كند كه نه تأثیر عمیق دارد و نه زیبنده سخنران دینى است.
غلام آن كلماتم كه آتش انگیزد نه آب سرد زند در سخن بر آتش تیز
و كسى نسبت به موضوعى سوز و حرارت دارد كه به آن ایمان داشته باشد و ایمان، با معرفت و شناخت عمیق حاصل مىشود.
2. جایگاه معنوى، علمى و اجتماعى
هرچه سخنران، جایگاه معنوى، علمى و اجتماعى بالاترى در میان مخاطبان خود داشته باشد، از مقبولیت بیشترى برخوردار است و تأثیرگذارى او نیز بیشتر و عمیقتر خواهد بود؛ به یقین، جملاتى را كه مثلاً یك فقیه عارف و مردمدار در مورد امام حسینعلیهالسلام و در ذكر مصائب او بیان مىكند، بیشتر بر مخاطبان اثر مىگذارد تا اینكه همین جملات را یك سخنور عادى بگوید.
3. رعایت مقتضاى حال
سخنران باید بداند كه در كجاى سخنرانى مىتوان به تحریك احساس مخاطبان پرداخت و تا چه اندازه لازم است احساسات را برافروزد. گاهى باید تحریك احساس را در پایان سخن قرار داد، گاه در ابتداى آن و گاه همه جاى سخنرانى لازم است سرشار از احساس و شورانگیزى باشد، گاه به تناسب موضوع بحث مناسب است با حرارت كمترى سخن گفته شود و گاه مثلاً در بحثهاى سیاسى باید هیجانانگیز و حماسى سخن گفت.
4. رعایت مناسبات گوینده و شنونده
رعایت تناسب سنّى، علمى، و موقعیت اجتماعى سخنران با مخاطبان، بسیار اهمیت دارد. جوانى كردن پیران و قیافه پیران گرفتن جوانان، بسیار زشت و نامطلوب است؛ به یقین، همه خطابهاى یك سخنور مشهور، سالخورده و دانشمند نسبت به مخاطبان را یك طلبه جوان غیرمعروف نمىتواند داشته باشد و در بعضى موارد چنین خطابهایى او را از گردونه تبلیغ و سخنورى خارج مىكند.
امام علىعلیهالسلام فرمودند: «لاَ عَقْلَ لِمَنْ یتَجَاوَزُ حَدَّهُ وَقَدْرَهُ؛ (17) كسى كه پایش را از حد و منزلت خویش فراتر مىگذارد، عقل ندارد.»
5. پرهیز از پراکندهگویی
همه سخنوران در صورتى كه بخواهند سخنرانى مؤثر داشته باشند، لازم است مطالب خود را از ابتدا تا انتها با توجه به یک هدف مشخص و در راستاى آن تنظیم كرده و ارائه كنند. این امر در هنگام تحریك احساس، اهمیت بیشترى دارد؛ چنانچه گوینده با بیان مطالب پراكنده ذهن مخاطب را مشوش نماید، نمىتواند تأثیرگذارى عمیق احساسى بر او داشته باشد. گفتارهاى ضدّ و نقیض و پرداختن به حواشى به جاى متن، احساسات شنوندگان را فرو مىنشاند.
6. رعایت عقلانیت و اعتدال
همان گونه كه تحریك احساس مىتواند بیشترین تأثیرگذارى را بر رفتار مخاطب داشته باشد، زمینه مساعدى براى ایجاد انحراف در دین و معارف الهى است. بسیارى از تحریفها كه در دین و تاریخ وارد شده است، ناشى از احساسات و یا براى ایجاد احساس در مخاطبان بوده است؛ به عنوان نمونه، عمده تحریفهاى تاریخ زندگانی امام حسینعلیهالسلام و عاشورا را كسانى ایجاد كردهاند كه مىخواستهاند مخاطبان خود را نسبت به امام حسینعلیهالسلام تحریك كرده، آنها را بگریانند؛ از اینرو، لازم است در هنگام تحریك احساس از مرز اعتدال و عقلانیت در بیان مطالب خارج نشویم.
پرسشنامه
1. منظور از نوآوری و نوگرایی چیست؟
2. راههای ارضای حس نوگرایی مخاطبان را نام برده و توضیح دهید.
3. شرایط عمومی تحریک احساس را نام برده، به اختصار تبیین کنید.
پینوشـــــــــــــتها:
(1). یوسف/ 56 و57.
(2). بقره/ 8-13.
(3). زمر/ 53.
(4). بقره/ 186.
(5). لقمان/ 17.
(6). موعظه در لغت به معنای پند، آنچه را شخص از پند و نصیحت و وعد و وعید بیان میکند، ذکر آنچه انسان را به توبه و تزکیه نفس بدارد، و... آمده است. (لغت نامه، علیاکبر دهخدا، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اوّل از دوره جدید، تهران، 1373، ج 13، ص 19268).
(7). نهج البلاغه، صبحی صالح، انتشارات دار الهجرۀ، قم، خطبه 64، ص 95.
(8). عنكبوت/ 64.
(9). نهج الحیاة (فرهنگ سخنان فاطمه علیها السلام)، محمد دشتى، مؤسسه تحقیقاتی امیرالمؤمنینعلیهالسلام، چاپ نهم، قم، بی تا، صص 105 و 106.
(10). Novelty.
(11). زمینه روانشناسی، محمد پارسا، انتشارات بعثت، چاپ شانزدهم، تهران، 1379ش، ص 125.
(12). فرّخی سیستانی.
(13). تفاوت نوگرایی و زیباگرایی در این است که در نوگرایی به دنبال تعابیر نو و در زیباگرایی به دنبال تعابیر زیبا هستیم و رابطه این دو، عموم و خصوص من وجه است.
(14). بسیار مناسب است كه طلاب علوم دینى بخشى از زمان خود را به تمرین نوشتارى یا گفتارى در جهت ایجاد واژههاى نو، استفاده از تعابیر جدید، و تبدیل واژههاى كهنه به واژههاى مترادف نو اختصاص دهند.
(15). كلیم كاشانى.
(16). در تبیین این شرایط از اصول و مبادی سخنوری، محمدباقر شریعتی سبزواری، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، قم، 1376، صص 293-296 بهره بردهام.
(17). غرر الحكم و درر الكلم، ابن محمد تمیمی آمدی، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1366 هـ. ش، ص 233.