آخرین تصاویر مذهبی

آخرین فیلم های مذهبی

آموزش تصویری احکام - آموزش وضو، نماز، غسل، تیمم و...

آموزش تصویری احکام - آموزش وضو، نماز، غسل، تیمم و...

در آموزشی نوشته شده در پنج شنبه, 23 آذر 1402
مجموعه تصویری احکام شامل آموزش مطهرات، نجاست و نجس شدن چیزهای پاک، تطهیر لباس، پارچه، فرش و دیگر اشیا، آموزش وضو، آموزش نماز، آموزش غسل، تیمم، احکام محتضر، آموزش کفن…
دانلود مجموعه سخنرانی های  تصویری از مرحوم دولابی

دانلود مجموعه سخنرانی های تصویری از مرحوم دولابی

در بزرگان و شخصیت ها نوشته شده در سه شنبه, 21 آذر 1402
دانلود مجموعه سخنرانی ها و نکات اخلاقی از مرحوم دولابی با موضوعات: رزق و روزی انسان، دوست داشتن، قلب مومن، گرفتاری بشر، رحمت الهی و ... شامل 10 فایل تصویری
دانلود مجموعه نماهنگ ها و تصاویر جدید ویژه فلسطین و غزه

دانلود مجموعه نماهنگ ها و تصاویر جدید ویژه فلسطین و غزه

در انقلاب، دفاع مقدس، مقاومت نوشته شده در چهارشنبه, 08 آذر 1402
دانلود و تماشای مجموعه نماهنگ های جدید ویژه فلسطین و غزه
مجموعه نماهنگ ها و مداحی های جدید ویژه ایام فاطمیه - تنظیم استودیویی

مجموعه نماهنگ ها و مداحی های جدید ویژه ایام فاطمیه - تنظیم استودیویی

در مداحی تصویری نوشته شده در چهارشنبه, 08 آذر 1402
دانلود و تماشای مجموعه مداحی های جدید ویژه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها با تنظیم استودیویی
مجموعه نماهنگ های جدید ویژه محرم | تنظیم استودیویی

مجموعه نماهنگ های جدید ویژه محرم | تنظیم استودیویی

در مداحی تصویری نوشته شده در یکشنبه, 19 تیر 1401
مجموعه نماهنگ های جدید ویژه محرم با تنظیم استودیویی
مجموعه نماهنگ های زیبا ویژه عید غدیر | هدیه اسباب بازی | نادعلی ...

مجموعه نماهنگ های زیبا ویژه عید غدیر | هدیه اسباب بازی | نادعلی ...

در مداحی تصویری نوشته شده در یکشنبه, 19 تیر 1401
مجموعه کلیپ های تصویری زیبا ویژه عید غدیر خم با کیفیت بالا

آخرین مطالب سایت

استكبار و شیوه هاى مبارزه با آن در قرآن‏

سخن اول

حركت مردمى ملت ایران و انقلاب خونین آنان، شاهد وقایع و سرگذشت پر فراز و نشیبى بوده است. مردم صبور ایران در طى این انقلاب عظیم، دردها و رنجهاى فراوانى را متحمل شده و با صبر و بردبارى، حوادث عظیم و مقدسى را آفریدند.

هر روزِ این انقلاب، یادآور حماسه‏ها و دلاوریهاى جوانان این مرز و بوم بوده است. 13 آبان، روزى بزرگ در تاریخ ملت ایران به عنوان نماد و سمبل غیرت و از خودگذشتگى است و با نام «روز ملى مبارزه با استكبار» بر تارك تاریخ كشورمان مى‏درخشد.

این روز، یادآور حوادث مهمى است كه در شكل‏گیرى انقلاب اسلامى و تدوام آن نقش اساسى داشت.

در 13 آبان 1343 ش، مأموران رژیم شاه، حضرت امام خمینى‏رحمه الله را در قم دستگیر و به دستور آمریكا به تركیه تبعید كردند.

در 13 آبان 1357 ش، دانش‏آموزان تهرانى در اعتراض به دخالتهاى آمریكا در ایران، راهپیمایى كردند؛ ولى دژخیمان طاغوت، به آنان حمله كردند و آنان را به خاك و خون كشیدند.

و در 13 آبان 1358، دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، لانه جاسوسى آمریكا را در تهران تسخیر كردند و جاسوسان آمریكایى را به گروگان گرفتند. مبارزه ضد آمریكایى مردم ایران، با این حركت، ابعاد جدیدترى پیدا كرد. بنابراین، نمایندگان مجلس شوراى اسلامى، این روز را، روز «ملّى مبارزه با استكبار» نام نهادند.

واژه شناسى استكبار

این لغت از ریشه «ك - ب - ر» و به معناى برترى خواهى، (1) امتناع از پذیرش حق از روى عناد و تكبّر است؛ (2) اما در اصطلاح، این لغت بیش‏تر به سلطه‏جویى، استعمار و استثمار معنا مى‏شود. (3) این واژه با مشتقات آن، 48 بار در قرآن كریم آمده است. 4 مورد آن به استكبار ابلیس و بقیه به استكبار انسان اشاره دارد. ماده «عُتُوّ» و برخى مشتقات آن نیز در قرآن كریم به معناى استكبار است. (4)

در منطق قرآن، بدترین اقسام استكبار، نداشتن تمكین و تواضع در برابر فرمان خداوند و انبیاى الهى است و در آیاتى به این نوع استكبار اشاره مى‏كند؛ از جمله: «و أَمَّا الَّذینَ كَفَروا أَفَلَمْ تَكُنْ ءایتى تُتْلى‏ عَلَیكُم فَاستَكبَرتُم و كُنتُم قَوماً مُجْرِمینَ»؛ (5) «امّا كسانى كه كافر شدند [به آنها گفته مى‏شود:] مگر آیات من بر شما خوانده نمى‏شد و شما استكبار كردید و قوم مجرمى بودید؟!» كه این آیه، بیان‏كننده نپذیرفتن آیات و دستورات الهى از سوى كافران است.

همچنین در آیه دیگرى مى‏فرماید: «ولَقَد ءاتَینا موسَى الكِتبَ وقَفَّینا مِن بَعدِهِ بِالرُّسُلِ وءاتَینا عیسَى ابنَ مَریمَ البَینتِ وَ أَیدنهُ بِروحِ القُدُسِ أَفَكُلَّما جاءَكُم رَسولٌ بِما لاتَهوى أَنْفُسُكُمُ استَكبَرتُم فَفَریقاً كَذَّبتُم وفَریقاً تَقْتُلون»؛ (6) «ما به موسى كتاب (تورات) دادیم و بعد از او، پیامبرانى پشت سر هم فرستادیم و به عیسى بن مریم دلایل روشن دادیم و او را به وسیله روح القدس تأیید كردیم. آیا چنین نیست كه هر زمان، پیامبرى، چیزى بر خلاف هواى نفس شما آورد، در برابر او تكبر كردید (و از ایمان آوردن به او خوددارى نمودید) پس عده‏اى را تكذیب كرده، و جمعى را به قتل رساندید؟!»

این آیه، سرپیچى امتها را از بعضى فرمانهاى الهى كه پیامبران از جانب خداوند آورده‏اند و مطابق میل آنان نیست و همچنین تكذیب برخى پیامبران و قتل برخى دیگر را به دست مستكبران، بیان مى‏كند.

استكبار، چون دربردارنده مفاهیم خودبزرگ بینى، فخرفروشى و برترى‏طلبى است، به‏طور كلّى، خُلقى ناپسند و صفتى مذموم است؛ برخلاف استضعاف كه لزوماً بیان كننده وصفى مذموم یا ممدوح در شخص مستضعف نیست. (7)

از آیات قرآنى این گونه به دست مى‏آید كه استكبار، به زمانهاى بسیار دور باز مى‏گردد. در واقع، پیشینه این مسئله را باید در آغاز زندگى اجتماعى انسان پى گرفت؛ حتى مى‏توان گفت از هنگامى كه بشر بوده، استكبار هم وجود داشته است.

به دیگر سخن، از روزى كه شیطان از اطاعت امر الهى در سجده بر آدم سر پیچید و كبر ورزید، استكبار شكل گرفت (8) و از آن زمان كه سوگند خورد تا بشر را گمراه كند، (9) استكبار، وارد عرصه عمل شد.

بدین سبب حضرت امیرمؤمنان‏علیه‏السلام در خطبه قاصعه، ابلیس را پیشكسوت و سر سلسله مستكبران معرفى مى‏كند؛ چرا كه او نخستین فردى بود كه در مخالفت با حق و تسلیم نشدن در برابر كامل‏تر بودن آدم از او، گام برداشت.

زمینه‏ها و عوامل پدید آمدن استكبار

این حالت، غالباً براى كسانى پیش مى‏آید كه داراى موقعیت برترى از لحاظ مالى، اجتماعى، سیاسى، علمى و... باشند؛ از اینرو در طول تاریخ، شاهدیم، كه انسانها یا كشورهایى كه به برتریهاى مختلفى مى‏رسند، غالباً با رفتارهاى مستكبرانه، به چپاول و تحت فرمان قرار دادن انسانها و كشورهاى دیگر روى مى‏آورند. در قرآن، زمینه‏ها و عوامل متعددى براى گرفتارى در این دام، بیان شده است كه به برخى از آنها اشاره مى‏شود:

1. ثروت و قدرت‏

در صورتى كه ثروت و قدرت با بى‏ایمانى همراه گردد، زمینه ساز استكبار است. در قرآن درباره ریشه استكبار فرعون چنین آمده است: «وَ نَادَى فِرْعَوْنُ فىِ قَوْمِهِ قَالَ یاقَوْمِ أَ لَیسَ لىِ مُلْكُ مِصْرَ وَ هَذِهِ الْأَنْهَارُ تَجْرِى مِن تَحْتىِ أَ فَلَا تُبْصِرُون»؛ (10) «و فرعون در میان قوم خود ندا داد و گفت: اى قوم من! آیا حكومت مصر از آن من نیست و این نهرها از زیر [كاخ‏] من جارى نیست؟ آیا مشاهده نمى‏كنید.‌»

براساس این آیه، ثروت و قدرت عامل استكبار فرعون گردیده است.

انسان كم‏ظرفیت و فاقد شخصیت، هنگامى كه همه چیز بر وفق مراد او بشود، دچار غرور مى‏شود و طغیان و سركشى را آغاز مى‏كند كه نخستین مرحله‏اش، مرحله برترى‏جویى و استكبار بر دیگران است. (11)

همچنین درباره قارون مى‏فرماید: «إِنَّ قارُونَ كانَ مِنْ قَوْمِ مُوسى فَبَغى عَلَیهِمْ»؛ (12) «قارون از قوم موسى بود؛ اما بر آنها ستم و ظلم كرد.‌» علت این بغى و ظلم آن بود كه ثروت سرشارى به دست آورده بود، و چون ظرفیت كافى و ایمان قوى نداشت، این ثروت فراوان، او را فریب داد و به انحراف و استكبار كشانید. (13)

قرآن در مورد قوم عاد مى‏فرماید: «فَأَمَّا عادٌ فَاسْتَكْبَرُوا فِى الْأَرْضِ بِغَیرِ الْحَقِّ وَ قالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً أَ وَ لَمْ یرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذى خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ كانُوا بِآیاتِنا یجْحَدُونَ»؛ (14) «امّا قوم عاد به ناحق در زمین تكبّر ورزیدند و گفتند: چه كسى از ما نیرومندتر است؟! آیا نمى‏دانستند خداوندى كه آنان را آفریده است از آنها قوى‏تر است؟ و [به سبب این پندار] پیوسته آیات ما را انكار مى‏كردند.‌»

قوم عاد در جنوب جزیرة العرب زندگى مى‏كردند. آنان از نظر قدرت جسمانى، تمكن مالى و تمدن مادى كم‏نظیر بودند و قصرهاى زیبا و قلعه‏هاى محكم مى‏ساختند؛ به ویژه بر مكانهاى مرتفع، بناهایى برپا مى‏كردند، كه نشانه قدرت و وسیله خودنمایى بود. آنها مردمانى خشن و جنگجو بودند و این قدرت ظاهرى، آنها را سخت مغرور كرده بود؛ چنان‏كه خود را جمعیتى شكست‏ناپذیر و برتر از همه مى‏پنداشتند و به همین دلیل در برابر خدا و پیامبرشان هود به طغیان، سركشى، تكذیب و انكار برخاستند. (15)

2. فقر فرهنگى و وابستگى فكرى‏

گاهى افزون بر استعمارگران، خود مستضعفان نیز در تقویت استكبار نقش دارند و به تبلیغات، دسیسه‏ها و تهاجم فرهنگى مستكبران پاسخ مثبت مى‏دهند و از آنها پیروى مى‏كنند: «فَیقولُ الضُّعَفؤُا لِلَّذینَ استَكبَرُوا اِنّا كُنّا لَكُم تَبَعًا... .‌» (16)؛ «ضعیفان به مستكبران مى‏گویند: ما پیرو شما بودیم... .‌»

آیات 31 - 33 سبأ و 21 ابراهیم حاكى از دسیسه‏هاى شبانه‏روزى مستكبران براى القاى اندیشه‏هاى خود به مستضعفان و تشویق آنان به پیروى از خود و همچنین بیان كننده پیروى مستضعفان از آنان به سبب ضعف فرهنگى است كه در اغلب موارد با ضعف اقتصادى و نظامى نیز توأم است.

استضعافى كه این‏گونه ایجاد شده است، دست كمى از استكبار ندارد و چنین مستضعفانى در گمراهى و عذاب اخروى با مستكبران همراه و همگام‏اند: «... ولَو تَرى إِذِ الظّلِمونَ مَوقُوفُونَ عِندَ رَبِّهِم یرجِعُ بَعضُهُم اِلى بَعض القَولَ یقولُ الَّذینَ استُضعِفوا لِلَّذینَ استَكبَروا لَولا أَنْتُمْ لَكُنّا مُؤمِنین * قالَ الَّذینَ استَكبَروا لِلَّذینَ استُضعِفُوا أَنَحنُ صَدَدنكُم عَنِ الهُدى بَعدَ اِذ جاءَكُم بَل كُنتُم مُجرِمین * وقالَ الَّذینَ استُضعِفوا لِلَّذینَ استَكبَروا بَل مَكرُ الَّیلِ والنَّهارِ اِذ تَأمُرونَنا اَن نَكفُرَ بِاللّهِ ونَجعَلَ لَهُ اَندادًا واَسَرُّوا النَّدامَةَ لَمّا رَاَوُا العَذابَ وجَعَلنَا الاَغللَ فى اَعناقِ الَّذینَ كَفَروا هَل یجزَونَ اِلاّ ما كانوا یعمَلون.‌» (17)؛ «... و اگر ببینى هنگامى كه این ستمگران در پیشگاه پروردگارشان [براى حساب و جزا] نگه داشته شده‏اند، در حالى كه هر كدام گناه خود را به گردن دیگرى مى‏اندازد [از وضع آنها تعجب مى‏كنى‏] ! مستضعفان به مستكبران مى‏گویند: اگر شما نبودید ما مؤمن بودیم. مستكبران به مستضعفان پاسخ مى‏دهند: آیا ما شما را از هدایت بازداشتیم بعد از آنكه به سراغ شما آمد [و آن را به خوبى دریافتید] ؟! بلكه شما خود مجرم بودید. و مستضعفان به مستكبران مى‏گویند: وسوسه‏هاى فریبكارانه شما در شب و روز [مایه گمراهى ما شد]، هنگامى كه به ما دستور مى‏دادید كه به خداوند كافر شویم و همتایانى براى او قرار دهیم. و آنان هنگامى كه عذاب را مى‏بینند پشیمانى خود را پنهان مى‏كنند [تا بیش‏تر رسوا نشوند]. و ما غل و زنجیر در گردن كافران مى‏نهیم؛ آیا جز آنچه عمل مى‏كردند به آنها جزا داده مى‏شود؟!»

در این آیات، مستضعفان در قیامت با خطاب به مستكبران، آنان را سبب بى‏ایمانى خود مى‏دانند و مى‏گویند: «شما با دسیسه‏هاى شبانه‏روزى، ما را به كفر به خداوند وادار كردید.‌» مستكبران در قالب استفهام انكارى پاسخ مى‏دهند: «آیا ما راهِ هدایت را بر شما بسته بودیم؟ این چنین نیست؛ بلكه شما خود مجرم و گناهكارید.‌» همچنین آیات فوق به پشیمانى و عذاب اُخروى مستكبران و مستضعفان، هر دو، اشاره دارد.

3. توهم برترى در آفرینش‏

اعتقاد به برترى در خلقت نیز از عوامل ایجاد استكبار است. این خصلت شیطانى كه اولین‏بار، ابلیس، آن را مطرح كرده منشأ بسیارى از فسادها و ظلمهاى بشر شده است كه مى‏توان آن را ریشه نژاد پرستیها و برتریهاى كاذب در جامعه دانست؛ چنان‏كه در قرآن، عامل استكبار شیطان این‏گونه بیان مى‏شود: «قالَ یا إِبلیسُ ما مَنَعَكَ اَن تَسجُدَ لِماخَلَقتُ بِیدَىَّ أَستَكبَرتَ‌ام كُنتَ مِنَ العالین * قالَ أَنَا خَیرٌ مِنهُ خَلَقتَنى مِن نار وخَلَقتَهُ مِن طین؛ (18) « [خداوند به ابلیس‏] فرمود: [وقتى كه من به سجده فرمانت دادم،] چه چیز تو را از سجده كردن بر آن چیزى كه من خلق كردم باز داشت؟ آیا استكبار ورزیدى یا از بزرگان بودى. [شیطان‏] گفت: من از او بهترم، مرا از آتش و او را از گِل آفریدى.‌»

4. غفلت از قدرت نامحدود الهى‏

دیگر عامل برترى‏طلبى را مى‏توان غفلت از قدرت برتر الهى دانست؛ چنان‏كه یكى از عوامل كفر و طغیان در قوم عاد در قرآن، همین عامل است: «فَأَمّا عادٌ فاستَكبَروا فِى‏الأَرضِ بِغَیرِ الحَقِ‏ّ وقالوا مَن أَشَدُّ مِنّا قُوَّةً أَوَ لَم یرَوا أَنَّ اللّهَ الَّذى خَلَقَهُم هُوَ أَشَدُّ مِنهُم قُوَّةً و كانُوا بِایتِنا یجحَدون»؛ (19) «پس قوم عاد به ناحقّ در زمین، تكبّر ورزیدند و گفتند: «كیست كه از ما قدرتمندتر باشد؟ آیا ندیدند همان خداوندى كه آنان را آفرید، قوى‏تر از آنهاست؟ و پیوسته به آیات ما كفر مى‏ورزیدند.‌»

همچنین، قرآن، علت استكبار قارون را غفلت از قدرت خداوند دانسته است: «... أَو لَم یعلَم أَنَّ اللّهَ قَد أَهلَكَ مِن قَبلِهِ مِنَ القُرونِ مَن هُوَ أَشَدُّ مِنهُ قُوَّةً و أَكثَرُ جَمعًا...‌»؛ (20) «... آیا او نمى‏دانست كه خداوند، قبل از او از میان نسلها، كسانى را كه از او نیرومندتر و مال‏اندوزتر بودند، هلاك كرده است؟... .‌»

راه‌هاى مقابله با استكبار

1. صبر و پایدارى‏

نخستین اصل اساسى براى مبارزه با مستكبران زورگو، صبر و پایدارى در برابر تهاجمات گسترده آنها و تحمل مشكلات و گرفتاریهاست و هر چه دشمن زورگو، قوى‏تر باشد، استقامت بیش‏ترى را طلب مى‏كند. در قرآن كریم، پیروزى بنى اسرائیل بر فرعونیان را محصول شكیبایى آنان در مبارزه معرفى كرده است و مى‏فرماید:

«وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذینَ كانُوا یسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا الَّتى بارَكْنا فیها وَ تَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنى عَلى بَنى إِسْرائیلَ بِما صَبَرُوا وَ دَمَّرْنا ما كانَ یصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَ قَوْمُهُ وَ ما كانُوا یعْرِشُون»؛ (21) و مشرقها و مغربهاى پر بركت زمین را به آن قومِ به ضعف كشانده شده [زیر زنجیر ظلم و ستم‏]، واگذار كردیم و وعده نیك پروردگارت بر بنى اسرائیل، به سبب صبر و استقامتشان تحقّق یافت و آنچه فرعون و فرعونیان [از كاخهاى مجلّل] مى‏ساختند، و آنچه از باغهاى داربست‏دار فراهم ساخته بودند، در هم كوبیدیم.‌»

در این آیه، شرط پیروزى بر استثمارگران، صبر و مقاومت معرفى شده است. مستضعفان و ملّتى كه صابر و مقاوم باشند، وارث زمین مى‏شوند. (22)

نكته قابل اشاره آنكه «یسْتَضْعَفُونَ» از ماده استضعاف و معادل كلمه استعمار است كه در دوران ما به كار مى‏رود. مفهوم استضعفاف، این است كه قومى ستم‏پیشه، جمعیتى را تضعیف كنند تا بتوانند از آنها در مسیر مقاصدشان بهره‏كشى كنند؛ منتها این تفاوت را با كلمه استعمار دارد كه استعمار، در ظاهر به معناى آباد ساختن است و باطنش به معناى ویرانگرى است؛ ولى استضعاف، داراى ظاهر و باطن یكسان است! (23)

2. وجود رهبرى صالح و یاورانى صدیق‏

در راه مبارزه با استكبار، وجود رهبرى شایسته و جمع شدن یاران و افراد جامعه، گرد محور او از ضروریات است. رهبر صالح و نیروى انسانى، دو شرط اساسى براى مبارزه با ستمگران است؛ (24) چنان‏كه در قرآن مى‏فرماید:

«وَ ما لَكُمْ لاتُقاتِلُونَ فى‏ سَبیلِ اللَّهِ والمُستَضعَفینَ مِنَ الرِّجالِ والنِّساءِ والوِلدنِ الَّذینَ یقولونَ رَبَّنا أَخرِجنا مِن هذِهِ القَریةِ الظّالِمِ أَهلُها واجعَل لَنا مِن لَدُنكَ وَلِیا واجعَل لَنا مِن لَدُنكَ نَصِیرا»؛ (25) «شما را چه شده است كه در راه خدا و [در راه نجات] مردان و زنان و كودكان مستضعف نمى‏جنگید، آنان‏كه مى‏گویند: پروردگارا! ما را از این شهرى كه مردمش ستمگرند، بیرون بر و از جانب خود، رهبر و سرپرستى براى ما قرار ده و از سوى خودت، براى ما یاورى تعیین فرما.‌»

همان‏گونه كه از آیه بر مى‏آید، نخستین تقاضاى مستضعفان گرفتار در چنگال دشمن، براى نجات خویش، تقاضاى ولى از جانب خداوند بوده است و سپس از خداوند خواسته‏اند كه برایشان، یاورى تعیین فرماید. پس براى نجات از چنگال ظالمان، پیش از هر چیز، وجود رهبر و سرپرستِ لایق و دلسوز لازم است و سپس یار و یاور و نفرات كافى. بنا بر این وجود یار و یاور هر چند فراوان باشد، بدون استفاده از یك رهبرىِ صحیح، بى‏نتیجه است. (26)

3. اتحاد و انسجام‏

یكى از راههاى سلطه مستكبران بر مردم و به استضعاف كشیدن آنان، ایجاد تفرقه میان ایشان است. پس براى مبارزه با مستكبران، باید در جهت مخالف این راه، گام برداشت و با وحدت و انسجام، ضربه‏هاى مهمى بر آنان وارد كرد.

در قرآن ضمن تأكید بر برادرى مؤمنان با همدیگر به آنان امر شده است كه میان برادران خود سازش برقرار كنند و مى‏فرماید: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُواْ بَینَ أَخَوَیكُمْ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُون»؛ (27) «مؤمنان برادر یكدیگرند. پس دو برادر خود را صلح و آشتى دهید و تقواى الهى پیشه كنید، باشد كه مشمول رحمت شوید.‌»

اسلام وحدت را از جمع مسلمانان نیز فراتر برده، از اهل كتاب خواسته است تا به همراه مسلمانان، حول اصل مشترك توحید و نفى شرك گرد آیند. (28)

4. برخورد تهاجمى با استكبار

در قرآن آمده است كه «اَلَّذِینَ ءَامَنُواْ یقَاتِلُونَ فىِ سَبِیلِ اللَّهِ وَ الَّذِینَ كَفَرُواْ یقَاتِلُونَ فىِ سَبِیلِ الطَّغُوتِ فَقَاتِلُواْ أَوْلِیاءَ الشَّیطَنِ إِنَّ كَیدَ الشَّیطَانِ كَانَ ضَعِیفًا»؛ (29) «كسانى كه ایمان دارند، در راه خدا پیكار مى‏كنند و آنها كه كافرند، در راه طاغوت (بت و افراد طغیانگر)؛ پس شما با یاران شیطان پیكار كنید؛ زیرا نقشه شیطان، ضعیف است.‌»

مستكبر، همانند آن حیوانى است كه هرگاه به او حمله كنى، عقب مى‏نشیند و هرگاه بگریزى، در پى‏ات مى‏دود. وجود این روحیه در مستكبران اقتضا مى‏كند كه مردم مستضعف، همواره در برابر آنان، موضعى تهاجمى اختیار كنند تا آنان زمینه پیشروى نیابند. افزون بر آن، این ستمگران، اهل شفقت و دلسوزى نیستند تا چنانچه ملتى را در ناتوانى مشاهده كنند، به رحم آیند و از استثمارش دست بردارند؛ بلكه آنان همچنان به ظلم خود ادامه مى‏دهند.

سیره پیامبران در برخورد با اینان، سیره‏اى تهاجمى بوده است. پیامبر اكرم‏صلى‏الله‏علیه‏وآله در نامه‏هایى كه به سران ایران و روم و برخى كشورهاى دیگر فرستاد، با آنان از موضعى برتر سخن گفت. در نامه آن حضرت به كسرا، پادشاه ایران، آمده است: «مسلمان شو تا در سلامت باشى و اگر ابا كنى، گناه مجوس برعهده توست. جمله مسلمان شوید تا در سلامت باشید.‌» در نامه‏هاى آن حضرت به قیصر روم، پادشاه مصر، نجاشى دوم و پادشاه یمامه نیز این وضعیت به چشم مى‏خورد. (30)

5. تحقیر و شكستن شكوه دروغین مستكبران‏

«... یاقَوْمِ إِن كاَنَ كَبُرَ عَلَیكمُ مَّقَامِى وَ تَذْكِیرِى بَِایاتِ اللَّهِ فَعَلىَ اللَّهِ تَوَكَّلْتُ فَأَجْمِعُواْ أَمْرَكُمْ وَ شُرَكاَءَكُمْ ثُمَّ لَا یكُنْ أَمْرُكُمْ عَلَیكُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُواْ إِلَىَّ وَ لَا تُنظِرُون»؛ (31) «... اى قوم من! اگر مقام و یادآورى من به آیات الهى بر شما سنگین است [هر كار از دستتان ساخته است، بكنید]، من بر خدا توكل كرده‏ام، فكر و قوه و قدرت خود و خدایانتان را یك جا گرد آورید تا هیچ چیز بر شما پوشیده نماند. پس اگر مى‏توانید به حیات من پایان دهید و هیچ مهلتم ندهید.‌»

این آیه، سخن حضرت نوح‏علیه‏السلام در مقابل قوم سركش و متكبر خویش است و لحن آن، شامل تحقیرآمیزترین گونه برخورد با آنان مى‏باشد. آن حضرت مى‏فرماید كه همگى شما با خدایانتان متحد شوید و بر من هیچ ترحم نكنید و اگر مى‏توانید جان مرا بگیرید وخود را راحت كنید؛ ولى بدانید كه من به پشتیبان قادر و توانایم تكیه كرده‏ام و از شما هراسى ندارم.

برخورد ساحران فرعون نیز پس از ایمان آوردن به موسى‏علیه‏السلام، برخوردى كوبنده و تحقیرآمیز بود. آنان، پس از تهدیدهاى فرعون، مبنى بر قطع دست و پایشان، با استوارى تمام پاسخ دادند: «قَالُواْ لَن نُّؤْثِرَكَ عَلىَ مَا جَاءَنَا مِنَ الْبَینَتِ وَ الَّذِى فَطَرَنَا فَاقْضِ مَا أَنتَ قَاضٍ إِنَّمَا تَقْضىِ هَذِهِ الْحَیوة الدُّنْیا»؛ (32) «گفتند: ما هرگز تو را بر معجزاتى كه به ما رسیده و بر خدایى كه ما را آفریده است، ترجیح نمى‏دهیم. هر كار كه مى‏خواهى و مى‏توانى بكن كه قدرت تو تنها در پایان دادن به حیات دنیایى ما كارآیى دارد.‌»

این پاسخ، بسیار تحقیركننده و شكننده بود و آنان به طاغوتى جبار، چون فرعون اعلام كردند كه ما هرگز تو را بر خدا ترجیح نمى‏دهیم و پاداش تو براى ما ارزشى ندارد. این‏گونه پاسخها و برخوردها، شكوه و شوكت مستكبران را خرد و تباه مى‏كند.

 

پی‌نوشـــــــــــــت‌ها:

 

1) التحقیق فى كلمات القرآن الكریم، حسن مصطفوى، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1360 ش، ج‏10، ص‏18، «كبر».

2) لسان العرب، ابن منظور محمد بن مكرم، بیروت، دار صادر، سوم، 1414 ق، ج‏5، ص 126.

3) على‏علیه‏السلام و استكبار، منصور پویا، تهران، سازمان تبلیغات اسلامى، 1379 ش، ج 1، فصل 1.

4) دائرة المعارف، تهیه و تدوین: مركز فرهنگ و معارف قرآن، قم، مؤسسه بوستان كتاب، دوم، 1383 ش، ج 3، ص 165.

5) جاثیه/31.

6) بقره/ 87.

7) راه و راهنماشناسى، محمدتقى مصباح یزدى، قم، انتشارات مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى‏رحمه الله، 1376 ش، ص‏95.

8) بقره/ 34.

9) حجر/ 39.

10) زخرف/51.

11) تفسیر نمونه، ناصر مكارم، تهران، دار الكتب الإسلامیة، اول، 1374 ش، ج‏12، ص 428.

12) قصص/76.

13) تفسیر نمونه، ج‏16، ص 153.

14) فصّلت/15.

15) تفسیر نمونه، ج‏20، ص 237 و 236.

16) غافر/ 47.

17) سبأ/ 31 - 33.

18) ص/ 75و76 و اعراف /12.

19) فصّلت/ 15.

20) قصص/ 78.

21) اعراف/137.

22) تفسیر نور، محسن قرائتى، تهران، مركز فرهنگى درسهایى از قرآن‏چاپ یازدهم، 1383 ش، ج‏4، ص‏162.

23) تفسیر نمونه، ج‏6، ص‏329.

24) تفسیر راهنما، ج‏3، ص‏471.

25) نساء/ 75.

26) تفسیر نمونه، ج‏4، ص‏11.

27) حجرات/ 10.

28) استكبار ستیزى در قرآن، پژوهشكده تحقیقات اسلامى، بى جا، بنیاد قرآن و عترت، چ دوم، 1383، ص‏83.

29) نساء/ 76.

30) استكبار ستیزى در قرآن، ص‏70.

31) یونس/ 71.

32) طه/72.

448 دفعه
(0 رای‌ها)