امام زنده

صفای بـاغ رضوان داری‌ای دوست                             نشان از روی جانان داری ‌ای دوست

تویی یوسف كه در هر كوی و برزن                             هزاران پیـر كنعان داری ‌ای دوسـت

یكی از بزرگترین امتیازات مكتب تشیع اعتقاد به امام حی و زنده است. ادیان و مذاهب دیگر یا رهبرانشان از دنیا رفته و یا هنوز متولد نشده اند، و تنها مذهبی كه قائل است آخرین امام او زنده است و هستی به او می‌چرخد و تمام مشخصات آن امام را، حتی لحظه تولد او را ضبط و ثبت نموده است، مكتب تشیع است.

پروفسور «هانری كربن‌» فرانسوی می‌گوید: «به عقیده من مذهب تشیع تنها مذهبی است كه رابطه هدایت الهی را در میان خدا و خلق برای همیشه نگه داشته است و به طور مستمر و پیوسته، ولایت را زنده و پا برجا می‌داند. مذهب یهود، نبوت را ـ كه رابطه‌ای است واقعی میان خدا و عالم انسانی ـ در حضرت كلیم ختم كرده، و پس از آن به نبوت مسیح ـ علیه السلام ـ وحضرت محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ اذعان ننموده و رابطه مزبور را قطع می‌كند.

همچنین مسیحیان در حضرت مسیح متوقف شده اند. اهل سنت از مسلمانان نیز در حضرت محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ توقف كرده و با ختم نبوت در ایشان دیگر رابطه‌ای میان خالق و مخلوق موجود نمی‌دانند. تنها مذهب تشیع است كه «نبوت» را به حضوت محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ ختم شده می‌داند، ولی «ولایت» را كه همان رابطه هدایت و تكمیل می‌باشد، بعد از آن حضرت و برای همیشه زنده می‌داند.» [1]

به همین جهت شیعه زمان ظهور آن یار غائب را لحظه شماری می‌كند و ایران به عنوان مركز شیعه، مركز انتظار شمرده می‌شود.

هانری كربن می‌گوید: «سرزمین ایران از دید اخروی، سرزمین انتظار است؛ قلمروی كه در آن امام غایب دست اندركار فرا رساندن ساعت موعود در زمان غیبت است.» [2]

آنچه پیش رو دارید بیان برخی ادلة عقلی و نقلی زنده بودن حضرت صاحب الزمان، مهدی موعود ـ علیه السلام ـ است، كه گرچه حیات آن حضرت بر شیعیان پوشیده نیست، اما به جهت پاسخگویی به مخالفان مطرح می‌گردد.

الف. دلائل عقلی

لزوم بعثت انبیا در تمام ادیان به اثبات رسیده است، در اسلام نیز دلائل عقلی فراوانی بر لزوم بعثت انبیا ارائه گردیده است. مانند برهان كمال مطلق بودن خداوند، و برهان لزوم هدایت بشر به سعادت ابدی، و دفع ظلم و... [3]

همان براهین در اثبات امامت نیز جاری و ساری است، مخصوصاً با توجه به این نكته كه در اسلام، نبوت خاتمه یافته، حكمت الهی اقتضا می‌كند كه این خاتمیت همراه با نصب امامی زنده برای هر دوره و زمان باشد.

اگر در این دوران، امام زمان زنده و ناظر بر اعمال امت در كار نباشد، نظام احسن بودن هستی، و همین طور كمال مطلق بودن ذات احدیت، و برهان لزوم دستگیری انسانها و هدایت بشر خدشه دار می‌شود. به دلیل اینكه براهین عقلی در كتب كلامی به تفصیل بیان شده ودر حوصله این نوشتار نیست، از تفصیل آنها می‌پرهیزیم.

ب. دلائل نقلی

ادله نقلی به دو دسته تقسیم می‌شوند؛ یك گروه به صورت كلی وجود امام زنده را در هر عصر و زمان ضروری و لازم می‌دانند، دسته دوم، به صورت خاص وجود امام زنده و حاضر در هستی، و غائب از دیدگان را به اثبات می‌رسانند.

دلائل نقلی عام

دلائل نقلی كلی و فراگیر كه وجود امام زنده را در هر زمان ضروری می‌دانند، فراوان است كه اهم آنها از این قرار می‌باشد:

1. واسطه فیض الهی

از دیدگاه مذهب ژرف اندیش تشیع، امام هر زمان واسطه فیض الهی و مجرای رحمت خداوندی، و قلب عالم هستی به شمار می‌رود. اگر هستی و زمین لحظه‌ای از وجود حجت خدا و امام زنده خالی باشد، از هم می‌پاشد، و زمین اهل خویش را فرو خواهد برد.

امام زین العابدین ـ علیه السلام ـ می‌فرماید: «نَحْنُ أئمّةُ الْمُسْلِمینَ، وَحُجَجَ الله عَلَی الْعالَمینَ وَسادَةُ المُؤْمِنینَ، وَقادَةُ الغُرِّ الْمُحَجَّلینَ وَمَوالِی المُؤمنینَ، نَحْنُ أمانُ أهْلِ الاَرْضِ كما أنَّ النُّجومَ أمانٌ لاهْلِ السَّماءِ وَنَحْنُ الذین بِنا یمْسِكُ اللهُ السّماءَ أنْ تَقَعَ عَلَی الاَرْضِ إلاّ بِإذْنِهِ، وَبِنا یمْسِكُ الارْضَ أنْ تَمیدَ بِأهْلِها، وَبِنا ینْزِلُ الغَیثَ وَبِنا ینْشُرُ الرَّحْمَةَ، وَیخرِجُ بَرَكاتِ الاَرْضِ، وَلَوْلا ما فی الاَرْضِ مِنّا لَساخَتْ بِأهْلِها؛ [4] ما پیشوایان مسلمین، حجتهای خدا بر جهانیان، آقای مؤمنان، پیشوای رو سفیدان، و دوستداران و سرپرستهای مؤمنین هستیم. ما امان اهل زمین هستیم، چنانكه ستارگان پناه آسمانیان اند.»

و ما كسانی هستیم كه خداوند به وسیله ما آسمان را از اینكه بر زمین واقع شود نگه می‌دارد؛ مگر با اجازه خودش، و به وسیله ما است كه زمین را از فرو بردن اهلش باز می‌دارد، و به وسیلة ما باران نازل می‌كند و به وسیلة ما رحمت را منتشر می‌كند و بركات زمین را آشكار می‌سازد. و اگر از ما كسی بر روی زمین نباشد، اهلش را فرو خواهد برد.»

و امام صادق ـ علیه السلام ـ نیز فرمود: «اگر زمین بدون وجود امام بماند، ساكنان خود را در كام خویش فرو می‌برد.» [5]

ابن ابی الحدید نیز از امام علی ـ علیه السلام ـ نقل می‌كند كه آن حضرت فرمودند: «اللهمّ بَلی لا تَخْلوا الاَرْضُ مِنْ قائِمٍ لِلّهِ بِحُجَّةٍ إمّا ظاهِراً أوْ خائِفاً مَغْموراً لِئَلاّ تَبْطُلَ حُجَجُ اللهِ وَبَیناتِهِ؛ [6] زمین خالی از حجت قیام كنندة برای خدا نیست، خواه ظاهر و آشكار و یا بیمناك و پنهان، تا دلائل واسناد روشن الهی از بین نرود.»

همچنین ابن حجر عسقلانی، یكی دیگر از علمای اهل سنت، این نظر راتأیید می‌كند و می‌گوید: «وَفی صَلاةِ عیسی خَلْفَ رَجُلٍ مِنْ هذِهِ الاُمَّةِ مَعَ كونِهِ فی آخِرِ الزَّمانِ وقُرْبِ قِیامِ السّاعَةِ دَلالَةٌ لِلصَّحیحِ مِنَ الاَقْوالِ أنَّ الاَرْضَ لاتَخْلوا عَنْ قائِمٍ لِلّهِ بحُجّةٍ؛ [7] و در نماز خواندن عیسی ـ علیه السلام ـ پشت سر مردی از این امت در آخر الزمان و نزدیك برپایی قیامت، نشانه‌ای است بر این قول درست كه زمین [هیچگاه] خالی از حجت قیام كننده برای خدا نیست.»

2. همراهی قرآن و پاسداری از آیین خدا

از حدیث ثقلین كه تواتر آن بین مسلمین قطعی است، می‌توان استفاده برد كه وجود امام زنده در كنار قرآن لازم و همیشگی است. در این حدیث می‌خوانیم: «إنّی تارِكٌ فیكُمُ الثِقَلینِ كِتابَ اللهِ وَعِتْرَتی وَلَنْ یفْتَرِقا حَتّی یرِدا عَلی الْحَوْضَ [8] ؛ دو چیز گرانبها در میان شما باقی می‌گذارم: كتاب خدا و عترم. این دو از یكدیگر جدا نمی‌شوند تا در كنار حوض بر من وارد شوند.»

از این حدیث مبارك نكاتی استفاده می‌شود، از جمله اینكه: قرآن و اهل بیت همیشه همراه یكدیگر و جدایی ناپذیرند. از این رو باید همیشه امام زنده‌ای در هر زمان در كنار قرآن وجود داشته باشد، تا مضمون حدیث تحقق پیدا كند.

همچنین پاسداری و صیانت از قرآن و آیین خدا می‌طلبد كه همیشه امام زنده‌ای وجود داشته باشد. امام علی ـ علیه السلام ـ فرمودند: «هرگز روی زمین از قیام كننده‌ای یا حجت و دلیلی خالی نمی‌ماند... تا دلایل و اسناد روشن الهی از بین نرود و به فراموشی نگراید.» [9]

3. شب قدر

وجود شب قدر در ماه مبارك رمضان هر سال، از مسلمات بین مسلمین است. در این ش ب حوادث یك سال تقدیر می‌شود، و نزول تقدیرات در هر سال می‌طلبد كه نبی و یا امام زنده‌ای باشد تا تقدیرات یك سال را از عالم اعلی تلقی و دریافت نماید.

پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ به ابابكر و عمر فرمودند: «تقدیرات [هر سال در شب قدر] بر چه كسی نازل می‌شود؟ گفتند: بر شما یا رسول الله. فرمود: آیا شب قدر بعد از من ادامه دارد؟ گفتند: بلی. فرمود: در آن وقت تقدیرات بر چه كسی فرود می‌آید؟ گفتند: نمی‌دانیم. حضرت فرمود: بدانید بر قلب این شخص (اشاره به امیر المؤمنین علی ـ علیه السلام ـ) نازل می‌شود.» [10]

و بعد از امیر مؤمنان، علی ـ علیه السلام ـ بر قلب سایر ائمه ـ علیهم السلام ـ به ترتیب نازل می‌شده است.

امام علی ـ علیه السلام ـ فرمودند: «إنَّ لَیلَةَ الْقَدْرِ فی كُلِّ سَنَةٍ وَإنّهُ ینَزَّلُ فی تِلْكَ اللَّیلَةِ أمْرُ السَّنَةِ وَإنَّ لِذلِكَ الاَمْرِ وُلاةً بَعْدَ رَسولِ اللهُ، فَقیلَ مَنْ هُمْ؟ فَقالَ أنَا وَأحَدَ عَشَرَ مِنْ صُلْبی أئِمّةً مُحَدَّثونَ؛ [11] لیله القدر در هر سال وجود دارد كه تقدیرات یك سال بر والیان بعد از پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ نازل می‌شود. گفته شد: ولات امرچه كسانی هستند؟ فرمود: من و یازده نفر از نسل من كه امامان محدث هستند [كه صدای ملك را می‌شنوند ولی او را نمی‌بینند].»

احادیث فوق و امثال آن به خوبی دلالت دارند بر اینكه امام زنده و حی در هر زمان ضروری و لازم است و آن امام در این زمان مهدی موعود ـ علیه السلام ـ می‌باشد، البته با توجه به این نكته كه امام بعدی توسط امام سابق تعیین شده است، و آخرین امامی كه به شهادت رسیده و شهادتش از مسلمات تاریخ است، امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ می‌باشد، بعد از ایشان باید امام زنده‌ای باشد تا تقدیرات بر قلب مباركش نازل شود، و حوادث یكسال را دریافت نماید.

دلائل نقلی خاص

دلائلی كه به صورت خاص نشانگر تولد و زنده بودن مهدی موعود ـ علیه السلام ـ می‌باشد متعدد است، كه برخی از آنها از این قرار است:

1. ثبت تاریخ ولادت

در تاریخ و روایات، مسئله ولادت امام زمان ـ علیه السلام ـ به صورت متواتر ثابت شده است. مستندترین گزارش در این زمینه، از طرف «حكیمه» خاتون، عمه حضرت عسكری ـ علیه السلام ـ رسیده كه از نزدیك شاهد تولد حضرت مهدی ـ علیه السلام ـ بوده است. طبق این گزارش، در آغاز سپیده دم روز جمعه، نیمه شعبان سال 255 (ه‍ق) ، مطابق 868 میلادی، در شهر «سامراء»، در خانه امام حسن عسكری ـ علیه السلام ـ، حضرت مهدی ـ علیه السلام ـ دیده به جهان گشود. [12]

2. دیدار با حضرت مهدی علیه السلام در زمان امام عسكری علیه السلام

با اینكه بر اثر اختناق شدید، ولادت حضرت مهدی ـ علیه السلام ـ پنهان بود و ملاقاتها بسیار حساب شده و با احتیاط انجام می‌گرفت، با این حال عده زیادی در دوران حیات امام حسن عسكری ـ علیه السلام ـ به ملاقات مهدی موعود ـ علیه السلام ـ نائل شده اند كه تاریخ نویسان، ماجرای این دیدارها را به صورت گسترده گزارش كرده اند. [13]

از جمله آنها دیدار چهل تن از اصحاب امام حسن عسكری ـ علیه السلام ـ با آن حضرت است.

«حسن بن ایوب نوح» می‌گوید: ما برای پرسش درباره امام بعدی، به محضر امام عسكری ـ علیه السلام ـ رفتیم. در مجلس آن حضرت چهل نفر حضور داشتند. عثمان بن سعید عمری بپا خاست و عرض كرد: می‌خواهم از موضوعی سؤال كنم كه دربارة آن از من داناتری...

حضرت فرمود: می‌خواهید به شما بگویم كه برای چه اینجا آمده اید؟ همه گفتند: بفرمایید. فرمود: «برای این اینجا آمده اید كه از حجت و امام پس از من بپرسید.» گفتند: بلی. در این هنگام پسری نورانی همچون پاره ماه كه شبیه‌ترین مردم به امام عسكری ـ علیه السلام ـ بود، وارد مجلس شد. حضرت با اشاره به او فرمودند: «این امام شما بعد از من و جانشین من در میان شما است. فرمان او را اطاعت كنید و پس از من اختلاف نكنید كه در این صورت هلاك می‌شوید.» [14]

3. ا عتراف عده‌ای از مورخان اهل سنت

تعداد قابل توجهی از مورخان اهل سنت نیز تولد حضرت مهدی ـ علیه السلام ـ را در كتب خود ذكر كرده اند و آن را یك واقعیت تحقق یافته دانسته اند. برخی از پژوهشگران، بیش از صد نفر از آنان را معرفی كرده اند. [15] مانند: ابن حجر هیثمی، شیراوی، محمد امین بغدادی، سویدی، مؤمن شبلنجی، ابن اثیر، حمد الله مستوفی، ابن طولون، ابن صباغ مالكی، قندوزی [16] و...

4. وجود نائبان خاص در دوران غیبت صغری

نائبان خاص حضرت مهدی ـ علیه السلام ـ در دوران غیبت صغری، چهارتن از اصحاب باسابقه امامان پیشین و از علمای با تقوا و بزرگ شیعه بودند كه «نواب اربعه» نامیده شده اند.

این چهار نفر عبارتند از:

1. ابو عمرو عثمان بن سعید عَمْری (260 ـ 267)

2. محمد بن عثمان بن سعید عَمْری (267 ـ 305)

3. ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی (305 ـ 326)

4. ابو الحسن علی بن محمد سمری (326 ـ 329)

چند روز پیش از وفات علی بن محمد سمری، از ناحیه امام زمان ـ علیه السلام ـ توقیعی به این صورت خطاب به وی صادر شد:

«ای علی بن محمد سمری! خداوند در سوگ فقدان تو پاداشی بزرگ به برادرانت عطا كند. تو تا شش روز دیگر از دنیا خواهی رفت. كارهایت را مرتب كن و هیچ كس را به جانشینی خویش مگمار. دوران غیبت كامل فرا رسیده و من جز با اجازة خداوند متعال ظهور نخواهم كرد و ظهور من پس از گذشت مدتی طولانی و قساوت دلها و پر شدن زمین از ستم خواهد بود...» [17]

5. تشرف عده‌ای از بزرگان در زمان غیبت

دلیل دیگر بر زنده بودن آن حضرت، تشرف عده بی شماری از بزرگان و انسانهای وارسته در طول تاریخ، خدمت آن حضرت است كه تعداد آنها فوق حد تواتر است. [18] نوعاً برای اثبات قضایای تاریخی، به یك نقل و یا حداكثر چند نقل اكتفاء می‌شود، ولی دربارة تشرف افراد وارسته خدمت آن حضرت، نقل بی شماری وجود دارد كه به یك نمونه اشاره می‌شود. ناگفته پیداست كه این دلیل برای كسانی مفید است كه بزرگان مذهب را قبول داشته و آنان را در سخن خود صادق بدانند.

مرحوم میرزا محمد تنكابنی به واسطه مرحوم آخوند لاهیجی از آقا سید محمد «فرزند آقا سید علی» صاحب «مناهل» نقل می‌كند كه علامه حلی در شب جمعه به تنهایی به زیارت سید الشهداء می‌رفت و بر الاغی سوار بود و تازیانه‌ای در دست داشت. در اثناء راه، شخص عربی پیاده به همراه علامه به راه افتاد و با هم به مكالمه مشغول شدند. چون قدری با هم سخن گفتند، بر علامه معلوم شد كه این شخص مرد فاضلی است و متبحر در علوم می‌باشد؛ لذا مشكلاتی كه برای او در علوم حل نشده بود، یك به یك از آن شخص سؤال می‌كرد و او حل می‌نمود تا اینكه سخن در مسئله‌ای واقع شد و آن شخص فتوایی داد، علامه منكر آن شد و گفت: حدیثی بر طبق این فتوی نداریم.

آن مرد گفت: شیخ طوسی در «تهذیب» حدیثی در این باب ذكر كرده و شما از كتاب «تهذیب» فلان مقدار از اول بشمارید، در فلان صفحه و فلان سطر این حدیث مذكور است.

علامه در حیرت شد كه این شخص كیست؟، از آن مرد پرسید: آیا در زمان غیبت كبری، می‌توان حضرت صاحب الامر ـ علیه السلام ـ را دید یا نه؟ در این هنگام تازیانه از دست علامه افتاد. آن حضرت خم شد و تازیانه را از زمین برگرفت و در میان دست علامه گذاشت و فرمود: «چگونه صاحب الزمان را نمی‌توان دید و حال آنكه دست او در میان دست توست؟»

علامه بی اختیار خود را از مركب به زمین انداخت كه پای آن حضرت را ببوسد، پس غش نمود و چون به هوش آمد كسی را ندید، و پس از آنكه به خانه بازگشت، رجوع به كتاب «تهذیب» نمود و آن حدیث را در همان ورق و همان صفحه و همان سطر كه آن حضرت نشان داده بودند، یافت. و علامه به خط خود در حاشیه كتاب «تهذیب» نوشت:

این حدیث را حضرت صاحب الامر ـ علیه السلام ـ با ذكر صفحه و سطر، محل آن را نشان دادند.

مرحوم تنكابنی ـ رحمه الله ـ می‌گوید: آخوند لاهیجی می‌گفت: من همان كتاب را دیدم و در حاشیه آن حدیث، خط علامه را مشاهده كردم كه به مضمون سابق بود. [19]

حسن ختام كلام را شعر ذیل قرار می‌دهیم:

دانی كه انتظار تو با ما چه می‌كند؟                              طوفان ببین به پهنه دریا چه می‌كند

آشفته‌ام چو موج به دریای زندگی                               آشفتگی ببین به دل ما چه می‌كند

یكدم بپرس این همه غم این همه بلا                            در خاطر شكسته ز غمها چه می‌كند

دور از بهار روی تو بی برگ مانده ام                           بی برگ و بار مانده به دنیا چه می‌كند

بنشین ز راه لطف دمی در كنار دل                              آخر بپرس این دل تنها چه می‌كند [20]

  • پاورقــــــــــــــــــــی

 

 

 [1] . سالنامه مكتب تشیع، مصاحبات استاد علامه طباطبائی با پروفسور هانری كربن دربارة شیعه، 1339، شماره2، ص 20؛ مهدی پیشوائی، سیرة پیشوایان، قم، مؤسسه امام صادق ـ علیه السلام ـ، چاپ دوم، 1374 ه‍ش، ص722.

 [2] . مجلة انتظار، شماره2، سال اول، ص 129.

 [3] . ر. ك: شیخ محمد رضا مظفر، بدایة المعارف الالهیة، شرح از سید محسن خرازی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، چاپ اول، ج2، ص25؛ و ر. ك: محمد تقی مصباح، آموزش عقائد، تهران، شركت چاپ و نشر بین المللی سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ سوم، 1371، ص 177 ـ 180 و ر. ك: علامه حلی، كشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ پنجم، 1415، ه‍ق، ص 353 ـ 355.

 [4] . امالی الصدوق، لبنان، مؤسسة الاعلمی، ص156، ح15؛ محمدی ری شهری، اهل البیت فی الكتاب والسنه، دار الحدیث، ص 160.

 [5] . صدوق، كمال الدین، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، چاپ پنجم، 1405 ه‍ق، ص 202، باب 21.

 [6] . ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قاهره، دار احیاء الكتب العربیه، 1960م، ج 18، حكمت 1430.

 [7] . علی بن حجر عسقلانی، فتح الباری، شرح صحیح البخاری، بیروت، دار المعرفه، ج6، ص 494.

 [8] . حر عاملی، اثباة الهداة، قم، چاپخانه علمیه، ج1، ص723.

 [9] . شرح نهج البلاغه، همان، ج18، خطبه 147.

 [10] . یعقوب كلینی، اصول كافی، ترجمه سید جواد مصطفوی، تهران، انتشارات علمیه، چاپ چهارم، ج1، ص 363.

 [11] . حر عاملی، اثباة الهداة، همان، ج2، ص298، بدایة المعارف، محمد رضا مظفر، شرح از سید محسن خرازی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، چاپ اول، ج2، ص127.

 [12] . محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، دار احیاء التراث العربی، ج 51، ص15 ـ 16 و ص 25؛ ر. ك: ارشاد مفید، ص 326، و اصول كافی، ج1، ص 514 و اكمال الدین، شیخ صدوق، ج2، ص 97 و 106 و غیبت شیخ طوسی، ص124 ـ 128.

 [13] . صدوق، كمال الدین، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، 1405 ه‍ ق، ص 475؛ و ر. ك: ینابیع المودّة، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ج3، ص125؛ وارشاد مفید، قم، مكتبة بصیرتی، بی تا، ص 350 ـ 351.

 [14] . شیخ طوسی، الغیبة، تهران، مكتبة نینوی الحدیثه، ص 141 و ر. ك: شیخ سلیمان قندوزی، ینابیع المودة، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ج3، ص131، و منتخب الاثر، لطف الله صافی، تهران، مركز نشر كتاب، 1373 ه‍ق، ص355.

 [15] . مهدی فقیه ایمانی، مهدی منتظر در نهج البلاغه، اصفهان، كتابخانه عمومی امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ، ص 23 ـ 39.

 [16] . مهدی پیشوایی، سیرة پیشوایان، ص 667، برخی از منابعی را كه به این حقیقت اعتراف دارند چنین نام می‌برد:

1. ابن حجر هیثمی، الصواعق؛ قاهره، چاپ دوم، ص 208.

2. شیراوی، الاتحاف بحب الاشراف، قم، منشورات الرضی، چاپ دوم. 1363 ه‍ش، ص 179.

3. محمد امین بغدادی سویدی، سبائك الذهب فی معرفة قبائل العرب، بیروت، دار صعب، ص78.

4. مؤمن شبلنجی، نور الابصار، قاهره، مكتبه المشهد الحسینی، ص168.

5. ابن اثیر، الكامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، ج7، ص274، حوادث سال 260.

6. حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، چاپ دوم، تهران، انتشارات امیر كبیر، 1362، ه‍ش، ص 207.

7. ابن طولون، الائمة الاثنی عشر، قم، منشورات الرضی، ص 117.

8. ابن صباغ مالكی، الفصول المهمة، بی تا، ص 310.

9. شیخ سلیمان قندوزی، ینابیع المودة، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ج3، ص 36.

 [17] . طوسی، الغیبه، همان، ص 242 ـ 243؛ مجلسی، بحار الانوار، همان، ج51، ص 361.

 [18] . ر. ك: بحار الانوار، ج52، ص 1 ـ 180.

 [19] . ر. ك: حسین علی پور، جلوه‌های پنهانی امام عصر ـ علیه السلام ـ، قم، نشر فرهنگ شیعه، چاپ اول، 1376، و تنكابنی، قصص العلماء، ص 359.

 [20] . شعر از: ن. قدرتی.

459 دفعه
(0 رای‌ها)