انبیا بندگان خالص
در كوى عشق، شوكت شاهى نمىخرند اقرار بندگى كن و اظهار چاكرى (1)
از منظر قرآن، مقام عبودیت، بارزترین ویژگى پیامبران الهى است كه خداوند متعال با این امتیاز، از آن گرامیان نام مىبرد. در سوره «ص» درباره حضرت داوودعلیهالسلام مىفرماید: «وَ اذْكُرْ عَبْدَنَا دَاوُودَ ذَا الْأَیدِ إِنَّهُو أَوَّابٌ»؛ (2) «و به خاطر بیاور، بنده ما داوود صاحب قدرت را، كه او بسیار توبهكننده بود.»
و مقام عبودیت ایوبعلیهالسلام را این چنین توصیف مىكند: «وَ اذْكُرْ عَبْدَنَآ أَیوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُو أَنِّى مَسَّنِىَ الشَّیطَنُ بِنُصْبٍ وَ عَذَابٍ»؛ (3) «و به خاطر بیاور بنده ما ایوب را، هنگامى كه پروردگارش را خوانده و گفت: پروردگارا! شیطان مرا به رنج و عذاب افكنده است.»
علاوه بر مقام عبودیت انبیاى بزرگ الهى كه كلام وحى آن را بزرگترین امتیاز براى ایشان مىشمارد؛ پیامبر گرامى اسلام را با صفت بندهبودن معرفى مىكند. اكنون دو نمونه از این آیات را مىخوانیم:
1. «تَبَارَكَ الَّذِى نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِى لِیكُونَ لِلْعَلَمِینَ نَذِیرًا»؛ (4) «با بركت است خداوندى كه قرآن را بر بندهاش نازل كرد تا بیمدهنده جهانیان باشد.»
2. «فَاَوْحى اِلى عَبْدِهِ ما اَوْحى»؛ (5) «خداوند آنچه را وحىكردنى بود، [در معراج] به بندهاش وحى كرد.»
آرى، مهمترین ویژگى رسول اكرمصلىاللهعلیهوآله كه قرآن بر آن تأكید دارد؛ مقام عبودیت و بندگى مطلق آن حضرت است كه مناجاتها، دعاها و شب زندهداریهاى او، نمود و جلوهاى از این ویژگى است.
با این اوصاف، خداوند متعال، باز هم رسول گرامى اسلام را به عبادت و بندگى خالص ترغیب و تشویق مىكند و مىفرماید: «إِنَّآ أَنزَلْنَآ إِلَیكَ الْكِتَبَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصًا لَّهُ الدِّینَ»؛ (6) «ما این كتاب را به حقّ بر تو نازل كردیم. پس خدا را عبادت كن در حالى كه دین خود را براى او خالص مىگردانى.»
همچنین در سوره حجر، آن حضرت را در برابر مشكلات، اینگونه بیمه مىكند:
«وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ یضِیقُ صَدْرُكَ بِمَا یقُولُونَ * فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ كُن مِّنَ السَّجِدِینَ * وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى یأْتِیكَ الْیقِینُ»؛ (7) «ما مىدانیم سینهات از آنچه آنها مىگویند تنگ مىشود (و تو را سخت ناراحت مىكنند.) پروردگارت را تسبیح و حمد گو و از سجدهكنندگان باش و پروردگارت را عبادت كن تا یقین (مرگ) تو فرا رسد.»
سنگر مستحكم بندگى
تمایل خاتم انبیاصلىاللهعلیهوآله به عبادتهاى سحرى، رمز موفقیت آن حضرت در صحنههاى مختلف زندگى و مبارزه با دشمنان اصول و ارزشهاى اسلامى بود. گریههاى شبانه، بیتوتههاى غار حرا، تفكر در صنع الهى و خلقت آسمانها و زمین و نظارهكردن جمال و جلال الهى با چشم دل، وجود آن رسول خاتم را براى نزول وحى و ارتباط با روح القدس آماده كرده بود. پیامبر هر چه داشت از تهجد و سحرخیزیها و عبادتهاى شبانه و عبودیت در برابر حضرت حق بود.
در آیات وحیانى قرآن، بارها به این شاخصه آن گرامى اشاره شده است. قرآن كریم مىفرماید:
«إِنَّا سَنُلْقِى عَلَیكَ قَوْلًا ثَقِیلاً * إِنَّ نَاشِئَةَ الَّیلِ هِىَ أَشَدُّ وَطًْا وَ أَقْوَمُ قِیلاً * إِنَّ لَكَ فِى النَّهَارِ سَبْحًا طَوِیلاً * وَ اذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَ تَبَتَّلْ إِلَیهِ تَبْتِیلاً»؛ (8) «در حقیقت ما به تو گفتارى گرانبها القا مىكنیم. مسلماً نماز و عبادت شبانه پابرجاتر و با استقامتتر است و تو در روز، تلاش مستمر و طولانى خواهى داشت و نام پروردگارت را یاد كن و تنها به او دل ببند.»
به این جهت علىعلیهالسلام در مناجاتهاى خود مىفرمود: «اِلهِى كَفَى بِى عِزّاً أَنْ اَكُونَ لَكَ عَبْداً؛ (9) خدایا این عزت و افتخار براى من كافى است كه فقط بنده تو باشم.»
مهمترین پشتوانه رسالت
بدون تردید، تحمل وحى الهى، ادامه راه پرفراز و نشیب رسالت و مقاومت در برابر مشركان سخت و لجوج، به یك پشتوانه قوى و بىمنتهاى معنوى نیاز داشت و آن هم به غیر از تهجد و عبادتهاى شبانه و ارتباط با خالق هستى به دست نمىآمد.
علامه طباطبایى در تفسیر آیات سوره مزّمّل كه گذشت مىفرماید: «قرآن كریم، كلام الهى است و از حیث فهم معنایش ثقیل است و پیامبرصلىاللهعلیهوآله آن را از ساحت عظمت و كبریایى حق گرفته است و این كلام پاك را جز نفوس پاك و مطهر از هر پلیدى نمىفهمند. همچنین اجراى پیامهاى حیاتبخش قرآن نیز در جامعه [انسانى كه با خرافه و جهل عجین شده] امرى سنگین و دشوار است و با موانع بسیارى رو به رو است. به همین سبب، خداوند مىفرماید: «ما این قرآن را كه سخن ثقیلى است بر تو القا مىكنیم» و [چون] دریافتن این كلام بلند و متعالى نیاز به روحى بلند و دلى پاك و مطهر دارد و تفكر و مناجات و شبزندهدارى و خلوت با خداى عالمیان مىتواند چنین آمادگى را ایجاد كند، به همین جهت مىفرماید: «قُمِ الَّیلَ إِلَّا قَلِیلاً * نِّصْفَهُو أَوِ انقُصْ مِنْهُ قَلِیلاً * أَوْ زِدْ عَلَیهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْءَانَ تَرْتِیلاً»؛ (10) «در شب [براى تهجد] به پا خیز؛ مگر اندكى از شب را. نیمى از شب را، یا كمى از آن كم كن یا بر نصف بیفزاى و قرآن را شمرده شمرده و با تأمّل بخوان.» (11)
خداوند متعال در این آیات براى اینكه پیامبرصلىاللهعلیهوآله پیام وحیانى خدا را دریافت و به اصلاح جامعه قیام كند، نخست، دستور سحرخیزى و عبادت شبانه مىدهد. آرى، اصلاح جامعه به خودسازى فردى نیاز دارد كه جهاد اكبر و زیربناى انجام رسالتى عظیم و بزرگ است.
دعاى صبح و آه شب، كلید گنج مقصود است بدین راه و روش مىرو كه با دلدار پیوندى
هنگام شب، زندگى معمولى انسان تعطیل است، تاریكى و خلوت، بهترین فرصت را در اختیار انسان قرار مىدهد تا فارغ از همه چیز در قدرت لایزال خداوند تفكر و اندیشه كند و گذشته و آیندهاش را محاسبه نماید. تهذیب نفس و تربیت روح و صفاى دل در همان لحظات است كه همه در حال استراحت هستند و فقط انسان است و خداى خویش. دعا، مناجات و تلاوت قرآن با تدبر، بهترین راه تقویت ایمان، استقامت و تقوا است.
معیار ارزش انسان
اساساً معیار ارزش انسان نزد خداى متعال به نمازها، دعاها، نیایشهاى عاشقانه و خالصانه و مقام عبودیت اوست؛ همچنانكه قرآن مىفرماید: «قُلْ ما یعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّى لَولا دُعاؤُكُمْ»؛ (12) « [اى رسول ما!] بگو اگر دعا و مناجات شما نباشد، پروردگارم هیچ ارزشى براى شما قائل نیست.»
طبق این آیه، ارزش واقعى یك انسان نزد خداوند به شهرت، دارایى، علم و مقام نیست؛ بلكه به عبودیت، خضوع، دعا و التماس در مقابل پروردگار جهانیان بستگى دارد. هر كسى ارتباطش با خداوند بیشتر باشد، نزد خداوند مقام والاترى دارد.
وقتى از امام باقرعلیهالسلام از تفسیر این آیه سؤال شد كه آیا تلاوت قرآن افضل است یا دعاى بسیار؟ امام فرمود: «دعاى فراوان» و آیه فوق را تلاوت كرد. (13)
در حقیقت، اعمال و رفتار ما، هر چقدر هم در ظاهر، عالى باشد؛ امّا بدون سرسپردگى و فروتنى در مقابل خدا سودى ندارد. بىشك، شرافت انسان به معرفت و اطاعت او بستگى دارد و در غیر این صورت با سایر حیوانات مساوى خواهد بود.
در خلوت شبهاى تار
از مطالب گذشته روشن مىشود كه چرا خداوند بارها در قرآن، رسول گرامى اسلام را به تهجد و شب زندهدارى دعوت مىكند و مىفرماید: «وَ مِنَ الَّیلِ فَتَهَجَّدْ بِهِى نَافِلَةً لَّكَ عَسَى أَن یبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا»؛ (14) «و پاسى از شب را به تهجد [و عبادت و شبزندهدارى] بپرداز تا براى تو به منزله نافلهاى باشد. امید است كه پروردگارت تو را به مقامى ستوده برساند.» و تهجد به معناى بیدارى بعد از خواب است. (15)
آرى:
هر گنج سعادت كه خدا داد به حافظ از یمن دعاى شب و ورد سحرى بود
پیامبر اكرمصلىاللهعلیهوآله نیز براى عمل به این دستور خداوند و اظهار عبودیت و بندگى، عبادتهاى خود را به نحو شایستهاى انجام مىداد. امام صادقعلیهالسلام ضمن بیان چگونگى نمازهاى شبانه رسول خداصلىاللهعلیهوآله مىفرماید: «آن حضرت، چون شب مىخواست بخوابد ظرف آب سرپوشیدهاى را بالاى سرش مىگذاشت و مسواك خود را هم در كنارش قرار مىداد و مىخوابید. چون از خواب بیدار مىشد به آسمان نگاه مىكرد و آیات: «اِنَّ فِى خَلْقِ السَّمواتِ وَالْاَرْضِ وَاخْتِلافِ اللَّیلِ وَالنَّهارِ...»؛ (16) را از سوره آل عمران مىخواند. سپس دندانهایش را مسواك مىكرد و وضو مىگرفت و به محل عبادت خود مىرفت و چهار ركعت از نماز شب را مىخواند كه ركوع هر ركعتش به قدر قرائت و سجودش به قدر ركوع آن طول مىكشید؛ به حدى كه گفته مىشد: كى سر از ركوع برمىدارد و به سجده مىرود؟! و همچنین سجدهاش به حدى طولانى بود كه گفته مىشد چه وقت سر برمىدارد؟ آنگاه به بستر خود برمىگشت و آنقدر كه مشیت الهى بود مىخوابید و سپس بیدار مىشد، مىنشست و چشمانش را به آسمان مىدوخت و همان آیات را تلاوت مىفرمود. آنگاه مسواك مىكرد و وضو مىگرفت و به محل عبادتش مىرفت و به خواندن چهار ركعت دیگر از نماز شب به همان صورت اوّل مىپرداخت و دوباره به بستر خود بازمىگشت و مقدارى دیگر نیز مىخوابید. سپس بیدار مىشد، نگاه به آسمان مىكرد و همان آیات را تلاوت مىفرمود و دوباره مسواك كرده، وضو مىگرفت و مابقى نماز شب (شفع و وتر) را مىخواند. سپس براى اداى فریضه صبح وارد مسجد مىشد. (17)
شیخ صدوق درباره نماز شب پیامبرصلىاللهعلیهوآله روایت مىكند كه حضرت رسولصلىاللهعلیهوآله هفتاد بار در نماز «وتر» استغفار مىكرد و سپس مىفرمود: «هذا مَقامُ الْعائِذِ بِكَ مِنَ النَّارِ؛ خدایا! این مقام كسى است كه از آتش جهنم به تو پناهنده مىشود.» همچنین آن حضرت در قنوت نماز «وتر» اینگونه با خدا نجوا مىكرد: «خدایا! مرا در زمره هدایتشدگان رهبرى فرما و از عافیتیافتگان قرار ده. عطاهایت را برایم مبارك فرما و مرا از شرور حتمى، نجات ده. خدایا! كسى بر تو حكومت نمىكند و تمام حكومت، تنها از آن توست. اى خداى كعبه! تو پاك و منزهى. از تو آمرزش مىخواهم و به سویت باز مىگردم و به تو ایمان مىآورم و توكل مىكنم و لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلَّا بِكَ یا رَحِیم.» (18)
بنده شكور خداوند
رسول گرامى اسلامصلىاللهعلیهوآله همواره و در تمام لحظات زندگى، خود را در محضر خداوند متعال احساس مىكرد؛ امّا این احساس حضور، در هنگام عبادت به اوج خود مىرسید. امام باقرعلیهالسلام فرمود: «پیامبر چنان در حال عبادت، ادب حضور را رعایت مىكرد كه انگشتان پاهایش متورم مىشد.» (19)
وقتى یكى از همسران آن حضرت از كوشش فراوان پیامبرصلىاللهعلیهوآله در انجام نمازهاى نیمه شب و سحرخیزیهاى ممتد و مكرّر آن حضرت، تعجب كرده و گفت: «اى رسول خدا! مگر نه این است كه خداى متعال، گناهان گذشته و آینده تو را بخشید؟! چرا اینقدر به خود زحمت مىدهید و شب بیدارى مىكشید و این همه ناله و مناجات و دعا مىكنید؟!» رسول خداصلىاللهعلیهوآله فرمود: «اَفَلا اَكُونَ عَبْداً شَكُوراً؛ (20) آیا بنده شكرگزارى نباشم؟!»
رسول خداصلىاللهعلیهوآله مىفرمود: «جبرئیل درباره برپایى نماز شب، آنقدر به من سفارش كرد كه من گمان كردم برگزیدگان و نیكان امت من، هرگز سحرخیزى و شب زندهدارى را ترك نخواهند كرد.» (21)
خداوند در باره شب زندهدارى و بركات آن به پیامبر خداصلىاللهعلیهوآله بسیار سفارش كرده است. رسول خدا نیز این آیات را همواره نصب العین خود قرار داده بود و تلاوت مىكرد كه: «وَمِنَ اللَّیلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَسَبِّحْهُ لَیلاً طَوِیلاً»؛ (22) «و بخشى از شب را در برابر او سجده كن و مقدارى طولانى از شب او را تسبیح گوى.»
خاتم رسولانصلىاللهعلیهوآله نه تنها خود در عمل به شب زندهدارى قیام مىكرد؛ بلكه به پیروانش نیز مىفرمود: «بر شما باد به برپاداشتن نماز شب و سحرخیزى؛ بهدرستىكه نماز شب، عادت انسانهاى نیكوكارِ قبل از شماست. شب زندهدارى، انسان را به خدا نزدیك مىكند، كفّاره معصیتهاى گذشته است و از گناه و آلودگیهاى باطنى در آینده محافظت مىكند.» (23)
امّ سلمه در گزارشى از چگونگى عبادات و راز و نیازهاى شبانه پیامبرصلىاللهعلیهوآله مىگوید: «وقتى در نیمههاى شب، متوجه عدم حضور پیامبرصلىاللهعلیهوآله شدم به جستجو پرداختم و با كمال شگفتى دیدم حضرت در نیمههاى تاریك شب در گوشهاى ایستاده، دستها را به سوى آسمان دراز كرده و اشك از چشمانش سرازیر است و با خداوند راز و نیاز مىكند و با لحنى آكنده از عشق و سوز و معرفت مىگوید: «اَللَّهُمَّ لا تَنْزَعْ مِنِّى صالِحَ ما اَعْطَیتَنِى اَبَداً، اَللَّهُمَّ لا تَشْمُتْ بِى عَدُوّاً وَلا حاسِداً اَبَداً، اللَّهُمَّ وَلا تَرُدَّنِى فِى سُوءٍ اسْتَنْقَذْتَنِى مِنْهُ اَبَداً، اللَّهُمَّ وَلا تَكِلْنِى اِلى نَفْسِى طَرْفَةَ عَینٍ اَبَداً؛ پروردگارا! هرگز از من نیكترین عطاهایت را باز پس نگیر! خدایا! مرا در معرض شماتت دشمن و افراد حسود قرار نده! بار الها! مرا دوباره به حوادث بد و ناگوار كه نجات دادهاى برنگردان! بار پروردگارا! مرا [یك لحظه] به اندازه چشم به هم زدن به نفس خودم واگذار مكن!»
امّ سلمه با دیدن این حالت عرفانى و سراسر عشق و خلوص پیامبرصلىاللهعلیهوآله به گریه افتاد تا اینكه پیامبر متوجه او شد و فرمود: «اىام سلمه! چرا گریه مىكنى؟» گفت: «اى رسول خدا! پدر و مادرم به فدایت! شما با آن مقام و منزلت كه نزد خداى متعال دارى اینگونه با تضرع و خشوع و التماس دعا مىكنى و حاجت مىطلبى؟» پیامبر فرمود: «اىام سلمه! من چگونه خود را در امان ببینم كه خداوند یك لحظه «یونس بن متى» را به خودش واگذار كرد و او را به حالش رها كرد. به آن حادثه دردناك گرفتار شد.» (24)
رسول گرامى اسلامصلىاللهعلیهوآله در انجام دعا و عبادات، نهایت تلاش خود را انجام داد و زیباترین حالات روحانى را اطرافیانش از آن وجود گرامى مشاهده مىكردند. احمد بن فهد حلّى از دانشمندان بزرگ امامیه در قرن هشتم و نهم هجرى با نقل روایتى مىنویسد: «حضرت محمدصلىاللهعلیهوآله هنگامى كه به دعا و راز و نیاز مىپرداخت، دستهایش را بلند مىكرد و همانند فقیر درمانده و گرسنهاى كه طعام مىخواهد به درگاه الهى ناله و زارى مىكرد.» (25)
آرامبخشترین مونس
یكى از برنامههاى سحرخیزان و عاشقان خدا تلاوت قرآن در خلوت با حضرت حقّ است. تلاوت قرآن، دلها را صفا مىبخشد، انسان را به سوى دیار خوبان و پاكان هدایت مىكند و اندیشههاى زلال وحیانى را در وجود افراد شكوفا مىسازد. امیدوارى، رستگارى و بندگى را به ارمغان آورده، انسان را با پیامهاى حیاتبخش وحى پیوند مىدهد.
امام باقرعلیهالسلام درباره تلاوتهاى رسول اكرمصلىاللهعلیهوآله فرمود: «آهنگ صداى پیامبرصلىاللهعلیهوآله در هنگام تلاوت قرآن، آن چنان زیبا بود كه دلها را جذب مىكرد و از همه مسلمانان دلرباتر مىخواند.»
رسول خداصلىاللهعلیهوآله قبل از تلاوت قرآن از شیطان به خدا پناه مىبرد و مىفرمود: «اَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجِیمِ.» وقتى به آیه 61 یونس مىرسید - كه نظارت و علم و آگاهى خداوند را بر اعمال بندگان بیان مىكند - گریه شدیدى به آن حضرت دست مىداد و از خوف جلال و عظمت الهى منقلب مىشد. (26)
خداوند در آن آیه مىفرماید: «وَ مَا تَكُونُ فِى شَأْنٍ وَ مَا تَتْلُوا مِنْهُ مِن قُرْءَانٍ وَ لَا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلَّا كُنَّا عَلَیكُمْ شُهُودًا إِذْ تُفِیضُونَ فِیهِ وَ مَا یعْزُبُ عَن رَّبِّكَ مِن مِّثْقَالِ ذَرَّةٍ فِى الْأَرْضِ وَ لَا فِى السَّمَآءِ وَ لَآ أَصْغَرَ مِن ذَ لِكَ وَ لَآ أَكْبَرَ إِلَّا فِى كِتَبٍ مُّبِینٍ»؛ (27) «در هیچ حال و اندیشهاى نیستى و هیچ قسمتى از قرآن را تلاوت نمىكنى و هیچ عملى را انجام نمىدهید؛ مگر اینكه ما گواه بر شما هستیم، در آن هنگام كه در آن وارد مىشوید و هیچ چیز در زمین و آسمان، از پروردگار تو مخفى نمىماند؛ حتى به اندازه سنگینى ذرّهاى و نه كوچكتر از آن و نه بزرگتر؛ مگر اینكه همه آنها در كتاب آشكار [و لوح محفوظ علم خداوند] ثبت است.»
پینوشـــــــــــــتها:
1) حافظ.
2) ص/17.
3) ص/41.
4) فرقان/1.
5) نجم/10.
6) زمر/2.
7) حجر/97 - 99.
8) مزّمّل/5 - 8.
9) بحار الانوار، ج 74، ص 402.
10) مزّمّل/2 - 4.
11) تفسیر المیزان، علامه طباطبایى، ج 20، ص 61.
12) فرقان/77.
13) تفسیر منهج الصادقین، ملا فتح اللّه كاشانى، تهران، كتابفروشى محمّدحسن علمى، 1336 ش، ج 6، ص 399.
14) إسراء/79.
15) تفسیر المیزان، علامه طباطبایى، قم، اسماعیلیان، سوم، ج 13، ص 175.
16) آل عمران/190 - 194.
17) سنن النبى، علامه طباطبایى، تهران، اسلامیه، هفتم، ص 240.
18) همان، ص 330 و 331.
19) تفسیر برهان، سید هاشم بحرانى، قم، اسماعیلیان، ج 3، ص 749.
20) همان.
21) كنز العمال، متقى بن حسام الدین هندى، بیروت، مؤسسة الرسالة، ج 7، ص 790.
22) انسان/26.
23) سنن الكبرى، احمد بن حسین بیهقى، بیروت، دار الفكر، ج 2، ص 502 و جامع احادیث الشیعه، حاج آقا حسین بروجردى، قم، چاپخانه علمیه، 1399 ق، ج 7، ص 109.
24) تفسیر قمى، على بن ابراهیم بن هاشم قمى، قم، دار الكتاب، 1367 ش، ج 2، ص 74.
25) عدة الداعى، ابن فهد حلّى، دار الكتاب اسلامى، 1407 ق، ص 196.
26) تفسیر قمى، ج 1، ص 313؛ تفسیر صافى، ملامحسن فیض كاشانى، بیروت، مؤسسه اعلمى، ج 2، ص 408 و تفسیر كنز الدقائق، محمّد بن محمدرضا مشهدى قمى، تهران، نشر وزارت ارشاد، 1366 ش، ج 7، ص 423.
27) یونس/61.